خانه » همه » مذهبی » آسيب‏ شناسى فرهنگ سياسى عاشورا (1)

آسيب‏ شناسى فرهنگ سياسى عاشورا (1)

آسيب‏ شناسى فرهنگ سياسى عاشورا (1)

عاشورا، فرهنگى به جامعيّت اسلام دارد و ابعاد گوناگون فردى – اجتماعى و معنوى – سياسى كه دركليّت اسلام شاهديم، در فرهنگ عاشورا نيز متجلّى است. غفلت از ابعاد چند وجهى اين فرهنگ،خسارات جبران ناپذيرى به بار مى‏آورد. چندوجهىِ فرهنگ عاشورا است كه در بحث آسيب‏شناسىآن مورد توجّه جدّى است. عاشورا تبلور سياست دينى است و اين كليّت و اين تركيب، در بحثآسيب‏شناسى بايد مورد بررسى قرار گيرد.

b74c6f95 d599 4fbe 912f 1319af9bbfd3 - آسيب‏ شناسى فرهنگ سياسى عاشورا (1)

0001417 - آسيب‏ شناسى فرهنگ سياسى عاشورا (1)
آسيب‏ شناسى فرهنگ سياسى عاشورا (1)

 

نویسنده : مصطفى جعفرپيشه فرد

 

عاشورا، فرهنگى به جامعيّت اسلام دارد و ابعاد گوناگون فردى – اجتماعى و معنوى – سياسى كه دركليّت اسلام شاهديم، در فرهنگ عاشورا نيز متجلّى است. غفلت از ابعاد چند وجهى اين فرهنگ،خسارات جبران ناپذيرى به بار مى‏آورد. چندوجهىِ فرهنگ عاشورا است كه در بحث آسيب‏شناسىآن مورد توجّه جدّى است. عاشورا تبلور سياست دينى است و اين كليّت و اين تركيب، در بحثآسيب‏شناسى بايد مورد بررسى قرار گيرد.
تحليل و شناسايى آسيب‏هاى اين فرهنگ، در گرو شناخت چگونگى معمارى و شناخت معماراناين بناى عظيم است. از اين رو نويسنده، به عنوان مقدّمه، بخشى مختصر در باره معمارى فرهنگعاشورا ارائه كرده، آنگاه به بررسى بيشتر آسيب‏شناسى آن پرداخته‏است.
اين بخش مقاله، به اين پرسش پاسخ مى‏دهد كه نخستين معماران فرهنگ عاشورا چه كسانىبوده‏اند؟ مراسم و آيين عزادارى توسط چه كسانى و از چه زمانى رايج شده است؟ در اين بخش مقدماتىبا ارائه كليّات و رؤوس مطالب، مشخص مى‏گردد كه معمارى فرهنگ عاشورا مربوط به عصر اهلبيت(ع) است و آيين سوگوارى عاشورا نيز برگرفته از آموزه‏هاى ايشان است. اين بخش دو قسمت دارد:
الف) نقش اسيران كربلا در معمارى فرهنگ عاشورا
ب) نقش امامان معصوم(ع) در معمارى فرهنگ عاشورا.
بخش دوم مقاله كه پيكره اصلى آن را تشكيل مى‏دهد، به موضوع آسيب‏شناسى فرهنگ عاشورا و بررسى برخى نقطه ضعفها و پاره‏اى آفت‏ها مى‏پردازد؛ ضمن آنكه به شيوه درمان نيز اشاره مى‏كند، تانقش سازنده و منزلت رفيع اين فرهنگ در ساختار سياسى اجتماعى جامعه مشخص گردد.
اين بخش، خود از دو قسمت تشكيل مى‏شود: بايسته‏ها و نبايسته‏هاى فرهنگ عاشورا. در قسمتنخست، سه عنوان كلّى مورد توجه است:
1. ارتكاب گناه و تخلّف از شرع
2. سست كردن پايه‏هاى دين و مذهب
3. تحريف لفظى و معنوى عاشورا.
طىّ اين سه عنوان مشخص مى‏شود كه رعايت نكردن هر يك از اينها و انجام كارهايى كه تحريفعاشورا است يا موجب تحريف عاشورا مى‏گردد، خطر بزرگى است كه موجب كم رنگ و يا بى‏اثر شدناين فرهنگ سازنده مى‏شود.
در قسمت دوم نيز اهداف عاشورا، در سه بعد طبقه بندى مى‏شود:
1. احياى ارزشهاى انسانى،
2. احياى ارزشهاى اسلامى (بطور عام)،
3. احياى ارزشهاى عرفانى.
عاشورا، اين سه را، يك‏جا، به نحو بسيط و يگانه در خود داشت و عزاداران و سوگوارانامام‏حسين(ع)، بايد اين اهداف را دقيقاً بشناسند، و هر كجا كم توجهى و غفلتى مشاهده مى‏شود، نسبتبه ترميم آن حسّاس باشند.
به اعتقاد نويسنده توجه به اين بايسته‏ها، و پرهيز از آن نبايسته‏ها، موجب مى‏شود، فرهنگعاشورا، اين سرمايه بزرگ اسلامى، انسانى، در جايگاه واقعى اجتماعى خود قرار گيرد و تمامى ابعادسياست‏هاى كلان اجتماعى را متأثر از خود گرداند.
مقدّمه: معمارى فرهنگ عاشورا
الف. نقش اسيران كربلا در معمارى فرهنگ عاشورا
تاريخ‏نگار شاخص حادثه عاشورا، ابومخنف،
[1] به نقل از يكى از شاهدان واقعه نينوا،ابن‏قيس تميمى حكايت كند: هر چيزى را فراموش كنم، سخن زينب(س) دخت فاطمه(س)را هنگام مرور بر جسم چاك چاك برادرش حسين(ع)، وقت رفتن به كوفه فراموش نمى‏كنمكه مى‏گفت:
«يا محمداه، يا محمداه، صلى عليك ملائكة السماء هذا الحسين بالعراء مرمل بالدماء مقطّع الاعضاء، يا محمداه و بناتك سبايا، و ذريّتك مقتّلة، تسفى عليها الصبا.»
زينب، با اين سخنان دوست و دشمن را به گريستن واداشت.
[2] «اى جدّم، اى رسول خدا، درود فرشتگان آسمان بر تو باد، اين پيكر قطعه قطعه و غلطيده درخون حسين توست. يا رسول الله، دخترانت اسير و جگر گوشه‏گانت كشته و نسيم مشرق برجسم چاك چاك آنان در بيابان مى‏وزد.»
