در اسلام به همة نيازهاي انسان توجّه شده است از جمله نيازهاي طبيعي انسان احتياج به تفريح و شادي و استراحت است كه رواياتي نيز در اين زمينه داريم از جمله اينكه حضرت فرمودند «مؤمن بايد ساعات خود را به سه بخش تقسيم كند… و يك بخش آن را در لذّت حلال و تفريح قرار دهد».[1] رواياتي هست كه از كسالت بپرهيزيد و نگذاريد به شما نزديك شود و فرمودهاند «ايّاك و الكسل والضّجرفانّهما يمنعاك عن حّظك من الدنيا و الاخرة».[2] يعني از كسالت دوري كنيد زيرا آن از بهره دنيا و آخرت شما را باز ميدارد. احاديثي نيز دربارة آموزش شنا، اسبسواري، تيراندازي وارد شده است اينها علاوه براينكه در طول زندگي ممكن است انسان روزي محتاج به اين فنون شود ولي در اصل تفريحهاي سالم و ورزشهاي مختلف است كه شادي روح و روان انسان را در پيدارد و امروزه نيز جزء ورزشهاي مورد توجّه ملّت است. در بخش ديگر از روايات اسلامي به مزاح و خنده و خنداندن برادران ديني ذكر شده است. در سيرة رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمده است كه ايشان هميشه متبسم بودند. ولي قهقهه و خندههاي گناهكارانه نداشتند «هر كه برادر مؤمن خويش را خوشحال و شاد كند خدا دل او را در قيامت فرح و شادي كرامت فرمايد.»[3] و دربارة رسول خدا آمده است كه «عن علي ـ عليه السّلام ـ كان رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ دايم البشر، سهل الخلق …» علي ـ عليه السّلام ـ فرموده است رسول خدا هميشه خوشحال و شاد بود و خلق نيكويي داشت».[4]از حارث بن جزء نقل است كه گفته است كه: «ما رأيت احداً كان اكثر تبسماً من رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ».[5] «هيچ كس را بيشتر از پيامبر در حال تبسّم نديدم». و از ابي هريره نقل شده كه گفته است «يمزح و لا يقول الا حقاً، پيامبر خدا شوخي ميكرد و شادمان بود ولي در شوخي نيز حرف حق ميزد يعني با دروغ باعث خنده نميشد».[6]بهخلاف روش معمول اين زمان كه خنده و مزاح را بهانهاي براي تحقير كردن ديگران و مسخره نمودن و گناه كردن قرار ميدهند رسول خدا در شوخي هم حرف حق را ميزده است بهعنوان مثال روزي كه از خويشان پيامبر كه پيرزني بود خدمت پيامبر آمد گفت يا رسول الله من بهشت ميروم حضرت فرمودند: پيرزنها به بهشت نميروند و آن زن خيلي ناراحت شد و شروع به گريه كرد ولي حضرت شروع به خنده كردند و چون حضرت ميديد او باور كرده است فرمودند: «پيرزنها جوان ميشوند و به بهشت ميروند».
«و عن عايشه كان رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ يضحك من غير قهقهة» عايشه ميگويد رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميخنديد ولي قهقهه نميزد.[7] و در خوبي خلق و نيكويي روش حضرت همان بس كه قرآن كريم ايشان را به «خلقٍ عظيمٍ» يعني داراي اخلاق عالي و بزرگوارانه، ستوده است.[8] پس در اسلام توصيه به شادي و تفريح و عدم كسالت شده است. اسلام و روش رسول خدا چنين بوده است امّا آيا همة دين اسلام همين است خنده و شوخي و مزاح و لا غير. نخير.
