۱۳۹۶/۱۲/۱۲
–
۵۹۷ بازدید
آیا حمله ایران به ارتش متجاوز و باغی عربستان دفاع از جان و مال و ناموس ملت یمن است که واجب می باشد یا جهاد ابتدایی؟
گرچه تهاجم نظامی رژیم سعودی به یمن ، مصداق روشن نقض حقوق ملتها و نادیده گرفتن حق حاکمیت این کشور و دخالت در امور داخلی این کشور بوده و با هیچ عقل و منطقی قابل قبول نیست و این رژیم با کشتار مردم غیر نظامی و زنان و بچه ها و جلوگیری از کمک رسانی به این مردم مظلوم ، جنایات غیر انسانی و وحشیانه ای انجام داده که همسنگ جنایات رژیم صهیونیستی است ، اما در شرایط کنونی امکان حمله به این کشور وجود ندارد و چنین اقدامی نه تنها کمکی به مردم مظلوم یمن نخواهد کرد ، بلکه ورود جمهوری اسلامی به این عرصه به پیچیده تر شدن اوضاع خواهد انجامید و بهانه لازم را در اختیار آمریکا ورژیم صهیونیستی و هم پیمانان آنان برای حمله به کشور ما به عنوان کانون و محور اصلی بیداری ملتها فراهم آورد . به ویژه اینکه جمهوری اسلامی در این راه تقریباً تنها بوده و متأسفانه کشورهای اسلامی در این قضیه به جای مقابله با اقدامات عربستان یا بی تفاوت بوده یا از مواضع رژیم سعودی دفاع می کنند. در حالی که این دستور خداوند متعال به مؤمنان این است که « وإِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ »«و اگر دو گروه از مؤمنان به نزاع و جنگ پرداختند، پس میان آنان صلح و آشتى برقرار کنید. سپس اگر یکى از دو گروه بر دیگرى تجاوز کرد، با متجاوز بجنگید تا به فرمان خداوند بازگردد. پس اگر متجاوز بازگشت (و دست از تجاوز برداشت)، میان آن دو گروه به عدالت صلح برقرار کنید و عدالت ورزید که خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد. »( سوره حجرات ، آیه 9)درچنین شرایطی امکان دفاع از مردم مظلوم یمن در قالب ورود به عرصه نظامی وجود ندارد و امروز شاهدیم که با وجود همه حمایت های تسلیحاتی غرب از رژیم سعودی ، با شلیک چند موشک توسط انصار الله یمن به مواضع متجاوزان سعودی ، چگونه انگشت اتهام را متوجه کشورما کرده و به دنبال بهانه تراشی هستند . البته کشور ما تا حد امکان در کنار مردم مظلوم یمن بوده و بر اساس وظیفه انسانی و اسلامی خود از این مردم مظلوم و بی دفاع حمایت کرده و خواهان توجه به حق مردم این کشور در تعیین سرنوشت خویش و قطع تهاجم رژیم سعودی و دخالتهای خارجی در این کشوراست .با توجه به اینکه مردم مظلوم یمن مورد تجاوز رژیم سعودی قرار گرفته اند ، حمایت از این مردم ، مصداق دفاع است نه جهاد ابتدایی در عین حال دفاع از مسلمانان سایر کشورها نیز بی ضابطه و ملاک واجب نبوده و در صورتی که امکان آن وجود نداشته باشد یا به نابودی و مشکلات فراوان برای کشور خود منجر شود در حد امکان واجب خواهد همان کاری که جمهوری اسلامی انجام می دهد . در زمینه جواز یا عدم جواز جهاد ابتدایی در عصر غیبت دو دیدگاه عمده در میان فقها وجو دارد . یک دیدگاه قائل به عدم جواز جهاد ابتدایی در عصر غیبت و اختصاص آن به عصر حضور امام معصوم علیه السلام است و دیدگاه دیگر قائل به جواز آن در عصر غیبت است . مقام معظم رهبری جزء فقهایی هستند که جهاد ابتدایی را در دوران غیبت جایز دانسته و در نتیجه به عنوان یکی از وظایف ولی فقیه معرفی می کنند ، این در حالی است که بسیاری از فقها که اکثر آنان را شامل می شود بر خلاف این دیدگاه ، جهاد ابتدایی را جزء اختصاصات امام معصوم و مربوط به دوره حضور می دانند حتی حضرت امام خمینی ره و یا صاحب جواهر که اعتقاد راسخی به ولایت مطلقه فقیه و اختیارات ویژه آن دارند در بحث جهاد ابتدایی آن را از مختصات دوران حضور معرفی می کنند .مقام معظم رهبری در پاسخ به یک استفتائی در این زمینه می فرمایند: ««بعید نیست که حکم به جهاد ابتدائى توسط فقیه جامع الشرائطى که متصدّى ولایت امر مسلمین است، در صورتى که مصلحت آن را اقتضا کند، جایز باشد، بلکه این نظر اقوى است.» (رساله اجوبه الاستفتائات ، سوال 1048)
برای آشنایی بیشتر ر.ک: «جهاد ابتدایی در عصر غیبت» ، آیت الله محمد مومن ، فصلنامه فقه اهل بیت ، شماره 26
البته دیدگاهی در این زمینه وجود دارد که معتقد است در یک نگاه کلی اساساً روح جهاد در اسلام به دفاع باز می گردد و در واقع حقیقت جهاد ابتدایی نیز دفاع است با این توضیح که « اوّلین و اساسی ترین حق انسان ها، حق حیات سالم است که از آزادی فطرتِ پاک انسانی سرچشمه می گیرد و سران ستم و سردمداران کافر کشورهای غیر مسلمان، این حق را از مردم سلب نموده، با شیوه های گوناگون و تبلیغات نادرستِ خود بر ضدّ حق، اجازه و فرصت تفکّر و اندیشهٴ صحیح را به آنان نمی دهند و با فتنه و آشوب در برابر ارشاد و تبلیغ اسلام، نمی گذارند چراغ هدایت دین که خواستهٴ فطرت همهٴ انسان هاست، به محدودهٴ کشور شرک و کفر برسد و این کاری است که همهٴ دشمنان بی منطق انبیاء (علیهم السلام) در طول تاریخ بشر انجام داده اند و در این حال است که فرمانِ « قاتلوهم حتی لا تکون فتنة» (سورهٴ انفال، آیهٴ 39) برای از میان برداشتن فتنه و آشوب، صادر می شود تا به دنبال آن و پس از رفع موانعِ سردمداران کفر، فطرت اسیر شدهٴ مردم آن دیار آزاد شود و سخن منطقی دین به صورت «بلاغ مبین» به آنان عرضه گردد و خود مردم بتوانند چهرهٴ واقعی حق را بیابند و آزادانه آن را اختیار کنند و از آنجا که دین حق، در کمال روشنی و بدون هر ابهامی، هماهنگ با فطرت انسان هاست: « فأقم وجهک للدّین حنیفاً فطرت الله الّتی فطر النّاس علیها» ( سورهٴ روم، آیهٴ 30) مردم با میل و رغبت قلبی، آن را می پذیرند و دین الهی فراگیر می شود « ویکون الدّین کلّه لله» (سورهٴ انفال، آیهٴ 39)
بنابراین، جنگ و جهاد ابتدایی، برای تحمیل دین بر مردم نیست، بلکه ستیزی با سران بی منطق کشورهای بی دین و با فتنه گری و تبلیغات فریبنده و بی اساس آنان است و نه تنها برای تحمیل عقیده نیست، بلکه موافق آزادی عقیده و برای مهیّا سازی آن است. پیامبران الهی، همگی پاسداران دل های مردم و شکوفاسازان فطرت آنان هستند «ویثیروا لهم دفائن العقول» (نهج البلاغه، خطبهٴ 1، بند 37) فکر و دل مردم، امانت های الهی اند که پیامبران از آنها محافظت می کنند .» (جوادی آملی , عبد الله , ولایت فقیه , ولایت فقاهت و عدالت , قم , مرکز نشر اسرا, 1385, ص 35-36)
برای آشنایی بیشتر ر.ک: «جهاد ابتدایی در عصر غیبت» ، آیت الله محمد مومن ، فصلنامه فقه اهل بیت ، شماره 26
البته دیدگاهی در این زمینه وجود دارد که معتقد است در یک نگاه کلی اساساً روح جهاد در اسلام به دفاع باز می گردد و در واقع حقیقت جهاد ابتدایی نیز دفاع است با این توضیح که « اوّلین و اساسی ترین حق انسان ها، حق حیات سالم است که از آزادی فطرتِ پاک انسانی سرچشمه می گیرد و سران ستم و سردمداران کافر کشورهای غیر مسلمان، این حق را از مردم سلب نموده، با شیوه های گوناگون و تبلیغات نادرستِ خود بر ضدّ حق، اجازه و فرصت تفکّر و اندیشهٴ صحیح را به آنان نمی دهند و با فتنه و آشوب در برابر ارشاد و تبلیغ اسلام، نمی گذارند چراغ هدایت دین که خواستهٴ فطرت همهٴ انسان هاست، به محدودهٴ کشور شرک و کفر برسد و این کاری است که همهٴ دشمنان بی منطق انبیاء (علیهم السلام) در طول تاریخ بشر انجام داده اند و در این حال است که فرمانِ « قاتلوهم حتی لا تکون فتنة» (سورهٴ انفال، آیهٴ 39) برای از میان برداشتن فتنه و آشوب، صادر می شود تا به دنبال آن و پس از رفع موانعِ سردمداران کفر، فطرت اسیر شدهٴ مردم آن دیار آزاد شود و سخن منطقی دین به صورت «بلاغ مبین» به آنان عرضه گردد و خود مردم بتوانند چهرهٴ واقعی حق را بیابند و آزادانه آن را اختیار کنند و از آنجا که دین حق، در کمال روشنی و بدون هر ابهامی، هماهنگ با فطرت انسان هاست: « فأقم وجهک للدّین حنیفاً فطرت الله الّتی فطر النّاس علیها» ( سورهٴ روم، آیهٴ 30) مردم با میل و رغبت قلبی، آن را می پذیرند و دین الهی فراگیر می شود « ویکون الدّین کلّه لله» (سورهٴ انفال، آیهٴ 39)
بنابراین، جنگ و جهاد ابتدایی، برای تحمیل دین بر مردم نیست، بلکه ستیزی با سران بی منطق کشورهای بی دین و با فتنه گری و تبلیغات فریبنده و بی اساس آنان است و نه تنها برای تحمیل عقیده نیست، بلکه موافق آزادی عقیده و برای مهیّا سازی آن است. پیامبران الهی، همگی پاسداران دل های مردم و شکوفاسازان فطرت آنان هستند «ویثیروا لهم دفائن العقول» (نهج البلاغه، خطبهٴ 1، بند 37) فکر و دل مردم، امانت های الهی اند که پیامبران از آنها محافظت می کنند .» (جوادی آملی , عبد الله , ولایت فقیه , ولایت فقاهت و عدالت , قم , مرکز نشر اسرا, 1385, ص 35-36)