پس با زبان پر گله آن بضعة الرسول رو در مدينه كرد يا ايها الرسول اين كشته فتاده به هامون حسين تُست وين صيد دست و پازده در خون حسين تُست اين نخل‏تر كز آتش جان سوز تشنگى دود از زمين رسانده به گردون حسين تُست اين ماهى فتاده به درياى خون كه هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسين تُست
[3] با اين سخنان سراسر آه و سوز زينب سلام الله عليها كه در آغاز سفر اسارت به كوفه وشام بيان شد، فصلى جديد از حادثه خونبار كربلا رقم خورد. اكنون عاشورا پايان يافته بود ووظيفه پيام‏آوران عاشورا، اسيران دشت كربلا، به ويژه زينب(س) صيانت از آن بود. پيامشهيدان طفّ براى ابديّت تاريخ بشرى بايد حفظ مى‏شد. عاشورا حادثه‏اى ساده و گذرا نبود،عاشورا براى جاودانگى وحى و اسلام و حفاظت از پيام آسمانى پيامبر خاتم(ص) پديد آمدهبود. «حسين منّى و انا من حسين» و براى تحقق دقيق و كامل اين رسالت عظيم چاره‏اى جزتبديل عاشورا به يك فرهنگ و مكتب نبود، فرهنگى كه تا اعماق زندگى فردى و اجتماعىانسانها تا ابد نفوذ كند و مكتبى كه درس‏هاى دين خاتم را براى سعادتى جاودانه، به گوشتمامى انسانهاى عاشق حقّ و شيفته انسانيّت و عدالت و توحيد و آزادگى برساند و بياموزندكه : «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا.»
رسالت شاهدان مصيبت عظماى طفّ، از حضرت زينب و امام سجاد تا امامان معصومديگرعليهم‏السلام آن بود كه اوّلاً عاشورا به فراموشى سپرده نشود، ثانياً از خطر تحريفمصون بماند و نگذارند دست تحريف‏گران بر دامان پاك آن رسد. در اين صورت بود كهمى‏توانست شعارها و اهداف عاشورا تا ابد چراغى فراروى خيل عظيم مشتاقان حقّ وعدالت قرار گيرد.
البته عظمت مصيبت و ژرفاى رزيّه كربلا، (مصيبة ما اعظمها و اعظم رزيتها فى الاسلام و
فى جميع السماوات و الارض)
[4] به حدّى بود كه در اوان پيدايش آن، هر احساسى راجريحه‏دار مى‏كرد و دوست و دشمن را به تفكر و انديشه وا مى‏داشت و از اين رو از نخستينروزهاى مصيبت كربلا، قيام‏هاى مختلف شكل مى‏گيرد و از همين جهت است كه عدّه‏اى ازبزرگان و خواصّ اسلامى و پاره‏اى از صحابه پيامبر را وادار به روشنگرى و عكس‏العمل ودفاع از سيره و روش حسين بن على(ع) و زنده نگه داشتن ياد و نام او مى‏كند. مثلاً در مجلسابن‏زياد، هنگامى كه زيدبن ارقم، جسارت عبيدالله را بر لب و دندان رأس بريده سيدالشهدا،مشاهده كرد، تاب نياورده و شجاعانه به ابن‏زياد عتاب مى‏كند: امير سركش و مغرور كوفه،
«اعل هذا التقضيب عن هاتين الثنيتين، فوالذى لا اله غيره لقد رأيت شفتى رسول الله صلىالله عليه و اله و سلم على هاتين الشفتين يقبّلهما؛
[5] چوب دستى‏ات را از اين دندانها دور كن، قسم به پروردگارى كه جز او خدايى نيست، با چشمانخود، لبان رسول الله(ص) را بر اين لب ديدم كه بر آنها بوسه مى‏زد.»
زيد بن ارقم اين سخن را گفت و با گريه مجلس را ترك كرد و به آنان كه بيرون مجلس،گرد آمده بودند اعلام كرد:
«انتم يا معشر العرب العبيد بعد اليوم، قتلتم ابن‏فاطمة و امّرتم ابن‏مرجانة فهو يقتل خياركم ويستعبد شراركم، فرضيتم بالذل، فبعداً لمن رضى بالذلّ؛
شما اى گروه عرب، پس از امروز بندگانى بيش نخواهيد بود. فرزند فاطمه را كشتيد و فرزندمرجانه را امير خود ساختيد تا خوبانتان را به قتل رساند و بدانتان را به بندگى كشاند وبدين‏سان به ذلّت راضى شديد، واى بر آنان كه تن به ذلّت دهند.»
با اين جملات، زيدبن ارقم با شيوايى و رسايى كامل به پيام عزت‏بخش و غرورآفرينعاشورا اشاره كرد.
