تأثیر اعمال و عبادات و به ویژه نماز بستگی کامل و مستقیم به زمینه های روحی و معنوی و و جود بستر مناسب در خود نماز خوان و رفع موانعی که اثر نماز را خنثی می سازد و یا آن اثر را کم رنگ می کنند دارد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد پاک و معصومش (علیهم السلام) نماز می خواندند و ما هم نماز می خوانیم و به هر دو نیز نماز گفته می شود، ولی چقدر فاصله و تفاوت بین این دو نماز وجود دارد و دلیل این تفاوت چیست؟ آیا نماز امامی که همه عالم را محضر خداوند می بیند و در حال نماز یکسره خود را در محضر حق می یابد و خود و اسم و رسم و افکار و تعلقات خود را در برابر هستی مطلق نیست و نابود می بیند با نماز ما که همراه با افکار مختلف و خیالات پراکنده و باطل است یکسان است؟ پس نماز به تنهائی معجزه نمی کند و این معجزه و دگرگونی و تأثیر عمیق و شگرف را باید فرد نمازگزار خود رقم زند. اوست که باید اعتقادات و باورهایش را درست و مستقیم و استوار سازد و اصول عقایدش را با مطالعه و تفکر از آبشخور صافی و زلال منابع دین یعنی قرآن و سنت پیامبر (ص) و ائمه اهل بیت (ع) بگیرد و آنگاه در انجام اعمال صالح بکوشد و همزمان جویبار وجودش را از ناپاکی و آلودگی و رذایل نفسانی پیراسته سازد و به اندازه ظرفیت وجودی اش مؤمن و معتقد گردد تا نمازش معراج مؤمن و نزدیک کننده انسان با تقوا به خدا گردد. فردی که نماز می خواند ولی نیت صاف ندارد و دچار گناه و خطا می گردد، عیب و اشکالش ربطی به نمازش ندارد بلکه به آلودگی درونی و عدم زمینه مناسب در درون او بر می گردد از شما می پرسم همین فرد گناهکاری که به قول شما نیت صافی ندارد اگر نماز را ترک کند و نماز نخواند آیا وضع و حال بهتری پیدا می کند؟ آیا دلش صاف و روشن می گردد؟ بدون شک نماز در همین فرد آلوده و خطاکار به اندازه خودش دارای اثر است به گونه ای که اگر این نماز ترک شود، آلودگی و گناه این فرد بیشتر و فراوانتر می شود. یعنی اثر نماز که همان نهی از فحشا و زشتی منکرات است ولو در حد کم و ناچیز در این فرد ظاهر می گردد و به اندازه خود او را از آلودگی و زشتی بیشتر باز می دارد.
در روایت آمده است: جوانی از انصار نمازش را با پیامبر (صلی الله علیه و آله) می خواند ولی گناه و محرمات را نیز انجام می داد. جریان را به پیامبر (ص) گفتند. پیامبر (ص) فرمود: بالاخره نمازش روزی او را از بدی و زشتی باز می دارد. طولی نکشید که دیدند آن جوان توبه کرد و دست از کارهای بد و زشتش برداشت. (میزان الحکمه، ج5، ص371، ح10254، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی، 1362)
باز از شما می پرسیم، همین فرد بی نمازی که نیت صاف و دل پاکی دارد، آیا اگر اهل نماز و عبادت و دعا و توسل و مناجات با خداوند بود آیا دلش پاکتر و صافتر نمی شد؟ آیا نورانی تر و با صفاتر نمی گشت؟ آیا درست است که به جای حل مسئله و مشکل، صورت مسئله را پاک کنیم و خود را راحت سازیم؟ چرا ما از نمازگزارانی که دل پاک و نیت صاف دارند نباشیم؟ چرا نکوشیم نماز خود را به نماز پاکان و مردان خدا نزدیک نکنیم؟ چرا باید همت ما کوتاه باشد و افراد ضعیف و کم معرفت با معیار سنجش و مقایسه خود قرار دهیم؟
تاثیر نماز در هر کسی، تابع میزان معرفت و شناخت، اخلاص در نیت، حضور قلب و سایر شرایط و آدابی است که رعایت می کند و چون این امور در افراد با هم متفاوت است، نمازهای آنها و آثار آن نمازها نیز مختلف می باشد. ولی به هر حال هیچ نمازی بدون اثر نمی باشد هر چند میزان آن آثار کاملا متفاوت است. انسان با ایمان باید بکوشد با تمرین و تصمیم و اراده قوی به نمازش عمق و شور و حال ببخشد و با مطالعه کتاب هائی که در این موردنوشته شده و اسرار و نکات ظریف نماز را بیان کرده اند و نیز مطالعه شرح حال بزرگانی که به نماز عشق می ورزیده اند و نماز آنها نمونه ای از معراج مومن بوده به تدریج و کم کم بر حضور و توجه در نمازش بیفزاید و شور و نشاط خود را در حال نماز بیشتر نماید.
