نفوذ اندیشه هاى بیگانه، اندیشه هاى بیگانه ممکن است از طریق دشمنان یا دوستانى که مجذوب آراى دیگران شده اند، نفوذ کنند. نمونه این گرایش ها در جریانات قرون اولیه اسلامى دیده مى شود.مثلا مجذوب شدگان به فلسفه یونانى و آداب و رسوم ایرانى و تصوف هندى، نظریات و اندیشه هاى را به عنوان خدمت و نه به قصد خیانت وارد اندیشه هاى اسلامى کردند. ر.ک: مرتضى مطهرى، بررسى اجمالى نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر، صص 87- 78. بنابر این در مساله ورود و نفوذ اندیشه هاى بیگانه باید به زمینه هاى داخلى آن نیز توجه کرد.یکى از علل رواج مانوى گرى و مزدک گرایى، عدم اجراى عدالت از جانب حکومت ها بود.
2.تغییر جهت دادن اندیشه ها، نهضت خدایى باید براى خدا آغاز شود و براى او ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشه اى غیر خدایى در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهى شامل حالش گردد. همان، صص 99- 98.
حضرت امام (ره) در وصیت نامه خود، فراموش کردن اهداف فرهنگ قیام ملت و مکتب الهى اسلام، به انزوا کشاندن روحانیت، غرب زدگى و شرق زدگى و سلطه بیگانگان بر مقدرات مراکز تعلیم و تربیت را از آفات فرهنگى انقلاب معرفى مى نماید.
3.تجدد گرایى افراطى، در مقابل تمسک به اسلام ناب، تجدد گرایى افراطى – یا التقاط – و زهدگرایى منفى قرار دارد.تجدد گرایى افراطى تلفیق اسلام با اندیشه هاى غیر اسلامى براى زیبا جلوه دادن آن مى باشد.همان، صص 93- 90.
4.جدایى حوزه و دانشگاه، در واقع یکى از کلیدى ترین مسایل اجتماعى و فرهنگى در جامعه اسلامى ما حفظ و تقویت وحدت این دو نهاد است که جدایى آن ها آفتى بزرگ به شمار مى آید.
5.بوروکراسى مفرط و فساد ادارى و اجتماعى، حضرت على علیه السلام مى فرماید: همانا فلسفه نابودى رژیم هاى پیشین این بود که حق مردم را ندادند تا آن را به رشوت خریدند، و راه باطلشان بردند و آنان پیرو آن گشتند. نهج البلاغه، نامه 79.
6.دنیا طلبى و اشتغال به زینت هاى دنیوى بالاخص بین اقشار انقلابى، اگر زندگى تجملى و روحیه تکاثر طلبى در میان عناصر انقلابى فزونى گیرد و نیروهاى انقلابى روحیه خود را از دست دهند، داعیه دفاع از انقلاب و ارزش هاى تضعیف مى شود.
ابن خلدون نیز در بحث فراز و فرود تمدن ها به دوران هاى زیر اشاره مى کند: دوران ظفر، دوران قدرت، دوره تجمل و فراغت، دوره خرسندى و بالاخره دوره اسراف و تبذیر و انحطاط.در دوران آخر، عصبیت – همبستگى اجتماعى – از بین مى رود و تن آسایى، تجمل و حاکمیت روابط فزونى مى گیرد. ر.ک: مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادى، صص 320- 317.البته نباید فراموش کرد که این حرکت دورانى از دیدگاه ابن خلدون، شکل جبرى دارد و 120 سال به طول مى انجامد.ذکر نظر ابن خلدون به منظور روشن شدن تاکید نویسندگان بر نقش سوء تجمل و دنیا طلبى است.
