مقدمه:
مترجمان قرآن خدمات بزرگى به قرآن كرده و در راه گسترش فرهنگ قرآنى گامهاى بلندى برداشته اند. امّا ترجمه قرآن در طول تاريخ اسلام، سير تكاملى را پيموده است، و به اعتراف مترجمان قرآن، ترجمه نهايى و مطلوب تاكنون حاصل نشده است.
از اين رو لازم است ترجمه قرآن سير تكاملى خويش را ادامه دهد، و اين حركت تكاملى بدون نقد و بررسى و آسيب شناسى ترجمه هاى پيشين امكان ندارد.
بنابراين آسيب شناسى ترجمه هاى قرآن به معناى ناديده گرفتن زحمات و نقاط قوّت ترجمه ها نيست.
و اگر نامى از مترجمى محترم به ميان مى آيد، نوعى احترام به اوست و اين نقدها همچون اصل ترجمه ها چراغ راه آيندگان خواهد شد، تا ترجمه هاى استوارتر و دقيق تر و كامل تر از قرآن شكل بگيرد.
روش شناسى نقد ترجمه هاى قرآن
آسيب شناسى ها و نقدهاى ترجمه قرآن به چند شيوه انجام شده است:
الف: نقد و بررسى خاص
در اين شيوه ناقد يك ترجمه خاص مثل ترجمه «مجتبوى» را انتخاب كرده و به بررسى و نقد آن پرداخته است. كه اين شيوه خود به دو صورت فرعى انجام گرفته است:
1 – نقد و بررسى ترتيبى يك ترجمه
يعنى ناقد با بررسى سوره به سوره يا آيه به آيه به صورت ترتيبى به نقد ترجمه ها پرداخته است.
2 – نقد و بررسى موضوعى يك ترجمه
يعنى ناقد موضوعات مختلف همچون لغزشهاى ادبى، كلامى، ويرايشى و … را در يك ترجمه خاص پيگيرى كرده است.
ب: نقد و بررسى عام:
در اين شيوه ناقد بدنبال نقد ترجمه شخص خاصى نيست بلكه موضوعات گوناگون (مثل لغزشهاى ادبى – تفسيرى و …) را در ترجمه هاى متعدد پى جويى مى كند. و از آنها مثال مى آورد.
تذكر: در آسيب شناسى ترجمه قرآن لازم است به روش و سبك مترجم قرآن توجّه شود. (كه در برخى موارد در مقدمه يا پى نوشت ترجمه بيان شده است) چرا كه براساس يك روش ترجمه، نمىتوان ترجمه به روش ديگر را نقد كرد، و همين گونه در مورد سبكهاى ترجمه قرآن.
براى مثال اگر كسى بر اساس روش ترجمه تحت اللفظى، ترجمه كرده است نمى توان به او اشكال كرد كه چرا فعل فارسى را در آخر جمله نياورده است و نيز كسى كه براساس شعر ترجمه كرده است، لازم است به مشكلات و تنگناهاى شعرى توجّه كنيم سپس او را نقد كنيم.
تاريخچه نقد ترجمه هاى قرآن
آغازگر نقد ترجمه قرآن، در نيم قرن اخير، در عرصه مطبوعات، استاد شهيد مطهرى رحمه الله بوده است كه در سال 1324 ش در مجله «يغما» نقدى بر ترجمه مرحوم ابوالقاسم پاينده از قرآن كريم منتشر ساخت و بعد از ايشان مرحوم سيد محمد فرزان به طور مبسوط نقد و بررسى ترجمه پاينده را به پايان رسانيد.
البته نقد ترجمه هاى فارسى بين سالهاى 1368 – 1340 ش ركوردى هيجده ساله را شاهد بود، و تنها يك مقاله در سال 1359 ش از آقاى سيد محمد محيط طباطبائى در مجله آينده در نقد ترجمه آقاى شهرام هدايت با عنوان «نظرى جديد بر ترجمه اى جديد از قرآن مجيد» منتشر شد. و سالهاى 1371 – 1369 ش نيز بدون نقد سپرى شد. اما از سال 1372 ش نقدهاى متعدد شروع شد و در سال 1375 ش به 23 مقاله در سال رسيد.(1)
كتابشناسى نقد ترجمه هاى قرآن
در دهه اخير نقدهاى چندى به ترجمه هاى قرآن زده شده و به شيوه هاى مختلف، ترجمه ها، آسيب شناسى شده است از جمله:
1 – ترجمه هاى ممتاز قرآن در ترازوى نقد، محمد على كوشا، انتشارات كتاب مبين، 1382 ش كه به نقد ترجمه هاى آقايان امامى – آيتى – خرمشاهى – فولادوند – خرم دل – ترجمه احمد آرام از آيات قرآن كريم در الحياة – ترجمه خانم فاطمه مشايخ از تلخيص الميزان، پرداخته است.