باید دانست که همین نمازهای بی روح و دست و پا شکسته ما نیز خالی از آثار مختلف تربیتی و روانی و اجتماعی نمی باشد و اگر انسان همین نماز بی روح را هم ترک می کرد، میزان جرم و خطا و معصیت او بیشتر می شد. چون اثر عمده نماز که همان نهی از فحشا و زشتی و گناهان است، حتی در این گونه نمازها نیز ظاهر و آشکار می گردد. در روایت آمده است جوانی از انصار نماز خود را به جماعت با پیامبر -صلی الله علیه و آله- می خواند ولی گاهی مرتکب خطا و گناه نیز می شد. این جریان را به پیامبر گفتند. حضرت فرمود: بالاخره این نماز روزی باعث بیداری و دوری او از گناه می گردد. طولی نکشید که آن جوان متنبه و بیدار شد و دست از اعمال بد و زشت خود برداشت و در صراط مستقیم بندگی قدم گذاشت.
انسان مومن باید به هر طریق با خدای خود مرتبط و پیوسته باشد و رابطه اش را با خدای خود هر چه قدر هم که ضعیف و کم رنگ باشد، قطع ننماید و همین ارتباط ضعیف را روز به روز تقویت نماید تا به تدریچ به درجات عالی قرب و معرفت خدای متعال برسد:
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
خدای سبحان در قران کریم می فرماید: »ان الصلوه تنهی عن الفحشائ والمنکر«, (عنکبوت , آیه 45). از آیه فوق استفاده می شود که نماز انسان را از گناهان زشت باز می دارد زیرا اگر نمازگزار به محتوا و حقیقت نماز توجه کند روح تقوا و پرهیزکاری در قلب او پدیدار می آید و این نیروی تقوا مانع بزرگی از ارتکاب گناهان می شود. جوانی از انصار پشت سر پیامبر(ص ) نماز جماعت به جا می آورد و مرتکب گناه هم می شد. درباره او با پیامبر سخن گفتند حضرت فرمود: »ان صلاته تنهاه یوما ما فلم یلبث ان تاب ; روزی فرا می رسد که همین نمازش او را از کار زشت و گناه باز می دارد آنگاه چیزی نگذشت که چنین شد و توبه کرد«, (بحارالانوار, ج 82, ص 198).
نکته دیگر این که کسی که نماز نمی خواند در حقیقت ترک عملی کرده که به آنچه اقرار کرده است . نماز در اسلام به عنوان ستون دین معرفی شده است و معیار قبولی سایر اعمال با نماز است و ترک نماز کفر عملی نسبت به دستور و امر خداست . هم چنین ارتکاب گناهان کبیره .
زراره (صحابه امام صادق (ع « روایت می کند از امام صادق (ع ) از گفتار خدای عزوجل در سوره مائده , آیه 5 که می فرماید: »و من یکفر بالایمان فقد حبط عمله « پرسیدم امام فرمود: یعنی ترک کند کرداری را که بدان اعتراف کرده است و از آن جمله است ترک نماز…«, (اصول کافی , ج 4, کتاب الایمان والکفر باب الکفر, ح 5).
پس کسی که نماز می خواند و گناه هم می کند مرتکب حرام شده یک کیفر دارد, اما کسی که نماز نمی خواند و گناه هم می کند هم ترک واجب کرده و هم مرتکب حرام شده است , دو کیفر دارد و این دو نفر با هم مساوی نیستند.
براى حضور قلب در نماز باید از راه هاى زیر استفاده کنید:
1- دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با دقت و توجه، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و…
در کتاب هاى حدیث آمده است: شخصى از پیامبر(ص) درخواست کرد که راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا کند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند. بنابراین وضوى شاداب و با آداب در حضور قلب انسان در نماز مؤثر است.