7.حاکم شدن روحیه ریا و تملق به جاى اخلاص و ایثار، 8.اشاعه فحشا و فساد و ارتشا، 9.تاثیر پذیرى از جنگ روانى و تهاجم فرهنگى و تبلیغاتى دشمن و رجعت تدریجى به ارزش هاى فرهنگى رژیم پیشین، 10.بحران هویت اجتماعى بالاخص بین نوجوانان و جوانان نسل دوم و سوم انقلاب و گرایش به الگوهاى غربى، 11.فرار مغزها، نداشتن برنامه اى همه جانبه براى جلوگیرى از مهاجرت تحصیل کردگان و متخصصان و مشخص نبودن مرزهاى «تعهد» و «تخصص » باعث ظهور پدیده فرار مغزها به کشورهاى دیگر جهان مى شود.
ب.آسیب شناسى سیاسى
امام على علیه السلام علل افول دولت ها را چهار عامل مى داند: تباه نمودن اصول اساسى، فریب کارى، مقدم داشتن فرومایگان و مؤخر داشتن فرزانگان.غرر الحکم و درر الکلم، ش 7835، ص 342.
عوامل فوق از ضعف یا سوء مدیریت مسئولان حکومتى ناشى مى شود و به تضعیف مشروعیت دولت مى انجامد.
در ارتباط با آسیب شناسى سیاسى انقلاب اسلامى ایران با عنایت به رهنمودهاى رهبران فکرى و سیاسى انقلاب مى توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1.نا تمام گذاشتن آرمان هاى نهضت، به تعبیر استاد مطهرى متاسفانه تاریخ نهضت هاى اسلامى صد ساله اخیر، یک نقیصه در رهبرى روحانیت شیعه را نشان مى دهد و آن این که روحانیت نهضت هایى را که رهبرى کرده تا مرحله پیروزى بر خصم ادامه نداده است. مطهرى، بررسى احتمالى نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص 92.
در مورد انقلاب اسلامى ایران هر چند وضعیت متفاوت است، ولى هنوز تمامى آرمان هاى داخلى و خارجى انقلاب جامه عمل به خود نپوشیده است.تلاش در جهت تقویت و اجراى این آرمان ها از طریق افزایش آگاهى هاى عمومى و بسیج امکانات، به افزایش اقتدار و استحکام داخلى و نفوذ بین المللى انقلاب مى انجامد.
2.ابهام طرح هاى آینده، انقلاب باید طرح هاى روشن و خالى از ابهام و مورد قبول و تایید رهبران ارائه دهد تا جلوى ضایعات گرفته شود. همان، صص 97- 96.
تجربه نشان داده است که کلى گویى و روشن نبودن طرح هاى آینده به تناقض در عمل منجر مى شود و ضایعات اساسى به بار مى آورد.
3.رخنه فرصت طلبان، فرصت طلب کسى است که نسبت به آرمان هاى انقلاب بى اعتقاد یا بى تفاوت و در تلاش براى تامین منافع شخصى خویش است.استاد مطهرى در این رابطه مى گوید:
هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طى مى کند سنگینى اش بر دوش افراد مؤمن، مخلص و فداکار است.اما همین که به بار نشست و یا لا اقل نشانه هاى بار دادن آشکار گشت و شکوفه هاى درخت هویدا شد، افراد فرصت طلب نفوذ مى کنند…تا آن جا که انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان به در مى کنند…انقلاب فرزند خور نیست، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است که فاجعه به بار مى آورد…مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت طلبان على رغم تظاهرات فریبنده شان یکى از شرایط اصلى – حفظ – یک نهضت در مسیر اصلى است.همان، صص 94- 93.
4.تفرقه و درگیر شدن در گرداب اختلافات داخلى و استفاده نکردن از نیروهاى بالقوه مردم، همان گونه که اشاره شد امام على علیه السلام راز تداوم انقلاب را دورى از تفرقه و تحکیم ارکان مودت و محبت و ترغیب و توصیه نسبت به آن معرفى مى نماید. مهم ترین عامل تهدید کننده بالندگى یک ملت از دیدگاه آن حضرت عبارت است از: کاشتن بذر نفاق و کینه در سینه، پشت کردن به یکدیگر، ترک یارى هم نوعان و تبدیل الفت و محبت به پراکندگى و تفرقه. نهج البلاغة، خطبه 192.
بنیان گذار جمهورى اسلامى ایران نیز پیوسته بر دورى از تفرقه و لزوم وحدت براى تداوم انقلاب تاکید داشتند.
از دیدگاه ابن خلدون نیز عصبیت مهم ترین عامل اعتلاى یک ملت و تمدن محسوب مى شود.عصبیت به مثابه رشته مشترکى، خانواده ملت را به هم پیوند مى دهد.
5.بى تفاوتى مردم نسبت به سر نوشت کشور و اصالت یافتن منافع شخصى و غیر سیاسى شدن دانشگاهها، انقلاب به مثابه موجودى زنده است که براى دوام خود نیاز به تغذیه دارد.ساختن نیروهاى انقلابى و مؤمن از نسل هاى جدید، از مهم ترین عوامل تداوم انقلاب محسوب مى شود.
6.ایجاد تردید در آرمان هاى انقلاب و به فراموشى سپردن یا تضعیف شعار استقلال و آزادى، 7.در خطر قرار گرفتن امنیت مظلومین، عدم امنیت جانى، مالى و حیثیتى مردم در زمینه را براى رخنه و تقویت مخالفان انقلاب باز مى کند، 8.بروز ابهامات و چالش هایى در سیاست خارجى، از طریق ابهام در مفهوم و مرز منافع ملى، نداشتن استراتژى مشخص و عقلانى، گرفتار آمدن در ساختارى غیر پویا و نا کار آمد و روز مرگى و مشخص نبودن کامل روند تصمیم گیرى.
9.بازگشت استعمار به طرق آشکار و نهان و وابستگى نظامى و سیاسى به قدرت هاى بیگانه.
ج.آسیب شناسى اقتصادى
امیر المؤمنین على علیه السلام یکى از علل سقوط و زوال حکومت ها را تبذیر و هزینه هاى زیان بار اقتصادى معرفى مى نماید. غرر الحکم و درر الکلم، ص 354.
روش اقتصادى وى بر اساس عدالت و حقیقت بود و جز به حق عمل نمى کرد.وى هیچ گونه تبعیض و امتیازى حتى براى خود و نزدیکان قائل نبود تا جایى که چون عقیل برادر وى تقاضاى سه صاع – یک کیلو – گندم از بیت المال کرد، حضرت امتناع ورزید و آهنى گداخته به دست او نزدیک کرد و فرمود:
اى برادر در این مال چیزى جز آن چه به تو دادم حقى ندارى، ولى صبر کن تا مالى از خودم برسد، آنگاه هر چه خواسته باشى به تو خواهم داد.
امام على علیه السلام در پاسخ ایراد کسانى که رعایت مساوات در عطایاى بیت المال را خلاف «سیاست » مى دانستند، فرمود:
اگر این دارایى از خودم بود به طور یکسان در میان شما تقسیم مى کردم تا چه رسد به این که این اموال از آن خداست.آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است.نهج البلاغه ، خطبه 21.
وقتى شریح قاضى خانه اى گران به مبلغ 80 دینار خرید، حضرت او را احضار کرده و فرمود:
اى شریح، به زودى کسى به سراغت خواهد آمد که نه قباله ات را نگاه مى کند و نه از شهودت مى پرسد.تو را از آن خانه بیرون مى کند و به قبر تحویل مى دهد. همان، نامه 3.
مهم ترین اصولى که امیر مؤمنان در سیاست هاى اقتصادى دولت خود رعایت مى نمود عبارت بود از: رعایت حال خراج دهندگان، همیارى اقتصادى دولت و مردم، استفاده از مالیات جهت عمران و آبادى، عدم تبعیض در اخذ مالیات، برخورد شدید با محتکران و گران فروشان، محترم شمردن بیت المال، رفاه و آسایش مردم و رسیدگى به طبقات پایین جامعه.ایشان همواره در مورد مستضعفانى که هیچ چاره اى براى معاش خود ندارند توصیه مى کردند.همان، نامه 53.