در اين كتاب از روش خاص و ترتيبى در نقد ترجمه ها استفاده شده است.
2 – تاريخ ترجمه از عربى به فارسى، دكتر آذرتاش آذرنوش، 1375 ش.
ايشان به بررسى ترجمه هاى كهن فارسى همچون ترجمه طبرى (= رسمى) كشف الاسرار ميبدى و ترجمه تفسير ابوالفتوح رازى و … پرداخته است.
شيوه ايشان در نقد، در بخش اول كتاب به صورت خاص و ترتيبى است. اما در بخش دوم كتاب از شيوه عام و موضوعى استفاده كرده است و بيشتر به نقد ترجمه ها از ديدگاه دستور زبان فارسى پرداخته است.
3 – آسيب شناسى ترجمه قرآن كريم در واژه و ساختار، پايان نامه آقاى امير مسعود صفرى، دانشگاه امام صادق عليه السلام 1380 ش
در اين كتاب به نقد ترجمه هاى متعددى همچون ترجمه آية اللَّه مكارم شيرازى، فولادوند، خرمشاهى و … به صورت عام و موضوعى پرداخته شده است.
اين كتاب آسيبهاى ترجمه ها را به دو بخش واژگانى و ساختار تقسيم كرده و براى هر كدام مثالهاى متعددى آورده است. سپس ترجمه مطلوب خود را از آيه مورد بحث ارائه كرده است.
4 – قرآن پژوهى (هفتاد بحث و تحقيق قرآنى) بهاء الدّين خرمشاهى، مركز نشر فرهنگى مشرق، تهران 1372 ش.
در اين كتاب از ص 323 تا ص 538 در مورد ترجمه هاى متعدد، سخن و نقد آمده است از جمله:
ترجمه قرآن مجيد به قلم فولادوند، آيتى، بهبودى، فارسى، خواجوى، خرمشاهى، الهى قمشه اى و ترجمه جديد قرآن به انگليسى.
مقاله شناسى نقد ترجمه هاى قرآن
در دهه هاى اخير مقالات متعددى در مورد ترجمه هاى قرآن در مجله مترجم، مجله بينات و مجله ترجمان وحى و … منتشر شده است كه در اين مقالات نيز گاهى از روش خاص و گاهى از روش عام استفاده شده است. فهرستى از اين مقالات را آقاى هادى حجت در مجله ترجمان وحى شماره شش آورده است خوانندگان را به آن ارجاع مىدهيم، و در اينجا تنها به برخى از مهمّترين مقالات به زبان غير فارسى اشاره مىكنيم كه عبارتند از:
1 – نخستين ترجمه قرآن به زبان فرانسه، دكتر جواد حديدى، ترجمان وحى، شماره 1.
2 – تركيبهاى اضافى در ترجمه روسى قرآن، دكتر احمد پاكتچى، ترجمان وحى، شماره 1.
3 – نگاهى به ترجمه هاى آذربايجانى قرآن، رسول اسماعيل زاده، ترجمان وحى، شماره 1.
4 – ترجمه اى يهودوار از قرآن به زبان فرانسه، دكتر جواد حديدى، ترجمان وحى، شماره 6.
5 – نقد و بررسى ترجمه هاى آذرى قرآن كريم، ترجمه ضياء بينادف و واسيم محمد على يئو، رسول اسماعيل زاده، ترجمان وحى، شماره 3.
6 – گزارشى كوتاه درباره ترجمه هاى قرآن كريم به زبان روسى، دكتر احمد پاكتچى، ترجمان وحى، شماره 3.
7 – مصاحبه اى كوتاه با دكتر ميرزا ملا احمد، مترجم قرآن به زبان تاجيكى، ترجمان وحى، شماره 3.
8 – ترجمه هاى قرآن كريم به زبان آلبانيايى، پروفسور دكتر گازمند اشپوزا، ترجمان وحى، شماره 4.
9 – قرآن در چين، جين يى جيو، برگردان محسن جعفرى مذهب، ترجمان وحى، شماره 4.
10 – بررسى ترجمه هاى قرآن به زبان تركى استانبولى، گروه ترجمه تركى استانبولى مركز ترجمه، ترجمان وحى، شماره 4.
11 – ترجمه قرآن كريم به زبان روسى از سابلوكوف تا پور و خووا، دكتر عمادالدين حاتم، ترجمان وحى، شماره 4.
12 – مارمادوك پيكتال مترجم قرآن كريم به زبان انگليسى، مرتضى كريمى نيا، ترجمان وحى، شماره 5.
13 – دومين ترجمه قرآن مجيد به زبان فرانسه، دكتر جواد حديدى، ترجمان وحى، شماره 7.
14 – نظرى اجمالى بر ترجمه هاى لاتينى قرآن مجيد،هارتموت بابزين، ترجمه دكتر عليرضا انوشيروانى، ترجمان وحى، شماره 7.
15 – ترجمه شاعر آلمانى فريدريش روكرت، دكتر محمود العلى حسينات، ترجمان وحى، شماره 7.
16 – معرفى چند ترجمه قرآن به زبان ازبكى، ابراهيم خدايار، ترجمان وحى، شماره 7.
17 – پروفسور «بيلاوسكى» اسلام شناس و مترجم لهستانى قرآن كريم، ترجمان وحى، شماره7.
18 – تاملى در برخى از نقاط قوت و ضعف ترجمه رودى پارت، مسعود انصارى – ترجمان وحى، شماره 8.
19 – گزارشى از ترجمه هاى ژاپنى قرآن،محمد القائم صفا ساوادا، ترجمان وحى، شماره 8.
20 – ترجمه و تفسيرى روايى از قرآن مجيد به زبان فرانسه، جواد حديدى، ترجمان وحى، شماره 9.
21 – آيا ترجمه جرج سيل قابل اعتماد است، دبيلو، جى. شلابير، ترجمه عباس امام – على وجيهى – ترجمان وحى، شماره 10.
22 – ترجمه آهنگين قرآن كريم به زبان انگليسى، گفتگو با دكتر فضل اللَّه نيك آيين، مرتضى كريمى نيا، ترجمان وحى، شماره 10.
23 – نگاهى به ترجمه جديد آلمانى قرآن از خانم زيگريت يمينى (شولتس)، مرتضى كريمى نيا، ترجمان وحى، شماره 14.
24 – ترجمه اى متين و ماندگار از قرآن مجيد به قلم استاد قرايى، بهاءالدين خرمشاهى، ترجمان وحى، شماره 14.
25 – نگرشى بر تاريخ ترجمه قرآن كريم به زبان تركمنى، بى بى مريم شرعى – ملاعاشور قاضى، ترجمان وحى، شماره 15.
26 – بررسى ترجمه انگليسى يوسف على، آرتور جفرى، عباس امام، ترجمان وحى، شماره 15.
27 – ترجمه قرآن كريم به زبان بوسنيايى و ارزشهاى ساختارى آن، دكتر اسعد دور اكوويچ، ترجمه يعقوب جعفرى – ترجمان وحى، شماره 15.
28 – ترجمه بسيار قديمى از قرآن كريم، سيد على موسوى گرمارودى شماره 7 بينات، شماره 31 اين مقاله به معرفى ترجمه فارسى قديمى در تاجيكستان مىپردازد، و آن را بررسى مىكند.
تقسيم بندى آسيبهاى ترجمه هاى قرآن
آسيبهاى ترجمه هاى قرآن را از جهات متعدد مى توان تقسيم كرد ولى ما در اين نوشتار از تقسيم بندى ذيل استفاده مى كنيم:
اول: آسيبهاى علمى ترجمه.
دوم: آسيبهاى فنى ترجمه.
سوم: آسيبهاى مبنايى.
چهارم: آسيبهاى اخلاقى.
پنجم: آسيبهاى ترجمه هاى مستشرقان.
اول: آسيبهاى علمى ترجمه
مترجم قرآن بايد شرايط، و آمادگى ها و دانشهاى ويژهاى داشته باشد. حال اگر مترجم شرايط يا علوم لازم را براى ترجمه نداشته باشد، ترجمه او گرفتار آسيبهاى زير مىشود:
1 – آسيبهاى تفسيرى در اثر عدم آگاهى كامل مترجم از تفسير آيات.
2 – آسيبهاى فقهى در اثر عدم اطلاع كافى مترجم از علم فقه و عدم توانايى در استنباط از آيات الاحكام.
3 – عدم اطلاع مترجم از علوم تجربى و نقش آن در تفسير و ترجمه، كه گاهى سبب لغزشهايى در ترجمه آيات شده و آسيبهايى را در پى مىآورد.
4 – عدم تسلّط مترجم بر زبان مبدأ كه بدنبال آن آسيبهاى زير پديد مىآيد:
الف: آسيبهاى ادبى در اثر ضعف ادبيات عرب.
ب: آسيبهاى واژه شناسى در اثر عدم اطلاع از ريشه و معانى لغات يا عدم مراجعه به كتابهاى لغت.
5 – عدم تسلط مترجم بر زبان مقصد: عدم آگاهى مترجم از ساختار دستورى زبان مقصد و معانى واژگان و كاربردهاى آنها موجب لغزشهاى متعدد مىشود.