اسلام ميگويد همين خنده و مزاحها را نيز براي عبادت و تقرب بهخداوند انجام بده و الا ارزش نخواهد داشت. از طرف ديگر دربارة رابطه با خداوند و ساختن خانة آخرت و توشة قبر و قيامت توصيه فرموده است كه بايد زاري و تضرع و گريه داشته باشد اگر ميخواهي داراي مقامات الهي و كرامت انساني شوي بايد به قول حافظ در اشك غسل كني و تفريح و تزكيه را پيشه سازي و شبزنده داري كني چنان كه علي ـ عليه السّلام ـ نيمههاي شب بيدار ميشد و به آسمان نگاه كرد و با سوز دل ميفرمود: «آه آه من قلة الزاد و بعد المسير، آه از كمي توشه و طولاني بودن مسير آخرت» و يا چنان گريه ميكرد كه مانند چوب خشكي ميافتاد و ساعتها بيهوش ميشد در حديث قدسي خطاب به حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ آمده است حبّ لي من عينك الدموع و فاخشع لي قلبك؛ اي عيسي، در تاريكيهاي شب گريه كن از ترس من و قلبت را برايم خاشع گردان و …»[9]؛ و در قرآن كريم دستور چنين است كه «فليضحكوا قليلاً و ليبكوا كثيراً»[10] بايد كم بخندند و بسيار گريه كنند و در سراسر مناجات ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ اين سوز و گداز كه راه تقرب بهخداوند و پاك شدن از وساوس دنيا و شيطان است به چشم ميخورد و يكي از فلسفههاي گريه همين است كه نميگذارد دل زنگار تعلّق به دنيا بگيرد و براي آمرزش گناه و توبه حقيقي تضرع و گريه لازم است. و در مناجاتهاي امام سجاد ـ عليه السّلام ـ اين جمله آمده است كه «ما لي لا ابكي ابكي لظلمة قبري، ابكي لضيق لحدي… چرا گريه نكنم؟ براي تنگي قبرم گريه مي کنم، گريه براي تاريكي قبرم مي کنم، قبري كه آنرا با عمل صالح چراغاني و فرش نكردهام…» اينها نمونه بسيار كم دربارة گريه و تضرع بدرگاه خداوند است و از جمله گريههايي كه بسيار بر آن ثواب بار شده است گريه بر خاندان عصمت و طهارت به ويژه عزاداري و گريه براي حضرت اباعبدالله الحسين ـ عليه السّلام ـ است كه در روايتي آمده است «من بكي و ابكي واحداً فله الجنة؛ هر كس گريه كند بر امام حسين ـ عليه السّلام ـ يا يك نفر را بگرياند. بهشت براي او است».[11] همچنين: «من بكي او ابكي او تباكي علي للحسين فقد وجبت له الجنة؛ «كسي كه گريه كند يا بگرياند يا خود را بهحالت گريه كند بهشت بر او واجب ميشود» و امروزه چون دشمنان اسلام به جهت بيداري اسلامي كه ازهمين گريهها وعزاداريهاي بر سيّد الشهدا ـ عليه السّلام ـ است احساس خطر ميكنند كار امام حسين ـ عليه السّلام ـ و گريه كنندگان بر آن حضرت را خشونت مي دانند و منفي تلقي ميكند. و اسلام رادين غم و گريه معرفي ميكنند. و از طرفي برخي نيز در طرف شوخي و بازي و استراحت و ولنگاري افراط ميكنند و از خداوند و عبادت او غافل ميشوند كه اسلام اين روش را كاملاً نفي ميكند و آنهايي را كه هميشه مشغول به سينه زني و عزاداري و گريه هستند و در حال سجده و نمازند آنها را نيز افراطگر ميداند و كاملاً آنها را نيز نفي ميكند. پس اسلام دين اعتدال است هم شادي و تفريح و خنده دارد و ميگويد از آنها براي ساعات كار و تلاش خود بهره ببريد و هم در اسلام تضرع و زاري براي خداوند و عزاي امام حسين ـ عليه السّلام ـ است ولي افراط و تفريط را كاملاً مردود ميداند و كسي از نظر اسلام اهل نجات است كه بهموقع خود هر كاري را به اندازه انجام دهد و اينكه برخي عزاداري براي امام حسين ـ عليه السّلام ـ را خشونت و غمگين شدن ملّت ميخوانند دشمني با اصل امامت و ولايت دارند و خيرخواه مردم نيستند. كه خود پيامبر كه هميشه شاداب بود براي امام حسين ـ عليه السّلام ـ قبل از شهادتش گريه ميكرد و از جريان كربلا خبر ميداد…
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. طباطبايي، محمد حسين، سنن النبي (ص).
2. مجلسي، محمد تقي، حليه المتقين.
3. مصباح يزدي، محمد تقي، آذرخشي ديگر از سرزمين کربلا، قم، انتشارات مؤسسه امام خميني.
پي نوشت ها:
[1]. نهجالبلاغه، كلمات قصار، شمارة 390.
[2]. حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 17، باب 18، ص 59.
[3]. مجلسي، محمد باقر، عين الحيوة، ص 495.
[4]. غزالي، احياء العلوم، ج 2، ص 391.
[5]. همان.
[6]. غزالي، احياء العلوم، ج 2، ص 393.
[7]. همان.
[8]. قلم/ 4.
[9]. حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 93، ص 305.
[10]. توبه/ 82.
[11]. سيّد بن طاووس، لهوف.