خانه » همه » مذهبی » آن‌هايي كه با دين براي خود نقاب مي‌سازند بايد لايق چه رفتاري باشند؟

آن‌هايي كه با دين براي خود نقاب مي‌سازند بايد لايق چه رفتاري باشند؟

كساني كه رفتار ديني آن‌ها با باطن‌شان مخالف است در دو گروه عمده جاي مي‌گيرند؛ آگاهان و ناآگاهان.
توضيح آن‌كه گاهي برخي از افراد خود نيز از اين كه گرفتار چنين مشكلي هستند بي‌خبرند هر چند اگر در خود و درباره خودشان بيانديشند مشكل خود را درخواهند يافت. اين افراد در آيه 104 سوره كهف مورد اشاره قرار گرفته‌اند. بر اساس اين آيه برخي از افراد در تمام عمر خود در پي دنيا مي‌دوند، در حالي كه گمان مي‌كنند مشغول انجام اعمال نيكو هستند، اين افراد جزو زيان‌كارترين انسان‌ها شمرده‌ شده‌اند.
گروه ديگر نيز كساني هستند كه با علم و توجه و با قصد سوء استفاده از محيط ديني و  امتيازاتي كه در جامعه دين‌مدار وجود دارد، تظاهر به دين‌داري مي‌نمايند و به تعبير قرآن «يقولون بألسنتهم ما ليس في قلوبهم[1]»، يعني سخني را ادعا مي‌كنند كه در دل به آن اعتقادي ندارند. اين عمل در فرهنگ ديني ما با عناويني هم‌چون ريا، استيكال به دين[2] (دين را وسيله نان خوردن قرار دادن)، دين را به بازيچه گرفتن ( الذين اتخذوا دينهم لعباً و لهواً[3]) و … . از آن ياد شده است.
مهم‌ترين نكته‌اي كه در اين بحث بايد مورد توجه باشد آن است كه ايمان امري قلبي است كه آثاري بيروني دارد و هر مقدار كه ايمان انسان قوي‌تر باشد عمل او نيز قوي‌تر و بيشتر و هر چه ايمان ضعيف‌تر باشد عمل ديني انسان كمتر و ناخالص‌تر خواهد شد. ولي خود ايمان امري نيست كه به چشم ديده شود. بنابر اين به صرف اين كه كسي گناه ‌مي‌كند و يا از تعاليم اسلام و يا موقعيت ديني خويش سوء استفاده مي‌كند نبايد او را به اتهام بي‌ديني و رياكاري و نقاب قرار دادن دين موجب بدرفتاري قرار داد. چه بسا انسان‌هايي كه در دل خود به دين و آموزه‌هاي آن معتقدند و اهل عبادت نيز مي‌باشند ولي به دليل ضعف ايمان و وسوسه شيطان و هواي نفس و ساير عوامل تأثير گذار در رفتار انساني دچار انحرافات عملي شده و مرتكب اعمال خلاف مي‌گردند.
اما اگر كسي را يافتيم كه دين را وسيله‌اي براي رسيدن به اهداف شخصي و دنيوي خود قرار داده است، اگر از گروه اول يعني نا آگاهان باشد بايد او را متوجه كنيم و با موعظه و ياد‌آوري اشكالات رفتاري او و تذكر او نسبت به خدا و معاد فطرت او را بيدار كرده و به راه صحيح راهنمايي كنيم. روشن است كه اين همان ارشاد جاهل است ولي به دليل اين كه شخص مورد نظر خود نيز نمي‌داند، كه گرفتار چه معضلي شده است راه تذكر به او با ديگران متفاوت است.در واقع راه حل اين مشكل آگاه كردن اين گروه است.
 در مورد گروه دوم نيز كه كاملاً آگاهانه از دين سوء استفاده مي‌كنند، راه عمومي امر به معروف و نهي از منكر كاربرد دارد،  زيرا نهي از منكر راهي است كه براي مقابله با همه منكرات قرار داده شده است. ولي شيوه انجام اين نهي در خصوص اين افراد متفاوت است. هر چند اين جا نيز نهي از منكر با تذكر زباني آغاز مي‌شود و سپس نوبت به مراحل ديگر مي‌رسد، مثل قطع رابطه و … و اگر در اين مسير نيازمند برخورد فيزيكي نيز باشيم بديهي است كه اين كار نيازمند قانون و مجوز حاکم شرع خواهد بود.
اما نكته‌اي كه بايد به آن توجه داشت اين است كه اگر كسي در راه سوء استفاده از دين كار خلافي از او سر نزند و تنها خلاف او اين باشد كه بدون داشتن عقيده ديني محكم تظاهر به دين‌داري مي‌كند و به انجام واجبات ديني مي‌پردازد، نمي‌توان با او برخوردي قانوني و جزايي داشت، زيرا معيار مجازات‌هاي دينوي اعمال جوارحي و عيني انسان‌هاست نه اعمال قلبي، بنابر اين در دين ما مجازاتي دنيوي وقضايي براي كبر و شرك و رياء و حسد و ..  در نظر گرفته نشده است. و شايد راز آن نيز اين باشد كه ما راهي براي اثبات اين گونه انحرافات نداريم.
گناه سوء استفاده از دين و جايگاه ديني نيز همين طور است، و اگر كسي عمل خلافي در ظاهر نداشته باشد نمي‌توان او را متهم به سوء استفاده نمود تا مجازات شود. به هر حال چنين گناهي هر چند بسيار بزرگ است ولي امري است شخصي هم‌چون ساير گناهان و انحرافات قلبي كه مجازات آن به دست خداوند متعال است. در روايات اهل بيت (ع) تعابير بسيار تندي درباره اين نوع از انحراف به كار رفته است، چنان كه هر نوع رياكاري معادل شرك معرفي شده[4] و در روايتي ديگر فرموده‌اند كه هر عملي كه ذره‌اي رياء در آن باشد قبول نخواهد شد[5]، امام سجاد(ع) نيز در روايت ديگري نتيجه رياست طلبي با سوء استفاده از نام اهل بيت(ع) را خواري و كوچك شدن در اجتماع دانسته‌اند[6]. اميرالمؤمنين(ع) نيز مي‌فرمايند هر كس دين خدا را بازيچه قرار دهد خداوند او را تا ابد در آتش قرار خواهد داد[7].
خلاصه آن كه اگر مطمئن شويم  كه كسي دين خدا را نقاب هوا پرستي خويش قرار داده است، ولي كار خلافي از او سر نزده باشد وظيفه‌اي به جز نهي از منكر نداريم، و اگر عمل خلافي از او سر زده باشد مجازات همان عمل را بايد متحمل شود.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. چهل حديث، امام خميني، حديث دوم، درباره ريا.
2. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، نشر اسماعيليان، ج6.  
3. مصباح­يزدي، محمدتقي، مصارف قرآن، بخش حقوق و سياست از ديدگاه اسلام، قم، انتشارات موسسه امام خميني.
 
پي نوشت ها:
[1] . فتح/ 11.
[2] . رك: حكيمي، محمد رضا و ديگران، الحياه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1409 ق، ج2، ص345.
[3] . انعام/70، هر چند اين تعبير درباره گروه اول نيز صدق مي‌كند.
[4] . ري‌شهري، محمد، ميزان الحكمه،‌ بيروت، دار الحديث، 1419، ج3، ص 1017، ح6784.
[5] . همان، ح6786.
[6] . رك: الحياه، همان.
[7] . ري‌شهري، همان، ج2، ص950، ح6265.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد