آشنايي با دايرة المعارف فقه اسلامي (1)
اين اصطلاح برگرفته از واژة لاتين «انسيكلوپديا» ( Encyclopedia ) است كه در يونان باستان به موضوعات هفتگانهاي كه در آن زمان پاية همة علوم به شمار
آشنايي با دايرة المعارف فقه اسلامي (1)
1 ـ تعريف دايرة المعارف
«دايرة المعارف» يا «دانشنامه» مجموعهاي فراگير و مدوّن از كلية اطلاعات و معارف در حوزة دانش بشري و يا رشتهاي خاص از آن است كه پاسخگوي نيازمنديهاي انسان در زمينههاي مختلف ميباشد.
اين اصطلاح برگرفته از واژة لاتين «انسيكلوپديا» ( Encyclopedia ) است كه در يونان باستان به موضوعات هفتگانهاي كه در آن زمان پاية همة علوم به شمار ميرفتند يعني دستور زبان، منطق، بلاغت، حساب، هندسه، موسيقي و نجوم گفته ميشد.1بعداً انسيكلوپديا به فرهنگ و لغت نامههاي عمومي علوم، فنون و حرفهها اطلاق گرديد.2
تفاوت دايرة المعارف با فرهنگها دراين است كه فرهنگها به ارائه تعريف لغوي كوتاه از كلمه بسنده ميكنند، اما دايرة المعارف معناي اصطلاحي كلمه در علم خاصّي و يا به همراه بررسي تاريخي مسئله و اقسام و احكام و تمام مطالب مربوط به آن را ميگويند.
ترتيب مباحث «دايرة المعارف» يا به ترتيب موضوعي است كه موضوع، محور قرار ميگيرد و به آن دايرة المعارف موضوعي ميگويند، يا به ترتيب الفبايي است كه مدخلها براساس حروف الفبا تنظيم ميشوند و به آن دايرة المعارف الفبايي ميگويند كه امروزه در تدوين دايرة المعارفهاي تخصصي يا فرهنگهاي عمومي اغلب از اين شيوه استفاده ميشود.
2 ـ پيشينه تدوين دايرة المعارف
به نظر ميرسد دايرة المعارف نويسي به معناي امروزي آن اولين بار در جهان غرب پديد آمد. اگر چه دانشمندان مسلمان نيز از ديرباز با كتب معجم و فرهنگهاي لغت يا اعلام و رجال و ديگر فرهنگها آشنايي داشتهاند، اما اين شيوة جديد در تدوين علوم و معارف از ابتكارات غربيها به حساب ميآيد. مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني در اين مورد ميگويد:
تأليف دايرة المعارفها در اسلام، فراوان و سابقه دار است به حدّي كه معرفي آنها در چندين صفحه نميگنجد. اما تأليف دايرة المعارف به مفهوم امروزي در ممالك اسلامي (ايران، مصر، تركيه و ديگر كشورها) سابقهاي نداشته است، مگر در اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم.3
3 ـ ضرورت تدوين دايرة المعارف
در نهاد آدمي غرايز مختلف مادي و معنوي همانند غريزة كمالطلبي، خير دوستي، زيبايي خواهي، هنر دوستي و دين داري وجود دارد كه مجموعه اين كششهاي مادي و روحاني، پاسخگوي نيازهاي متفاوت انسان است.
بي ترديد غريزه علم دوستي و كشف مجهولات يكي از مهمّترين غرايز بشري است كه در تكامل روحي شخصيت انسان نقش بسزايي دارد هر چند انسانها در مقدار و چگونگي تأثير پذيري از اين غريزه و پاسخ به آن متفاوت هستند:
گروهي با پاسخ اندك از كنار آن ميگذرند و گروهي توجّه بيشتري به آن مينمايند؛ گروهي دعوت اين غريزه را در يكي از عرصهها پاسخ ميگويند و در عرصههاي ديگر مسكوت ميگذارند و گروهي در ابواب متعددي از دانش و معرفت اين غريزه را پاسخ ميگويند. گروهي از علماي طراز اول ما چنين بودهاند كه به آنها ذوفنون ميگفتهاند و هريك، از درياي دانش به اندازة همّت خود بهرهمند بودند.
حقيقتي روشن و آشكار كه در برابر همگان خودنمايي ميكند گسترش روز افزون علوم و فنون و معارف بشري و تفكيك آن به شاخهها و گرايشهاي مختلف تخصصي است، مثلاً فلسفه كه در روزگاري در بردارندة علوم متعددي بود، اكنون جداگانه به صورت رشتههاي تخصصي درآمده و هريك دانشكدهاي را به خود اختصاص داده است.
