۱۳۹۸/۰۴/۱۷
–
۹۵۵ بازدید
واقعا این چه حرف هایی است که به اسلام نسبت میدهید و اسم خودتون رو اسلام شناس میزارید؟برده داری در اسلام حرام است و اگر قوانینی وضع شده است برای آماده کردن جامعه ی آن زمان برای لغو برده داری بوده است. شما چه جور با عقل و منطق و سیره ی پیامبر به این نتیجه رسیدید که دشمنانی که اسیر میشوند نه احترام دارند نه مال که حتی زن شوهر دار را کنیز و دارای صاحب میکنید…. اندکی تفکر خواهشا… کدام اسلام را معرفی میکنید؟
پرسشگر گرامی! بله، اسلام برده داری را باب نکرده اما آن را مدیریت کرده تا از جامعه برچیده شود. و لذا حکیمانه آیهای که به طور مستقیم و صریح از بردهداری نهی کرده باشد، در قرآن نیامده، اما آیاتی وجود دارد که در جهت از بین بردن بردهداری است مثل آیه کفاره قتل خطائی(نساء/۹۲)، آیه کفاره یمین(مائده/۸۹) و آیه کفاره ظهار(مجادله/۳) که در همه این آیات، به آزاده کردن برده به عنوان کفاره دستور داده شده است. از سوی دیگر هیچ دستوری بر گرفتن برده به مسلمین نداریم .برای توضیح مطلب نگاه اسلام به بردگی را مرور میکنیم: اسلام تمام افراد بشر را از یک پدر و مادر میداند و هیچ امتیازى براى رنگ، ثروت، مقام، قبیله، نژاد و… قائل نشده و تنها امتیاز را تقوا می شمارد و گرامى ترین مردمان را، پرهیزگارترین آنان مى داند }حجرات (49)، آیه 14. {اسلام، مردم را با هم برابر مى داند؛ چنان که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود: «الناس کلهم سواء کاسنان المشط» ؛ «تمامی انسانها مانند دانه هاى شانه برابرند }صدوق، من لایحضره الفقیه، (قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1413 ه. ق)، ج 4، ص 379.{ در نگاه اسلام، نابودى ملت ها و اقوام مختلف، ناشى از عدم مساوات آنان در برابر قانونِ حق و اجرا نشدن آن در سطح جامعه است. این رویکرد، بر خلاف نظر ارسطو است که مى خواهد ثابت کند غلام و برده فطرتاً وجود داشته و وجود خواهد داشت! به عبارت دیگر بردگى نزد عده اى فطرى است و خداوند عده اى از مردم را آفریده تا برده و غلام دیگران باشند! }ر.ک: منتسکیو، شارل، روح القوانین، ترجمه على اکبر مهتدى، (تهران: امیرکبیر، چاپ هفتم، 1355)، ص 415.} اسلام، بردگى را فطرى نمى داند و اعتقاد ندارد که خداوند دو نوع انسان آفریده است: یکى، آزاد و دیگرى غلام و برده. اسلام برخلاف اعتقاد مردم روم، یونان باستان و عربستان، در حق بردگان – مبنى بر اینکه آنان هیچگونه حقوق اجتماعى ندارند – ضمن احترام به شخصیت ایشان، آنان را در صف بقیه مردم شمرده و براى آنان حقوق متناسب وضع کرده است. اسلام بر خلاف روش هاى ظالمانه و غیرانسانى بسیارى از نقاط جهان، شالوده یک روش عادلانه را پى ریزى نمود و در مجموع شرایطى براى بردگان فراهم ساخت که آنان به مقامات و درجات مهم علمى و سیاسى در جامعه اسلامى دست یافتند. حتى حکومت «ممالیک» ، سالها(648-923ق) بر بخش قابل توجهی از کشورهاى اسلامى (مصر و شام) حکومت کردند. در حقیقت اسلام با فراهم آوردن شرایط انسانى و عاطفى براى زندگى بردگان، آنان را از سراسر دنیامشتاق پیوستن به جامعه اسلامى نمود و آنان در بازگشت به وطن خود، همراه با آزادى، مُبَلِغ و مروج دین اسلام شدند. اسلام راه برده شدن افراد آزاد را مسدود کرد و راه آزادى بردگان را گشود. به یقین یکى از عوامل دگرگونى نظام بردگى در جهان، نقش اسلام در این زمینه بوده است.مارسل بوازار در اینباره مى نویسد: «اسلام به خاطر تأمین جانى و جلوگیرى از تجاوز به اسیران جنگى، با تقسیم آنان به تدریج آنان را از تمامى حقوق شهروندان مسلمان، بهره مند میساخته است }بوازار، مارسل، اسلام و حقوق بشر، ترجمه دکتر محسن مؤیدى، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1358)، ص 49.