1- انسان برای زندگی در زمین خلق شده است «انی جاعل فی الارض خلیفه؛ من در روی زمین جانشین (نماینده ای) قرار خواهم داد» (بقره، آیه 130).پس می بایست دیر یا زود حضرت آدم و حوا به زمین بیایند و در آنجا به زندگی خود ادامه دهند.
2- حضور حضرت آدم و حوا در بهشت، در حقیقت برای کسب آمادگی حضور در زندگی در دنیا و زمین بوده است، نه این که دائما در آن باشند. البته باید توجه داشت که حضرت آدم و حوا در بهشت جاودانی نبوده اند زیرا این بهشت در صحنه قیامت بروز و ظهور دارد.
در این زمینه به موارد زیر توجه کنید:
1) از مجموع آیات مربوط به خلقت انسان، استفاده مى شود که آدم از ابتدا براى زندگى و مرگ در زمین خلق شده بود. به همین جهت، خداوند قبل از خلقت انسان، آن گاه که به ملائکه خبر از آفرینش خلیفه و جانشین خود مى دهد، محل استقرار و سکونت آن را زمین معرفى مى کند: «و اذ قال ربّک للملائکة انّى جاعل فى الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها؛ آن گاه که پروردگارت فرشتگان را گفت: من در زمین جانشینى قرار مى دهم، گفتند: آیا در زمین کسى را مى گمارى که در آن فساد مى کند»(بقره، آیه ى 30).
ماجراى سکونت آدم و حوا در بهشت و خوردن از درخت ممنوع و آشکار شدن عورت آنان، مرحله اى از سیر نزولى انسان در مسیر استقرار و سکونت در زمین بوده است. یعنى آدم از ابتدا براى سکونت در زمین خلق شده و طریق استقرار او بر زمین، طى شدن مراحلى از جمله اسکان موقت در بهشت بوده است. ابتدا خداوند اسماء را به او تعلیم مى دهد و پس از اثبات خلافت و جانشینى آدم براى ملائکه، آنان را امر به سجده مى کند، آن گاه وى را در بهشت ساکن مى کند و از نزدیک شدن به درخت خاصى منع مى کند. تا آن جا که انسان با فریب شیطان از آن مى خورد و عورتش برایش آشکار مى شود و به زمین هبوط مى کند و در زمین مستقر مى شود.
2) حقیقت و هویت اصلى انسان که همان روح است از عالمى متعالى و برتر، سیر نزولى را طى کرده تا به عالم مادى و خاکى که پائین ترین مرتبه ى وجود است، رسیده است: «ثم رددناه اسفل سافلین؛ سپس او را به پست ترین [مراتب] بازگرداندیم»(تین، آیه ى 5). تا بار دیگر انسان با قوس صعودى از عالم ماده اوج گرفته و به سوى خدا بازگردد: یا ایهاالانسان انّک کادح الى ربّک کدحاً فملاقیه؛ اى انسان حقّا که تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى، پس او را ملاقات خواهى کرد» (انشقاق، آیه ى 6).
آن چه در جریان سکونت آدم در بهشت و سپس نزول و هبوط به زمین، در قرآن کریم آمده است، در حقیقت بیانگر بخشى از قوس نزولى خلقت انسان است. آدم در سیر نزولى، ابتدا در بهشت معهود ساکن مى شود، که جایگاهی غیر از بهشت موعود است اما بالاتر از عالم ماده و خاک، تا براى نزول و استقرار در زمین مهیا گردد.
علاوه بر طی برخی مراحل تکمیل تکوینی آدم باید امورى را تجربه کند و یاد بگیرد تا آماده و مهیاى استقرار در زمین گردد:
الف) آدم باید بفهمد، که دشمنى مکار و حیله گر دارد که خیر او را نمى خواهد. بلکه به دنبال آشکار کردن زشتى ها در اوست.
ب) آدم، قبل از هبوط به زمین، آثار تلخ و رنج آور مخالفت با دستورات الهى و پیروى از شیطان را تجربه مى کند.
ج) راه توبه و بازگشت را مى آموزد و آن را تجریه مى کند.
با توجه به مقدماتی که گذشت، پاسخ سؤال شما روشن می شود:
اولا:داستان خلقت آدم و حوا و اسکان آنان در بهشت در سه موضع قرآن کریم آمده است. سوره هاى بقره، اعراف و طه. از آیات قرآن استفاده مى شود که حضرت آدم، از ابتدا براى زندگى روى زمین و مردن در آن و مبعوث شدن در قیامت آفریده شده بود: «و اذ قال ربک للملائکة انى جاعل فى الارض خلیفه؛ و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینى خواهم گماشت». اسکان دادن آنان در بهشت برزخى و خوردن از شجره ممنوعه و آشکار شدن عورات آنان، مرحله اى از سیر نزولى بوده
است که انسان براى استقرار در زمین مى بایست طى مى کرده است. بهشتى که آدم و حوا در آن اسکان داده شده اند، نه بهشت و باغ دنیوى بوده است و نه بهشت موعود اخروى که در آیات بسیارى تأکید شده است زیرا: اولاً، بهشت موعود جاودانه است و کسى که در آن وارد شود هرگز خارج نخواهد شد و ثانیا، ابلیس و وسوسه هاى شیطانى هرگز به آن راهى ندارد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: تفسیر المیزان، ج 1، ص 127، سوره بقره، آیات 39 – 35 و ص 140 (بحث روایى.
ثانیاً؛ اصلاً از ابتدا آدم براى سکونت و زندگى و مرگ روى زمین خلق شده است. سکونت در بهشت، در حقیقت مرحله اى از مراحل خلقت انسان براى استقرار روى زمین بوده است.
ثالثاً؛ انسان موجودى است که از شعور و اراده برخوردار است و بشر از همان ابتدا از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار بوده است. در داستان نزدیک شدن به درخت بهشتى و خوردن از آن، انسان به اراده و اختیار از آن درخت خورد، لکن این مقتضاى سرشت و طبیعت انسانى او بود. نوع خلقت انسان، به گونه اى است که در آن مرحله به مقتضاى طبیعت انسانى اش از آن درخت مى خورد.
رابعاً؛ چنین نیست که بشریت تقاص عمل حضرت آدم را پس مى دهند، بلکه آدم نماد نوع این موجود است. انسان از ابتدا براى زندگى و مرگ در روى زمین خلق شده است و آدم نماد نوع انسان است. انسان به مقتضاى خلقت انسانى اش و آن چه که در نهاد و ضمیرش نهاده شده، از آن درخت مى خورد و زندگى زمینى را انتخاب مى کند.
2- حضور حضرت آدم و حوا در بهشت، در حقیقت برای کسب آمادگی حضور در زندگی در دنیا و زمین بوده است، نه این که دائما در آن باشند. البته باید توجه داشت که حضرت آدم و حوا در بهشت جاودانی نبوده اند زیرا این بهشت در صحنه قیامت بروز و ظهور دارد.
در این زمینه به موارد زیر توجه کنید:
1) از مجموع آیات مربوط به خلقت انسان، استفاده مى شود که آدم از ابتدا براى زندگى و مرگ در زمین خلق شده بود. به همین جهت، خداوند قبل از خلقت انسان، آن گاه که به ملائکه خبر از آفرینش خلیفه و جانشین خود مى دهد، محل استقرار و سکونت آن را زمین معرفى مى کند: «و اذ قال ربّک للملائکة انّى جاعل فى الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها؛ آن گاه که پروردگارت فرشتگان را گفت: من در زمین جانشینى قرار مى دهم، گفتند: آیا در زمین کسى را مى گمارى که در آن فساد مى کند»(بقره، آیه ى 30).
ماجراى سکونت آدم و حوا در بهشت و خوردن از درخت ممنوع و آشکار شدن عورت آنان، مرحله اى از سیر نزولى انسان در مسیر استقرار و سکونت در زمین بوده است. یعنى آدم از ابتدا براى سکونت در زمین خلق شده و طریق استقرار او بر زمین، طى شدن مراحلى از جمله اسکان موقت در بهشت بوده است. ابتدا خداوند اسماء را به او تعلیم مى دهد و پس از اثبات خلافت و جانشینى آدم براى ملائکه، آنان را امر به سجده مى کند، آن گاه وى را در بهشت ساکن مى کند و از نزدیک شدن به درخت خاصى منع مى کند. تا آن جا که انسان با فریب شیطان از آن مى خورد و عورتش برایش آشکار مى شود و به زمین هبوط مى کند و در زمین مستقر مى شود.
