فرقه اي از اسماعيليان نزاري كه منسوب به آقا خان محلاتي هستند را اسماعيليه آقا خانيه گويند.
جدّ اين خانواده سيد ابوالحسن خان اهل كهك قم بود كه از سادات اسماعيليه به شمار مي رفت و خود را از اعقاب اسماعيل بن جعفر صادق ـ عليه السَلام ـ مي دانست. سيد ابو الحسن خان در سال 1207 ه . ق در گذشت و پس از وي پسرش شاه خليل الله به امامت رسيد در سال 1232 ه.ق به قتل رسيد و سپس حسنعلي شاه ملقب به آقا خان مقام امامت يافت و بعد از فرار به هند به پيشواي اسماعيليان هند رسيد او در نهايت پس از چند سال امامت در 1298 ه.ق در گذشت. پس از درگذشت حسنعلي شاه يا آقا خان اوّل پسرش آقا علي شاه الحسيني يا آقا خان دوم به پيشواي اسماعيليان هند رسيد اما ديري نپاييد كه وي نيز در سال 1302 ه از دنيا رفت و سلطان محمد شاه ملقب به آقا خان سوم در 1877 م به امامت اين فرقه برگزيده شد و تا سال 1957م همچنان پيشوايي اسماعيليان را عهده دار بود و در نهايت در همين سال در ژنو در گذشت و نواده اش پرنس كريم خان به جانشيني وي برگزيده شد و هم اكنون پيشواي طايفة اسماعيليه آقا خانيه است.[1]اسماعيليه امروز به دو طايفة آغاخانيه (آقاخانيه) و بهره (بحره) تقسيم مي شوند كه باز ماندگان دو فرقة نزاري و مستعلوي هستند، گروه آغا خانيه که قريب به يك ميليون نفر ميباشد در ايران و آسيا ي ميانه و آفريقا و هند پراكنده اند و رئيس ايشان كريم آغاخان است و گروه دوم كه قريب پنجاه هزار نفر هستند در جزيرة العرب و سواحل خليج فارس و سوريه بسر مي برند.[2]درباره عقايد كلامي و فقهي اسماعيليه اختلاف بسيار است و به هر اندازه كه از زمان پيدايش اين فرقه گذشته به همان ميزان در عقيده كلامي و فقهي ايشان اختلاف نمودار گشته است. گرچه برخي معتقدند بسياري از مطالبي كه به آنها نسبت داده اند ناروا بوده و اتهامي بيش نيست.[3]هاشم عثمان با اشاره به اصول و فروع عقايد اسماعيليه سه چيز را اساس وزير بناي عقايد ايشان مي داند و ادّعا مي كند اين سه محور از خلال آثار ايشان به دست مي آيد.
1. اعتقاد به توحيد و يگانگي خداوند و تنزيه خداوند از هر نقص و عيب.
2. اعتقاد به انبياء الهي و عصمت آنها و عقيده به خاتميت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و اله ـ و وجوب اطاعت از او.
3. تصديق به آنچه خداوند در قرآن آورده و عمل به ظاهر و باطن.[4]همچنين به نقل از دائرة المعارف الاسلاميه مي نويسد: اسماعيليه همگي به نماز و روزه پايبند ند و به هر آنچه شريعت آورده عمل مي كنند.[5]عقايد و ادعيه اسماعيليان آقا خاني: اين فرقه امام خود را شخصي روحاني مي پندارند و او را جلوه گاه و مظهر صفات علي بن ابيطالب ـ عليه السَلام ـ مي دانند. ايشان مانند پيشينيان خود معتقدند كه امام بايد «حيّ» باشد تا مورد اطاعت همگان قرارگيرد دستورهاي امام وقت جايگزين فرمانهاي امام پيشين مي گردد.
غالباً فرامين امام وقت بوسيلة شخصي كه او را وزير مي خوانند به «جماعت خانه» ابلاغ مي گردد و اگر نكته اي در آن مورد سؤال قرار گيرد، تأويل و تفسير آن را از امام مي خواهند.
