خانه » همه » مذهبی » آرمان وحدت اسلامي (2)

آرمان وحدت اسلامي (2)

آرمان وحدت اسلامي (2)

امام خميني در آرمان وحدت خود انگيزه‏هاي گوناگوني داشت كه الهام گرفته از مكتب اسلام ناب محمدي(ص) بود، از نظر امام دين مبين اسلام و حكومتهاي الهي با ساير حكومتها تفاوتهاي اصولي دارد، زيرا حكومتهاي غيرالهي فقط در پي تحقق و حفظ نظم كشور خود بوده، و حداكثر كاري كه انجام مي‏دهند اين است كه نگذارند كسي به ديگري ظلم و تعدي بكند. در حالي كه اسلام و حكومتهاي الهي براي هر مساله احكام خاص خود را دارد. 47و يكي از اين مسائل مهم دفاع از كيان اسلام است كه به وحدت

c396116c 6f09 4f33 9943 6669820b9c79 - آرمان وحدت اسلامي (2)
0002617 - آرمان وحدت اسلامي (2)
آرمان وحدت اسلامي (2)

5 ـ انگيزه‏هاي وحدت

امام خميني در آرمان وحدت خود انگيزه‏هاي گوناگوني داشت كه الهام گرفته از مكتب اسلام ناب محمدي(ص) بود، از نظر امام دين مبين اسلام و حكومتهاي الهي با ساير حكومتها تفاوتهاي اصولي دارد، زيرا حكومتهاي غيرالهي فقط در پي تحقق و حفظ نظم كشور خود بوده، و حداكثر كاري كه انجام مي‏دهند اين است كه نگذارند كسي به ديگري ظلم و تعدي بكند. در حالي كه اسلام و حكومتهاي الهي براي هر مساله احكام خاص خود را دارد. 47و يكي از اين مسائل مهم دفاع از كيان اسلام است كه به وحدت مسلمين بستگي دارد: “از امور مهمه‏اي كه بر همه واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهوري اسلامي است” 48كه به وحدت بستگي دارد و مساله وحدت براي حفظ كيان اسلام امري حياتي است. از طرف ديگر تفرقه امر منكري است كه بايد از آن جلوگيري شود زيرا امر به معروف و نهي از منكر از واجبات الهي است و براي اطاعت امر خدا بايد امر به معروف و نهي از منكر نمود كه :
“بزرگترين منكر، غلبه اجانب برماست، اين منكر را بايد نهي كنيد. حكومتها را نهي كنيد از مخالفتي كه با هم دارند و با ملت دارند و با دشمنان اسلام كه خدا فرموده مراوده نكنيم محبت مي‏كنند. الان منكري بالاتر از اين نيست كه مصالح مسلمين را به خطر انداخته است. اين وظيفه همه شماست كه مي‏خواهيد براي خدا كار كنيد. همه ما بايد اين دشمن را نهي كنيم و وحدت اسلامي را شعارمان كنيم با وحدت و بودن زير پرچم لااله الا اللّه پيروز مي‏شويم… زيرا [مسلمين] علاوه بر مخازن طبيعي قدرت معنوي دارند كه عبارت است از ايمان به خدا و رسول كه اگر مجتمع شوند قدرتي فوق آنها نمي‏شود”49
وحدت نيز امر معروفي است كه موجب صلح و آرامش در دنيا مي‏شود و بايد براي تحقق شرايط صلح آميز وحدت و اخوت را ايجاد نمود و آن را مستحكمتر كرد زيرا”… ما دنبال اين هستيم كه دنيا در صلح و آرامش باشد. اسلام از اول داراي يك همچو مقصدي بوده و خصوصاً در بين مومنين، در بين مسلمين اخوت را سفارش فرموده است، بلكه ايجاد تشريع فرموده است.”50
انگيزه ديگر امام انسان سازي است تا در سايه وجود انسانهاي كامل عدالت نيز گسترش يابد و زمينه‏هاي آسيب پذيري جامعه مسلمانان از بين برود. در غير اين صورت آسيب پذيري آنان حتمي است. زيرا “… آن روز به ما آسيب مي‏رسد كه از باطن بگنديم، افراد باطن شان بگندد و اين گند هم سرايت كند و يك دسته‏اي را از بين ببرد و متعفن كند.”51 در حالي كه تربيت يافتگان مكتب انبيأ و ائمه سلام اللّه عليهما هرگز خلاف نمي‏كنند كه در پي اين تخلف جامعه نيز آسيب ببيند:”اگر همه عالم خلاف بكنند، يك آدمي كه تربيت شده مكتب انبياست او خلاف نمي‏كند. تمام عالم وقتي كه به هم بخورد و ظلم بشود، حضرت موسي خلاف نمي‏كند.”52
انگيزه ديگر تامين استقلال و آزادي و حفاظت از استقلال و آزادي و شرافت انساني مسلمانان مي‏باشد. بنابراين امام(ره) مي‏فرمايند: “اگر ما تسليم آمريكا و ابرقدرتها مي‏شديم ممكن بود امنيت و رفاه ظاهري درست مي‏شد و قبرستانهاي ما پر از شهداي عزيز ما نمي‏گرديد، ولي مسلماً استقلال و آزادي و شرافتمان از بين مي‏رفت. آيا ما مي‏توانيم نوكر و اسير آمريكا و دولتهاي كافر شويم تا بعضي چيزها ارزان شود و شهيد و مجروح ندهيم.”53
ديگر انگيزه امام در آرمان وحدت حل معضلات كشورهاي اسلامي و مسلمين جهان است. لذا، امام همه آنها را به وحدت فرا مي‏خواند و برقراري روابط دوستانه بين آنها را توصيه مي‏نمايد و “روابط بين ارباب و رعيت” 54را بطور كلي رد مي‏كند. زيرا “ما استقلال خودمان را مي‏خواهيم حفظ بكنيم و در دنيا زندگي كنيم و اسلام را به پيش ببريم… ما روابط خاص اسلامي داريم كه اسلام نه ظالم بود و نه زير بار ظلم مي‏رفت…” 55و اين “از خاصيتهاي حكومت محرومين و مستضعفين است… كه… از قدرتها نمي‏ترسند.”56
اما امام بر اين نكته واقف است كه هر “هدف بزرگ داراي اشكالات و گرفتاري‏هاي بزرگ نيز هست”. 57مساله وحدت امت اسلامي و همه مستضعفين جهان نيز از اهداف بزرگي است كه موانع بزرگي در سر راه آن قرار دارد. ولي با عنايت به اين كه فطرت و سرشت انسان و هستي بر وحدت استوار و تنيده شده است و همه هستي به سوي هدف واحدي رهسپار است، “با صبر و تحمل انقلابي”58 به پيش مي‏رويم تا “عدل الهي و اسلام عزيز”59 را در جهان گسترش دهيم. از اينرو امام به همه مسلمين جهان توصيه مي‏نمايند:
“اي مسلمانان جهان كه به حقيقت اسلام ايمان داريد بپاخيزيد و در زير پرچم توحيد و در سايه تعليمات اسلام مجتمع شويد و دست خيانت ابر قدرتان را از ممالك خود و خزائن سرشار آن كوتاه كنيد و مجد اسلام را اعاده كنيد و دست از اختلافات و هواهاي نفساني برداريد كه شما داراي همه چيز هستيد.
بر فرهنگ اسلام تكيه زنيد و با غرب و غرب زدگي مبارزه نمائيد و روي پاي خودتان بايستيد و بر روشنفكران غربزده و شرقزده بتازيد و هويت خويش را دريابيد كه روشنفكران اجير شده بلايي بر سر ملت و مملكتشان آورده‏اند كه تا متحد نشويد و دقيقاً به اسلام راستين تكيه ننمائيد، بر شما آن خواهد گذشت كه تاكنون گذشته است.”60
بنابراين انگيزه‏هاي حضرت امام براي وحدت را مي‏توان در دفاع از كيان اسلام، امر به معروف و نهي از منكر، انسان سازي و تربيت انسانهاي صالح، تامين استقلال و آزادي و حفاظت از اين استقلال و آزادي و شرافت انساني و گسترش عدل الهي و اسلام عزيز در جهان و جلوگيري از اختلاف و پيروي از هواهاي نفساني و…خلاصه نمود.

6 ـ دامنه و گسترده وحدت

وحدت مورد نظر امام خميني داراي دامنؤ وسيعي است و از ملت شيعه ايران تا كليه مسلمين جهان و مستضعفين عالم و حتي همه انسانهاي روي زمين را شامل مي‏شود. بنابراين امام به همه آنها توصيه مي‏كند كه با الگوگيري از انقلاب اسلامي ايران، خود را بيابند و اعتماد به نفس پيدا كنند كه “… اتكال به نفس بعد از اعتماد به خداوند منشا خيرات است.”61 انقلاب اسلامي ايران موجب احيا و بيداري نفوس مستضعفين و محرومين و مسلمين جهان شد و خيرات و بركات زيادي بهمراه آورد. اين انقلاب پيام‏آور وحدت و آزادي و استقلال براي مستضعفين جهان و مسلمانان دنيا بود كه همه اينها ناشي از خوديابي مردم مسلمان ايران بوده است.
بعد از مردم مسلمان ايران، اين وظيفه امت اسلامي است كه در ايجاد وحدت بكوشند: “امتها خودشان بايد به فكر خودشان باشند”62 زيرا مسلمين بايد با هم يد واحده باشند “هم يد واحده علي من سوأ” اينها بايد دست واحد باشند، مجتمع باشند، يك باشند، خودشان را از هم جدا ندانند: مرزها را اسباب جدايي قلبها ندانند، مرزها جدا قلبها با هم.” 63اگرچه امروزه مسلمانان جهان توسط مرزهاي جغرافيايي از همديگر جدا شده، و بيش از 50 كشور كوچك و بزرگ تشكيل داده‏اند. لكن به حكم الهي و بنا به مقتضيات و شرايط زماني بايستي تحت لواي اصول مشترك اسلامي و انساني پيوندهاي خود را مستحكمتر نمايند كه به لطف الهي افق روشن آن هويدا شده است. “امروز دورنماي صدور انقلاب اسلامي… در جهان مستضعفان و مظلومان ديده مي‏شود و جنبشي كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است. اميد بخش آتيه روشن است.”64
علاوه بر امت اسلامي، روحانيون هر ديني نيز وظيفه دارند، براي تحقق آرمان‏هاي انبيأ كه وحدت يكي از مهمترين آنهاست اقدام نمايند. “روحانيين مسيح، روحانيون مسلم، روحانيون يهود، همه روحانيون… روحانيون در مرتبه اول واقعند براي تحقق دادن به آرمان انبيأ كه همان وحي الهي است.” همچنين علمأ و روشنفكران كشورهاي اسلامي وظيفه دارند در ايجاد وحدت اسلامي كوشش كنند كه تنها راه پيروزي و بقاي آنهاست بنابراين پيشنهاد مي‏نمايند: “علمأ و روشنفكران همه كشورهاي اسلامي به انگيزه پيدا كردن راهي براي نجات كشورهاي اسلامي از چنگال ابر قدرتهاي غرب و شرق و براي بيرون كردن سران كشورهاي اسلامي از تحت سلطه جهانخواران و براي ايستادگي در مقابل استعمار و استثمار طرحي بريزند كه هرچه بيشتر با يكديگر در تماس باشند و اساس طرح را بر بيداري خلق‏هاي محروم بگذارند و به يقين باور كنند كه راه را خواهند يافت و پيروز خواهند شد.”66
بالاخره حجاج بيت اللّه الحرام وظيفه دارند در مناسك حج ابراهيمي زمينه‏ساز وحدت اسلامي باشند و با برپايي مراسم برائت از مشركين وحدت عيني مسلمانان جهان را به رخ ابرقدرتها بكشند زيرا مناسك حج و مراسم برائت از مشركين مظهر و اوج اين وحدت است. همانگونه كه امام مي‏فرمايند:
“فرياد برائت ما فرياد برائت همه مردماني است كه ديگر تحمل تفرعن آمريكا و حضور سلطه طلبانه آن را از دست داده‏اند و نمي‏خواهند صداي خشم و نفرتشان براي ابد در گلويشان خاموش و افسرده بماند و اراده كرده‏اند كه آزاد زندگي كنند و آزاد بميرند و فريادگر نسلها باشند، فرياد برائت ما، فرياد دفاع از مكتب و حيثيات و نواميس، فرياد دفاع از منابع و ثروتها و سرمايه‏ها، فرياد دردمندانه ملت‏هايي است كه خنجر كفر و نفاق قلب آنان را دريده است.”67
پس امام دامنه شمول وحدت را فراگير دانسته و ازهمه انسانها و مستضعفان جهان، مسلمانان عالم و همؤ فرقه‏ها و مذاهب اسلامي و حتي از روحانيون اديان مختلف و روشنفكران مسلمان مي‏خواهد كه در راستاي ايجاد اتحاد ملل براساس اصول مشترك انساني و اسلامي بكوشند و از همه شعائر براي ايده وحدت خواهي خود بهره مي‏جويد.

7 ـ اهداف وحدت

امام خميني در آرمان وحدت خود اهدافي را دنبال مي‏كرد كه مي‏توان آنها را با معيارهايي بدين قرار تقسيم‏بندي كرد: اهداف داخلي، اهداف خارجي و اهداف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و نظامي.
اهداف داخلي وحدت شامل اين موارد است: “آزادي و استقلال”68، “دفع ايادي اجانب”،69 “هدم پايگاه ظلم و فساد” 70و “قطع كردن دستهاي خيانتكار و جنايتكاران”71، حفظ”عظمت و شرافت”72، “پيشبرد اهداف اسلام”73، “تحقق همه جانبه اسلام در ايران”74، “استقرار دمكراسي اسلامي صحيح نه دمكراسي غربي و شرقي فاسد”75، “بقأ انقلاب اسلامي”76، “تحقق عدالت اجتماعي”77، “بسط عدالت فردي و اجتماعي”78، “منع فساد و فحشأ و انواع كجرويها”79، “جلوگيري از استعمار و استثمار و استعباد”80 و “حفظ نظام مقدس جمهوري اسلامي” و اهداف ديگري كه شمارش همه آنها در اين مقاله ممكن نيست.
اما اهداف خارجي آرمان وحدت امام عبارتند از: “ايجاد معرفت براي بشر”81، “برقراري صلح و آرامش در جهان”82، “پياده كردن دمكراسي و آزادي حقيقي”83، “تحقق يك انقلاب عميق عمومي در سراسر جهان در مقابل جهانخواران ضد بشريت”84، “بازيابي استقلال روحي و دور كردن احساس حقارت در مقابل حكومت‏هاي جور از خود”85، “استقلال تمامي مردم جهان”86، “شكسته شدن سلطه جهانخواران بر ملتهاي مستضعف جهان”87، “بدست آوردن حق تعيين سرنوشت توسط ملت‏ها و بيداري دولت‏ها”88،” استقرار حكومت اسلام در همه اقطار عالم”89،”تشكيل امتي شكست ناپذير و بنياني مرصوص”90، “ايجاد هويت اسلامي براي مسلمانان”91، “رهايي از فقه علمي در جوامع اسلامي”92، “رسيدگي به درد مسلمانان نه عالمگيري”93، “كوتاه كردن دست جهانخواران از امت اسلام”94، “پياده شدن اهداف بين الملل اسلامي در جهان فقر و گرسنگي”95، “برچيده شدن پايگاههاي نظامي شرق و غرب از كشورهاي اسلامي”96، “تشكيل ارتش مشترك دفاعي بيش از صد ميليوني ذخيره و ارتش ده ميليوني زير پرچم اسلامي”،97 تا اينكه “عموم پيروان مكتب متعالي اسلام بتوانند با كمال برادري و محبت استقلال خود را بدست آورده و عظمت از دست رفته را باز يابند.”98
امام خميني در نظر داشت در كوتاه مدت حكومت اسلامي را در ايران مستقر نموده و با نفي استعمار و استبداد و كسب استقلال و آزادي، در ميان مدت عدالت اجتماعي را تحقق بخشيده و آن را بسط و گسترش دهد و از نظام جمهوري اسلامي ايران الگوي ويژه‏اي براي همه مسلمانان جهان و مستضعفين عالم ارائه نمايد تا آنها نيز به استقلال و آزادي نايل شده و دست اجانب و ابر قدرتان را از سرزمين خود كوتاه نمايند. بنابراين مي‏فرمودند كه “همه مردم، همه انسان‏ها [بايد] دولت اسلامي را تقويت كنند تا بتواند اقامه عدل كند… حفظ معنويات و تقويت معنويات مردم و اقامه عدل بين خودشان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان.” 99پس “در اين جوي كه پيش آمده مسلمين و مستضعفان جهان آگاهانه از آن استفاده كرده و جميع فرق مسلمين و مستضعفين دست در دست هم داده و خودشان را از قيد اسارت ابر قدرتها خارج نمايند.” 100و توجه داشته باشند كه “… اگر چنانچه اسلام آنطوري كه هست پياده شود و اجرا گردد، اميد آن داريم كه تمام بشريت تحت لواي اسلام در آيند”.101 اما هدف بلند مدت امام آن بوده كه با برقراري صلح و آرامش در جهان و استقرار دموكراسي و آزادي حقيقي و گسترش عدالت در آن، بشريت به معرفت جديدي نايل گرديده و حكومت اسلامي در همه عالم مستقر شود تا امتي شكست‏ناپذير و بنياني مرصوص تشكيل شود و جوامع اسلامي هويت اسلامي خود را يافته و از فقر علمي رهايي يابند و با تشكيل ارتش مشترك از كيان اسلام و امت اسلامي دفاع نمايند و هرگز به جهانخواران اجازه ندهند كه ذخاير آنها را به يغما برند.
اين اهداف هريك در مقوله‏هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و نظامي تقسيم بندي مي‏شوند، اهداف سياسي عبارتند از: استقلال و آزادي همه ملل جهان و مسلمانان، برقراري صلح و آرامش در جهان پياده شدن دمكراسي و آزادي حقيقي، تحقق عدالت فردي و اجتماعي، كسب حق تعيين سرنوشت ملتها، تشكيل امت اسلامي، تشكيل حزب مستضعفين جهان، حفظ عظمت و شرافت، پيشبرد اهداف سياسي اسلام،تحقق اسلام در همه ابعاد، تحقق انقلاب عميق عمومي در سراسر جهان، شكستن سلطه جهانخواران بر مستضعفان، برچيدن پايگاه‏هاي نظامي شرق و غرب و تشكيل ارتش دفاعي اسلامي و رسيدگي به دردها و امور مسلمين و حفظ نظام جمهوري اسلامي، اهداف اقتصادي عبارتند از: كسب استقلال و خودكفايي، گسترش عدالت اقتصادي، پياده كردن اهداف بين الملل اسلامي در جهان فقر و گرسنگي و جلوگيري از استعمار و استثمار و بدست گرفتن مقدرات اقتصادي خود و … اما اهداف اجتماعي شامل اين مواردند:
تحقق عدالت اجتماعي، منع فساد و فحشأ و انواع كجروي ها، برقراري صلح و آرامش، تشكيل امت اسلامي و بنيان مرصوص، و بيداري از خواب غفلت و… اهداف فرهنگي عبارتنداز: حفظ عظمت و شرافت، بقأ انقلاب اسلامي، جلوگيري از فساد و فحشا و نابودي پايگاههاي ظلم و فساد، ايجاد معرفت براي بشر، بازيابي استقلال روحي و دور كردن احساس حقارت در مقابل دشمنان، ايجاد هويت اسلامي براي همه مسلمانان، رهايي از فقر علمي در جوامع اسلامي و… اما تشكيل ارتش مشترك اسلامي براي دفاع از كيان اسلام و برچيدن پايگاههاي نظامي شرق و غرب از كشورهاي اسلامي از اهداف سياسي ـ نظامي امام در دعوت به وحدت بود.

8 ـ ثمرات وحدت

انديشه وحدت و آرمان اتحاد مستضعفين جهان و مسلمين عالم ثمرات گوارايي در پي داشته و در صورت تحقق عميق‏تر وحدت پيامدهاي بيشتري نيز خواهد داشت، انقلاب اسلامي سال 1357 نمونه عيني و ثمرؤ وحدت ملت مسلمان ايران است. در اين انقلاب “ملت ايران با جان و خون خود اسلام را زنده كرد، تجديد حيات كرد براي اسلام و مسلمين، كوششهاي قريب سيصد ساله استعمار و اجانب را خنثي كرد” 102و امام اميدوار است كه انقلاب اسلامي و اين “پيروزي عظيم… راهنمايي براي ساير ملل ستمديده و تحت سلطه قرار گيرد و با اتحاد و همبستگي، شر همه سلطه‏گران و بخصوص امريكا اين دشمن بزرگ را از خود كوتاه نموده در تحت تعاليم مقدسه اسلام عظمت از دست رفته خود را بازيابد.”103 بنابراين كوتاه كردن شر سلطه‏گران جهاني و باز يافتن عظمت از دست رفته از ديگر ثمرات وحدت اسلامي است.
ثمرؤ ديگر وحدت سيادت و آقايي سران اسلامي است و تا هنگامي كه در ميان روساي دولتهاي اسلامي “وحدت كلمه”104 وجود نداشته باشد، “سيادت نمي‏توانند بكنند. بايد فكر كنند عمل كنند تا سيادت كنند و اگر اين مطلب راانجام بدهند سيد دنيا خواهند شد. اگر اسلام را آنطوري كه هست به دنيا معرفي كنند و آنطوري كه هست عمل بكنند سيادت با شماست. بزرگي با شماست. العزة لله و لرسوله و للمومنين”.105
ثمره بعدي وحدت وحشت دشمنان اسلام و قدرتهاي جهانخوار شرق و غرب است. زيرا آنها از وحدت بيش از يك ميليارد مسلمان وحشت دارند و با تمام قوا مستقيماً و يا به دست عمال منحرف خود، به اين اختلافات دامن مي‏زنند تا بر مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حكومت نموده و ذخاير بي‏پايان آنها را چپاول نمايند.” 106؛ اما با وحدت كلمه ملت مسلمان ايران و وقوع انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) “… يك كار بزرگ محير العقول ديگر واقع شد و آن اينكه دست آمريكا و دست انگلستان و شوروي و همه اينها از خزائن ما كوتاه شد.”107
از نتايج بسيار مهم وحدت اين است “كه يك ملتي اگر يك چيزي را خواست، نمي‏شود تحميلش كرد… به يك ملت نمي‏شود يك چيزي را تحميل كرد.” زيرا در سايه وحدت ملت از هر گزندي در امان است. ديگر ثمرؤ وحدت پيروزي بر دشمنان است و بر اين اساس بود كه رهبر كبير انقلاب اسلامي مي‏فرمودند: “بايد جوانان غيور اسلامي، بدانند كه تا دست اتحاد به هم ندهند و هدف خود را اسلام كه تنها مكتب نجات بخش بشر است و يگانه كفيل آزادي و استقلال ملتهاي مستضعف است قرار ندهند، اميد پيروزي را نبايد داشته باشند.”108 و اظهار اميدواري مي‏كرد كه “…ملل اسلامي با اتحاد و همكاري بيشتر بتوانند بر دشمنان داخلي و خارجي پيروز گشته و از تحت سلطه استعمارگران شرق و غرب خصوصاً آمريكا نجات يابند.”109
بالاخره نتيجه مهم وحدت ايجاد صلح و آرامش در بين كشورها و ملل متحد اسلامي و سازش آنها براي غلبه بر دشمن مشترك است: “…تاسف در اين است كه كشورهاي ديگر چرا از ايران الگو نمي‏گيرند؟…و وحدت كلمه پيدا نمي‏كنند و با ملتهاي خودشان سازش نمي‏كنند و هريك با ديگري سازش نمي‏كند تا اسرائيل بر آنها غلبه كند؟”110
تجربه تاريخي نيز ثمرات وحدت براي مسلمانان را اثبات مي‏نمايد. نمونه آشكار اين امر “دولت بزرگ عثماني” 111است كه اگر با شوروي طرف مي‏شد گاهي او را زمين ميزد ساير دول حريف او نبودند. دولت عثماني يك دولت اسلامي بود كه سيطره‏اش گرفته تقريباً از شرق تا غرب را، آنها ديدند كه با اين دولت اسلامي به اين قوي‏اي نمي‏شود چاره‏اي كرد، نمي‏شود ذخاير را برد بعد از اينكه در اين جنگ با آن بساط غلبه پيدا كردند، تجزيه كردند دولت عثماني را به دولتهاي بسيار كوچك كوچك براي هر يك از آنها هم يا اميري قرار دارند يا سلطاني قرار دارند يا رئيس جمهور قرار دارند، آنها در قبضه مستعمره‏چي‏ها و ملت بيچاره در قبضه آنها ، با اين وضع يك دولت عثماني با آن مرز را زمين زدند و دولتهاي اسلامي از خواب بيدار نشدند يا خودشان را به خواب زدند.112 بنابراين استعمارگران شرق و غرب براي به يغما بردن منابع غني دولت عثماني، اتحاد آن را بر هم زده و كشورهاي متفرقي را ايجاد كردند.
نمونه ديگر تشكيل اتحاديه عرب است، كه بفرموده امام (ره)”… جمعيت عرب و سران مهم اين جمعيت‏ها اگر اتحاد پيدا بكنند، شكي نيست كه نه آمريكا مي‏تواند در مقابلشان كاري انجام بدهد ونه ديگر قدرتها”.113 و مصداق بعدي سازمان كنفرانس اسلامي مي‏باشد كه مي‏تواند، موجب قدرت و عظمت كشورها و ملل مسلمان شده و با پاره كردن بندهاي اسارت استعمار و استثمار، استقلال، آزادي و عظمت از دست رفته مسلمين را به آنها برگرداند و مساله فلسطين را به نفع مسلمانان فلسطيني حل نمايد. حضرت امام در اين‏باره مي‏فرمودند كه “اينجانب بيش از 15 سال است كه خطر اسرائيل غاصب را گوشزد كرده‏ام و به دول و ملل عرب اين حقيقت را اعلام نموده‏ام… ايران خود را همگام با برادران مسلمان كشورهاي عربي دانسته و خود را در تصميم‏گيري‏هاي آنان شريك مي‏داند.” 114و”… اصولاً اين تكليف همه مسلمين است كه قدس را آزاد كنند و شر اين جرثومه فساد را از سر بلاد اسلامي قطع كنند.”115
مناسك حج ابراهيمي از مصاديق بارز وحدت اسلامي است كه به نظر مي‏رسد فلسفه اصلي آن در اعلام برائت از مشركين و كافرين است و لذا “يكي از وظائف بزرگ مسلمانان پي بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براي هميشه بايد بخشي از امكانات مادي و معنوي خود را براي برپايي آن صرف كنند.” امام(ره) اعتقاد راسخ داشت كه بايد “مسلمانان، حداقل در خانه خدا و حرم امن الهي، خود را از تمامي قيدها و بندهاي ظالمان آزاد ببينند و در يك مانور بزرگ از چيزي كه از آن متنفرند اعلام برائت كنند و از هر وسيله‏اي براي رهايي خود استفاده نمايند.”
جنبشهاي آزاديبخش جهان بطور كلي و جهان اسلام بطور خاص از مصاديق و نتايج وحدت ملتهاي در بند و آزاديخواهان اين ملتها مي‏باشد كه امام (ره) عنايت ويژه‏اي به همه آنها داشت و بطور صريح مي‏فرمود كه “من بار ديگر از تمام جنبشهاي آزاديبخش جهان پشتيباني مي‏نمايم و اميدوارم تا آنان براي تحقق جامعه آزاد خويش پيروز شوند… و دولت اسلامي در مواقع مقتضي به آنان كمك نمايد.”
بنابراين مي‏توان انقلاب شكوهمند اسلامي ايران جنبشهاي آزاديبخش جهان وحشت دشمنان اسلام و ابرقدرتها از مسلمانان و مستضعفين و سيادت و آقايي مسلمين را از نتايج وحدت به شمار آورد كه موجب گرديد دشمنان نتوانند هرچيزي را به آنها تحميل نمايند و مسلمانان با وحدت كلمه به پيروزي نايل آيند كه اين مساله بوسيله تجارب تاريخي اتحاد مسلمين و كشورهاي مسلمان مانند عثماني و قضاياي فلسطين و حج ابراهيمي و برائت از مشركين به تاييد رسيده است.

9 ـ خلاصه و نتيجه‏گيري

انديشه وحدت امام خميني(ره) از مهمترين و نابترين انديشه‏هاي آرماني معظم‏له محسوب مي‏شود كه اين انديشه يك نقطه عطف تاريخي در وحدت اسلامي محسوب مي‏شود. آرمان وحدت امام از آنجا ناشي مي‏شود كه تفرقه در ميان امت اسلامي نتايج ذلت باري ببار آورده كه جبران آنها شايد هرگز امكان پذير نباشد. زيرا اجانب بر مسلمين سيطره يافته و جوامع اسلامي تحت سلطه استعمار فروپاشيده‏اند، مسلمانان شخصيت و شرافت انساني خود را از دست داده و در همه ابعاد عقب مانده‏اند. بنابراين استقلال و آزادي و عظمت خود را از كف داده و به شرق و غرب وابسته شده‏اند. با توجه به اين شرايط ننگين است كه امام ضرورت وحدت را شديداً لمس و احساس مي‏كند و براي اصلاح جامعه بشري قيام مي‏نمايد تا با ايجاد همبستگي اسلامي ـ و بالاتر از آن بين مستضعفين جهان ـ از دخالت ابرقدرتها در مقدرات كشورهاي اسلامي جلوگيري نموده و آنان را به سر منزل پيروزي رهنمون گردد.
امام(ره) استقلال و آزادي و عدالت را لازمه و زمينه‏ساز و وحدت تلقي مي‏كرد و از امكاناتي همچون مساله فلسطين، مناسك حج، مراسم برائت از مشركين و … براي ايجاد وحدت بهره‏گيري مي‏كرد و با انگيزه دفاع از كيان اسلام، امر به معروف و نهي از منكر، انسان سازي، كسب استقلال و آزادي و شرافت براي همه انسان‏ها و مسلمانان، گسترش عدل الهي و اسلام در جهان و جلوگيري از اختلاف و تفرقه ايده وحدت طلبانه خويش را ابراز نمود. امام دامنه و دايره شمول وحدت را بسيار وسيع و فراگير مي‏دانست بطوري كه همه انسان‏ها، مستضعفين عالم، مسلمانان جهان، همه مذاهب اسلامي، حتي ديگر اديان الهي را در بر مي‏گرفت و اهداف گوناگوني را در جنبه‏هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و نظامي پيگيري مي‏كرد كه در دو سطح داخلي و خارجي و برنامه زماني كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت قابل تقسيم‏بندي است.
بالاخره وحدت اسلامي مورد نظر امام ثمرات فراواني براي مسلمين ببار آورده و در آينده نيز ثمرات شيريني پديد خواهد آورد كه پديده انقلاب اسلامي ايران، جنبشهاي آزاديبخش اسلامي و ديگر ملل مستضعف هراس استكبار جهاني از مسلمين و سيادت و آقايي مسلمانان از آن جمله است. بنابراين آرمان وحدت امام خميني موجب پيروزي و رمز بقاياي امت اسلامي است.

پي نوشت :

47. امام خميني. صحيفه نور، جلد اول، صص235 ـ 234.
48. امام خميني. صحيفه نور، جلد بيستم، ص13.
49. امام خميني. صحيفه نور، جلد ششم، ص116.
50. امام خميني. صحيفه نور، جلد شانزدهم، ص240.
51. امام خميني. صحيفه نور، جلد هفدهم، ص98.
52. امام خميني. صحيفه نور، جلد هشتم، صص84 ـ 83.
53. امام خميني. صحيفه نور، جلد هفدهم، ص51.
54و55. امام خميني. صحيفه نور، جلد نوزدهم، صص74 ـ 73.
56. امام خميني. صحيفه نور، جلد هيجدهم، ص52.
57و58و59. امام خميني. صحيفه نور، جلد شانزدهم، ص47.
60. امام خميني. صحيفه نور، جلد سيزدهم، ص83.
61. امام خميني. صحيفه نور، جلد هفدهم، ص65.
62. امام خميني. صحيفه نور، جلد پنجم، ص262.
63. امام خميني. صحيفه نور، جلد دهم، ص223.
64. امام خميني. صحيفه نور، جلد هيجدهم، ص11.
65. امام خميني. صحيفه نور، جلد يازدهم، ص92.
66. امام خميني. صحيفه نور، جلد هيجدهم، ص236.
67. امام خميني. صحيفه نور، جلد بيستم، ص113.
68 تا 71. امام خميني. صحيفه نور، جلد اول، ص250.
73. امام خميني. صحيفه نور، جلد نهم، ص267.
74. همان منبع، ص48.
75. امام خميني، صحيفه نور، ص238.
76. امام خميني. صحيفه انقلاب، پيشين، ص8.
77. همان منبع، ص9 و صحيفه نور، جلد هفدهم، ص77.
78 تا 80 . همان منبع، ص9.
81. امام خميني. صحيفه نور، جلد نوزدهم، ص143.
82. امام خميني. صحيفه نور، جلد سيزدهم، ص116.
83. امام خميني. صحيفه نور، جلد هشتم، ص114.
84. امام خميني. صحيفه نور، جلد شانزدهم، ص113.
85. امام خميني. صحيفه نور، جلد اول، ص162.
86. امام خميني. صحيفه نور، جلد شانزدهم، ص81.
87و88. امام خميني. صحيفه نور، جلد چهاردهم، ص146.
89. امام خميني. صحيفه نور، جلد ششم، ص169.
90. امام خميني. صحيفه نور، جلد بيستم، صص112 ـ 111.
91. همان منبع، ص234.
92. امام خميني. صحيفه نور، جلد بيست و يكم، ص19 و صحيفه نور، جلد نوزدهم، ص43.
93. امام خميني. صحيفه نور، جلد نوزدهم، ص146.
94. امام خميني. صحيفه نور، جلدبيستم، ص19 و صحيفه نور، جلد نوزدهم، ص43.
95. امام خميني. صحيفه نور، جلد بيستم، ص236.
96. همان منبع، ص114.
97. امام خميني. صحيفه نور، جلد هيجدهم، ص92.
98. امام خميني. صحيفه نور، جلد دوازدهم، ص11.
99. امام خميني. صحيفه نور، جلد پنجم، ص125.
100. امام خميني. صحيفه نور، جلد دوازدهم، ص37.
101و102. امام خميني. صحيفه نور، جلد اول، ص121.
103. امام خميني. صحيفه نور، جلد نوزدهم، ص191.
104. امام خميني. صحيفه نور، جلد ششم، ص226.
105. امام خميني. صحيفه نور، جلد دوم، ص15.
106. امام خميني. صحيفه نور، جلد يازدهم، ص272.
107. امام خميني. صحيفه نور، جلد پانزدهم، ص272.
108و109. امام خميني. صحيفه نور، جلد اول، ص87.
110. امام خميني. صحيفه نور، جلد دهم، ص6.
111. امام خميني. صحيفه نور، جلد پنجم، ص208.
112. امام خميني. صحيفه نور، جلد چهارم، ص31.
113. امام خميني. صحيفه نور، جلد بيستم، صص229 ـ 228.
114. همان منبع، ص230.
115. امام خميني. صحيفه نور، جلد چهاردهم، ص63.

ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد