جامعة بشري ذاتاً و فطرتاً به يك سلسله اعتقادات و روشهاي عملي براي اداره و پيشبرد زندگي، نيازمند است و لذا هيچ جامعهاي نه در گذشته و نه در عصر حاضر، مشاهده نميشود كه يك مكتب و مسلك خاصي براي اين منظور نداشته باشد؛ حتي آنان كه هيچ اعتقادي به خداي متعال نداشته و ندارند، نيز از داشتن برنامة زندگي بهرهمند بوده و هستند و معمولاً اين مكاتب كه بالضروره توأم با مسائل اعتقادي هم ميباشند از نحوة جهانبيني و ارزشهاي معتبر هر جامعه متأثر ميباشند.
بر اساس همين نياز فطري و ذاتي انسان است كه خداوند متعال توسط انبياء قانون و برنامة زندگيِ مطابق با خواستها و نيازهاي حقيقي و واقعي انسان فرستاده تا او را در مسير تكامل هدايت نموده، ماية سعادت دنيا و عقباي او گردند.
براي اين مكاتب كه مخلوطي از اصول اعتقادي و برنامههاي عملي ميباشند. عناويني از قبيل آيين، دين، شريعت، مذهب، ملة، نحلة و امثال آنها در زبانهاي مختلف وضع گرديده كه در اينجا اولاً به معناي لغوي اين الفاظ ميپردازيم و بعد از آن وجه تمايز يا اشتراك آنها را در استعمالات اصطلاحي بيان ميكنيم:
1ـ آيين در لغت پهلوي به معناي سيرت، رسم، عرف، طبع، عادت، روش، ديدن، خُلق، خصلت، منش، ميباشد.[1]2ـ شريعت در لغت عربي به محلّي گفته ميشود كه مردم از آنجا آب برميدارند و معمولاً اين محل در كنار رودخانهها و جوي آب ميباشد.[2]3ـ دين كلمهاي است كه در آن احتمالات متعددي داده شده است. اگر از كلمة «دئنا» كه در سانسكريت و گاتهاي اوستا وجود دارد، گرفته شده باشد به معناي خصايص آدمي، تشخص معنوي و وجدان به كار رفته است. و اگر ريشه در زبانهاي سامي داشته و در زبان عرب از طريق زبان «اكدي»، وارد شده باشد به معناي حق، قانون و داوري خواهد بود. ولي بعضي از علماي اسلامي بر اين عقيده هستند كه كلمة دين يا در اصل در زبان آرامي عربي به معناي حسابگر استعمال شده و از آنجا داخل زبان عربي گرديده است و يا اين كلمه عربي خالص بوده و معناي آن عادت يا استعمال است. و يا كلمة فارسي است كه به معناي ديانت و خداپرستي ميباشد. به هر صورت كلمه دين به معناي ديانت و خدا پرستي در زبان عرب دورة جاهلي استعمال ميشده است.[3]4ـ مذهب كه يك كلمة عربي است از مادة «ذهاب» به معناي رفتن و مرور كردن بر وزن «مفعل» كه دلالت بر اسم مكان دارد اخذ شده است.[4] پس به معناي طريق و راه ميباشد.
5ـ ملة كه جمع آن ملل است در لغت به معناي سنت و طريق آمده[5] و از عبارت «امليت الكتاب» گرفته شده است.[6] و نيز به خاكستر و سنگريزههاي داغ ملة، گفته ميشود.
6ـ نحلة در لغت به معناي عطيه، بخشش آمده و نيز يكي از معاني آن دعوا، ادّعا و نسبت دادن ميباشد.[7]7ـ فرقه به دسته و گروهي از مردم اطلاق ميشود.
استعمالات و معاني اصطلاحي:
اين كلمات و عباراتي كه معاني لغوي آنها ذكر شد در علم اديان و مذاهب استعمالات خاصي دارند كه به طور مختصر به آن اشاره ميشود:
كلمه آيين كه يك كلمة پهلوي است در حقيقت مترادف با كلمة دين ميباشد. و در اصطلاح علم اديان و مذاهب اين دو كلمه و عنوان بر تمام اديان الهي و غير الهي، اطلاق ميشود؛ بنابراين همان طوريكه بر اسلام هم دين اطلاق ميشود بر آيين نصرانيت، يهوديت، هندوئيسم و بوديسم نيز اطلاق اين دو عنوان جايز ميباشد و لذا علّامه طباطبايي ميفرمايد كه: دين عبارت است از مجموع اعتقادات نسبت به حقيقت انسان و جهان و مقررات متناسب با آن كه در مسير زندگي مورد عمل قرار ميگيرد.[8] و محتواي آن هرچه باشد، فرقي نميكند.
لكن علماي اسلامي اديان و مذاهب، براي ايجاد تمايز و تفكيك در عبارت و كلمات شان بين اديان الهي و غيرالهي معمولاً «آيين» را در اديان غيرالهي به كار ميبرند و از دين در اديان الهي و آسماني مثل اسلام، نصرانيت و يهوديت استفاده ميكنند.
چون دين از يك طرف از قرآن كريم و متون كتابهاي مقدس اديان الهي اخذ شده و از طرف ديگر يكي از معناهاي دين، خداپرستي ميباشد پس به خاطر وجود اين دو جهت تقدس، آن را در اديان الهي به كار ميبرند.
اما شريعت در اصطلاح به معناي قانوني است كه پيغمبران از جانب خداوند براي مردم آوردهاند.[9] و نيز به چيزهايي كه خداوند براي بندگانش قرار داده و بر آنان فرض نموده است مثل نماز، زكات، روزه، حج و امثال آنها شريعت گفته ميشود.[10] به عبارت ديگر شريعت به ديني گفته ميشود كه از طرف خداي متعال براي بندگانش تشريع شده باشد.[11] و كلمة «ملة» نيز بر چيزي اطلاق ميشود كه خداوند حكيم از براي بندگانش توسط انبياء تشريع نموده باشد.[12]بنابراين شريعت و ملة در اصطلاح علم اديان، كلمات مترادفي هستند كه فقط بر اديان الهي اطلاق شده و هر دوي آنها منشأ قرآني دارند.[13] پس از حيث استعمال اخص از كلمه دين و آيين هستند.
كلمة «نحلة» بر دين يا مذهبي اطلاق ميگردد كه كسي آن را به خود بسته و نسبت داده باشد به عبارت ديگر، ديني كه از جانب خداي متعال نيامده باشد، نحله ناميده ميشود.[14] پس اين عنوان اختصاص به ادياني مثل بوديسم، هندوئيسم، بهائيت و … دارد، بنابراين ميتوانيم بگوئيم هندوئيسم يا شينتوئيسم يك نحله است اما نميتوان گفت كه اسلام يا يهوديت نحله ميباشند.
كلمه و عنوان «مذهب» بر شعباتي اطلاق ميشود كه از دين انشعاب پيدا كرده باشند به عبارت ديگر مذهب زيرمجموعة دين است كه توسط پيروان يك دين در آن ايجاد ميشود مانند مذهب تسنن و مذهب تشيع در اسلام و مذهب ملكان و مذهب نسطوري در مسيحيت.[15] در علم اديان مذهب مترادف با فرقه ميباشد، لكن در جامعه اسلامي معمولاً مذهب در مورد انشعابات و دستههاي فقهي بيشتر به كار ميرود مثل مذهب جعفري، مذهب حنبلي، مذهب حنفي، مذهب شافعي و مذهب مالكي، امّا فرقه در انشعابات و گروههاي كلامي مورد استعمال بيشتري دارد: مثل فرقة اشاعره، فرقة معتزله، فرقة ماتريديه و فرقة وهابيت و امثال اينها و تقريباً اين دو كلمه در اين دو حوزه خاص تعيّن استعمالي پيدا كردهاند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ آشنايي با فرق و مذاهب اسلامي، تأليف رضا برنجكار.
2ـ اصطلاحات فرق و مذاهب اسلامي، تأليف محمّدجواد مشكور.
3ـ تاريخ جامع اديان، جان بيناس.
پي نوشت ها:
[1] . دهخدا، لغتنامه، و عميد، حسن، فرهنگ عميد، مادّة آيين.
[2] . جوهري، اسماعيل بن حماد، صحاح، بيروت، دارالعلم، چهارم،1407، ج3، ص1236؛ دهخدا مادّة شريعت.
[3] . دهخدا، مادّة دين.
[4] . صحاح جوهري، ج1، ص130.
[5] . ابن منظور، لسان العرب، بيروت، دار احياء التراث الوي، اول، 1405، ج11، ص631.
[6] . دهخدا، ماده ملت.
[7] . لسان العرب، ص11، ص629.
[8] . طباطبايي، محمّدحسين، شيعه در اسلام، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، ص 3، بيتا.
[9] . دهخدا، مادة شريعت.
[10] . طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، نشر الثقافة الاسلاميه، دوم،1407 ق، ج2، ص500، و زبيدي، محمّد مرتضي، تاجالعروس، بيروت، مكتبة الحيات، ج5، ص394.
[11] . جوهري، صحاح، ج3، ص1236.
[12] . مجمع البحرين، ج4، ص232.
[13] . بقره/130 و 135 ـ آلعمران/95 ـ نساء/125 ـ انعام/161 و جاثيه/18 ـ مائده/48 ـ شوري/13.
[14] . لغتنامة دهخدا، مادة نحله.
[15] . شيعه در اسلام، ص3.