دوم: آسيبهاى فنّى ترجمه
ترجمه هر كتاب ضوابط و قواعد خاصّى دارد، كه در ترجمه قرآن نيز لازم است رعايت شود.
عدم توجّه به اين ضوابط و قواعد و رعايت نكردن آنها موجب مىشود كه مترجم قرآن گرفتار آسيبها و لغزشهاى زير شود:
1- آسيبهاى ويرايشى
لغزشهاى ويرايشى گاهى موجب دشوارى درك متن ترجمه مىگردد و گاهى معناى آن را غلط مى سازد.
مثال: «نسقيكم ممّا فى بطونه» (نحل / 66)
فولادوند: از آنچه در ]لابلاى[ شكم آنهاست.
«يخرج من بطونها شراب» (نحل/ 69)
فولادوند: ]آنگاه[ از درون ]شكم[ آن، شهدى كه …
كه در اين ترجمه در مورد واژه «بطون» از كروشه به دو صورت مختلف استفاده شده است و يك جا «شكم» داخل كروشه و يك جا خارج كروشه قرار گرفته است. كه دو معنا را براى يك واژه نشان مىدهد.
مثال ديگر: «ذلك بانهم قالوا ليس علينا فى الامّيّين سبيل» (آل عمران/ 75)
حلبى: اين ]بدان سبب[ است كه ايشان گفتند: بر ما گناهى نيست ]در ادا نكردن مال [غير اهل كتاب و يا ]اعراب بى كتاب[…»
در اين ترجمه معادل «باء» كه سببيت بوده بدون دليل داخل كروشه رفته و نيز معادل «فى» در كروشه قرار گرفته و واژه هاى «ويا» به متن اضافه شده در حالى كه در آيه نيست.
مثال ديگر: «فى قلوبهم مرض فزادهم اللَّه مرضا» (بقره/ 10)
فولادوند: در دلهايشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود؛
در اين آيه «فزادهم» با «فاء» آمده كه ارتباط كامل جمله بعد و قبل را نشان مىدهد ولى اين ارتباط با «كاما ويرگول» قطع شده است ولى «دلهاىشان» كه سه كلمه است به همديگر وصل شده است.
2 – عدم هماهنگى درونى متن ترجمه
يكسان سازى معانى جمله ها و آيات مشابه در ترجمه كارى دشوار است. از اينرو برخى مترجمان از آن صرف نظر مىكنند و ترجمه آنها گرفتار عدم هماهنگى درونى مىشود.
مثال: «والذين هم على صلواتهم يحافظون» (مؤمنون/ 9) : «و كسانى كه ]وقت[ نمازهاى خويش را نگهبانى كنند.»
در ترجمه ابوالقاسم پاينده (چاپ پنجم 1357 ش) دو گونه ترجمه شده است:
«و كسانى كه مواظب نمازشان باشند.» (معارج / 34)
مثال ديگر: «بما قدّمت ايديهم» در ترجمه مجتبوى (چاپ اول 1371 ش) دو گونه ترجمه شده است:
«به سبب آنچه كرده اند» (بقره / 95)
«به سبب آنچه دستهاشان پيش فرستاده است.» (جمعه / 7)
مثال ديگر: «فاخذهم اللَّه بذنوبهم» در ترجمه فولادوند (چاپ اول، 1373 ش) سه گونه ترجمه شده است:
«پس خداوند به ]سزاى[ گناهانشان ]گريبان[ آنان را گرفت.» (آل عمران/ 11)
«پس خدا به ]سزاى[ گناهانشان گرفتارشان كرد.» (انفال/ 52)
«خدا آنان را به كيفر گناهانشان گرفت.» (غافر/ 21)
مثال ديگر: «والّذين هم لفروجهم حافظون» در ترجمه آقاى خرمشاهى (چاپ اول 1374 ش) دو گونه ترجمه شده است:
«و كسانى كه پاكدامنى مىورزند.» (مومنون / 5)
«و كسانى كه ناموسشان را حفظ مىكنند.» (معارج / 29)
3 – حذف و اضافه نابجا در ترجمه آيات
گاهى حذف و اضافهها هيچ توجيه قابل قبولى ندارد.
مثال: «لاجرم أنّ اللَّه يعلم ما يسرّون و ما يعلنون انّه لا يحبّ المستكبرين» (نحل/ 23)
فولادوند: «شك نيست كه خداوند آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشكار مىسازند، مىداند، و او گردن كشان را دوست نمىدارد.»
در اين ترجمه عبارت «انّ» معنا شده است و بجاى آن واژه «و» اضافه شده است بدون آنكه داخل پرانتز يا كروشه برود. در حالى كه بهتر بود از واژه «در حقيقت» و مانند آن معادل «انّ» استفاده مىشد.
مثال ديگر: «الم تكن ارض اللَّه واسعة فتهاجروا فيها» (نساء/ 97)
مكارم: مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟!
در اين ترجمه تعبير «فيها» ترجمه نشده است.
مثال ديگر: «ولآمرنّهم فليبتّكنّ آذان الانعام و لآمرنّهم فليغيّرنّ خلق اللَّه» (نساء/ 119)
مكارم: و به آنان دستور مىدهم كه (اعمال خرافى انجام دهند و) گوش چهارپايان را بشكافند، و آفرينش (پاك) خدايى را تغيير دهند.
در اين ترجمه نيز جمله «لآمرنّهم» دوم ترجمه نشده است.
البته گاهى اينگونه حذفها توجيه مىشود كه با توجّه به قرينه ما قبل و براى جلوگيرى از تكرار حذف شده است.(2)
ولى بنظر مىرسد كه اين توجيه براى حذف يك جمله قرآن در ترجمه كافى نيست.
4 – اشكالات ساختارى (صرفى، نحوى و دستورى)
عدم شناخت يا عدم توجّه به نظام ساختارى و دستور زبان زبان مبدأ و مقصد مثلا نحو و صرف يا دستور زبان فارسى، موجب مىشود كه ترجمه گرفتار لغزشهاى متعدد شود.
اينك چند مثال:
مثال: «و ان كانت لكبيرة الاّ على الذين هدى اللَّه» (بقره/ 143)
آيتى: هر چند كه اين امر جز بر هدايت يافتگان دشوار مىنمود.
امامى – الهى قمشهاى: هر چند كه اين كار جز …
در اين آيه واژه «ان» مخففه از مثقله (انّ) است به دليل آنكه «لام» در «لكبيرة» مفتوح است.
براى معناى آن «حتما و مسلما» و مانند آنها مناسب است. پس «ان» وصليه يا شرطيه نيست تا معناى آن «هر چند» باشد.
مثال ديگر: «ولا تُسأل عن اصحاب الجحيم» (بقره/ 119)
خرمشاهى: و با تو درباره دوزخيان چون و چرا نكنند.
فعل «تسئل» مجهول است اما در ترجمه اول جمله معلوم معنا شده است. و بهتر بود اينگونه ترجمه مىشد: «و درباره اهل دوزخ، از تو پرسشى نخواهد شد.»
مثالى ديگر: «و جعلنا من الماء كلّ شىءٍ حىّ» (انبياء/ 30)
الهى قمشه اى: و از آب هر چيز را زنده گردانيديم.
فعل «جعل» گاهى دو مفعولى بمعناى «گردانيدن» است و گاهى يك مفعولى و به معناى «آفريدن و پديد آوردن». و در جمله فوق يك مفعولى است؛ چون «حياً» نيامده است. در حالى كه مترجم گمان كرده كه دو مفعولى است.
بنابراين ترجمه صحيح آيه اينگونه مىشود:
و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم. (آيتى – خواجوى – مجتبوى)
مثال ديگر: «يا ايّتهاالنّفس المطمئنّة» (فجر/ 27)
خرمشاهى: و هان اى نفس مطمئنه
مثال ديگر: «إمرأةً مؤمنةً» (احزاب / 50)
الهى قمشه اى: زن مؤمنه اى.
در اين ترجمه ها صفت، مونث آورده شده است. در حالى كه در فارسى مطابقت صفت و موصوف در تذكير و تأنيث لازم نيست.
مثال ديگر: «فأتت به قومها تحمله قالوا يا مريم لقد جئت شيئاً فريّاً» (مريم/ 27)
الهى قمشهاى : «آنگاه قوم مريم كه به جانب او آمدند كه از اين مكان همراه ببرند گفتند…»
مترجم گمان برده است كه «قوم» فاعل «اتت» است در حالى كه «مفعول» است. و فاعل آن ضمير «مريم» است كه در فعل مستقر است. يعنى ترجمه صحيح جمله اينگونه مىشود: و «مريم» در حالى كه او را در آغوش گرفته بود، وى را نزد قومش آورد؛ گفتند: «اى مريم! به يقين چيز شگفت (و زشت) آورده اى! (ترجمه جمعى)
مثال ديگر: «و كنت عليهم شهيداً ما دمت فيهم» (مائده / 117)
الهى قمشه اى: «تو خود بر آن مردم گواه و ناظر اعمال آنان بودى مادامى كه من در ميان آنان بودم.» مترجم گمان كرده است كه ضمير «كنت» خطاب است در حالى كه ضمير متكلم است.
