آشنايي با دايرة المعارف فقه اسلامي (2)
آشنايي با دايرة المعارف فقه اسلامي (2)
مراحل مقدماتي تدوين دايرة المعارف فقه
در پي اجراي اين حكم، جستجوي راههاي مطئمن براي تحقق اين هدف آغاز گرديد و با برگزاري سمينارها و نشستهاي علمي پياپي در چندين ماه، پيرامون راهكارهاي ممكن بحث و تبادل نظر شد و سرانجام پس از رايزنيهاي علمي، اوّلين هسته دايرة المعارف فقه اسلامي طبق مذهب اهل بيت (علیهم السّلام) تشكيل شد. براي كسب مهارت و تجربه لازم جهت اجراي اين طرح بزرگ و جمع آوري و تنظيم نوين آراي فقها از صدر اوّل تا عصر حاضر، تصميم گرفته شد در ابتدا، كار در حجم كوچكتري بر يكي از كتابهاي مفصّل و جامع صورت پذيرد. براين اساس كتاب «جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام» به عنوان اساس و نقطة شروع تدوين دايرة المعارف انتخاب شد؛ زيرا اين كتاب از ويژگيهاي يگانه و منحصر به فردي برخوردار است كه به چند نمونه از آنها اشاره ميكنيم:
1 ـ جامعيت و فراگيري نسبت به ابواب و فروع متعدد فقهي و اقوال و دلايل آنها.
2 ـ شيوايي و رواني عبارات و پرهيز از اغلاق و مبهم نويسي.
3 ـ عمق و دقت در تحقيق.
4 ـ درج آراي مشهور در اغلب موارد چنان كه برخي از بزرگان، صاحب جواهر را زبان مشهور قلمداد كردهاند.
تحقيق روي اين كتاب طي دو مرحله انجام پذيرفته است:
مرحلة اوّل ـ آماده سازي معجم فقه الجواهر:
در ابتداء مباحث و مصطلحات موجود در كتاب به شيوه الفبايي به صورت معجم تنظيم شد. مراحل معجم سازي بر امور ذيل استوار بوده است:
اولاً، مدخلهايي كه شايستگي دارند به عنوان كليد واژه كه خواننده را به مسائل و مطالب مورد نظر در اين كتاب راهنمايي كنند، شناسايي و به ترتيب الفبايي تنظيم شدهاند.
ثانياً، شناسايي مباحثي كه قابليت درج در ذيل هر مدخل را داشتند.
ثالثاً، تلخيص مطالب كتاب.
رابعاً، توزيع و تفريق اين خلاصهها بر مدخلها و مصطلحات مربوطه.
خامساً، تفكيك و جداسازي مسائلي كه همة آنها زير مجموعه يك اصطلاحند و ترتيب و تنظيم آنها براساس محورهاي كلّي.
سادساً، نشان دادن محل مطالب پراكنده، مربوط به هر مدخل در كتاب جواهر با ذكر شماره جلد و صفحه، همچنين نشان دادن عناوين مسائل ارجاعي از مدخلي به ديگري و تعيين جايگاه اصلي طرح آن در معجم.
اين معجم در شش مجلّد، با قطع رحلي به چاپ رسيده، در بردارندة شمار قابل توجهي از اصطلاحات و عناوين فقهي است كه با مدخل «ائمّه» شروع و با مدخل «يوم الشك» پايان مييابد.
مرحلة دوم ـ تنظيم جديد و تفكيك جواهر:
در اين مرحله، آرا و نظريههاي نويسنده كتاب شناسايي و استخراج شده و با نظم جديدي مرتب شده است.
در صدر هر صفحه تنها آراء نويسنده و در ذيل با شماره گذاريهاي لازم، اقوال و دلايل و مناقشات با اشاره به نكات دقيق آن ذكر شده، تا راهگشاي پژوهشگران در فهم و شناخت مطالب اين كتاب باشد.
اين كار در بردارنده فوايد بسياري است از جمله:
1. دستيابي به خلاصة مسائل كتاب كه در بردارندة كلية نظريات صاحب كتاب است، چه آن دسته از نظرياتي كه به طور واضح دركتاب بيان شدهاند و چه نظرياتي كه از خلال بحث و مناقشات استفاده ميشوند.
2. دستيابي آسان به اقوال و نظريات ديگري كه در مسئله مطرح شده است.
3. تفكيك مطالب كتاب، گذشته از آنكه گاهي در جهت تدوين دايرة المعارف فقهي است، در حل بسياري از معضلات آن و آسان سازي فهم مسائل آن كمك كرده و خدمت بزرگي به اين كتاب به شمار ميرود.
4. شرح مطالب و عبارات دشوار كتاب كه با افزودن برخي توضيحات بر متن كتاب صورت گرفته است، ازقبيل توضيح و ارجاع ضماير مبهم كه به جهت رعايت امانت و دقت علمي و تشخيص آنها از متن اصلي كتاب، داخل كروشه قرار داده شدهاند.
از اين مجموعه، جلد اوّل آن تحت عنوان «جواهر الكلام في ثوبه الجديد» چاپ شد و اين كار تا تكميل بقيه مجلّدات آن همچنان ادامه خواهد يافت.
طرح كلّي دايرة المعارف فقه اسلامي
تنظيم طرح كلان و برنامه كلي براي كار دايرة المعارف، امري ضروري و غير قابل ترديد است. ضرورت اين كار زماني روشنتر ميشود كه حوزة كار دايرة المعارف گستردهتر شده و در طول زمان ادامه يابد و حجم زيادي از مسائل و منابع را در برگيرد.
خطوط كلي اين طرح را در قالب چند محور توضيح ميدهيم:
هدف:
هدف از اين طرح، نگارش يك دايرة المعارف علمي تخصصي است، نه دايرةالمعارف عمومي فقه كه تنها شامل يك سلسله اطلاعات اجمالي براي افرادي است كه خواستار آشنايي با فقه اماميه ميباشند.
هدف مزبور، محدودة محتواي مورد بحث در اين دايرة المعارف را از نظر قلمرو و ژرفا و ساختار و منابع، مشخّص ميكند.
البته انتخاب اين هدف بزرگ، به منظور اتقان و استحكام هر چه بيشتر اين طرح علمي است؛ زيرا شتاب در اجراي طرحهاي اين چنيني به ويژه در يك كار نو بنياد، امري ناپسند است كه عواقب نيكي به دنبال ندارد. كوشيدهايم تا با اين كار، خلأ آشكاري را كه در كتابخانة ميراث فقهي شيعه ديده ميشود، پر كرده و در عين حال با ارّابة تحقيق گامهايي در اين علم برداريم. بر اين اساس، مخاطبان اين دايرة المعارف، هم متخصصان فقه هستند و هم افرادي كه آگاهي متوسطي در فقه دارند.
روش
مباحث فقهي به پيروي از عناوين مدخلها به ترتيب الفبايي كه شيوه برتر در عصر حاضر است، عرضه ميشود؛ زيرا در اين روش، خواننده بدون هيچ دشواري و زحمتي، مطلب مورد نظر را مييابد. چگونگي انتخاب عناوين و آماده سازي بحثها را طي دو محور شرح ميدهيم:
محور اوّل ـ مدخلها و مصطلحات
تعريف مدخلها:
عناوين يا مدخلها كليد واژه هايي هستند كه كاربران به وسيله آنها به آساني به مطالب و اطلاعات موجود در دايرة المعارف دست مييابند. مدخلها و عناوين اين دايرة المعارف، محدود به عناوين شرعي يا عناوين مصطلح نزد فقها ـ كه گاه به جز متخصصان فقه، ديگران با اين عناوين آشنايي ندارند ـ نيست، بلكه سعي كردهايم با تكثير واژه هايي كه خواننده را به مطالب مورد نظر راهنمايي ميكند، قلمرو اين عناوين را گسترش دهيم، تا امكان استفاده براي شمار بيشتري از مخاطبين اين دايرة المعارف، فراهم باشد.
توسعة مدخلهاي فقهي بدين معنا نيست كه به شيوة لغتنامهها، همة واژههاي منابع فقهي را در فهرست مدخلها قرار داده و بدون رعايت ضابطهاي، نام «اصطلاح» يا «مدخل فقهي» را برآن بنهيم. برخي واژهها را به رغم تكرار و كثرت استعمال آنها در كتب فقهي در مجموعة مصطلحات و عناوين فقهي جا ندادهايم، مثل «اتخاذ»، «ارتباط»، «احتواء» و مانند اينها. فقط واژگاني را كه موضوع احكام و آثاري در فقه بودند، مانند «اباحه»، «ارش»، «اتلاف»، به عنوان مدخل قرارداديم و احكام مترتب بر آنها را از لابهلاي ابواب مختلف فقه جمع آوري كرديم.
بنابر اين، مدخلهاي دايرة المعارف به آن گستردگي نيست كه محدوده و ضابطهاي نداشته باشند، و از سوي ديگر، دايرة اين مدخلها به آن محدوديت و ضيقي هم نيست كه استفاده از آن براي غير متخصصين دشوار باشد، بلكه كوشيدهايم بين ذوق عرفي و تخصّص فقهي در گزينش مدخلها و عناوين جمع نماييم. از اينجا ميتوان گفت: عناوين و مصطلحات فقهي با توجه به طبيعت مضاميني كه دارند به چند دسته قابل تقسيم اند:
1.اصطلاحات فقهي شرعي:
الفاظ متداولي كه در فقه استعمال شده و معناي اصطلاحي خاصّي دارند كه با معناي لغوي آن متفاوت است و اين الفاظ سه گونهاند:
گونة اوّل: لفظي كه بيانگر حقيقت شرعيه است، مانند «صلاة». اين لفظ در لغت به معناي دعا است، اما در شرع به معناي عبادت ويژهاي است كه مشتمل بر مجموعهاي از حركات و اقوال خاصّي است كه با شرايط معيّني انجام ميشود. بنابر اين حقيقت شرعيه يا مصطلح شرعي5 عبارت است از: الفاظي كه شارع آنها را در غير معاني عرفي استعمال كرده است، يا لفظ جديدي را در معناي جديدي به كار برده باشد.6 برخي از فقها تعبير «ماهيات جعليه» را دراين مورد به كار ميبرند.
شايان ذكر است، مراد از حقيقت شرعيه، ثبوت چنين وضعي در خصوص عصر پيامبر اكرم (ص) است، خواه در قرآن باشد يا در سنت شريف نبوي.7
گونه دوم: لفظي است كه بيانگر حقيقت متشرّعيه است؛ يعني معنايي كه در عصر ائمّه (علیهم السّلام) و در عرف متشرعان پديد آمده است، مانند لفظ «كُر».
گونة سوم: لفظي است كه بيانگر معناي اصطلاحي خاص نزد فقهاست، مانند «اجتهاد».
اجتهاد در لغت به معناي تلاش است ،8 اما در اصطلاح فقها به معناي استنباط حكم شرعي از ادلّه تفصيلي ميباشد.
2. عناوين ابواب و مسائل فقهي:
اين عناوين عبارت اند از: الفاظي كه حامل معناي خاصّي نيستند بلكه معناي لغوي خود را دارند، اما در كتابهاي فقهي، عنوان براي يك مسئلة فقهي قرار گرفتهاند، مانند «عول»، يا عنوان براي يك باب فقهي قرار گرفتهاند، مانند «بيع». برخي از عناوين نيز ممكن است در كلمات فقهاي پيشين به كار نرفته باشد ليكن امروزه عنوان يك مسئلة نو ظهور يا بحث فقهي جديدي شده باشد، مانند: «تشريح».
