پیرامون آزادی بیان، تا کنون سخن بسیار رفته است. این مقاله، آزادی بیان را به صورت
ریشه ای و با توجه به مبانی اسلام بررسی کرده است. در قسمت حاضر تعریف و فلسفه
آزادی بیان را با نگاه به آزادی بیان در قرآن می خوانیم و شماره آتی، به آزادی بیان
در صدر اسلام بررسی می شود. مقاله های آینده نیز به جنبه های دیگری از این بحث می
پردازند. نظرات خود را آزادانه برای ما بیان کنید.
پیشگفتار
آزادی بیان یکی
از مهمترین و با ارزش ترین حقوق و خواسته های جامعه اسلامی ایران است. علی رغم گذشت
نزدیک به سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق ابعاد وسیعی از این موهبت الهی در
سطوح مختلف جامعه و نمایان بودن مظاهر گوناگون آن، به نظر می رسد این واژه از جهات
متعددی دچار ابهام بوده و موجبات برداشت های نادرست و متضاد و حتی کاربردهای منافی
با فلسفه و ضرورت آن را، فراهم نموده است. موضوعی که در صورت عدم توجه کافی می
تواند آفات متعددی برای منافع و مصالح جامعه اسلامی به دنبال داشته و تحقق همه
جانبه استراتژی «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» , به عنوان یکی از ضرورت های کنونی را
با مخاطره رو برو سازد. از این رو توجه جدی به شناخت صحیح آزادی بیان , مبانی و
محدودهای آن از اهمیت به سزائی برخوردار است. هدف نوشتار حاضر تبیین و پاسخگویی به
این پرسش هایی نظیر اینکه « آزادی بیان چیست؟ فلسفه و ضرورت آن کدام است؟ از چه
جایگاهی در اسلام و نظام اسلامی برخوردار می باشد؟ در صدر اسلام سیره پیامبر اعظم
(ص) و امام علی (ع) در برخورد با اعتراضات و اظهار عقاید مخالف چگونه بود؟ آیا برای
این آزادی حد و مرزی هست یا نه؟ آیا هر کس هر چه بخواهد، می تواند بگوید؟ و هر نظر
و اندیشه یا هنر، رمان و… را می تواند آزادانه پخش کند؟ آیا توهین به مقدسات و
عقاید یک جامعه به بهانه آزادی بیان پذیرفتنی است؟
شرایط لازم برای کارآمدی و صیانت از آزادی بیان چیست؟ » ,
می باشد
که تلاش می نماید
با توجه به آموزه های اصیل اسلامی و سیره معصومین (ع) , آراء و نظریات اندیشمندان
اسلامی و غربی و منابع حقوق اساسی , پاسخ های مناسب را ارائه دهد.
یکم. تعریف آزادی بیان
تعاریف
متعددی از
آزادى بیان(Freedom
of speech)
ارائه گردیده، در یک تعریف آزادی بیان عبارت است از «آزادى افراد در بیان عقیده و
ایراد نطق و خطابه بدون ترس از دخالت دولت».[1]
و در تعریفی دیگر « آزادی بیان یکی از اقسام آزادی های حقوقی است که در مجموعه حقوق
بشر مورد توجه قرار می گیرد. بدین معنا که افراد گذشته از اینکه به خاطر داشتن
عقیده مخالف، چه در امور دینی و چه در امور سیاسی، نباید مورد تعقیب قرار گیرند،
باید بتوانند عملاً عقیده خود را ابراز نمایند و برای اثبات و احیانا به دست آوردن
همفکران دیگر، درباره آن تبلیغ کنند.»[2]
دوم. فلسفه و ضرورت
آزادی بیان
«بیان»
یکی از ابزارهای مهم ارتباطی و حامل اندیشه و فرهنگ بشر بین نسل ها و جوامع مختلف
است. بیان از آیات مقدس الهی است که خداوند ازآن به عنوان نعمتی که بلافاصله بعد از
خلقت انسان بدو آموخته، یاد می کند : «خَلَقَ الْإِنسَانَ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ»[3]
بیان هر فرد نمایان گر هویت فکری و شخصیت انسانی و وسیله ای برای طرح افکار،
ارزش ها، آرمان ها،
عواطف و احساسات اوست.
طرح و تعارض
اندیشه های مختلف از نظر علمی و سیاسی موجب رشد علم و افکار جوامع بشری است و می
تواند منافع زیادی را برای فرد و اجتماع در برداشته باشد. چنانکه سلب این آزادی
موجب رکود افکار و علوم بشری بوده و حرکت تکاملی جامعه و افراد را مختل خواهد ساخت؛
ممنوع کردن انسان از این نعمت الهی بزرگترین تجاوز به طبیعی ترین و فطری ترین حق
انسانی او می باشد. از این جاست که آزادی بیان به عنوان یکی از مهمترین و زیباترین
جلوه های اندیش مندی پا به عرصه ظهور می نهد.
در طول تاریخ همواره آزادی بیان یکی از اصلی ترین عوامل موفقیت و
استمرار نهضت های الهی است. چنانکه شهید مطهری آزادی بیان را به عنوان یگانه راه
نجات اسلام در طول تاریخ و نظام جمهوری اسلامی
در آینده
می داند: «هر کس می باید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که
انقلاب
اسلامی ما راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد… اگر در جامعه ما محیط آزاد
برخورد
آرا و عقاید به وجود بیاید به طوری که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف های
شان را
مطرح کنند و ما هم در مقابل، آرا و نظریات خودمان را مطرح کنیم، تنها در
چنین
زمینة سالمی خواهد بود که اسلام هر چه بیشتر رشد می کند.»[4]
اسلام برای آزادی
بیان اصالت و قداست ممتازی قائل شده، آن را به رسمیت شناخته و
از آن به عنوان ابزاری برای شکوفایی اندیشه و رشد و تعالی مادی و معنوی بشر یاد می
کند.
الف. آزادی بیان در
قرآن
آیات فراوانى از قرآن کریم در مورد تعقل، تفقه، گفت وگو به طریق احسن، گزینش بهترین
سخن، امر به معروف و نهی از منکر، مشورت، نقل دیدگاههای مخالفین و موافقین و…
وارد شده است که هر یک نمونه روشنى از آزادى بیان شمرده مى شوند:
1.
برهان طلبی؛
قرآن در برخورد با مخالفان، آنان را به «بیان» دلایل
خود فرا مى خواند: «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»[5]
2.
نهی از کتمان حقیقت؛
خداوند در موارد متعدد، کسانی را که از روی هوس یا
ترس و طمع، به کتمان حق و خودسانسوری روی می آورند را نکوهش کرده و خواستار تبیین
حقایق است؛ «لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ
وَأَنْتُمْ تَعْلَمُون[6]َ؛
چرا حق را با باطل می پوشانید و آگاهانه به کتمان حق روی می آورید.»
مسلماً لزوم بیان حق و ممنوعیت کتمان، با آزادی بیان در تلازم است و
گرنه جایی برای نکوهش از کتمان و لزوم بیان باقی نخواهد ماند.
3.
گزینش بهترین؛ خداوند
به کسانی که پس از شنیدن سخنان مختلف بهترین را بر می گزینند، مژده هدایت و
برخورداری از تعقل را می دهد : «… فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ
الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ
أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الأَْلْبابِ[7]؛
پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا می دهند و بهترین آن را پیروی می
کنند. این دسته کسانى هستند که خداوندآنان را هدایت نموده و راه درست را نشان آنان
داده است. اینان صاحبان خرد و اندیشه اند.» تنها در فضای آزادی اندیشه و بیان،
شنیدن سخنان و دیدگاههای مختلف و انتخاب بهترین امکان پذیر است؛ اگر آزادی بیان
نباشد، طبعاً گفته های مخالف امکان بروز ندارد تا مردم آن را شنیده ودست به مقایسه،
انتخاب و پیروی از بهترین نمایند.
4.
