مژده آغاز/ رحیم کارگر ( پارسا)
۱۳۹۴/۰۳/۱۱
–
۳۱۱ بازدید
می شکفد خنده ها … در نَفَس ناز صبح
با تو تماشا کنیم … مژده ی آغاز صبح
شب به نهایت رسید … بی خبر از آشنا
تازه به تازه شود ، داغِ غزلِ ساز صبح
ای همه ی آسمان ، بر دل ما هم بتاب …
باز تویی روشنی دیده ی پر راز صبح
صولت این روزگار ، از صدف نام توست
شور و شرِ آفتاب ، خاطره پرداز صبح
صبح به صبحِ غزل ، می شکفد با رخت
ای همه ی زندگی … شرح پر آواز صبح
« هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست»
فجر طلوع تو شد …شاهد اعجاز صبح
رحیم کارگر ( پارسا)۱۶-۱۰-۹۳
می شکفد خنده ها … در نَفَس ناز صبح
با تو تماشا کنیم … مژده ی آغاز صبح
شب به نهایت رسید … بی خبر از آشنا
تازه به تازه شود ، داغِ غزلِ ساز صبح
ای همه ی آسمان ، بر دل ما هم بتاب …
باز تویی روشنی دیده ی پر راز صبح
صولت این روزگار ، از صدف نام توست
شور و شرِ آفتاب ، خاطره پرداز صبح
با تو تماشا کنیم … مژده ی آغاز صبح
شب به نهایت رسید … بی خبر از آشنا
تازه به تازه شود ، داغِ غزلِ ساز صبح
ای همه ی آسمان ، بر دل ما هم بتاب …
باز تویی روشنی دیده ی پر راز صبح
صولت این روزگار ، از صدف نام توست
شور و شرِ آفتاب ، خاطره پرداز صبح
صبح به صبحِ غزل ، می شکفد با رخت
ای همه ی زندگی … شرح پر آواز صبح
« هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست»
فجر طلوع تو شد …شاهد اعجاز صبح
رحیم کارگر ( پارسا)16-10-93