2) حقیقت و هویت اصلى انسان که همان روح است از عالمى متعالى و برتر، سیر نزولى را طى کرده تا به عالم مادى و خاکى که پائین ترین مرتبه ى وجود است، رسیده است: «ثم رددناه اسفل سافلین؛ سپس او را به پست ترین [مراتب] بازگرداندیم»(تین، آیه ى 5). تا بار دیگر انسان با قوس صعودى از عالم ماده اوج گرفته و به سوى خدا بازگردد: یا ایهاالانسان انّک کادح الى ربّک کدحاً فملاقیه؛ اى انسان حقّا که تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى، پس او را ملاقات خواهى کرد» (انشقاق، آیه ى 6).
آن چه در جریان سکونت آدم در بهشت و سپس نزول و هبوط به زمین، در قرآن کریم آمده است، در حقیقت بیانگر بخشى از قوس نزولى خلقت انسان است. آدم در سیر نزولى، ابتدا در بهشت معهود ساکن مى شود، که جایگاهی غیر از بهشت موعود است اما بالاتر از عالم ماده و خاک، تا براى نزول و استقرار در زمین مهیا گردد.
علاوه بر طی برخی مراحل تکمیل تکوینی آدم باید امورى را تجربه کند و یاد بگیرد تا آماده و مهیاى استقرار در زمین گردد:
الف) آدم باید بفهمد، که دشمنى مکار و حیله گر دارد که خیر او را نمى خواهد. بلکه به دنبال آشکار کردن زشتى ها در اوست.
ب) آدم، قبل از هبوط به زمین، آثار تلخ و رنج آور مخالفت با دستورات الهى و پیروى از شیطان را تجربه مى کند.
ج) راه توبه و بازگشت را مى آموزد و آن را تجریه مى کند.
با توجه به مقدماتی که گذشت، پاسخ سؤال شما روشن می شود:
اولا:داستان خلقت آدم و حوا و اسکان آنان در بهشت در سه موضع قرآن کریم آمده است. سوره هاى بقره، اعراف و طه. از آیات قرآن استفاده مى شود که حضرت آدم، از ابتدا براى زندگى روى زمین و مردن در آن و مبعوث شدن در قیامت آفریده شده بود: «و اذ قال ربک للملائکة انى جاعل فى الارض خلیفه؛ و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینى خواهم گماشت». اسکان دادن آنان در بهشت برزخى و خوردن از شجره ممنوعه و آشکار شدن عورات آنان، مرحله اى از سیر نزولى بوده
است که انسان براى استقرار در زمین مى بایست طى مى کرده است. بهشتى که آدم و حوا در آن اسکان داده شده اند، نه بهشت و باغ دنیوى بوده است و نه بهشت موعود اخروى که در آیات بسیارى تأکید شده است زیرا: اولاً، بهشت موعود جاودانه است و کسى که در آن وارد شود هرگز خارج نخواهد شد و ثانیا، ابلیس و وسوسه هاى شیطانى هرگز به آن راهى ندارد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: تفسیر المیزان، ج 1، ص 127، سوره بقره، آیات 39 – 35 و ص 140 (بحث روایى.
ثانیاً؛ اصلاً از ابتدا آدم براى سکونت و زندگى و مرگ روى زمین خلق شده است. سکونت در بهشت، در حقیقت مرحله اى از مراحل خلقت انسان براى استقرار روى زمین بوده است.
ثالثاً؛ انسان موجودى است که از شعور و اراده برخوردار است و بشر از همان ابتدا از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار بوده است. در داستان نزدیک شدن به درخت بهشتى و خوردن از آن، انسان به اراده و اختیار از آن درخت خورد، لکن این مقتضاى سرشت و طبیعت انسانى او بود. نوع خلقت انسان، به گونه اى است که در آن مرحله به مقتضاى طبیعت انسانى اش از آن درخت مى خورد.
رابعاً؛ چنین نیست که بشریت تقاص عمل حضرت آدم را پس مى دهند، بلکه آدم نماد نوع این موجود است. انسان از ابتدا براى زندگى و مرگ در روى زمین خلق شده است و آدم نماد نوع انسان است. انسان به مقتضاى خلقت انسانى اش و آن چه که در نهاد و ضمیرش نهاده شده، از آن درخت مى خورد و زندگى زمینى را انتخاب مى کند.