تعریف و اهمیت
خوش اخلاقی را در شماره پیشین خواندید. همانگونه که وعده داده بودیم، این شماره
راجع به چگونه خوش اخلاق شدن است.
چگونه خوش اخلاق شوم؟
راهکار تحصیل خوش
اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى و علاج آن عبارت است از:
1. توجه به ارزش و آثار خوش اخلاقى و آثار نیک آن
و همچنین زشتى بداخلاقى و آثار بد آن: براى این منظور بهترین راه موجود، مطالعه
ی روایات و آیاتى است که در زمینه حسن خلق و سوء خلق وارد شده است. در این زمینه
فعلا سخن نمی گوییم چون در فصلی مستقل بدان خواهیم پرداخت.
راه دیگری که وجود
دارد مطالعه در احوال مردمان است. در جامعه افراد خوش اخلاق و بد اخلاق فراوانند.
با کمی دقت در احوال دیگران خواهیم دید که افراد خوش اخلاق در زندگی و روابط خود
موفق تر و شادتر اند، سالم تر زندگی می کنند، روزی آن ها بیشتر است، دوست داشتنی
تراند و بیشتر مورد احترام مردم هستند. مردم به آن ها اعتماد و وثوق بیشتری دارند و
از لذت و سعادت بیشتری برخوردارند و در مقابل آدم های بداخلاق کم روزی، منزوی،
غمگین، بیمار و دارای شخصیتی شکننده تر هستند و از زندگی خود جز رنج و زحمت نصیبی
ندارند.
2.
پرورش عواطف انسانی:
یکى از ابعاد مهم
وجودى انسان عواطف طبیعى، انسانى و ایمانى او است. دوست داشتن دیگران و ایجاد رابطه
عاطفى با سایر انسان ها قابل رشد و تربیت است. انسان های مهربان شاخص ترین و دوست
داشتنی ترین افراد جامعه و یک فامیل هستند. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى از طریق
ایجاد ارتباط عاطفى با دیگران تأمین می شود باید توجه نمود که این شادى و لذت از
طریق خوش اخلاقى، یعنى ایجاد رابطه ی عاطفى مثبت، محبت کردن و دوست داشتن دیگران
بدست می آید و بد اخلاقى که در واقع همان رابطه ی عاطفى منفى است، موجب کدورت و
عذاب زندگى خواهد بود و دیگران را از گرداگرد انسان می پراکند. على(ع) فرمود:
بداخلاقى زندگى را سخت می کند و موجب عذاب نفس است.
3. تمرین و نهادینه سازی: از راه هاى دیگر
تحصیل خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى تمرین عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با دیگران
است. هر کس قادر است با یک تصمیم قوى و عزم جزم با رعایت اصل تدریج، به تمرین عملى
در این زمینه بپردازد. اگر کسى تصمیم بگیرد حداقل به مدت چهل روز در برخورد خود
نسبت به اطرافیان تجدید نظر نماید و در این مدت باروئى گشاده، لبى خندان و رابطه ی
صمیمى برخورد نماید، نرم و زیبا سخن بگوید، قطعا نتایج خوبى خواهد گرفت.
یکی از مهمترین کار
هایی که در این زمینه باید تمرین کرد برخورد شاد است. سلام و احوالپرسى توأم با
تبسم، دست دادن و گاهی که فاصله ها زیاد می شود، معانقه همراه با صمیمیت و احترام،
اولین فن موثر ارتباطى، به منظور تمرین خوش اخلاق بودن و همچنین جلب محبت دیگران
است. اولین لحظه ملاقات از اهمیت فوق العاده ی برخوردار است، به نحوى که موفقیت یا
شکست در امر دوست یابى به آن بستگى دارد.
معمولاً افرادى که
ما با آنها ملاقات می کنیم دو دسته اند:
دسته اول برخوردى
شاد و صمیمى دارند. این دسته داراى محبوبیت اجتماعى و دوستان فراوان ترى هستند
دسته دوم در
برخورد اولیه خشک و بی روح می نمایند. کسانى که لبخند زدن به چهره دیگران بر ایشان
دشوار است. افراد این گروه یا تنها هستند و یا دوستان کمى دارند.
در فرهنگ دینى ما،
نسبت به سلام کردن، مصافحه و تبسم، احترام، محبت و ابراز علاقه قلبى سفارش و اهتمام
فراوان شده است.
عدى بن حاتم می
گوید: “وارد مدینه شدم. پیامبر خدا(ص) مرا شناخت از جاى خود برخاست و دست مرا گرفت
و به خانه خود برد… من از فروتنى وى غرق حیرت شدم و از اخلاق پسندیده و ملکات
فاضله، و از احترام فوق العاده ی که نسبت به تمام افراد قائل بود دریافتم که
وى فرد عادى، و فرمانرواى معمولى نیست.
حتّى وقتى که
عمیقاً غمگین و ناراحت هستید، سعی کنید خود را شاد نشان دهید و تبسم نمایید. چنان
که امام على (ع) در توصیف مؤمن می فرماید: شادى مؤمن در چهره او، واندوه وى در دلش
پنهان است. (المؤمن بِشره فى وجهه، و حزنه فى قلبه).(1)
به قول حافظ:
با دل خونین لب
خندان بیاور همچو جام نى گرت زخمى رسد آیى چو چنگ اندر خروش.
4. شوخ طبعی:
یکی دیگر از عوامل خوش اخلاقی، داشتن روحیه شوخی و مزاح است. به عبارت دیگر جدی
بودن زیاد سبب سرد شدن روابط می شود، بنابراین گاهی هم شوخی و مزاح لازم است. ولی
باید توجه داشت که شوخی کردن رفتار بسیار ظریفی است که اگر مناسب نباشد تأثیر معکوس
می دهد. یعنی به جای شاد کردن، سبب ناراحتی فرد می شود. پس باید در شوخی ها به
شخصیت فرد لطمه وارد نشود و احترام او کاملا حفظ شود و شخصیت و وقار فرد شوخی کننده
نیز تضعیف نگردد.
5. نگرش توحیدی:
راه بنیادین تحصیل خوش اخلاقى، نگاه توحیدی و عرفانی به هستی و انسان ها است؛ یعنى
توجه به این معنى که تمامى انسان ها در حقیقت مظاهر و آفریده های حق تعالى هستند و
هر گونه برخوردى با آن ها، در واقع برخورد با آفریننده آنان محسوب می شود. احترام و
مهربانى با هر انسانی، در واقع احترام به پدیدآورنده ی او به حساب می آید و ترش
روئى و نا مهربانى با ایشان نیز بی ارتباط با خالق آن ها نیست. در یک مثال ساده
چگونه است که احترام و برخورد نیک و بد ما با فرزند کسی که او را می شناسیم، به
نحوی به پدر او باز می گردد، ما اگر با فرزند شخصیتی که او را دوست می داریم روبرو
شویم، او را به خاطر پدرش گرامی می داریم و یا ممکن است نسبت به فرزند یک شخصت
ستمگر و دشمن خدا، روی خوش نشان ندهیم، هرگونه معامله ای با خلق نیز در حقیقت
معامله با خالق آنها به حساب می آید. باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که ما
از طریق روابطی که با خلق خدای تعالی داریم و نوع برخورد شایسته و ناشایست، در
حقیقت با خدا معامله می کنیم و به خدا نزدیک یا دور می شویم.
تمامی این انسان ها
بندگان خدای هستند و او است که همه آن ها را آفریده و آفریدگان خود را دوست دارد و
هرگز راضى نمی شود کسی با ایشان به ناحق برخوردى نامناسب و ناشایست داشته باشد، از
آن روی یکی از راه های مهم جلب رضایت خویش را در گشاده روئى با خلق و تحصیل رضایت
مخلوق و خدمت به آن ها، قرار داده.
به خاطر همین پیوند
عمیق میان خالق و مخلوق است که در روایات وارد شده است: من لم یشکر المنعم من
المخلوقین، لم یشکر الله عزوجل.(7) کسى که از مخلوق تشکر نمی کند در حقیقت از
خالق آنها تشکر نکرده است. این یک قاعده کلی است و کسى که نسبت به مخلوقات الهى ترش
روئى نماید، این نوع برخورد، به نوعی ترش رویی با خداوند محسوب می شود.
نگرش توحیدی باعث
می شود که ما بسیاری از کینه هایی که نسبت به دیگران داریم فراموش کنیم، دشمنی ها
را کنار بگذاریم، اهل گذشت باشیم و بدی های آنان را به دل نگیریم، هرگز با کسی
خشونت نورزیم، به خاطر خداوند، درشتی آن ها را تحمل کنیم، با بردباری و مدارا با
همگان رفتار نماییم و خوش اخلاق باشیم.
6. اصلاح شخصیت اخلاقی: دومین راه بنیادین
تحصیل خوش اخلاقی، اصلاح شخصیت اخلاقی و ملکات درونی است. اخلاق خوش ظاهری و گشاده
رویی از جهتی برآیند و بازتاب شخصیت درونی و فضایل خلقی نهادینه شده در باطن انسان
است. کسی که از دیگران متنفر است و نسبت به آنها کینه دارد، چگونه می تواند در
برخورد اجتماعی خود با آنها، روی خوش، چهره ای خندان و همراه با صمیمیت داشته باشد.
آدم حسود همین طور. چطور می توانیم توقع داشته باشید که یک آدم حسود با محسود خود
شاد برخورد نماید، خود خواهی، خودبینی، تکبر، غرور و خودپسندی، خشم و عصبانیت و
پرتوقع بودن، همه عوامل بد اخلاقی هستند. اگر بخواهیم در ظاهر انسان خوش اخلاق و
خوش برخوردی باشیم، یکی از راه های اساسی آن این است که رزایل اخلاقی را از درون
خود بپالاییم، تا درون انسان پاک و زلال نباشد، آبی که از چشمه وجود او می جوشد،
زلال و شفاف نخواهد بود. به قول شاعر از کوزه همان برون تراود که در او است.
برای
مطالعه بیشتر ر.ک:
1- معراج السعاده، ملا احمد نراقی، مقام سوم، مبحث غضب و حلم
2- اخلاق در قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج 3، ص 135 و 377.
پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه، حکمت 333.
2- عیون اخبار الرضا، ج2 ، ص 24.