2- گزینش مکان مناسب براى نماز، دورى ازجاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر آنچه که موجب انحراف توجه از خداوند شود.
3- گزینش وقت مناسب و تا آن جا که ممکن است اول وقت خواندن نماز.
4- تاحد امکان در مسجد و باجماعت نماز خواندن (به ویژه در جماعاتى که بعد معنوى بیشترى دارد).
5- نماز را با طمأنینه و دقت در مفاهیم و معانى آن خواندن.
6- در حال ایستاده به مهر نگریستن و در رکوع به پایین پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن.
7- تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى وآن را مالامال از عشق خدا ساختن. توضیح: ذهن انسان همواره متوجه چیزى است که به آن عشق مى ورزد؛ همانند عاشقى که آنى از فکر معشوق خود بیرون نمى رود. این که ما در نمازهایمان همواره به فکر مسائل دیگر هستیم، به خاطر تعلق شدید نفس به دنیا و حب آن است. اما آن که عاشق حق شد، در هر حال و در هر کارى به یاد خدا خواهد بود به طورى که گویى همیشه در نماز است.
8- توجه به این که مبدأ و منتهاى انسان خداوند است وآنچه در این بین است براى امتحان آدمى و ابزارى جهت رشد و کمال اوست.
9- ضبط قوه خیال. توضیح : پرنده لجام گسیخته خیال، چکاوکى است که هر آن بر شاخسارى مى نشیند. ازاین رو همیشه افکار انسان به این طرف وآن طرف متوجه است و قرار و آرامى ندارد؛ اما اگر آدمى با دقت و هوشیارى در کنترل آن بکوشد، پس از چند صباحى رام و مطیع شده و به هر سو که اراده شود متوجه مى گردد. بنابراین انسان باید در نماز ازاول با قاطعیت بنا را بر این بگذارد که تمام توجه خود رابه سوى پروردگار معطوف دارد و هر گاه پرنده خیال از چنگ او گریخت، بلافاصله آن رابه همان جهت برگرداند. اگر چندین مرتبه در ایام متوالى چنین کند، کم کم ذهنش عادت خواهد کرد.
«هنگام نماز» و «هنگامه ارتباط با خدا» قلّه لحظات زندگى ماست. اما باید دانست این لحظات از دیگر ساعات زندگى ما جدا نیست؛ پریشانى در برنامه روزانه و نگرانى نسبت به آینده در کاهش نشاط روحى و به دنبال آن کاستن معنویت نماز مؤثر است. یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد به خدمت علامه(ره) رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کردند، پس از چندبار اصرار به شاگرد خود رو کردند و فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم.
علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد.»
بنابراین توصیه مى شود محیط زندگى و خوابگاه را از حالت یکنواختى و خسته کننده بیرون آورید و با یک برنامه ریزى مناسب به کارهاى شخصى، درسى و روابط خوب با دیگران بپردازید، و به همه کارهاى روزانه خود رنگ خدایى بدهید و پیش خود بگویید: «خدایا من در خوابگاه و کلاس و در طول روز آن چه تو دوست دارى انجام مى دهم. تو هم قلب مرا از محبت خود پر گردان و نگرانى آینده را از دل من بر گردان. چنین رازگویى و نیازخواهى صادقانه با خدا دریچه اى از نور و عرفان به سوى انسان مى گشاید. و تداوم این عهد و پیمان، مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف مى سازد.
10- توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر و فاقه خود. روشن است اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبه رو است و خود در مقابل او هیچ بلکه عین احتیاج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع خواهد گردید.
یکى از اولیاى خدا توصیه اى در این باره نموده اند که به محضر شما مى رسانیم.
در مرحله اول مدتى قبل از شروع نماز حداقل 15 دقیقه به حسابرسى و تخلیه درون بپردازید و به صورت ارادى عوامل پریشانى خاطر را تعدیل بخشید. مثلاً اگر کار ناشایستى انجام داده اید (مثل فریاد زدن بیهوده) از کرده خود اظهار ندامت کنید منظور این است پیش از این که آن چه در باطن شما رسوب کرده و با نماز برانگیخته مى شود، با اختیار خود شما مورد ارزشیابى و حسابرسى قرار گیرد و براى موارد مشابه تصمیم معقول بگیرید که رفتار خود را کنترل کنید. پس منظور از این مرحله این است که خود را براى نماز مهیا سازید.
مرحله دوّم همان طور که در ابتداى سخن، ذکر شد شرایط را فراهم کنید. در طول مدت نماز، ابتدا همان اذکار و اوراد نماز را در درون حاضر کنید و سپس الفاظ را ادا نمائید. امام خمینى(ره) این عمل را این گونه تشبیه مى نمایند که نمازگزار اذکار نماز را به درون خود تلقین کند، مثل این که طفلى در درون او هست و یک یک اذکار را به او عرضه مى کند.
البته این راهکار براى ابتداى راه، در حضور قلب مؤثر است. براى مراحل بعد توصیه هاى دیگرى لازم است که انشاءالله در فرصت هاى بعد به سمع و نظر شما خواهد رسید.
مطالعه پیرامون کیفیت نمازهاى اهل بیت(ع) و همچنین مطالعه کتاب هایى همچون «آداب الصلوه» یا «پرواز در ملکوت امام خمینى» و «اسرار الصلوه» مرحوم میرزا جواد آقا ملکى بسیار نافع است.
دو کتاب دیگر نیز در این مورد پیشنهاد مى کنیم:
1. حضور قلب در نماز، على اصغر عزیزى تهرانى
2. حضور قلب در نماز، محمد بدیعى
در روایت آمده است: جوانی از انصار نمازش را با پیامبر (صلی الله علیه و آله) می خواند ولی گناه و محرمات را نیز انجام می داد. جریان را به پیامبر (ص) گفتند. پیامبر (ص) فرمود: بالاخره نمازش روزی او را از بدی و زشتی باز می دارد. طولی نکشید که دیدند آن جوان توبه کرد و دست از کارهای بد و زشتش برداشت. (میزان الحکمه، ج5، ص371، ح10254، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی، 1362)
باز از شما می پرسیم، همین فرد بی نمازی که نیت صاف و دل پاکی دارد، آیا اگر اهل نماز و عبادت و دعا و توسل و مناجات با خداوند بود آیا دلش پاکتر و صافتر نمی شد؟ آیا نورانی تر و با صفاتر نمی گشت؟ آیا درست است که به جای حل مسئله و مشکل، صورت مسئله را پاک کنیم و خود را راحت سازیم؟ چرا ما از نمازگزارانی که دل پاک و نیت صاف دارند نباشیم؟ چرا نکوشیم نماز خود را به نماز پاکان و مردان خدا نزدیک نکنیم؟ چرا باید همت ما کوتاه باشد و افراد ضعیف و کم معرفت با معیار سنجش و مقایسه خود قرار دهیم؟
تاثیر نماز در هر کسی، تابع میزان معرفت و شناخت، اخلاص در نیت، حضور قلب و سایر شرایط و آدابی است که رعایت می کند و چون این امور در افراد با هم متفاوت است، نمازهای آنها و آثار آن نمازها نیز مختلف می باشد. ولی به هر حال هیچ نمازی بدون اثر نمی باشد هر چند میزان آن آثار کاملا متفاوت است. انسان با ایمان باید بکوشد با تمرین و تصمیم و اراده قوی به نمازش عمق و شور و حال ببخشد و با مطالعه کتاب هائی که در این موردنوشته شده و اسرار و نکات ظریف نماز را بیان کرده اند و نیز مطالعه شرح حال بزرگانی که به نماز عشق می ورزیده اند و نماز آنها نمونه ای از معراج مومن بوده به تدریج و کم کم بر حضور و توجه در نمازش بیفزاید و شور و نشاط خود را در حال نماز بیشتر نماید.
باید دانست که همین نمازهای بی روح و دست و پا شکسته ما نیز خالی از آثار مختلف تربیتی و روانی و اجتماعی نمی باشد و اگر انسان همین نماز بی روح را هم ترک می کرد، میزان جرم و خطا و معصیت او بیشتر می شد. چون اثر عمده نماز که همان نهی از فحشا و زشتی و گناهان است، حتی در این گونه نمازها نیز ظاهر و آشکار می گردد. در روایت آمده است جوانی از انصار نماز خود را به جماعت با پیامبر -صلی الله علیه و آله- می خواند ولی گاهی مرتکب خطا و گناه نیز می شد. این جریان را به پیامبر گفتند. حضرت فرمود: بالاخره این نماز روزی باعث بیداری و دوری او از گناه می گردد. طولی نکشید که آن جوان متنبه و بیدار شد و دست از اعمال بد و زشت خود برداشت و در صراط مستقیم بندگی قدم گذاشت.
انسان مومن باید به هر طریق با خدای خود مرتبط و پیوسته باشد و رابطه اش را با خدای خود هر چه قدر هم که ضعیف و کم رنگ باشد، قطع ننماید و همین ارتباط ضعیف را روز به روز تقویت نماید تا به تدریچ به درجات عالی قرب و معرفت خدای متعال برسد:
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
خدای سبحان در قران کریم می فرماید: »ان الصلوه تنهی عن الفحشائ والمنکر«, (عنکبوت , آیه 45). از آیه فوق استفاده می شود که نماز انسان را از گناهان زشت باز می دارد زیرا اگر نمازگزار به محتوا و حقیقت نماز توجه کند روح تقوا و پرهیزکاری در قلب او پدیدار می آید و این نیروی تقوا مانع بزرگی از ارتکاب گناهان می شود. جوانی از انصار پشت سر پیامبر(ص ) نماز جماعت به جا می آورد و مرتکب گناه هم می شد. درباره او با پیامبر سخن گفتند حضرت فرمود: »ان صلاته تنهاه یوما ما فلم یلبث ان تاب ; روزی فرا می رسد که همین نمازش او را از کار زشت و گناه باز می دارد آنگاه چیزی نگذشت که چنین شد و توبه کرد«, (بحارالانوار, ج 82, ص 198).
نکته دیگر این که کسی که نماز نمی خواند در حقیقت ترک عملی کرده که به آنچه اقرار کرده است . نماز در اسلام به عنوان ستون دین معرفی شده است و معیار قبولی سایر اعمال با نماز است و ترک نماز کفر عملی نسبت به دستور و امر خداست . هم چنین ارتکاب گناهان کبیره .
زراره (صحابه امام صادق (ع « روایت می کند از امام صادق (ع ) از گفتار خدای عزوجل در سوره مائده , آیه 5 که می فرماید: »و من یکفر بالایمان فقد حبط عمله « پرسیدم امام فرمود: یعنی ترک کند کرداری را که بدان اعتراف کرده است و از آن جمله است ترک نماز…«, (اصول کافی , ج 4, کتاب الایمان والکفر باب الکفر, ح 5).
پس کسی که نماز می خواند و گناه هم می کند مرتکب حرام شده یک کیفر دارد, اما کسی که نماز نمی خواند و گناه هم می کند هم ترک واجب کرده و هم مرتکب حرام شده است , دو کیفر دارد و این دو نفر با هم مساوی نیستند.
براى حضور قلب در نماز باید از راه هاى زیر استفاده کنید:
1- دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با دقت و توجه، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و…
در کتاب هاى حدیث آمده است: شخصى از پیامبر(ص) درخواست کرد که راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا کند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند. بنابراین وضوى شاداب و با آداب در حضور قلب انسان در نماز مؤثر است.
2- گزینش مکان مناسب براى نماز، دورى ازجاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر آنچه که موجب انحراف توجه از خداوند شود.
3- گزینش وقت مناسب و تا آن جا که ممکن است اول وقت خواندن نماز.
4- تاحد امکان در مسجد و باجماعت نماز خواندن (به ویژه در جماعاتى که بعد معنوى بیشترى دارد).
5- نماز را با طمأنینه و دقت در مفاهیم و معانى آن خواندن.
6- در حال ایستاده به مهر نگریستن و در رکوع به پایین پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن.
7- تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى وآن را مالامال از عشق خدا ساختن. توضیح: ذهن انسان همواره متوجه چیزى است که به آن عشق مى ورزد؛ همانند عاشقى که آنى از فکر معشوق خود بیرون نمى رود. این که ما در نمازهایمان همواره به فکر مسائل دیگر هستیم، به خاطر تعلق شدید نفس به دنیا و حب آن است. اما آن که عاشق حق شد، در هر حال و در هر کارى به یاد خدا خواهد بود به طورى که گویى همیشه در نماز است.
8- توجه به این که مبدأ و منتهاى انسان خداوند است وآنچه در این بین است براى امتحان آدمى و ابزارى جهت رشد و کمال اوست.
9- ضبط قوه خیال. توضیح : پرنده لجام گسیخته خیال، چکاوکى است که هر آن بر شاخسارى مى نشیند. ازاین رو همیشه افکار انسان به این طرف وآن طرف متوجه است و قرار و آرامى ندارد؛ اما اگر آدمى با دقت و هوشیارى در کنترل آن بکوشد، پس از چند صباحى رام و مطیع شده و به هر سو که اراده شود متوجه مى گردد. بنابراین انسان باید در نماز ازاول با قاطعیت بنا را بر این بگذارد که تمام توجه خود رابه سوى پروردگار معطوف دارد و هر گاه پرنده خیال از چنگ او گریخت، بلافاصله آن رابه همان جهت برگرداند. اگر چندین مرتبه در ایام متوالى چنین کند، کم کم ذهنش عادت خواهد کرد.
«هنگام نماز» و «هنگامه ارتباط با خدا» قلّه لحظات زندگى ماست. اما باید دانست این لحظات از دیگر ساعات زندگى ما جدا نیست؛ پریشانى در برنامه روزانه و نگرانى نسبت به آینده در کاهش نشاط روحى و به دنبال آن کاستن معنویت نماز مؤثر است. یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد به خدمت علامه(ره) رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کردند، پس از چندبار اصرار به شاگرد خود رو کردند و فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم.
علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد.»
بنابراین توصیه مى شود محیط زندگى و خوابگاه را از حالت یکنواختى و خسته کننده بیرون آورید و با یک برنامه ریزى مناسب به کارهاى شخصى، درسى و روابط خوب با دیگران بپردازید، و به همه کارهاى روزانه خود رنگ خدایى بدهید و پیش خود بگویید: «خدایا من در خوابگاه و کلاس و در طول روز آن چه تو دوست دارى انجام مى دهم. تو هم قلب مرا از محبت خود پر گردان و نگرانى آینده را از دل من بر گردان. چنین رازگویى و نیازخواهى صادقانه با خدا دریچه اى از نور و عرفان به سوى انسان مى گشاید. و تداوم این عهد و پیمان، مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف مى سازد.
10- توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر و فاقه خود. روشن است اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبه رو است و خود در مقابل او هیچ بلکه عین احتیاج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع خواهد گردید.
یکى از اولیاى خدا توصیه اى در این باره نموده اند که به محضر شما مى رسانیم.
در مرحله اول مدتى قبل از شروع نماز حداقل 15 دقیقه به حسابرسى و تخلیه درون بپردازید و به صورت ارادى عوامل پریشانى خاطر را تعدیل بخشید. مثلاً اگر کار ناشایستى انجام داده اید (مثل فریاد زدن بیهوده) از کرده خود اظهار ندامت کنید منظور این است پیش از این که آن چه در باطن شما رسوب کرده و با نماز برانگیخته مى شود، با اختیار خود شما مورد ارزشیابى و حسابرسى قرار گیرد و براى موارد مشابه تصمیم معقول بگیرید که رفتار خود را کنترل کنید. پس منظور از این مرحله این است که خود را براى نماز مهیا سازید.
مرحله دوّم همان طور که در ابتداى سخن، ذکر شد شرایط را فراهم کنید. در طول مدت نماز، ابتدا همان اذکار و اوراد نماز را در درون حاضر کنید و سپس الفاظ را ادا نمائید. امام خمینى(ره) این عمل را این گونه تشبیه مى نمایند که نمازگزار اذکار نماز را به درون خود تلقین کند، مثل این که طفلى در درون او هست و یک یک اذکار را به او عرضه مى کند.
البته این راهکار براى ابتداى راه، در حضور قلب مؤثر است. براى مراحل بعد توصیه هاى دیگرى لازم است که انشاءالله در فرصت هاى بعد به سمع و نظر شما خواهد رسید.
مطالعه پیرامون کیفیت نمازهاى اهل بیت(ع) و همچنین مطالعه کتاب هایى همچون «آداب الصلوه» یا «پرواز در ملکوت امام خمینى» و «اسرار الصلوه» مرحوم میرزا جواد آقا ملکى بسیار نافع است.
دو کتاب دیگر نیز در این مورد پیشنهاد مى کنیم:
1. حضور قلب در نماز، على اصغر عزیزى تهرانى
2. حضور قلب در نماز، محمد بدیعى