اسماعيليان معاصر را دعاهايي است كه خواست خود ايشان است و با نماز و عبادت و ادعية ديگر فر ق اسلام اختلاف دارد. در نماز پس از خواندن سورة فاتحه اين دعا را مي خوانند:
«سجدة وجهي اليك و توكلت عليك منك قوتي و انت عصمتي يا رب العالمين اللهم صل علي محمد المصطفي و علي علي المرتضي و علي الائمة الاطهار وعلي حجة الامر صاحب الزمان و العصر امامنا الحاضر الموجود مولانا شاه كريم الحسيني اللهم لك سجودي و طاعتي».[6]به علاوه آغا خانيه قائل به عصمت آقا خان هستند و او را مقدس مي شمارند و خمس اموالشان را به وي مي دهند.[7] از گفته هاي فوق استفاده مي شود كه انحرافاتي نيز در ميان اين گروه به چشم مي خورد و گويا با توجه به اين انحرافات بوده كه برخي از معاصرين ديانت فرقة اسماعيليه را در همه گروههاي آن ديانتي مركب از ثنويّت، يهوديّت، مسيحيّت و اسلام مي دانند.[8]به هر حال در يك جمع بندي كلي مي توان گفت آغا خانيه به شريعت قائلند گر چه در عمل به آن، روش هاي خاص خود را دارند. محقق معاصر شريف يحيي الامين اركان اعتقادات اين گروه را چنين ترسيم كرده است.
1. اعتقاد به وحدانيّت خداوند و منزه دانستن خدا از هر عيب و نقص
2. اعتقاد به وجود حجت و امام معصوم مستمراً
3. اعتقاد به اينكه قرآن و احكام اسلام تأويلاتي دارد
4. اعتقاد به اينكه عمل هر انسان بايد با شريعت، طريقت و حقيقت تطابق داشته باشد
5. اعتقاد به اينكه براي معاملات و عبادات احكامي هست اما بر حسب مصالح و گذشت زمان تغييراتي در آن حاصل مي شود
6. در دين سلوك لازم است كه از آن به طريقت تعبير مي كنند.
7. هر مسلماني براي دريافت واقعيات احكام الهي بايد در پي كشف حقيقت باشد.[9]ولي عملا اسماعيليه آقاخانيه پابند به شريعت و نماز نمي باشند و به رسم رسومات خود شان که مغاير با شريعت اسلام است عمل مي کنند حتي آنان به معبد شان مسجد نمي گويند بلکه اسم جماعت خانه را براي آن برگزيده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ اعلام الاسماعيليه، دكتر مصطفي غالب
2ـ دانشنامه ايران و اسلام ج1 ص 111
3ـ دائرة المعارف الاسلاميه ج2 ص 187
4ـ موسوعة الفرق الاسلاميه، دكتر محمد جواد مشكور
5ـ دائرة المعارف تشيع، ج 1 ص 125
6ـ مجله تخصصي كلام شماره هاي 18و 19.
پي نوشت ها:
[1] . مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامي، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، چاپ دوم، 1372، ص1ـ3.
[2] . مشكور، همان، ص53؛ برخي ادعا كرده اند جمعيت ايشان هم اكنون حدود بيست ميليون نفر است كه در هند و شرق آفريقا زندگي مي كنند. (عبدالمنعم المحفني، موسوعة الفرق و الجماعات، ص 55).
[3] . هاشم عثمان، الاسماعيليه بين الحقائق و الاباطيل، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ اول، 1419ق، ص115.
[4] . الاسماعيليه بين الحقائق والاباطيل، همان.
[5] . همان، ص111.
[6] . فرهنگ فرق اسلامي، همان، ص4؛ نيز ر.ك: موسوعة الفرق و الجماعات، ص21.
[7] . الحفني، عبد المنعم، موسوعة الفرق و الجماعات، قاهره، مكتبه مدبولي، چاپ دوم، 1998م ، ص21.
[8] . بستاني، دائرة المعارف، ج3، ص627.
[9] . معجم الفرق الاسلاميه، بيروت، دارالاضواء، چاپ اول، 1406ق، ص40؛ نيز ر.ك: دکتر مصطفي، غالب الحركات الباطنيه في الاسلام، بيروت، دار الانولس، ص99.