نمونه ديگر در مسير زنده نگه داشتن نام كربلا و اباعبدالله(ع)، زيارت اربعين جابربنعبدالله انصارى، صحابى بزرگوار پيامبر اكرم(ص) است. عطية بن سعدبن جناده(م‏111ه’ق)كه همراه جابر بوده، گويد:
«جابر غسل كرد و خود را شبيه مُحرمان ساخت و به سعد خوشبو كرد و چون نابينا بوددستش را گرفته و به قبر مطهر رسانيدم، پس بيهوش شد، آب بر او پاشيدم، به حال آمد و باسوز دل سخنانى جگر سوز به آن حضرت عرض كرد و آنگاه بر شهدا سلام كرد و گفت: ما نيزدر ثواب اين فيض بزرگ و جهاد و شهادتى كه نصيب شما گشت، شريك مى‏باشيم. چرا كهنيّت من و اصحابم، همان نيت حسين(ع) و اصحاب اوست و از پيامبر اكرم(ص) شنيدم كه: هر كس عمل قومى را دوست دارد، با ايشان در ثواب آن عمل شريك باشد.»
[6] اينها نمونه‏هايى از تلاش‏هاى مقدسى است كه براى حفظ عاشورا و انتقال پيام آن بهجامعه اسلامى آن روز صورت گرفت. ولى از آنجا كه حوادث هر چه قدر بزرگ باشند، گذرزمان يا موجب فراموشى آنها مى‏شود و يا لا اقل مانع انتقال اهداف و پيام واقعى آنها بهنسل‏هاى بعدى مى‏گردد، براى صيانت از عاشورا و اهداف بلند آن، نقش اصلى و اساسى بردوش خود اهل بيت(ع) بود. از ميان اهل بيت(ع)، در مرحله نخست اين نقش بر دوشحضرت زينب(س) و امام سجاد(ع) و ديگر اسيران كربلا، كه خود شاهد آن صحنه‏هاىدلخراش بودند و با تمام وجود آن مصيبت عظمى را به جان خريده و تحمّل كرده بودند،واگذار شده بود كه با سخنان آتشين و غرورآفرين خود در ايام اسارت و استفاده ازفرصت‏هاى مهمى كه در مجلس ابن‏زياد و يزيد و در كوفه و شام و پس از ايام اسارت بهدست مى‏آمد، مانع از فراموشى خاطره سيدالشهدا(ع) و اهداف او شوند. زينب(س) كه با آنهمه داغ و مصيبت، در مجلس ابن‏زياد با دنيايى از ابهت و بزرگى حاضر شد، سه بار، اميرمغرور كوفه خواستار معرفى او شد ولى پاسخى نشنيد، سرانجام يكى از كنيزان، او را معرّفىكرد، ابن‏زياد رو كرد به زينب و گفت: «سپاس خدايى را كه رسوايتان گردانيد و شما را به قتلرسانيد و دروغتان را آشكار گردانيد.» اين سخنان نه تنها حكايت از عمق كينه امويان باخاندان وحى داشت، كه حقد آنان را نسبت به پيام آسمانى و رهايى بخش آنان نيز آشكارمى‏ساخت. امّا زينب در پاسخ فرمود:
«الحمدلله الذى اكرمنا بمحمد صلى الله عليه و اله و سلم و طهّرنا تطهيرا، لا كما تقول انت، انمايفتضح الفاسق و يكذّب الفاجر؛
[7] سپاس پروردگارى را كه با پيامبر خاتم(ص) اكراممان نمود و ما را پاكيزه و طاهر گردانيد؛آن‏چنان كه تو مى‏گويى نيست. همانا اين فاسق است كه رسوا مى‏گردد و انسان فاجر است كهدروغش آشكار مى‏شود.»
اين سخنان و گفت و گو و اتفاقات كه خوشبختانه همگى در سينه تاريخ ثبت است،به‏خوبى نشان مى‏دهد كه چگونه با درايت و درك درست شرايط، خاندانامام‏حسين(ع)اززمينه‏هاى به دست آمده، بهره مى‏جستند براى آنكه، پيام شهيدان كربلارابه‏جامعه غفلت زده و خواب آلود توسط بنى‏اميه برسانند و با عاشورا، يك فرهنگ پديدآورند؛ فرهنگى مبتنى بر آموزه‏هاى دقيق وحيانى كه در عترت طاهره(ع) به وديعت گذاردهشده بود.
ب. نقش امامان معصوم(ع) در معمارى فرهنگ عاشورا
پس از شاهدان حاضر در صحنه كربلا، نوبت به ديگرامامان معصوم(ع) مى‏رسد تا اينفرهنگ را عمق بخشند و بنيان آن را هر چقدر رفيع‏تر گردانند. در اين ارتباط، به پاره‏اى ازمقولات و مفاهيم كليدى مى‏توان اشاره داشت. و تفصيل آن را به مقاله‏اى مستقل ارجاعمى‏دهيم كه در همين شماره ويژه نامه آمده است.
[*]

1. گريستن و گريانيدن
 

گريستن در مصيبت سيدالشهدا، به عنوان عبادتى ارزشمند كه موجب تقرّب الى اللهمى‏شود، مورد تأكيد، عترت طاهره(ع) بوده است. امام هشتم به ريّان بن شبيب فرمود:
«يا ابن‏الشبيب ان كنت باكياً لِشى فابك للحسين بن على بن ابى‏طالب؛
[8] اگر بر چيزى مى‏گريى، بر حسين مويه كن.»
در همين باب علّامه مجلسى(ره) در بحارالانوار، با نام «ثواب البكاء على مصيبته و….»سى و هشت روايت در فضيلت گريه بر سيدالشهدا و ساير ائمه گزارش كرده است.
[9]

2. مرثيه‏سرايى
 

از ابزارهاى مهم براى جاودانه كردن حوادث تاريخى، استفاده از هنر، از جمله شعراست. امامان معصوم(ع) در اين ارتباط تأكيد فراوانى داشتند و شاعران مرثيه‏سراى سالارشهيدان را تشويق و مورد تفقد قرار مى‏دادند، از آنان مى‏خواستند سروده‏هاى خود را درحضور ايشان بخوانند و به آنان ارزش والاى به كارگيرى اين هنر را در رثاى سيد شهيدان(ع)يادآور مى‏شوند.
زيد شحام گويد: با گروهى از كوفيان در حضور امام صادق(ع) بوديم كه جعفر بن عفانوارد شد، امام، او را فرا خواند و نزد خويش جاى داد، آنگاه به او فرمود: شنيده‏ام در رثاىامام‏حسين(ع) مرثيه‏سرايى مى‏كنى؟ گفت: آرى. فرمود: بخوان. جعفر شروع به خواندنمرثيه خود كرد و امام و تمامى اطرافيان شروع بر گريستن كردند تا اينكه قطرات اشك برسيما و محاسن حضرت نشست. آنگاه خطاب به جعفر فرمود: فرشتگان مقرّب الهى، سرودهتو را شنيدند و آنان نيز مويه كردند. و در پايان فرمود:
________________________________________
[*]. نك: مقاله «بعد سياسى و احياى عاشورا از منظر فقه».
«ما من احد قال فى الحسين شعراً فبكى و ابكى به الّا اوجب الله له الجنة وغفر له؛
[10] كسى كه در رثاى حسين شعرى مى‏گويد پس گريه نمى‏كند يا نمى‏گرياند مگر آنكه خداوندبهشت را براى او مقرر مى‏كند و او را مى‏بخشايد.»

3. زيارت و ياد امام حسين(ع) در هر حال
 

از مهمترين عوامل تبديل عاشورا به يك فرهنگ و انديشه و تداوم آموزه‏هاى آن، تأكيدفراوان ائمه اطهار(ع) بر زيارت كربلا بوده است. در طول سال كمتر زمان مهمى را مى‏توانسراغ گرفت كه زيارت كربلا از جمله اعمال و آداب آن نباشد. شبهاى قدر، شبهاى عيد فطر وقربان، عرفه، نيمه شعبان، اربعين، عاشورا، و حتى هر شب و روز جمعه، زيارتامام‏حسين(ع) مورد تأكيد قرار گرفته است. در وسائل‏الشيعه، بابى وجود دارد با نام «بابتأكّد استحباب زيارة الحسين بن على(ع) و وجوبها كفاية». در اين باب چهل و هشت روايتگزارش شده است. و در باب پس از آن، «باب كراهة ترك زيارة الحسين(ع)» بيست و يكروايت نقل شده است.
محمد بن مسلم از امام باقر(ع) روايت كرده است:
«مروا شيعتنا بزيارة قبر الحسين(ع) فان اتيانه يزيد فى الرزق و يمدّ فى العمر و يدفع مدافعالسوء، و اتيانه مفترض على كلّ مؤمن يقرّله بالإمامة من الله؛
[11] شيعيانمان را به زيارت مرقد حسين(ع) امر كنيد، همانا آمدن به زيارت او، روزى را افزون، عمررا طولانى و روزنه بديها را مى‏بندد و آمدن به زيارت او بر هر مؤمنى كه به امامت الهى او اقراردارد، واجب است.»
استحباب زيارت امام‏حسين(ع) حتى از مكانهاى دور براى زنان، تكرار اين زيارت بهقدر امكان، پياده روى به سوى كربلا و زيارت امام‏حسين(ع)، زيارت به نيابت از ديگران،عناوينى است كه در روايات مورد تأكيد و اهتمام فراوان است.
[12] حتى زيارت امام‏حسين(ع)در حال خوف مستحب است.
[13] سلام گفتن بر آن امام شهيد نزديك و دور ندارد، از مكان دورنيز زيارت و سلام بر آن حضرت استحباب دارد. امام صادق(ع) به سدير فرمود: بر بامخانه‏ات رو، به جانب راست و چپ رو كن، سپس بر آسمان نظر افكن، آنگاه رو به جانبكربلا كن و بگو:
«السلام عليك يا اباعبدالله، السلام عليك و رحمة الله و بركاته.
اين كار تو ارزش يك حج و عمره دارد.»
[14] براى زنده نگاه داشتن ياد امام‏حسين(ع) از جمله مستحبات، ذكر نام ايشان و لعن برقاتلان او پس از نوشيدن آب است، چنانكه امام صادق(ع) به داود رقى فرمود.
[15]

4. تربت و حائر حسينى(ع)
 

خاك كربلا و حائر حسينى(ع) جايگاهى ويژه در معارف اهل بيت(ع) دارد. اهانت بهتربت اباعبدالله(ع) حرام است.
[16] در آغاز زندگى، بر اساس روايات مأثوره از امامانمعصوم(ع) كام نوزادان با تربت سيدالشهدا برداشته مى‏شود. حسين بن ابى‏العلاء گويد:شنيدم امام صادق(ع) مى‏فرمود:
«حنّكوا اولادكم بتربة الحسين(ع) فانها امان؛
[17] كام فرزندانتان را با تربت حسين(ع) برداريد، همانا، آن امان است.»
در وسايل‏الشيعه بابى مطرح است تحت عنوان: «باب استحباب استشفاء بتربةالحسين(ع) و التبرك بها و تقبيلها و تحنيك الاولاد و استحبابها عند الخوف وعندالمرض.»
[18] بر اساس روايات و فتواى فقها، سجده بر تربت امام‏حسين(ع) افضل از سجده بر هر چيزديگر است، چون حجابهاى هفتگانه را مى‏درد.
[19] مستحب است از تربت سيدالشهداء تسبيحتهيه شود و همواره همراه او باشد، هر چند با آن تسبيح نگويد، تسبيح محسوب مى‏گردد.
[20] همراهى با تربت سيدالشهداء(ع) از لحظه ميلاد و كام برداشتن شروع مى‏گردد تا پايانحيات دنيوى و آغاز حيات اخروى تداوم مى‏يابد. در وسايل‏الشيعه، شيخ حرّ عاملى، درابواب تكفين، بابى گشوده است با نام: «باب استحباب وضع التربة الحسينية مع الميت فىالحنوط و الكفن و فى القبر» و در آن به نقل رواياتى در اين زمينه، مى‏پردازد.
[21] اهميت تربت كربلا و حائر حسينى در آموزه‏هاى اهل بيت(ع) آن‏چنان است كهفرموده‏اند؛ مسافر بين قصر و تمام خواندن نماز در آن مكان مقدس مخيّر است.
[22] علاوه براين دعا خواندن زياد و طلب حاجت در نزد قبر آن حضرت از مستحبات است. ابن‏فهد حلّىفرموده، روايت است كه خداوند در مقابل شهادت امام‏حسين(ع) چهار خصلت به او عطافرموده است:
«جعل الشفا فى تربته و اجابة الدعاء تحت قبته و الائمة من ذريّته و ان لا تعد ايام زائريه مناعمارهم؛
[23] شفاى از بيمارى‏ها و معالجه دردها با تربت سيدالشهدا، مستجاب شدن دعا در زير قبّهحسينى، امامان معصوم ازذريّه او بودن و محسوب نشدن ايام زيارت كربلا از عمر زائر.»
آنچه گذشت، گزارشى بسيار فشرده و مختصر از جايگاهسيدالشهدا، كربلا و عاشورا در معارف اسلامى و آموزه‏هاى اهلبيت(ع) بود، براى نشان دادن اين حقيقت كه؛ اگر چه عاشورا يكصبح تا شب بيشتر نبود و چند ساعتى به پايان رسيد ولى تأسيسفرهنگ عاشورا و مكتب عزادارى ده‏ها سال به طول انجاميدهاست، اگر يك امام معصوم به همراه اصحاب و ياران و خاندانخويش عاشورا آفريد، نُه امام معصوم ديگر، در حراست وحفاظت از آن و رساندن پيام واقعى و اصيل آن به مسلمانان بلكههمه جهانيان در تمامى گستره تاريخ تا ظهور دولت عدل جهانىامام منتظر(عج) به تلاش همه‏جانبه برخاستند و با اين تلاشسرمايه‏اى جاويدان و گرانبها را براى حقّ جويان پديد آوردند.
[24]