علاوه بر آنچه گذشت ميتوان گسترش فرهنگها، تمدنها و ارتباطات ميان ملّتها و امتها را نيز افزود كه امروزه نقاط دور و نزديك جهان را به هم مرتبط ساخته و با استفاده از وسايل مختلف ارتباط جمعي، فرهنگ هر امتي آزادانه و به راحتي در اختيار همگان قرار گرفته است، به گونهاي كه هر دانشمند بلكه انسان معاصر را به همراهي با حركتهاي علمي، فكري و فرهنگي وتحوّلات پيرامون خود فرا ميخواند، تا با تمدنها و فرهنگهاي گوناگون ملتهاي جهان آشنا گردد.
عامل ديگري كه در برابر انسان خود نمايي كرده و همواره مايه نگراني او است، محدود بودن عمر آدمي است كه به ناچار روزگاري به پايان خواهد رسيد. امام امير الموءمنين (علیه السلام) با اشاره به همين نكته ميفرمايد:
خذوامن كلّ علم أرواحه و دعوا ظروفه؛ فإن العلم كثير و العمر قصير علم بسيار است و عمر كوتاه، از هر علمي روح آن را بگيريد و ظرف آن را بگذاريد.4
همچنين گفته شده است:
اگر عمر نوح و اموال قارون به انسان داده شود كه علم را فراگيرد، هرگز توانايي فراگيري همه علوم را نخواهد داشت.
بنابر اين اگر انسان بخواهد ميان اين قضايا (گسترش دانشها و سرعت ارتباطات از يك طرف و محدوديت عمر و امكانات بشر از طرف ديگر)موازنهاي برقرار سازد، به ناچار بايد در جستجوي قالبي يا راهي باشد كه با اين امور سازگار افتد.
دايرة المعارفهاي معاصر همان ساختاري است كه پاسخگوي نيازهاي فوق بوده و بهترين راهنما و آسان ترين راهكار براي دستيابي پژوهشگر و خوانندة فرهيخته به معلومات مورد نياز خود در شاخههاي گوناگون علمي و فرهنگي است. بدين منظور كافي است به دايرة المعارف مورد نظر مراجعه نمايد تا به خواسته خود نايل گردد.
طبيعي است كه وجود دايرة المعارفها از اهميت و نقش منابع مرجع در هيچ يك از علوم نميكاهد. به سخن واضحتر، منابع دايرة المعارف نقش تحقيق را از بين نميبرد و آن گونه نيست كه محقق را از مصادر اصلي تحقيق به حاشيه براند و روح پژوهش و كنجكاوي را از او سلب نموده و وي را به دايرة المعارفها قانع و راضي سازد، بلكه مباحث دايرة المعارفها براي محقق به منزلة مدخل و مقدمهاند، كه تصويري كلي از بحث را به او نشان داده و وي را با مصادر و منابع بحث آشنا ميكنند.
4 ـ ويژگيهاي شيوة دايرة المعارفي
روش دايرة المعارف نگاري ـ به معناي جديد آن ـ ويژگي هايي دارد كه به اختصار اشاره ميشود:
1. پايبندي به ساختارهاي جديد:
دراين ساختار، رواني و شيوايي متون به گونهاي كه قابل درك و فهم افراد مبتدي بوده و براي متخصصين نيز ملال آور نباشد، مراعات شده تا با صرف وقت اندك به مطلب مورد نظر دست يافت، همچنين از به كارگيري عبارات پيچيده و كلمات مبهم و مغلق خودداري شد. نكتة در خور توجه ديگر، كوتاه نويسي و استفاده از مختصرترين تعابير است تا از عبارات زايد پرهيز شود.
2. وجود ضابطة علمي:
مباحث دايرة المعارف در جايگاه مناسب و منطقي خود قرار ميگيرد و مطالب پراكندهاي كه در لابهلاي مسائل ديگر ذكر شده، در محل اصلي جمع آوري ميشود. اصل اساسي در دايرة المعارف بر اساس «تجميع متفرقات و تفريق مجتمعات» است. البته تطبيق و اجراي اين اصل، ذوق و مهارت بالايي را ميطلبد تا بتوان بين مباحث از جهت تفريق و تجميع، توازن برقرار نمود. با به كارگيري اين اصل ديگر نميتوان مباحث را به صورت اتفاقي و سليقهاي در ضمن مسئله ديگري ذكر نمود يا به سبب آن كه بحث به اين مسئله كشيده شده يا براي پيروي از شيوه بزرگان و يا براي تكميل فائده و بيان اطلاعات حاشيهاي ـ همان گونه كه در روش سنتي رايج است ـ به ذكر مطلبي پرداخت.
3. ترتيب الفبايي:
ترتيب مطالب براساس حروف الفبا و به صورت لغتنامهاي است و ديگر از روش موضوعي استفاده نميشود. از ويژگيهاي اين اسلوب، دستيابي سريع و آسان به مباحث دايرة المعارف است، گر چه مراجعه كننده اهل اين علم نبوده يا شناخت جايگاههاي بحث بر او دشوار باشد.
پوشيده نيست كه اين ويژگيها ـ به خصوص دو ويژگي نخست ـ با كاهش زمان تحقيق، و توسعه ظرفيتها، توان محقق را افزايش داده و موجب رشد حركتهاي علمي ميشود. در شيوههاي سنّتي، بسياري از فرصتها براي تأويل و تفسير عبارات پيچيده و جمع بندي متفرقات هدر ميرود. موءلّفين چندين بار تكرار ميگردد.
4. بي طرفي كامل:
دايرة المعارف در برابر ديدگاههاي مختلف، كاملاً بي طرف است، بنابر اين، در دايرة المعارف، جرح و تعديل و ترجيح بين آرا و داوري بين ادلّه، روا نيست مگر در محدودهاي كه بين اين گرايشها رخ داده است و جزء بحث به حساب ميآيد.
5. گزارش توصيفي:
شيوه دايرة المعارفي، تكيه بر گزارش توصيفي از مباحث دارد، بدين معنا كه عصارة مطالب موجود در كتب، به سبك ويژهاي و بدون آنكه آسيبي به مضمون آن برسد، بازسازي و عرضه ميگردد، بنابر اين، وظيفة دايرة المعارف، گزارش از معاني است نه ايجاد معاني. در دايرة المعارف به مفهوم جديد آن، موءلّف موضوع تازهاي را مطرح نميكند، بلكه به منزلة معماري ظاهر ميشود كه ساختمان دانش بشري را به آراستهترين شكل براساس اسلوب تازهاي، بنيان مينهد. در نتيجه، اهتمام او گزارش دادن از يك موضوع علمي است كه در دل منابع مربوط به آن نهفته است و اين گزارش با استفاده از تنظيم مباحث به شكل واضح و خالي از ابهام و بدون اعمال اجتهاد يا تصرف در آنها ارائه ميگردد. وظيفة نويسنده، گزارش محتويات است، نه ارائه نظريه و ايجاد محتويات. به همين دليل، مجالي براي ظهور شخصيت علمي نويسنده در عرصة بحث باقي نميماند، مگر در حدي كه تنظيم شكلي و هندسي در مباحث دايرة المعارف ايجاد ميكند. طبعاً فن دايرة المعارف نويسي نيازمند توانايي بالا و تسلط كامل بر موضوع مورد بحث است.
اما در روش سنتي، نويسنده تا آنجا كه در توان دارد، در ماده و صورت، اسلوب و مضمون بحث، آرا و اجتهادات خود را اعمال ميكند، يعني به منزلة مهندس و موءسس است.
6. اتقان و استحكام:
يكي از امتيازات دايرة المعارف اين است كه اوّلاً، اطلاعات ارائه شده در كتاب از اتقان و استحكام برخوردارند ، ثانياً، جهت مزيد آگاهي، در ذيل مقالات، مصادر و منابع اصلي بحث آورده ميشود.
5 ـ ضرورت تدوين دايرة المعارف فقهي
با درك بيشتر دشواريها، مشكلات و موانع موجود در راه دستيابي كامل افراد غير متخصّص به فقه، انديشة تدوين دايرة المعارف فقه پديد آمد كه نزديك به نيم قرن از آن ميگذرد.
از ميان دشواريها و مشكلات اين كار ميتوان به سه مشكل جدّي اشاره كرد:
اوّل ـ انبوهي مباحث و متون فقهي:
با گذشت قرون و اعصار، ميراث فقهي بسيار گسترده شد و كتابها و منابع فقهي بيشماري به نگارش در آمد، به گونهاي كه عمر آدمي براي فراگيري و احاطه بر آنها ناكافي است. كتابخانههاي فقهي سرشار از كتابها و تأليفات كوتاه و بلند فقهي است؛ زيرا تأليف، بي وقفه ادامه دارد و فقها در طول زمان و به رغم رويارويي با شرايط دشوار و مشكلاتي كه گريبانگيرشان بوده دست از تدوين كتاب و نگاشتههاي فقهي بر نداشتند كه متأسفانه اغلب اين آثار به دست ما نرسيده و در گذر زمان از بين رفته است. اما حجمي كه امروز در اختيار ما است نيز مجموعة بزرگ و در خور توجهي است كه شايسته است در قالبي كه برازندة محتواي آن باشد به ارباب دانش عرضه گردد. بنابر اين نگارش دايرة المعارف فقهي امري طبيعي بلكه حتمي و اجتنابناپذير است.
دوم ـ دشواري زبان و اسلوب:
درك تعابير فقها، براي يك فرد تحصيل كردة عادي دشوار است؛ زيرا اوّلاً، قدمت متون فقهي و تغيير ادبيات رايج، درك عبارات كتب را دشوار ميسازد. ثانياً، فقها در آثار فقهي شان از اصطلاحات علمي و تعبيرات فنّي و تخصّصي استفاده كردهاند كه از نظر دلالت، بار علمي خاص خود را دارند و كسي جز متخصصان فقه نسبت به اين اصطلاحات آشنايي ندارد. ثالثاً، فقها غالباً در نگارش تأليفات فقهي، فشرده نويسي را پيش گرفتهاند، اين اختصار در حدي است كه گاه عبارات فقها به اشارات و رموز پيچيدهاي تبديل شده است كه غير از افراد متخصص كسي قادر به فهم آن نيست.
سوم ـ جستجوي مسائل فقهي:
جستجوي مسائل و اطلاعات فقهي از منابع، دشوار است؛ زيرا بسياري از مسائل در لابه لاي ابواب مختلف فقه پراكندهاند و جز افرادي كه از تجربة طولاني و خبرويت در فقه بهرهمندند، دستيابي ديگران كه دراين كار ممارست ندارند، بسيار مشكل است زيرا با جايگاه طرح اين مسائل در ابواب فقه آشنايي ندارند.
مجموعة اين ملاحظات، برخي از انديشمنداني را كه نسبت به فقه اسلامي توجه بيشتري دارند، به فكر تدوين دايرة المعارف فقهي انداخت، تا فقه اسلامي را در قالبي نو عرضه دارند كه در آن سه عنصر دقّت، وضوح، و سهولت در ترتيب، رعايت شده باشد.
6 ـ پيشينة تدوين دايرة المعارف فقهي
بعد از آن كه فقه و حقوق اسلامي توجه حقوقدانان غربي را به خود جلب نمود، تدوين اين دايرة المعارف براي اولين بار در خارج از دنياي اسلام مطرح شد. در اوايل دهة پنجاه ميلادي، دانشگاه پاريس كنگرة فقه اسلامي را بر گزار كرد و شركت كنندگان در پايان اين كنگره علمي، بر ضرورت نگارش دايرة المعارف فقه اسلامي تأكيد كردند كه در آن احكام و ديدگاههاي حقوق اسلام در يك مجموعة مدوّن و مرتّب همانند دايرة المعارفهاي حقوقي جديد، گرد آوري و تنظيم گردد.
از آنجا كه چنين كاري، كوشش و تلاشي را ميطلبيد كه در وسع و توان يك فرد نبود و از سوي ديگر نيازمند امكانات كلان مالي و فني بود، كساني كه به اين كار همّت گماردند، متوجه شدند راهي براي تحقق اين هدف وجود ندارد مگر با مشاركت و تلاش مشترك شمار قابل توجهي از علما، پژوهشگران و انديشمندان كه با پشتوانة امكانات موءسسات و مراكز يا حكومتها وارد اين عرصه گردند.
با توجه به درك اين واقعيت، نخستين تلاش براي اجراي اين طرح مهم، بعد از چندين سال ظاهر شد و اولين گام از دانشگاه دمشق برداشته شد كه مدتي ادامه يافت. بعد از برقراري وحدت سوريه و مصر، استمرار و تكميل اين طرح به وزارت اوقاف مصر واگذار شد كه به «موسوعة جمال عبدالناصر» نام گذاري گرديد.
نخستين مجلّد اين دايرة المعارف فقهي در 1386 ق چاپ شد و بيش از بيست جلد آن كه تا كلمة «اقتناء» رسيد، انتشار يافت، سپس متوقف شد. اين نخستين تلاش براي تدوين دايرة المعارف فقه بود گر چه اين كار كاستيهايي داشت اما با توجه به دامنه وسيع آن و نوظهور بودن طرح، امري طبيعي به شمار ميآيد.
در اوايل دهة شصت ميلادي كوشش ديگري در مصر به همّت «جمعيّة الدراسات الاسلاميّة بالقاهرة» و با نظارت دانشمند معروف مصري، شيخ محمد ابو زهره، و با عنوان «موسوعة الفقه الإسلامي» شروع شد اما تنها دو جلد از آن به چاپ رسيد. جلد اوّل آن با كلمة «آل» شروع شد و جلد دوم با كلمة «اثبات» پايان يافت. اين كار تقريباً همزمان با چاپ اوّلين جلد از دايرة المعارف جمال عبدالناصر بود.
ياد آوري ميشود كه روش اين دو موسوعه، مقارنه و تطبيق بين مذاهب معروف اسلامي از جمله فقه شيعه امامي است. با اين حال ديدگاههاي فقه شيعه در اين دو دايرة المعارف به صورت ناقص عرضه شده است و نميتواند حقيقت، جايگاه و اهميت اين فقه را بازتابد. شايد عذر دست اندركاران اين دو موسوعه، آن باشد كه در فقه شيعه تخصص نداشتند و دسترسي كامل به منابع اين فقه نيز برايشان ميسور نبود و روابطي با مراكز علمي شيعه نداشتند تا از آنها ياري بخواهند.
در 1967 م حكومت كويت، طرح تدوين و تهيه دايرة المعارف فقهي جديدي را پي ريزي كرد و بعد از چند سال انتظار و آماده سازي، اولين جلد اين دايرة المعارف چاپ شد و تاكنون نزديك به چهل مجلّد آن انتشار يافته است.
امتياز «موسوعه كويتي» نسبت به دو دايرة المعارف پيشين در روشمندي و سبك استوار آن است، اما متأسفانه در اين دايرة المعارف، فقه اهل بيت (علیهم السّلام) به كلي ناديده گرفته شده و كمترين اشارهاي به اين فقه و ديدگاه فقهاي آن نشده و در شمار ساير مذاهب اسلامي به حساب نيامده است.
7 ـ فقه اماميّه و آرزوي رسيدن به دايرة المعارفي فراگير
فقه اماميه از ويژگيها و امتيازات فراواني برخوردار است كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. اصيل و ريشه دار بودن:
فقه اماميه در اعماق تاريخ اسلام حضور خود را به اثبات رسانده است و ريشههاي آن به صدر اسلام و قبل از پيدايش مذاهب ديگر بر ميگردد. اين فقه در امتداد تاريخي خود به سرچشمة زلال و منبع اميني كه پيامبر اكرم (ص) براي امت برگزيد، يعني به ائمه اطهار (علیهم السّلام)، پيوند ميخورد. ائمّه (علیهم السّلام)، عِدل قرآن معرفي شدهاند و علم را پدر در پدر، از رسول خدا (ص) فرا گرفتهاند.
2. گستردگي و امتداد:
از امتيازات فقه شيعه گستردگي آن است؛ كتابخانة فقه شيعي سرشار از آثار نفيس و ارزشمندي است كه در طول قرون متمادي تأليف شدهاند حتي گاهي تنها يك فقيه شيعه دهها تأليف از خود به يادگار نهاده است، مانند شيخ طوسي، علامه حلي، شهيد اوّل و شهيد ثاني.
پديدة انفتاح باب اجتهاد در فقه شيعه نقش بزرگي در توسعة قلمرو اين فقه و توانمندي اندوختههاي آن داشته است.
3. عمق و دقت:
حركت پوياي اجتهاد، فقه شيعه را پيشتاز كرد و به استدلالهاي آن عمق بخشيد و ژرفا به آن را در تفريع توانمند ساخت و به گشودن افقهاي جديد و پيشرفت فقه شيعه، انجاميد. از عوامل موءثر در اين عرصه، اتكاي فقه اماميه بر نصوص و ادلهاي است كه در قرآن و روايات معصومين (علیهم السّلام) تجلّي يافته است، نه بر رأي و ظنون شخصي بر آمده از قياس و استحسان.