} پیشتازى اسلام در منع بردگى اسلام تمام راه هایى که براى برده ساختن دیگران، در دوران هاى گذشته رواج داشت نامشروع دانست . هیچ راهى براى برده سازى افراد را جایز نمیداند برخى از این راه ها عبارت بود از: 1- یورش ناگهانى به منظور گرفتن اسیر و بنده. 2- در مواردى که مدیون از پرداخت دین خود عاجز بود، صاحب دین او را در عوض آن، برده خود مى ساخت. 3- فروختن افراد آزاد و یا فرزندان خود به دیگران. فرمانده اسلامی حتی برده ساختن اسیران جنگى را اگر مصلحت ندانست، میتواند وجهى به عنوان فدیه بگیرد و آزادشان کند و یا آنان را مورد عفو قرار دهد }ر.ک: المیزان، ج 6؛ زین العابدین قربانى، اسلام و حقوق بشر.} ارسل بوازار – ضمن بررسى امتیازات روش اسلام در برخورد با مسئله بردگى – مى نویسد: «دیگر از تعالیمى که قرآن کریم در مسائل مربوط به برده و کنیز داده و نشانه ى خصلت انسان دوستى اسلام است، تشویق مسلمانان به آزاد ساختن برده و گماشتن او به کارهاى متناسب با استعداد و مهارت او است. در راه اجراى هر چه بهتر این برنامه انسانى، اسلام کمک هزینه اى را از بیت المال اختصاص داده است؛ بدین ترتیب که پرداخت وجوهى را به منظور بهبود شرایط زندگى و آزاد ساختن و به کار شایسته گماشتن بردگان بابت زکات، پذیرفته است }بقره (2) آیه 177} مهم تر از همه اینها، آزادى برده بنا به خواست او و پرداخت سرمایه لازم بدو و نیز زناشویى وی با کنیزانى است که تمایل به ازدواج داشته اند (جهت احتراز از زنا و کام جویى به اجبار) }نور (24)، آیه 33 } پافشارى اسلام در آزادى برده و پرداخت سرمایه اى براى کار تولیدى به او از دستورات صریح اسلامی است.
برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه شود : الف. طباطبایى، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج6 (عربى) و ج12 (فارسى)، ذیل آیات 116 تا 120؛ ب. موسوى زنجانى، اسلام و مسئله آزادى بردگى؛ پ. حجتى کرمانى، از بردگى روم قدیم تا مارکسیسم؛ ت. مکارم شیرازى، ناصر، فرآورده هاى دینى؛ ث. بیدار فکر، برده دارى در روم باستان؛ ج. مبشرى، اسداللَّه، حقوق بشر؛ ح. گرامى، محمد على، نگاهى به بردگى؛ خ. ایرجى، صادق، بردگى در اسلام؛ د. حسینى، مصطفى، بردگى از دیدگاه اسلام؛ ه. شهید مطهری، یادداشتها(موضوعی) ج10. و نیز : {تاریخ بردگى، ص 74.} {جعفریان، رسول، حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه علیهم السلام، (قم: انصاریان، چاپ اول، 1376)، ص 280.} }منتسکیو، روح القوانین، ص 428، (تهران: امیر کبیر، چاپ هفتم، 1355).{ «مکاتبه» قرن ها قبل از مونتسکیو، در قوانین اسلامى وضع شده و جزئیات آن در قرآن{نور(24)آیه،33}و کتاب هاى فقهى {نوری، مستدرک الوسائل،(قم، آل البیت، 1408ق) ج16،ص22} آمده است.) گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص 482.}
برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه شود : الف. طباطبایى، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج6 (عربى) و ج12 (فارسى)، ذیل آیات 116 تا 120؛ ب. موسوى زنجانى، اسلام و مسئله آزادى بردگى؛ پ. حجتى کرمانى، از بردگى روم قدیم تا مارکسیسم؛ ت. مکارم شیرازى، ناصر، فرآورده هاى دینى؛ ث. بیدار فکر، برده دارى در روم باستان؛ ج. مبشرى، اسداللَّه، حقوق بشر؛ ح. گرامى، محمد على، نگاهى به بردگى؛ خ. ایرجى، صادق، بردگى در اسلام؛ د. حسینى، مصطفى، بردگى از دیدگاه اسلام؛ ه. شهید مطهری، یادداشتها(موضوعی) ج10. و نیز : {تاریخ بردگى، ص 74.} {جعفریان، رسول، حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه علیهم السلام، (قم: انصاریان، چاپ اول، 1376)، ص 280.} }منتسکیو، روح القوانین، ص 428، (تهران: امیر کبیر، چاپ هفتم، 1355).{ «مکاتبه» قرن ها قبل از مونتسکیو، در قوانین اسلامى وضع شده و جزئیات آن در قرآن{نور(24)آیه،33}و کتاب هاى فقهى {نوری، مستدرک الوسائل،(قم، آل البیت، 1408ق) ج16،ص22} آمده است.) گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص 482.}