3. موضوعات احكام شرعي:
موضوعات احكام شرعي، الفاظي هستند اگر چه معناي خاصّي را به جز معناي لغوي همراه ندارند، مانند «صعيد» يا مدلول عرفي را ميرسانند، مانند «غنا» امّا اين الفاظ موضوع حكم شرعي قرار گرفتند و غرض فقيه از اين جهت به آنها تعلق ميگيرد كه با كشف مدلول آنها بتواند وظيفة شرعي مكلف را معين كند.
مراد از موضوع، معناي عام آن است كه شامل متعلقات احكام و قيود احكام و متعلق متعلق حكم ميشود، مانند «غنا» كه متعلق حرمت است و «زوال» كه قيد حكم است، و «آنيه» كه متعلّق متعّلق حكم حرمت است. به طور كلي ملاك اين است كه لفظي در فقه مصبّ حكم واقع شده و حكم فقهي به نحوي با آن ارتباط منطقي و علمي داشته باشد.
4. عناوين احكام شرعي:
اين عناوين، الفاظي هستند كه براي احكام شرعي وضع شدهاند مانند «وجوب»، «حرمت»، «بطلان»، «جزئيّت»، «طهارت»، «تكليف»، «اباحه»، «لزوم»، «خيار»، همچنين عناويني كه متعلق به حكمند يا از قبيل تقسيمات آن ميباشند، مانند «امتثال» و «عصيان» و «حكم تكليفي» و «حكم وضعي» يا از قبيل اوصاف و حالات حكمند، مانند «واجب مضيّق» و «واجب موسع».
5. عناوين وضعي و حقوقي:
از قبيل «حق»، «ملك»، «ابراء»، «اعراض»، «عقد»، «ايقاع»، «فسخ» و «اجاره».
6. عناوين مرتبط با فقه:
به منظور تكميل بحث و استفادة بيشتر، اصطلاحاتي را كه ارتباط تنگاتنگي با فقه دارند، بر مدخلهاي دايرة المعارف افزودهايم، از قبيل اصطلاحات اصولي، مانند «اجماع» و «اصل» و اصطلاحات حديثي، مانند «مرسل»؛ زيرا اهمال اين اصطلاحات، فهم بسياري از مطالب و استدلالات فقهي را دشوار ميكرد و مخلّ به غرض بود.
البته همة اصطلاحات رايج در علم اصول و حديث را نياورديم، بلكه تنها به بيان اصطلاحاتي كه كاربرد زيادي در فقه داشته و يا پيوستگي شديدي به آن دارند، اكتفا كرديم. از سوي ديگر براي اين كه از سياق فقهي بحث دور نشويم، در توضيح آنها به حدّ اختصار و لازم بسنده كرده و مانند عناوين فرعي و تركيبي، تفصيل بحث را به محل خودش ارجاع داديم و در مواردي قاعدة مدخلهاي ارجاعي را اعمال كرديم.
دوم، روابط ميان مدخلها:
اين دايرة المعارف در بردارندة حجم زيادي از عناوين و مدخلهاي فقهي است، اما همة اين عناوين يكسان نيستند و از جهات متعدد با هم تفاوت دارند از جمله :
الف: روابط دروني مدخلها با يكديگر :
ـ برخي به منزلة جنس براي ساير عناوين است، مانند «عبادت» نسبت به «صلاة» و «صوم».
ـ برخي به منزلة نوع است، مانند «صلاة» نسبت به «صلاة آيات».
ـ برخي از عناوين، اصناف مدخل ديگري هستند، مانند «صلاة يوميّه» و «صلاة آيات» نسبت به مطلق «صلاة».
ـ برخي از عناوين، اجزاي يك مدخل مركّب هستند، مانند «طواف» و «سعي» نسبت به «حج».
ـ برخي نسبت به ديگري از جهتي اعم واز جهتي اخص است، مانند «سجود» و «صلاة» و برخي با هم تباين دارند، مانند «بيع» و «صلاة» و بعضي مترادفند، مانند «صداق» و «مهر» و برخي مختص و برخي مشتركند مانند «تقليد» و «تقليد مجتهد» و «تقليد هَدْيْ» (نشانه گذاري گوسفند براي قرباني در حج).
ب: از جهت نسبت اين مدخلها با حكم شرعي:
ـ برخي متعلق حكم تكليفي ـ چه در فعل و چه در ترك ـ يا متعلق حكم وضعي هستند.
ـ برخي متعلق متعلق (يعني موضوع) حكم هستند، مانند «خمر» و «آجر».
ـ برخي قيد يا شرط يا مانع حكم هستند مانند «استطاعت» و «حيض».
ـ برخي نمايانگر حكم هستند، مانند «وجوب» و «حرمت».
ج: از جهت رابطة مدخل ها با عالم خارج :
ـ برخي اسم ذات (شخص، حيوان، نبات، جماد) هستند، مانند «أب»، «خنزير»، «حنطه» و «معدن».
ـ برخي اسم زمان يا مكانند، مانند «زوال»، «شهر رمضان»، «مسجد» و «ميقات».
ـ برخي اسم براي مقدار و اندازهاند، مانند «صاع»، «كر» و «درهم».
ـ برخي اسم براي حالت يا بيماري اند، مانند «اضطرار» و «جنون».
ـ برخي اسم براي يك حادثة طبيعي اند، مانند «كسوف» و «زلزله».
ـ برخي اسم براي وضع يا وصف معيني هستند، مانند «نوم»، «مشي»، «عدالت» و «فسق».
د: از جهت بسيط يا مركب بودن رابطة مدخلها :
ـ برخي مفرد بسيطند، مانند «أب».
ـ برخي مركبند، مانند «يوم الشك» و «الحجر الاسود».
هـ: ا زجهت رابطة مدخلها با علوم ديگر:
ـ برخي از مدخلها در علم ديگري به تفصيل آمدهاند، اما در فقه از جهت تطبيقات آنها بحث ميشود، مانند «اجماع» و «استصحاب».
ـ بعضي از مدخلها مشترك لفظي ـ و بلكه گاه مشترك معنوي ـ در چند علم هستند، مانند «ابتلا» و «اراده».
سوم، تقسيم مدخلها:
استفاده از شيوة الفبايي در تدوين دايرة المعارف معمولاً با مشكل تكرار در بيان مطالب و تداخل بحثها روبه رو است. راه منطقي براي حل اينمشكل و يا كاستن از آن، تعيين ضابطه در تقسيم بندي مصطلحات و مدخلها است.
در خور توجه است كه تكرار مطالب به صورت اجمال و تفصيل اشكال ندارد بلكه اين نوع تكرار در دايرة المعارف امر پسنديده و مطلوبي است.
پايه و ضابطه ما در تقسيم بندي مدخلها، توجه به طبيعت و سطح مباحثي است كه تحت هر مدخل قرار ميگيرد؛ زيرا مدخلها كليدهايي هستند كه هريك مجموعهاي از مطالب فقهي را تحت پوشش ميگيرند. پس بايد «معنون» يعني مطالب و مباحث فقهي تحت عنوانها ، ضابطه و معيار تقسيم بندي قرار گيرد، نه خود عنوانها.
با اين توضيح در مييابيم كه اقسام اولية عناوين و مدخلها عبارت اند از: مدخلهاي اصلي، مدخلهاي فرعي، مدخلهاي تركيبي، مدخلهاي راهنما.