افزون بر اين، تكامل نظريات و مكاتب اصولي شيعه نيز با بارور كردن شيوة استنباط و استدلال در فقه شيعه، سبب رشد و شكوفايي آن شده است.
4. پويايي و به روز بودن:
بي ترديد باز بودن ميدان اجتهاد براي فقيه در استفاده از ادلّة شرعي، او را وامي دارد تا مسائل ملموس و مورد ابتلاي مردم را به بحث بكشاند. اين عامل، سهمي ويژه در ايجاد فضاي مساعد براي ابتكار و پويايي و روز آمدي فقه شيعه دارد.
اين ويژگيها فقه شيعه و موءسسات فقهي را برميانگيزاند تا به جستجوي عرصهها و امكاناتي برخيزند كه ميتوان با كمك آنها به اهداف اسلامي و انساني خود نزديك شوند.
كار دايرة المعارفي از مهمترين اين چشم اندازهاست كه ميتواند گوهرهاي نهفتة فقه شيعه را آشكار ساخته و دقايق و اسرار آن را براي همگان روشن نمايد.
از عوامل ديگري كه نياز به شناخت فقه شيعه را تشديد ميكند، تشكيل جمهوري اسلامي در ايران است كه بناي نظام و مقررات و قوانين آن براساس اين فقه است.
با توجّه به اين جهات، روشن ميشود كه تدوين دايرة المعارف فقهي بر اساس مذهب اهل بيت(علیهم السّلام) از ضرورتهاي اجتنابناپذير است و اين مسوءوليت سنگيني است بر دوش همه افرادي كه خواستار حيات و عزت فقه اسلامي هستند و مسوءول حراست از آن ميباشند آن گونه كه فقهاي بزرگ پيشين، اين فقه را حفظ كرده و مسوءوليت خود را در برابر آن به خوبي ادا كرده و رسالت خود را به بهترين شكل به انجام رساندند.
تأسيس موسسة دايرة المعارف فقه اسلامي
رهبر انقلاب اسلامي و ولي امر مسلمين آيت اللّه العظمي سيد علي خامنهاي ـ دام ظلّه الشريف ـ در سال 1369 فرمان تأسيس موءسسهاي را به منظور تهيه و تنظيم دايرةالمعارف فقه اسلامي طبق مذهب اهل بيت (علیهم السّلام) صادر فرمود. معظم له اين مهم را به آيت اللّه سيد محمود هاشمي شاهرودي ، يكي از برجستهترين اساتيد و فقهاي شيعه در شهر مقدس قم واگذار كرد.
در حكم ايشان آمده است:
بر اهل تحقيق روشن است كه ذخيرهي ارزشمند فقه اسلام بنابر مكتب اهل بيت (علیهم السّلام) يكي از پربارترين و گرانمايهترين مواريث فرهنگ وتمدّن اسلامي است و صدها اثر علمي و فنّي كه هريك در جايگاه برجستهاي قرار دارند، به جهان اسلام و بشريت تقديم كرده است و كتابخانه معارف اسلامي را غنا و ارج بخشيده است. سلف صالح ما با مجاهدتهاي كم نظير خود و با عسرت و كمبود امكانات، هريك بر اين ميراث ارجمند چيزي افزوده و كتابي يا كتابهايي فراهم آوردهاند. با اين حال امروز كه دنياي اسلامي بلكه همهي مراكز و حوزههاي علمي جهان مشتاق آشنايي با همهي مسائل و معارف و زواياي فقه مكتب اهلبيت (علیهم السّلام)اند، مجموعهاي كه حاكي از همة ابواب و انظار و موءلّفات اين عرصهي وسيع باشد در دست نيست.
لذا اينجانب كه مدتهاست در آرزوي تهيهي دايره المعارف فقه اسلامي بر مذهب اهل بيت (علیهم السّلام) ميباشم جنابعالي را كه چهرهي درخشاني در علم و عمل بوده و بحمداللّه از مقام والايي در فقه و علوم مرتبط به آن برخورداريد، براي انجام اين اقدام بزرگ، شايسته دانسته، مسوءوليت ايجاد و ادارهي موءسسهاي براي تهيهي اين دايرة المعارف را به جنابعالي محوّل ميكنم تا با همكاري علماي بزرگوار و فضلاي ممتاز حوزههاي علميه اين خدمت ماندگار را در زماني مناسب براي جهان اسلام به انجام رسانيد.
توفيق جنابعالي را از خداوند متعال مسئلت ميكنم.
ادامه دارد …..
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372
/س