جدال احسن؛
اسلام همواره پیروان خویش را به این مهم توجه داده
است که در مناظره و رویاروئی های علمی خویش، مجادلة نیکو را در پیش بگیرد تا حقایق
به صورت روشن و شفاف برای همگان آشکار شود. در این زمینه در قرآن کریم می
خوانیم:«ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ
جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت
نما! و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن!»[8]
و «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی هِی أَحْسَن؛ با اهل کتاب
جز به روشى که از همه نیکوتر است مجادله نکنید.»[9]
تعبیر به «احسن»، تعبیر جامعی است که تمام روش های صحیح و مناسب مناظره و مباحثه را
چه در لفظ و چه در محتوای سخن و چه در آهنگ گفتار و حرکات دیگر در بر می گیرد. بی
شک، این ترغیب و تشویق در صورتی ارزشمند است که شریعت مقدس اسلام، به طرف مقابل،
فرصت ابراز عقیده و نظر مخالف را داده و او را در ارائه نظر و اندیشه خویش آزاد
گذاشته باشد، و گرنه در صورت نبودی میدانی برای بیان واظهار عقیده، دستور به جدال
احسن، بی معنا خواهد بود.[10]
5.
مشورت؛
از شواهد دیگر آزادی بیان در اسلام شورا و مشورت است « وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ
فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»[11]،
«
وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَینَهُمْ
»[12]؛
زیرا اگر آزادی بیان نباشد و برای مشورت دهندگان امنیت لازم وجود نداشته باشد مسأله
دستور به مشورت بی فایده خواهد بود، بنابراین آزادی بیان نه تنها از نظر اسلام
مانعی ندارد بلکه حق طبیعی و فطری انسان است.
6.
نقل آرا و نظر مخالفان؛
یکی دیگر از شیوه های قرآن در مقام برخورد با آرا و
اندیشه های مخالفان، این است که کفرآمیزترین سخن آنان را همراه با استدلال های شان
نقل می کند و سپس به نقد و ایراد آن می پردازد. «قَالَ الَذیِنَ کَفَروُا…»،
«قَالَ الَذِینَ اَشرَکوُا…» و تعبیر های مشابه آن، بیانگر این حقیقت و دلیل
بسیار روشنی است براینکه نه تنها مخالفان در بیان عقیده و آرای خویش آزادند که
مسلمانان به ثبت و ضبط دقیق نظرهای آنان که لازمة برخورد صحیح با افکار دیگران است،
تشویق شده اند.[13]
7.
امربه معروف و نهی از منکر؛.
قرآن پیروان دین اسلام را از آن جهت «بهترین امت» می
خواند که به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام داشته و ملزم به انجام دستورات دینی
مرتبط با این موضوع هستند.« وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ
وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ
الْمُفْلِحُونَ »[14]
تاکید بر اصلاح جامعه، جلوگیری از فساد مسلمانان و انحراف جامعه و نظام اسلامی از
طریق امربه معروف و نهی از منکر، مبتنی برآن است که این دین، آزادی بیان را به
عنوان اصلی مسلم پذیرفته باشد، تا زمینه مساعد برای اجرای این واجب فراهم شود، و
گرنه این همه تأکید در مورد امر به معروف و نهی از منکر، بی معنا خواهد بود.
ادامه دارد
پی نوشت ها:
[1]
–
على آقابخشى، فرهنگ علوم سیاسى، مرکز اطلاعات و مدارک علمى ایران، 1374، ش
985.
[2]
– ر.ک: درآمدی بر حقوق اسلامی، دفتر همکاری حوزه و
دانشگاه، تهران : سمت، ص 269.
[3]
–
سوره الرحمن، آیات 3و 4.
[4]
– مرتضی
مطهری، پیرامون
انقلاب
اسلامی، ص 63.
[5]
–
سوره
بقره،
آیه 111.
[6]
–
سوره آل عمران، آیه 71.
[7]
– سوره زمر، آیه 18.
[8]
–
سوره
نحل، آیه 125.
[9]
–
سوره
عنکبوت، آیه 46.
[10]
–
سید
حسین
اسحاقی،
آزادی در اسلام و غرب، قم : مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1384، ص97.
[11]
–
سوره آل عمران، آیه 159.
[12]
-سوره شوری، آیه 38.
[13]
–
آزادی در
اسلام و غرب، پیشین، ص 99.
[14]
–
سوره
آل عمران، آیه 104.