1. مدخلهاي اصلي
مدخلهاي اصلي عناويني هستد كه نميتوان مباحث ذيل آنها را تحت عناوين ديگر درج كرد؛ زيرا اين الفاظ تنها مظنه يا مظنة غالب براي مطالبي ميباشند كه ذيل آنها مورد بحث قرار ميگيرند، از اين رو، به مجرد طرح اين مدخلها همة مطالب مربوط به آنها به تفصيل آورده ميشود. ياد آوري نكاتي چند در اين زمينه مناسب است:
ـ ضابطه گزينش مدخلهاي اصلي، اين است كه مدخل شايستگي استقلال و گردآوري همه مطالب مربوط به آن در جايگاه واحد را داشته باشد و هيچ محل ديگري مناسبتر از آن براي درج مطالب وجود نداشته باشد. تشخيص اين ضابطه متوقف بر ذوق فقهي و عرفي است كه در اثر ممارست زياد با فقه به دست ميآيد. از سوي ديگر ملاحظة حجم مقالات، امري ضروري است و براي اين كه حجم مقالات و بحثها بيش از حد افزايش نيابد و موجب ملال و خستگي خواننده نگردد، برخي از اين عناوين را از مقالات اصلي تفكيك كرده و به صورت مستقل آورديم، مانند مدخلهاي «ركوع» و «سعي» كه جايگاه مناسب و طبيعي آن ذيل مدخلهاي «صلاة» و «حج» است، اما براي پرهيز از افزايش حجم بحث «صلاة» و «حج»، ترجيح داديم كه براي مباحث «ركوع» و «سعي»، مدخلهاي مستقلي در نظر بگيريم.
ـ در گزينش مدخلهاي اصلي، فرقي ندارد كه مدخل، اسم يك باب فقهي باشد مانند «صلاة»، يا اسم دستهاي از مسائل باشد مانند «استبراء»، يا عنوان يك مسئلة فقهي باشد مانند «تكفير».
فراواني مطالب فقهي مورد بحث در هر عنوان، تنها ملاك تشخيص عنوان اصلي از غير اصلي نيست .
بنابر اين لازم نيست مدخل اصلي مورد بحث، در كتب فقهي هم به صورت مستقل طرح شده باشد، بلكه گاهي چنين است و گاه ملحق و مندرج در بحث ديگري است.
ـ در تعيين مدخل اصلي، نسبت آن با مدخلهاي ديگر كه مثلاً جنس يا نوع يا صنف آنها باشد، تأثيري ندارد. اينكه مدخلي تنها در يك باب فقهي بحث شده باشد يا در چند جا و به صورت پراكنده نيز تأثيري در اصل قرار گرفتن مدخل ندارد.
بنابر اين، مدخلهاي اصلي يك گونه نيستند ، اما همگي تحت ضابطه واحدي كه بيان شد، قرار دارند.
شايان ذكر است كه بحث مستوفي و كامل در مدخلهاي اصلي بدين معنا نيست كه در فروع و تفاصيل آنها به مدخلهاي ديگر ارجاع داده نشده باشد، بلكه در مواردي كه البته بسيار نيست به مدخلهاي ديگر ارجاعاتي به تناسب صورت گرفته است.
2. مدخلهاي فرعي (مدخلهاي ارجاعي):
اين مدخلها، عناويني هستند كه گنجاندن مباحث آنها در ضمن مدخلهاي ديگر پسنديده است و داراي اقسامي ميباشند:
الف ـ عناويني كه اجزاي افعال مركب هستند، مانند «مسح» و «غسل» نسبت به وضو.
ب ـ گاه اين عناوين، موضوع يا قيد يا جزء يا شرط يا مانع عنوان ديگري ميباشند، مانند «زلزله»، «تخلية السرب» (هموار بودن مسير حج براي مستطيع) و «اعتصام» (در مورد شرط عدم تنجّس آب كر و جاري و باران).
ج ـ گاه اين عناوين از قبيل تطبيقات و مصاديقند، مانند ابزار آبكشي از چاه نسبت به تبعيت. (پاك شدن ابزار آبكشي با پاك شدن آب چاه).