با توجه به سیره على (ع) و با عنایت به رهنمودهاى رهبران فکرى – سیاسى انقلاب به اجمال مهم ترین آسیب هاى اقتصادى انقلاب اسلامى ایران را مى توان چنین معرفى کرد:
1. وابستگى اقتصادى به قدرت هاى بیگانه، 2. نداشتن برنامه هاى بلند مدت و کوتاه مدت براى نیل به استقلال و توسعه اقتصادى، این امر باعث مى شود امکانات و توانمندى هاى کشور بى آنکه راه گشاى یک اقتصاد مستقل و توسعه یافته شود در امور روز مره و زودگذر به کار افتد و از میان برود.
3. عدم توجه به بحران هاى اقتصادى ناشى از روند توسعه یا عدم توجه به رعایت اقشاد کم درآمد در اجراى برنامه هاى سازندگى و توسعه اقتصادى، 4. عدم وجود فرهنگ کار و انضباط اجتماعى، اشاره به سخنان مقام معظم رهبرى.
5. جدا شدن مردم از برنامه هاى دولت در طرح سازندگى، 6. افزایش فاصله طبقاتى، پیدایش ثروت هاى بادآورده و بى توجهى به مستضعفان و عنایت به ثروتمندان، فاصله فاحش فقیر و غنى و فقدان عدالت اجتماعى – اقتصادى، راه را بر کم رنگ شدن آرمان هاى انقلاب مى گشاید. فقرا در بند تامین کم ترین میزان وسایل زندگى اند و ثروتمندان در پى اسراف و تبذیر و تجمل. بنابراین، هر دو گروه خود را از مسیر انقلاب کنار مى کشند و دشمنان انقلاب فرصت رخنه مى یابند. قرآن کریم، به عنوان یک ضابطه کلى، اعلام مى دارد که به هیچ وجه ثروت نباید میان توانگران دست به دست گردد. کى لا یکون دولة بین الاغنیاء منکم. (سوره حشر، آیه 7) .
استاد مطهرى پس از تبیین عدالت اجتماعى، استقلال، آزادى و معنویت اسلامى به عنوان سه رکن انقلاب مى گوید: سرمایه دارى از آن جهت محکوم است که در بطن خود استثمار را پروروش مى دهد.مطهرى، پیرامون انقلاب اسلامى، صص 159- 149.
( منبع:انقلاب اسلامى و چرایى و چگونگى رخداد آن، ص 191
مؤلفان: جمعى از نویسندگان )
2.تغییر جهت دادن اندیشه ها، نهضت خدایى باید براى خدا آغاز شود و براى او ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشه اى غیر خدایى در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهى شامل حالش گردد. همان، صص 99- 98.
حضرت امام (ره) در وصیت نامه خود، فراموش کردن اهداف فرهنگ قیام ملت و مکتب الهى اسلام، به انزوا کشاندن روحانیت، غرب زدگى و شرق زدگى و سلطه بیگانگان بر مقدرات مراکز تعلیم و تربیت را از آفات فرهنگى انقلاب معرفى مى نماید.
3.تجدد گرایى افراطى، در مقابل تمسک به اسلام ناب، تجدد گرایى افراطى – یا التقاط – و زهدگرایى منفى قرار دارد.تجدد گرایى افراطى تلفیق اسلام با اندیشه هاى غیر اسلامى براى زیبا جلوه دادن آن مى باشد.همان، صص 93- 90.
4.جدایى حوزه و دانشگاه، در واقع یکى از کلیدى ترین مسایل اجتماعى و فرهنگى در جامعه اسلامى ما حفظ و تقویت وحدت این دو نهاد است که جدایى آن ها آفتى بزرگ به شمار مى آید.
5.بوروکراسى مفرط و فساد ادارى و اجتماعى، حضرت على علیه السلام مى فرماید: همانا فلسفه نابودى رژیم هاى پیشین این بود که حق مردم را ندادند تا آن را به رشوت خریدند، و راه باطلشان بردند و آنان پیرو آن گشتند. نهج البلاغه، نامه 79.
6.دنیا طلبى و اشتغال به زینت هاى دنیوى بالاخص بین اقشار انقلابى، اگر زندگى تجملى و روحیه تکاثر طلبى در میان عناصر انقلابى فزونى گیرد و نیروهاى انقلابى روحیه خود را از دست دهند، داعیه دفاع از انقلاب و ارزش هاى تضعیف مى شود.
ابن خلدون نیز در بحث فراز و فرود تمدن ها به دوران هاى زیر اشاره مى کند: دوران ظفر، دوران قدرت، دوره تجمل و فراغت، دوره خرسندى و بالاخره دوره اسراف و تبذیر و انحطاط.در دوران آخر، عصبیت – همبستگى اجتماعى – از بین مى رود و تن آسایى، تجمل و حاکمیت روابط فزونى مى گیرد. ر.ک: مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادى، صص 320- 317.البته نباید فراموش کرد که این حرکت دورانى از دیدگاه ابن خلدون، شکل جبرى دارد و 120 سال به طول مى انجامد.ذکر نظر ابن خلدون به منظور روشن شدن تاکید نویسندگان بر نقش سوء تجمل و دنیا طلبى است.
7.حاکم شدن روحیه ریا و تملق به جاى اخلاص و ایثار، 8.اشاعه فحشا و فساد و ارتشا، 9.تاثیر پذیرى از جنگ روانى و تهاجم فرهنگى و تبلیغاتى دشمن و رجعت تدریجى به ارزش هاى فرهنگى رژیم پیشین، 10.بحران هویت اجتماعى بالاخص بین نوجوانان و جوانان نسل دوم و سوم انقلاب و گرایش به الگوهاى غربى، 11.فرار مغزها، نداشتن برنامه اى همه جانبه براى جلوگیرى از مهاجرت تحصیل کردگان و متخصصان و مشخص نبودن مرزهاى «تعهد» و «تخصص » باعث ظهور پدیده فرار مغزها به کشورهاى دیگر جهان مى شود.
ب.آسیب شناسى سیاسى
امام على علیه السلام علل افول دولت ها را چهار عامل مى داند: تباه نمودن اصول اساسى، فریب کارى، مقدم داشتن فرومایگان و مؤخر داشتن فرزانگان.غرر الحکم و درر الکلم، ش 7835، ص 342.
عوامل فوق از ضعف یا سوء مدیریت مسئولان حکومتى ناشى مى شود و به تضعیف مشروعیت دولت مى انجامد.
در ارتباط با آسیب شناسى سیاسى انقلاب اسلامى ایران با عنایت به رهنمودهاى رهبران فکرى و سیاسى انقلاب مى توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1.نا تمام گذاشتن آرمان هاى نهضت، به تعبیر استاد مطهرى متاسفانه تاریخ نهضت هاى اسلامى صد ساله اخیر، یک نقیصه در رهبرى روحانیت شیعه را نشان مى دهد و آن این که روحانیت نهضت هایى را که رهبرى کرده تا مرحله پیروزى بر خصم ادامه نداده است. مطهرى، بررسى احتمالى نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص 92.
در مورد انقلاب اسلامى ایران هر چند وضعیت متفاوت است، ولى هنوز تمامى آرمان هاى داخلى و خارجى انقلاب جامه عمل به خود نپوشیده است.تلاش در جهت تقویت و اجراى این آرمان ها از طریق افزایش آگاهى هاى عمومى و بسیج امکانات، به افزایش اقتدار و استحکام داخلى و نفوذ بین المللى انقلاب مى انجامد.
2.ابهام طرح هاى آینده، انقلاب باید طرح هاى روشن و خالى از ابهام و مورد قبول و تایید رهبران ارائه دهد تا جلوى ضایعات گرفته شود. همان، صص 97- 96.
تجربه نشان داده است که کلى گویى و روشن نبودن طرح هاى آینده به تناقض در عمل منجر مى شود و ضایعات اساسى به بار مى آورد.
3.رخنه فرصت طلبان، فرصت طلب کسى است که نسبت به آرمان هاى انقلاب بى اعتقاد یا بى تفاوت و در تلاش براى تامین منافع شخصى خویش است.استاد مطهرى در این رابطه مى گوید:
هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طى مى کند سنگینى اش بر دوش افراد مؤمن، مخلص و فداکار است.اما همین که به بار نشست و یا لا اقل نشانه هاى بار دادن آشکار گشت و شکوفه هاى درخت هویدا شد، افراد فرصت طلب نفوذ مى کنند…تا آن جا که انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان به در مى کنند…انقلاب فرزند خور نیست، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است که فاجعه به بار مى آورد…مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت طلبان على رغم تظاهرات فریبنده شان یکى از شرایط اصلى – حفظ – یک نهضت در مسیر اصلى است.همان، صص 94- 93.
4.تفرقه و درگیر شدن در گرداب اختلافات داخلى و استفاده نکردن از نیروهاى بالقوه مردم، همان گونه که اشاره شد امام على علیه السلام راز تداوم انقلاب را دورى از تفرقه و تحکیم ارکان مودت و محبت و ترغیب و توصیه نسبت به آن معرفى مى نماید. مهم ترین عامل تهدید کننده بالندگى یک ملت از دیدگاه آن حضرت عبارت است از: کاشتن بذر نفاق و کینه در سینه، پشت کردن به یکدیگر، ترک یارى هم نوعان و تبدیل الفت و محبت به پراکندگى و تفرقه. نهج البلاغة، خطبه 192.
بنیان گذار جمهورى اسلامى ایران نیز پیوسته بر دورى از تفرقه و لزوم وحدت براى تداوم انقلاب تاکید داشتند.
از دیدگاه ابن خلدون نیز عصبیت مهم ترین عامل اعتلاى یک ملت و تمدن محسوب مى شود.عصبیت به مثابه رشته مشترکى، خانواده ملت را به هم پیوند مى دهد.
5.بى تفاوتى مردم نسبت به سر نوشت کشور و اصالت یافتن منافع شخصى و غیر سیاسى شدن دانشگاهها، انقلاب به مثابه موجودى زنده است که براى دوام خود نیاز به تغذیه دارد.ساختن نیروهاى انقلابى و مؤمن از نسل هاى جدید، از مهم ترین عوامل تداوم انقلاب محسوب مى شود.
6.ایجاد تردید در آرمان هاى انقلاب و به فراموشى سپردن یا تضعیف شعار استقلال و آزادى، 7.در خطر قرار گرفتن امنیت مظلومین، عدم امنیت جانى، مالى و حیثیتى مردم در زمینه را براى رخنه و تقویت مخالفان انقلاب باز مى کند، 8.بروز ابهامات و چالش هایى در سیاست خارجى، از طریق ابهام در مفهوم و مرز منافع ملى، نداشتن استراتژى مشخص و عقلانى، گرفتار آمدن در ساختارى غیر پویا و نا کار آمد و روز مرگى و مشخص نبودن کامل روند تصمیم گیرى.
9.بازگشت استعمار به طرق آشکار و نهان و وابستگى نظامى و سیاسى به قدرت هاى بیگانه.
ج.آسیب شناسى اقتصادى
امیر المؤمنین على علیه السلام یکى از علل سقوط و زوال حکومت ها را تبذیر و هزینه هاى زیان بار اقتصادى معرفى مى نماید. غرر الحکم و درر الکلم، ص 354.
روش اقتصادى وى بر اساس عدالت و حقیقت بود و جز به حق عمل نمى کرد.وى هیچ گونه تبعیض و امتیازى حتى براى خود و نزدیکان قائل نبود تا جایى که چون عقیل برادر وى تقاضاى سه صاع – یک کیلو – گندم از بیت المال کرد، حضرت امتناع ورزید و آهنى گداخته به دست او نزدیک کرد و فرمود:
اى برادر در این مال چیزى جز آن چه به تو دادم حقى ندارى، ولى صبر کن تا مالى از خودم برسد، آنگاه هر چه خواسته باشى به تو خواهم داد.
امام على علیه السلام در پاسخ ایراد کسانى که رعایت مساوات در عطایاى بیت المال را خلاف «سیاست » مى دانستند، فرمود:
اگر این دارایى از خودم بود به طور یکسان در میان شما تقسیم مى کردم تا چه رسد به این که این اموال از آن خداست.آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است.نهج البلاغه ، خطبه 21.
وقتى شریح قاضى خانه اى گران به مبلغ 80 دینار خرید، حضرت او را احضار کرده و فرمود:
اى شریح، به زودى کسى به سراغت خواهد آمد که نه قباله ات را نگاه مى کند و نه از شهودت مى پرسد.تو را از آن خانه بیرون مى کند و به قبر تحویل مى دهد. همان، نامه 3.
مهم ترین اصولى که امیر مؤمنان در سیاست هاى اقتصادى دولت خود رعایت مى نمود عبارت بود از: رعایت حال خراج دهندگان، همیارى اقتصادى دولت و مردم، استفاده از مالیات جهت عمران و آبادى، عدم تبعیض در اخذ مالیات، برخورد شدید با محتکران و گران فروشان، محترم شمردن بیت المال، رفاه و آسایش مردم و رسیدگى به طبقات پایین جامعه.ایشان همواره در مورد مستضعفانى که هیچ چاره اى براى معاش خود ندارند توصیه مى کردند.همان، نامه 53.
با توجه به سیره على (ع) و با عنایت به رهنمودهاى رهبران فکرى – سیاسى انقلاب به اجمال مهم ترین آسیب هاى اقتصادى انقلاب اسلامى ایران را مى توان چنین معرفى کرد:
1. وابستگى اقتصادى به قدرت هاى بیگانه، 2. نداشتن برنامه هاى بلند مدت و کوتاه مدت براى نیل به استقلال و توسعه اقتصادى، این امر باعث مى شود امکانات و توانمندى هاى کشور بى آنکه راه گشاى یک اقتصاد مستقل و توسعه یافته شود در امور روز مره و زودگذر به کار افتد و از میان برود.
3. عدم توجه به بحران هاى اقتصادى ناشى از روند توسعه یا عدم توجه به رعایت اقشاد کم درآمد در اجراى برنامه هاى سازندگى و توسعه اقتصادى، 4. عدم وجود فرهنگ کار و انضباط اجتماعى، اشاره به سخنان مقام معظم رهبرى.
5. جدا شدن مردم از برنامه هاى دولت در طرح سازندگى، 6. افزایش فاصله طبقاتى، پیدایش ثروت هاى بادآورده و بى توجهى به مستضعفان و عنایت به ثروتمندان، فاصله فاحش فقیر و غنى و فقدان عدالت اجتماعى – اقتصادى، راه را بر کم رنگ شدن آرمان هاى انقلاب مى گشاید. فقرا در بند تامین کم ترین میزان وسایل زندگى اند و ثروتمندان در پى اسراف و تبذیر و تجمل. بنابراین، هر دو گروه خود را از مسیر انقلاب کنار مى کشند و دشمنان انقلاب فرصت رخنه مى یابند. قرآن کریم، به عنوان یک ضابطه کلى، اعلام مى دارد که به هیچ وجه ثروت نباید میان توانگران دست به دست گردد. کى لا یکون دولة بین الاغنیاء منکم. (سوره حشر، آیه 7) .
استاد مطهرى پس از تبیین عدالت اجتماعى، استقلال، آزادى و معنویت اسلامى به عنوان سه رکن انقلاب مى گوید: سرمایه دارى از آن جهت محکوم است که در بطن خود استثمار را پروروش مى دهد.مطهرى، پیرامون انقلاب اسلامى، صص 159- 149.
( منبع:انقلاب اسلامى و چرایى و چگونگى رخداد آن، ص 191
مؤلفان: جمعى از نویسندگان )