در ميان مردم معمول است كه بعضي روزها و ساعتها را سعد و مبارك و برخي را شوم و نحس ميشمرند، نحس بودن زمان يا روز خاصي به اين معنا است كه در آنها جز بدي و شر رخ ندهد و كارهاي و فعاليتهاي انسان در آن زمانها بركتي در پي نداشته باشد. مبارك و سعد بودن زمانها نيز به عكس آن است.
آيات و روايات:
در آيات قرآن كريم تنها در دو مورد به «نحوست روزها» اشاره شده است: آيه 19 سورة قمر و آية 16 سورة فصلت. در آيه 16 سورة فصلت آمده است: «فارسلنا عليهم ريحاً صرصراً في ايام نحسات؛ پس بر آنان تندبادي توفنده در روزهايي شوم فرستاديم.»
در نقطه مقابل, تعبير «مبارك» و سعديت براي روزها و شبها نيز, در برخي آيهها ديده ميشود؛ دربارة شب قدر ميخوانيم:«انّا انزلنه في ليلةٍ مباركه»
به اين ترتيب قرآن كريم, جز اشارهاي سربسته به اين مسئله ندارد, ولي در روايات, احاديث زيادي دربارة «نحس» و «سعد» بودن روزها وجود دارد كه بسياري از آنها مجعول و خرافه ميباشند و برخي به خاطر مرسله بودن يا بدون سند بودن ضعيفاند. هر چند برخي نيز معتبر بوده, قابل اعتماد ميباشند.
عقل و سعد و نحس بودن زمانها
از نظر عقلي, ماهيت و طبيعت زمانها, مانند هم ميباشند؛ بنابراين فرقي ميان اجزاي زمان وجود ندارد تا بگوييم جزيي از زمان ميمون و جزء ديگر شوم است, اما اين كه آيا عوامل خارجي كه بر روي دادن حوادث تأثير ميگذارند, در سعد يا نحس بودن زمانها دخيلند يا خير؟ علامه طباطبايي ميفرمايند: «عوامل از حيطة علم ما بيرون است, ما نميتوانيم تكه تكه زمان را با عواملي كه در آن زمان دست دركارند. بسنجيم, تا بفهميم آن عوامل در اين تكه از زمان چه عملكردي دارند و آيا عملكرد آنها طوري است كه اين قسمت از زمان را سعد كند يا نحس, و تجربه را در اين جهت نيز كارآمد نيست. چون تجربه وقتي مفيد است كه ما زمان را جداي از عوامل در دست داشته باشيم و با هر عاملي هم سنجيده باشيم, تا بدانيم فلان اثر, اثر فلان عامل است و ما زمان جداي از عوامل نداريم, و عوامل هم براي ما معلوم نيست».
البته همان گونه كه با برهان عقلي,سعد يا نحس بودن روزها و زمانها را نميتوانيم اثبات كنيم, در مقابل نيز نميتوانيم با برهان قاطع سعد يا نحس نبودن روزها را نفي كنيم؛ بنابراين تنها ميتوان گفت: سعد يا نحس بودن روزها از نظر عقلي تا حدي ممكن است ولي از نظر عقل قابل اثبات نيست.[1]بررسي محتواي آيات و روايات
آيات
از ظاهر آياتي كه برخي از روزها ـ روزهاي نزول عذاب به قوم عاد ـ را توصيف كرده برداشت ميشود كه نحوست مربوط به خود اين هفت شبانه و هشت روزي است كه عذاب به طور مستمر بر آنان نازل ميشد. از اين آيات برنميآيدكه اين نحوست با گذشت زمان و چرخش روزها بازگشت كند.
همچنين مبارك و ميمون بودن برخي شبها مانند شب قدر و شب نزول قرآن, به خاطر مقارن بودن اين شب با امور معنوي و قدسي است و در واقع فضيلت و مبارك بودن اين شبها به خاطر فضيلت عبادت در چنين شبهايي است به طوري كه قابل مقايسه با شبهاي ديگر نيست.
حاصل آن كه از نگاه آيات شوم يا ميمون بودن روزها و شبها به خاطر حوادثي است كه در آنها رخ داده و خود زمانها اثر مستقلي در ميمون يا شوم بودنشان ندارند.[2]
روايات
چنانكه گفتيم, بسياري از روايات در اين باره ضعيف و مجعولند. روايات ديگر را نيز سه بخش ميتوان كرد:
1 . برخي روايات به سعد و نحس بودن روزها اشاره كرده, سعد و نحس بودن آنها را با برخي حوادث مطلوب يا نامطلوب پيوند زدهاند. از جمله در روايتي آمده است: روز سوم ماه روز نحسي است, چرا كه آدم و حوا در آن روز, از بهشت رانده شدند و لباس بهشتي از تن آنان كنده شد.[3] يا در روايت ديگري به شدت از تبرك و ذخيره آذوقه, در روز عاشورا به خاطر تبرك بني اميه به آن روز, منع كردهاند.
2 . در مقابل اين روايات, روايات متعددي آمده است كه ما را از نسبت دادن نحوست به روزها منع كرده است. از جمله در روايتي آمده است: «… روزها چه گناهي دارد كه شما آنها را شوم ميشمريد هنگامي كه كيفر اعمال شما در اين روزها دامانتان را ميگيرد؟»[4]3 . در رواياتي نيز, براي رفع نحوست به پرداخت صدقه, گرفتن روزه, خواندن قرآن, و… سفارش شده است در حديثي ميخوانيم كه يكي از ياران امام هشتم ـ عليه السّلام ـ از آن حضرت پرسيد: آيا در هيچ روزي از روزهاي مكروه چهارشنبه و غير آن سفركردن مناسب است؟ امام ـ عليه السّلام ـ در پاسخ فرمود: سفرت را با صدقه آغازكن و آية الكرسي را به هنگامي كه ميخواهي حركت كني تلاوت كن».[5]
جمعبندي روايات
از جمع ميان اين رواياتها, چند ديدگاه به چشم ميخورد:
1 . مجموع اين روايات ميفهماند كه در خود روزها و ساعتها, نحس يا شوميتي نهفته نيست؛ بلكه ميمون يا ناميمون بودن آن روزها به خاطر حوادثي است كه در آن روزها اتفاق افتاده يا انسان با تلقين و تفّال, اين ذهنيت را در خود به وجود آورده است و مقصود اسلام از توجه دادن به اين روزها, توجه افراد به حوادثي است كه در آنها رخ داده تا مردم از نظر عمل خود را بر حوادث تاريخي سازنده تطبيق دهند و از حوادث مخرب و روش بنيانگذاران آنها فاصله گيرند.[6]2 . برخي رواياتي كه نحوست بعضي روزها را مسلم گرفتهاند, حمل بر تقيه كردهاند. علامه طباطبايي دربارة اين نظريه ميفرمايند: « و خيلي هم بعيد نيست, براي اين كه تفّال به زمانها و مكانها و اوضاع و احوال و شوم دانستن آنها از خصائص عامه (عموم مردم) است كه خرافاتي بسيار نزد عوام از امتها و طوائف مختلفه آنان يافت نميشود»[7]3 . عدهاي برآنند كه دو نظريه فوق, ممكن است در مورد بخشي از روايتها درست باشد, ولي در مورد همة آنها صادق نيست؛ چرا كه از برخي روايتها استفاده ميشود, تأثير مرموزي در برخي روزها نهفته است كه ما از آن آگاهي نداريم, مهم اين است كه ما روزها را مستقل در تأثير نپنداريم و اثر آنها را وابسته به خداوند بدانيم.[8]
نتيجه
جداي از تأييد يا نفي هر يك از نظريات فوق ـ هرچند نفي سعد و نحس بودن به نظر علامه طباطبايي نزديكتر به واقع است[9] ـ دو نكته حايز اهميت است.
1 . برخي در مورد مسئله سعد و نحس ايام به اندازهاي راه افراط را پوييدهاند كه به هر كاري كه ميخواهند دست بزنند پيش از همه چيز به سراغ سعد و نحس ايام ميروند و در عمل از بسياري فعاليتها باز ميمانند و فرصتهاي طلايي را از دست ميدهند. و به جاي بررسي عومل شكست يا پيروزي خود گناه و موفقيت خود را به گردن شومي ايام يا ميمون بودن آنها مياندازد.
اين يك نوع فرار از حقيقت, افراط در مسئله و توضيح خرافي حوادث زندگي است كه بايد از آن به شدت پرهيز كرد.
2 . مسئله توجه به سعد و نحس ايام, افزون بر اين كه انسان را به يك سلسله حوادث تاريخي آموزنده رهنمون ميشود, عاملي است براي توسل و توجه به ساحت قدس الهي, و استمداد از ذات پاك پروردگار. لذا در روايات متعددي ميخوانيم در روزهايي كه نام نحس بر آن گذارده شده ميتوانيد با دادن صدقه, و با خواندن دعا و استمداد از لطف خداوند و قرائت بعضي آيات قرآن, و توكل بر ذات پاك او, به دنبال كارها برويد و پيروز و موفق باشيد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . سيره نبوي, شهيد مطهري, ص 34-39.
2 . مغز متفكر جهان شيعه, مركز مطالعات اسلامي استراسبورگ, ترجمه:ذبيح الله منصوري, ص 472-476.
پي نوشت ها:
[1] . طباطبايي, سيد محمد حسين، تفسير الميزان, ترجمه: سيد محمدباقر موسوي همداني, بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي, ج 19, ص 137.
[2] . همان, ص 138.
[3] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار, ج 21, ص9.
[4] . حر عاملي، وسائلالشيعه, ج7, ص 508.
[5] . کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي, ج4, ص 283.
[6] . طباطبايي, سيد محمد حسين، پيشين, ص 140.
[7] . همان, ص 143.
[8] . مكارم شيرازي، ناصر و ديگران, ج23, ص44.
[9] . تذكر اين نكته شايسته است كه هرچند علامه طباطبايي سعد و نحس بودن روزها را نميپذيرد اما به طور بسيار جزيي, سعد يا نحس بودن سيارات را (مانند قمر در عقرب) در صورت برهان و دليل قوي داشتن ميپذيرند. الميزان, همان, ص145.