عناوين ارجاعي به دو صورت طرح ميشوند:
صورت اوّل: اگردر سلسله مداخل دايرة المعارف ميان محل ذكر عنوان ارجاعي با عنوان اصلي فاصله وجود داشته باشد ـ چنان كه غالباً چنين است ـ مانند «ركوع» و «صلاة»، دراين صورت در ذيل مدخل ارجاعي تعريف لغوي و اصطلاحي و حكم اجمالي اين مدخلها بيان ميگردد و گاه با اندكي تفصيل همراه است، اما نه در حدّي كه به بررسي فروع و اقوال و ادلّه بپردازد، بلكه تفصيل آنها به مدخل مورد نظر ارجاع داده ميشود.
صورت دوم: اگر فاصلهاي ميان مدخلهاي اصلي و فرعي نباشد، در اين صورت حكم اجمالي آن بيان نميشود، بلكه به بحث اصلي ارجاع داده ميشود، و از اين جهت شبيه مدخلهاي راهنما خواهد بود، مانند «حج الافراد» كه بدون هيچ توضيحي به «حج» ارجاع داده شده است.
3. مدخلهاي تأليفي :
اين مدخلها عناويني هستند كه با مدخل ديگر در بعضي مسائل خاص و از جهتي اشتراك دارند، يعني نسبت بين آنها عموم و خصوص من وجه است، مانند «استقبال» و «صلاة» كه استقبال از اين جهت كه در نماز شرط است، فقط از ناحيه فروع مربوط به آن با صلاة ارتباط دارد. اين مدخلها بدون ذكر اقوال و نظريات فقهي و بيان ادله و مناقشات مربوط به آن، طرح شده و تفصيل مباحث به جايگاه اصلي خود ارجاع داده شده است. اما مسائل ديگري كه در ذيل استقبال ميگنجد و مربوط به بحث نماز نيست مثل جايي كه استقبال، شرط ذبح و دفن و… است به طور كامل مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد.
در حقيقت ميتوان گفت : مدخلهاي تأليفي، برزخي بين مدخلهاي اصلي و ارجاعي هستند، به همين جهت با اين گونه مدخلها به شيوة تلفيقي رفتار ميشود كه از سويي بحث تفصيلي در آنها صورت ميگيرد و از سوي ديگر به جايگاه اصلي بحث، حواله داده ميشود.
علت تفكيك مدخلهاي تأليفي از مدخلهاي ارجاعي اين است كه ارجاع كامل، غرض كار بران را در دستيابي به همه دامنههاي بحث و شاخههاي مربوط به موضوع برآورده نميكند. در بسياري از موارد به ارائه تصوير كلي از يك عنوان نياز است و صرف ذكر ارجاعي فروع چنين نيازي را برطرف نميكند. براين اساس، محدوده بحث در اين گونه مدخلها تا قدر ممكن فراگيري و شمول افقي دارد، اما وارد بررسي ادله و اقوال و نظريات نميشود، و تفصيل بحث در غالب موارد به مدخلهاي اصلي ارجاع ميشود و فقط در برخي فروع، اندك تفصيلي آمده است.
دو نكته:
نكته اوّل: اصطلاحاتي كه با ديگر اصطلاحات در برخي مسائل اشتراك داشته، اما از نظر ماهيّت بحث با هم مختلفند، در شمار مدخلهاي تأليفي نيستند، مانند «قصاص» و «غصب». حيثيت بحث در قصاص تحقق عدوان و جنايت عمدي بر نفس است اما حيثيت بحث در غصب، عدوان و تعدي بر مال است، لذا براي هر كدام يك عنوان اصلي و مستقل قرار داده شده است .
نكتة دوم: مدخل هايي كه در قواعد عامّه با هم اشتراك دارند يا نسبت به عناويني كه زير مجموعه و اخص از آنها است، به منزلة جنس يا نوعند، نيز در شمار عناوين تأليفي نيستند، مانند «اجاره» و «بيع» نسبت به «عقد». هر يك از اين عناوين مستقلاً لحاظ ميشوند، زيرا اين اشتراك تنها در احكام و قواعد عامه است، نه در بعض مسائل خاص، بر خلاف «استقبال» نسبت به «نماز» كه شرحش گذشت بيشتر مدخلهاي تأليفي عناوين انتزاعي تشكيل ميدهند مانند «اباحه» و «اتلاف».
4. مدخلهاي راهنما:
گاه يك مبحث، داراي چند عنوان با معناي واحد است كه تنها در لفظ اختلاف دارند يا اينكه در ماده وريشه لفظ اشتراك دارند ولي در هيأت يا در معنا اختلاف دارند، اما در يك جا بحث ميشوند. اين گونه عناوين بدون هيچ توضيحي، به عنوان اصلي ارجاع داده ميشوند. ملاك تعيين يكي از اين الفاظ به عنوان مدخل اصلي، داشتن مرجحاتي از اين قبيل است:
ـ مشهور بودن نزد فقها و فراواني استعمال آن در كتابهاي فقهي،
ـ مصدر بودن،
ـ اولويت لفظ مفرد بر الفاظ تثنيه و جمع، بر اين اساس، لفظ«مهر» مثلاً نسبت به « صداق» از استعمال و شهرت بيشتري برخوردار است، از اين رو لفظ «مهر» به عنوان مدخل اصلي تعيين شده و «صداق» به آن ارجاع داده ميشود.
روشن است كه اين قسم در عرض اقسام سه گانه پيشين نيست بلكه در طول آنها قراردارد؛ زيرا عنواني كه به آن ارجاع داده ميشود، گاه اصلي و گاه فرعي است.
اين قسم شامل موارد زير ميشود:
ـ مترادف مانند «قراض» و «مضاربه».
ـ مشتق مانند «امام» و «امامة»،
ـ موازي مانند «اتحاد افق» و «تعدد افق»،
ـ عموم و خصوص مطلق مانند «ابن الزنا» و «ولدالزنا»،.
موارد زير داخل اين قسم نيستند:
ـ اختلاف دو لفظ به جهت اعلال مانند «ائتزار» و «اتّزار» و «ايتزار» كه يك مدخل قرار داده شدهاند نه سه مدخل كه يكي به ديگري ارجاع شود.
ـ اختلاف دو لفظ از نظر مفرد و يا تثنيه و جمع بودن مانند «اب» و «آباء». اين موارد در واقع يك عنوان هستند مگر اين كه در يكي خصوصيتي وجود داشته باشد، مانند «اب» و «ابوان» كه ابوان در باب ارث موضوع احكامي است و كسي كه قرابت ابويني داشته باشد، در مقدار و نحوؤ ارث خصوصيتي دارد.
با اين همه، آوردن مفرد و جمع و احياناً تثنيه به منظور دستيابي آسان خوانندگان به مطلب مورد نظر، اشكالي ندارد. افزايش كليد واژهها يكي از عوامل موءثر در تسهيل جستجو است، اما بايد، با ذوق عرفي و نگاه فنّي صورت پذيرد. اگر دو عنوان مفرد و جمع، تفاوت چنداني نداشته باشند، به يكي از آنها اكتفا ميشود، مانند «آيات» و «آية».
بنابر اين روشن شد كه قوام اين دايرة المعارف به مدخلهاي اصلي است و اين مدخلها به مثابه ركن و اساس آن است؛ زيرا مجموعه مباحث مدخلهاي اصلي، نمايانگر همؤ مسائل و مباحث فقهي هستند كه با انجام اين بحثها، همه مطالب فقهي مورد بحث قرار ميگيرد. آوردن مدخلهاي ديگر (مدخلهاي فرعي، تركيبي و راهنما) در واقع به جهت مراعات نكات فنّي و ذوقي از قبيل تسهيل كار براي خواننده و پرهيز از تكرار بوده است .
به ديگر سخن: غرض اصلي و اوّلي و مقصود نهايي در دايرة المعارف، با آوردن مدخلهاي اصلي عينيّت و تحقق مييابد و ساير عناوين، هدف ثانوني و تكميلي بوده و ثانياً و بالعرض مرادند.
ادامه دارد …..
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372
/س