سوم: آسيبهاى مبنايى ترجمه
ترجمه قرآن داراى مبانى زير است:
1 – مبانى وجودى (امكان ترجمه).
2 – مبانى فقهى.
3 – مبانى تفسيرى.
4 – مبانى كلامى.
5 – مبانى ادبى.
6 – مبانى قرائى.
7 – مبانى زبان شناختى.
8 – مبانى روش شناختى.
عدم توجّه به مبانى صحيح ترجمه قرآن موجب لغزش در ترجمه مىشود و آسيبهاى جدى را متوجّه ترجمه مىسازد.
چهارم: آسيبهاى اخلاقى در ترجمه
همان گونه كه در مباحث شرايط مترجم بيان شد، رعايت آداب و اخلاق و طهارت روحى از شرايط كمال ترجمه است. ولى گاهى فقدان اين شرايط مترجم را گرفتار لغزشهايى مىكند كه به علميت و اعتبار ترجمه آسيب مىزند. برخى از اين آسيبها عبارتند از:
1 – تعصبهاى قومى، مذهبى و كلامى
بهترين راه دفاع از حق، بيان حقيقت است. اما گاهى افراد بر عقيده خويش (كه گمان مىكنند حق است) پافشارى زياد مىكنند و كمكم گرفتار تعصّب شده، حقايق موجود را انكار مىكنند يا مطالب غير ثابت را بعنوان دلايل قطعى مطرح مىكنند و يا پا را از اين فراتر مىگذارند و به مغالطه دست مىيازند.
اينگونه شيوهها در تفسير و ترجمه نه تنها مفيد نيست بلكه آسيب جدى به شمار مىآيد كه موجب لغزش در ترجمه و بى اعتبار شدن آن مىشود.
مثال آن را در ترجمه آندره شورقى يهودى مىبينيم كه آيات قرآن را كه يهوديان را سرزنش مىكند از ترجمه فرانسوى قرآن خود حذف كرده است. و اين نوعى اقدام تعصب آميز مذهبى و خيانت در امانت بشمار مىآيد.
2 – تقليد
برخى مترجمان به جاى دقت و بررسى در تفسير و ترجمه، به تقليد روى مىآورند، و همان مطالب گذشتگان را بدون كم و زياد (در محتوا) نقل مىكنند و فقط گاهى به ويرايش لفظى يا تغيير اندك در الفاظ بسنده مىكنند.
در حالى كه همان گونه كه گذشت ترجمه نوعى تفسير است، و همانگونه كه در تفسير تقليد جايز نيست(3)
در ترجمه نيز جايز نيست؛ چون تقليد در تفسير و ترجمه، سخن گفتن و نسبت دادن مطالب از روى جهل به خداست و اين نوعى افتراء و كذب است كه مسلماً حرام است.
مثال: در ترجمه لاتينى ماراچى اشتباهاتى صورت گرفته است كه «سيل» و «رادول» از او تقليد كردهاند و همان لغزشها را تكرار كردهاند. و نيز آقاى «رادول» به تقليد از تفسير طبرى، ماجراى «غرانيق» را وارد ترجمه قرآن كرده است.
پنجم: آسيبهاى ترجمه هاى مستشرقان
خاورشناسان ترجمه هاى متعددى از قرآن به زبانهاى اروپايى و آفريقايى و حتى هندى كرده اند، اما همگى با يك هدف و انگيزه به ترجمه قرآن نپرداخته اند بلكه:
الف: برخى خاورشناسان مغرض هستند كه به دنبال ابطال قرآن كريم بوده اند. از اين رو ترجمه هايى غير معتبر و افتراء آميز نوشته اند. كه در اينجا به چند نمونه اشاره مىكنيم.
ترجمه انگليسى سيل (Sale) از قرآن (سال 1734) شديداً مورد انتقاد قرار گرفته و برخى مترجمان(4) مسلمان كه خود، قرآن را به زبان انگليسى ترجمه كرده اند، سيل را شياد و دروغگو خوانده است زيرا كلمات معينى را با قصد تحريف معنا به ترجمه افزوده است، و با اينكه عربى مىدانسته است، بدترين معادلها را ارائه كرده است.(5)
مثال: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم».
(سيل) In the name of the most merciful God.
در اين ترجمه بخشى از آيه يعنى «رحمان» يا «رحيم» را ترجمه نكرده است و اين اشكال 114 بار تكرار شده است.
همين آيه را «سرور» اينگونه ترجمه كرده است:
We Commence (With the name of God. the most merciful (to begin with) the most merciful (to the end)
مثال ديگر: ماراچى (Marracci) در سال 1698 م ترجمهاى كامل از قرآن تحت عنوان (Refutatio Alcorani)به زبان لاتين منتشر ساخت كه در پانوشت ذيل آيه 52 سوره حج با توجّه به آيه 20 سوره نجم، داستان جعلى «غرانيق» را از تفسير جلالين و طبرى نقل كرده است كه شيطان اين سخنان را بر زبان پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم جارى ساخت اما اندكى ]يا چندى[ بعد منكر آن سخنان گرديد و كلمات و عبارت ديگرى را جايگزين آنها ساخت اين عبارت چنين بود.
«افرأيتم اللاّت و العزّى و مناة الثّالثة الاخرى، تلك الغرانيق العلى و انّ شفاعتهنّ لترتجى»
سپس سيل تحت تاثير ترجمه ماراچى قرار گرفت و بعد رادول (1861 م Rodwell، مترجم قرآن به زبان انگليسى) تا حدودى از ترجمه سيل تأثير پذيرفت. آقاى «سرور» هر دو را به شدت مورد انتقاد قرار داد و مطلب را جعلى خواند.
مثال ديگر: «و ما ارسلنا من قبلك من رسولٍ و لا نبىٍّ الاّ اذا تمنّى ألقى الشّيطان فى امنيّته» (حج/ 52)
«سيل» آيه فوق را اين گونه ترجمه كرد:
(We have sent no apostle or prophet, before thee, but when he read, Satan suggested some error in his reading,(
در اين ترجمه واژه »read« و »reading« به معناى خواندن و قرائت به كار رفته است در حالى كه در آيه فوق واژه «تمنى» و «امنية» وجود دارد.
سيل در اين ترجمه از ماراچى تبعيت كرده است ولى سرور از واژه »his longings« (تمناى وى) استفاده كرده است. (6)
و جالب آن است كه «رادول» بخشى از داستان جعلى «غرانيق» را همراه با آيات سوره نجم ترجمه كرده است كه چنين است:
وى ادّعا مىكند كه بعداً جمله اخير بعد از علامت سئوال ( = besidesالاخرى) حذف شد و به جاى آن اين عبارت افزوده شد: «ألكم الذّكر و له الانثى . تلك اذاً قسمةٌ ضيزى» (نجم/ 22 – 21)
what ? shall ye have male progeny and God female? This were indeed an unfair Partition.
بررسى:
داستان «غرانيق» افسانه اى جعلى است كه طبرى در تفسير خود آورده است(7)
و ديگران از او نقل كرده اند، سند اين روايت از نظر علم رجال ضعيف است و مخالف عصمت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم است. مفسّران و علماى اسلام در طول تاريخ آن را تكذيب كردهاند.(8)
بنابراين نقل يك داستان جعلى در يك تفسير روائى، نمىتواند مبناى يك ترجمه قرار گيرد و مترجم به خود جرأت دهد كه آن را در متن ترجمه بياورد.
مثال ديگر: آندره شورقى (شوركى) يهودى بلند آوازه و متخصّص در ترجمه كتابهاى مذهبى در سال 1991 ترجمه اى از قرآن به زبان فرانسه منتشر كرد.
وى در ترجمه خويش برخى جملات را كه به سرزنش يهود مىپردازد حذف كرده است از جمله:
«و اذ قال موسى لقومه يا قوم إنّكم ظلمتم انفسكم باتّخاذكم العجل فتوبوا الى بارئكم فاقتلوا انفسكم ذلكم خيرلكم عند بارئكم فتاب عليكم إنّه هو التّوّاب الرّحيم» (بقره/54)
Quand Mussa dit a son Peupele: “O mon Peupel Vous Vous Lesez en prenant Le Veau: retournez a Votre Createur”.
در اين ترجمه تقريباً دو سوم از متن آيه، از كلمه «توبوا» به بعد ترجمه نشده است.(9)
كه اين نوع ترجمه از متخصصى همچون آندره شورقى، نوعى خيانت آگاهانه و بر اساس تعصبات مذهبى به شمار مى آيد.
ب: برخى خاورشناسان آگاه و حق طلب بودهاند و در مطالعه قرآن به دنبال حقايق بوده اند حتّى برخى آنان مسلمان شدهاند.
اما اين دسته نيز لغزشهايى دارند، كه البته لغزشهاى آنان (همچون مترجمان مسلمان غيرخاورشناس) طبيعى است.
مثال: آندره دورى يه (Andre du Ryer) در سال 1674 م قرآن را از عربى به فرانسه ترجمه كرد و در مقدمه كتاب بدون تعصب به شرح عقايد مسلمانان مىپردازد از جمله اين كه:
«تركان(10) (= مسلمانان) به خداى يگانه كه خالق زمين و آسمان است و در روز رستاخيز نيكوكاران را پاداش مىدهد و تبهكاران را به كيفر مىرساند، معتقد هستند محمد صلى الله عليه وآله وسلم و عيسى و موسى و ابراهيم عليهم السلام را پيامبرانى بزرگ مىدانند. در روز، پنج نوبت نماز مى گزارند… .
اما ايشان در اين ترجمه لغزشهايى نيز دارد از جمله:
در نامگذارى سوره ها، سوره «ماعون» را به پيروى از آيه «ارأيت الذى يكذّب بالدين» سوره «دين» (Lalog = دين، قانون شرع در متون كهن) و سوره «همزه» را توسعاً سوره شكنجه (Persecution) ناميده است.(11)
مثال ديگر: ترجمه قرآن كلوداتى ين ساوارى در سال 1783 م به زبان فرانسوى منتشر شد.
او در موارد متعدد به لغزشهاى ترجمه «ماراچى» اشاره مىكند و اشكالات او را در ترجمه بر ملا مىسازد.(12)
ولى در عين حال گاهى خودش گرفتار لغزش مىشود، از جمله در مورد سوره «المسد» مىنويسد:
«تبت يدا أبى لهب و تب . ما أغنى عنه ماله و ما كسب» (مسد / 2-1)
1 – La Puissance d’ Abu – lahab s’est evanouie. Il a Peri lui – meme.
2 – A quoi lui ont servi ses immenses richesses?
1. قدرت ابولهب به سستى گراييد و او نابود شد.
2. ثروت بى پايانش او را به چه كار آمد؟
در اين ترجمه فعل ماضى «تبت» كه در مقام نفرين است به صورت ماضى ساده اخبارى ترجمه شده است و «ما» نافيه در آيه دوم «ما» استفهاميه ترجمه شده است.(13)
نویسنده: محمد علی رضایى اصفهانى
پي نوشت ها:
1. حجت،هادى، تاريخچه نقد ترجمههاى فارسى قرآن كريم، ترجمان وحى، ش 55 / 6
2. ربانى، محمد، جوابيهاى از نقد ترجمه قرآن كريم حضرت آية اللَّه مكارم شيرازى، بينات، شماره 160/10.
3. التفسير هو ايضاح مراد اللَّه تعالى من كتابه العزيز فلايجوز الاعتماد فيه على الظنون والاستحسان و لا على شىء لم يثبت انه حجة من طريق العقل او من طريق الشرع للنهى عن اتباع الظن و حرمة اسناد شىء الى اللَّه بغير اذنه (البيان فى تفسير القرآن، سيد ابوالقاسم موسوى خوئى، 397).
4. اچ. جى. سرور (H.G. Sarwar) مسلمان هندى كه قرآن را در سال 1930 م به انگليسى ترجمه كرد و در مقدمه ترجمه خويش به «سيل» به شدت انتقاد كرده است.
5. دبليو. جى. شلاير، آيا قرآن ترجمه جرج سيل قابل اعتماد است؟ ترجمه: عباس امام. على وجيهى، ترجمان وحى، ش 65 /10
6 – DO you see Al – Lat and Al – Ozza, and Manat the thired idol besides? These are exalted fmales, and verily their intercessiom is to be hoped for.
اين بخش ترجمه آيات 19و20 سوره نجم همراه با آيات شيطانى غرانيق است كه در بالا از تفسير طبرى نقل شد.
7. طبرى، جامع البيان، 1195 / 1
8. نك: فتح البارى، 333/8، تفسير كبير فخر رازى، 50/23، تاريخ قرآن، محمد هادى معرفت، 24-23
9. حديدى، جواد، ترجمهاى يهودىوار از قرآن مجيد به زبان فرانسه، ترجمان وحى، 15-12/6.
10. فرانسويان قرون وسطى همه مسلمانان را «عرب» مىناميدند، سپس از سال 1453 م كه تركان عثمانى قسطنطنيه را فتح و امپراطورى بزرگى تأسيس كردند، اعراب جاى خود را به «تركان» دادند. تنها از اواخر قرن هيجدهم به بعد بود كه فرانسويان، رفته رفته، اقوام و مليتهاى مختلف اسلامى را از هم باز شناختند. (ترجمان وحى، 41/1، مقاله «نخستين ترجمه قرآن به زبان فرانسوى»، دكتر جواد حديدى.)
11. ترجمان وحى، 45/1.
12. ترجمه ساوارى، ص 246 زيرنويس 1 و ص 279 زيرنويس 1 و ص 490 زيرنويس 2.
13. حديدى، جواد، دومين ترجمه قرآن مجيد به زبان فرانسه، ترجمان وحى، ش 30.
نشریه پژوهشهای قرآنی، شماره 44