پي‌نوشت‌ها:
 

[1]. ابومخنف، لوط بن يحيى (م 157) قديمى‏ترين مورخ كربلاست. طبرى و شيخ مفيد در ارشاد وابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبيين، آنچه از حادثه كربلا نقل كرده‏اند، تقريباً برگرفته از ابومخنف است.براى آگاهى بيشتر ر.ك: رسول جعفريان، تاملى در نهضت عاشورا، ص 15 – 20، انصاريان، قم، 1381.
[2]. تاريخ طبرى، ج 5، ص 456، دارالتراث، بيروت.
[3]. دوازده بند، محتشم كاشانى، بند نهم.
[4]. زيارت عاشورا مفاتيح الجنان.
[5]. تاريخ طبرى، ج‏5، ص‏456.
[6]. حاجى نورى طبرسى، لؤلؤ و مرجان، ص 148-149، دارالكتاب اسلاميه، 1375 ه’ق
[7]. تاريخ طبرى، ج‏5، ص 457.
[8]. بحارالانوار، ج 44، ص 286، داراحياء التراث العربى، بيروت، 1403 ه’ق.
[9]. همان، ص 278-296.
[10]. همان ص 283-282.
[11]. وسايل‏الشيعه، ج 14، باب 37، ح‏8، ص 413. مؤسسه ال البيت (ع)، 1414 ه’ ق.
[12]. همان، ص 483-435.
[13]. همان، ص 458-456.
[14]. همان، ص 494-493.
[15]. ابن‏قولويه، كامل الزيات، باب ثواب من شرب الماء، ذكر الحسين و لعن قاتله، ص 212.
[16]. سيد كاظم يزدى، عروة الوثقى، ج 1، مسأله 25، فى احكام النجاسات .
[17]. وسايل‏الشيعه، ج‏14، ص 524.
[18]. همان، باب 70، ص 521.
[19]. ر.ك: امام خمينى، تحرير الوسيله، ج 1، فى مكان المصلى و مسجده، مسأله 10.
[20]. وسايل‏الشيعه، ج 5، ابواب مايسجد عليه، باب 16، باب استحباب السجود على تربة الحسين (ع) ص367-365.
[21]. همان، ج‏3، ص 30-29.
[22]. ر.ك: امام خمينى، تحرير الوسيله، ج 1، القول فى احكام المسافر، مساله 8.
[23]. وسايل‏الشيعه، ج 14، ص 539-537.
[24]. شيخ عباسى قمى، مقاتيح الجنان، زيارت ششم از زيارات مطلقه امام حسين(ع)
 

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد