ترديدي در اين نيست كه تورات و انجيل اسامي كتاب هاي آسماني است كه به گفته صريح قرآن كريم[1] خداوند آنها را بر انبياء گرامي اش حضرت موسي و حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ براي هدايت امت آنان نازل كرده است.
اما اين تورات و انجيل موجود در دست يهوديان و مسيحيان آن تورات و انجيل واقعي آسماني نمي باشند. تورات موجود بعد از آنكه تورات اصلي توسط جنگ هاي آشوري ها و بخت النّصر بر عليه يهوديان و اشغال فلسطين توسط آنان مفقود و از بين رفت، توسط بعضي نويسندگان يهوديان و يا آن طوري كه گفته شده توسط عُزير[2] به صورت جعلي و تحريفي تدوين و جمع آوري شد. و به عنوان كتاب تورات پذيرفته شده. وضعيت انجيل موجود از حيث عدم آسماني بودن آن روشن تر از تورات است زيرا انجيل هاي چهارگانه با تمام اختلافات و تناقضات موجود در متون آنها، توسط نويسندگاني بنام هاي متي، لوقا، مرقس و يوحنا نگاشته شده و در اختيار مسيحيان به عنوان انجيل قرار داده شده اند.
تورات و انجيل واقعي كه به ترتيب در ششم ماه رمضان و دهم ماه رمضان نازل شده اند[3] كتاب هاي هستند كه علي ـ عليه السّلام ـ در رابطه با آنها مي فرمايد: به خدا سوگند اگر بالشي برايم تا كنند و بر آن نشينم توراتيان را به تورات شان و انجيليان را به انجيل شان فتوي دهم تا بدان جا كه خداوند تورات و انجيل را به زبان آورد هر كدام گويد: علي درست گفته است، او به آنچه بر من نازل شده شما را فتوي داده است.[4] و اين تورات و انجيل آسماني به فرموده رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ توسط امام زمان (عج) و ياران آن حضرت از سرزمين انطاكيه و غاري كه در آن جا است بيرون آورده خواهد شد و بر طبق آنها با يهوديان و مسيحيان احتجاج خواهند نمود.[5]به هر صورت تورات و انجيل موجود هيچ ربطي به خداوند و حضرت موسي و حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ ندارند بلكه كتابهايي هستند كه مشتمل بر يك سلسله زندگينامههاي غالباً غير واقعي و نيز افسانهها و اساطير دروغين و جعلي و مطلب خلاف عقلي و فطرت بوده كه توسط نويسندگان شان خلق و جمع آوري شده اند. و هيچ نوع ارزش علمي و بار هدايت گري در متون آنها ديده نميشوند و عاري از هر نوع استدلالهاي عقلي و فطري مي باشند.
پس تورات و انجيل و هركتاب ديگري كه مثل آنها بي بهره از استحكام برهاني و عقلي و علمي باشد هرگز نمي توانند از اين راه هاي معقول و پذيرفته شده اي در نزد انسانهاي سالم و عاقل بر خوانندة خود اثر بگذارد. چون چينن قدرتي در آنها وجود ندارد كه با آن قدرت بتوانند در خواننده اثر گذاشته و او را به سوي خود بكشاند.
بلي تأثيرگذاري آنها بستگي به حالات روحي و رواني و علمي و اعتقادي خود خواننده دارد. و اين تأثيرگذاري با توجه به اختلاف ذهنيت ها، و سرمايه علمي و اعتقادي در انسان ها، مختلف خواهد بود. حتي ممكن است بعضي به حدي از ضعف علمي و منطقي برخوردار باشند كه يك امر باطل صددرصد را به عنوان يك حقيقت اعتقادي خودش بپذيرد چنانچه كه در دنيا نمونههاي فراواني از قبيل بتپرستي، گاوپرستي، انسان پرستي و امثال آنها وجود دارد. و برخي از مردم در قرن اخير با تماس و مطالعة كتابهاي ماركسيستي و كمونيستي به سوي الحاد بي خدايي جذب شدند. و معناي آن اين نيست كه عقايد ماركسيستي از قوت منطقي و عقلي و يا علمي برخوردار بوده بلكه چنين گرايشي از ضعف و عدم سرمايه علمي و منطقي آنان حكايت ميكند، لذا بعد از سالها تلاش و زحمات خودشان دانستند كه راه باطل رفتهاند و خود بخود مضمحل شده و به گفته امام خميني (ره) كمونيسم را ديگر بايد در موزه هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد.[6] پس تورات و انجيل و هر كتاب ديگري حتي اگر افسانه اي و تخيّلي هم باشد از طريق نقاط ضعف خوانندة خود مي تواند در افكار و انديشه هاي او تأثير بگذارد و باعث گمراهي و يا لااقل حيرت ترديد در او شود. و عواملي كه زمينه تأثير كتاب هايي مثل تورات و انجيل را در خواننده خود ايجاد مي كند مي توانيم از قرار زير به آنها اشاره كنيم:
1. عدم برخورداري از توان علمي،منطقي،اعتقادي و تجربيات اجتماعي بهترين راه براي نفوذ مطالب باطل و عاري از هر نوع استدلال مي باشد. به عبارت ديگر جهل و ناداني از اساسي ترين عامل پذيرش باطل بشمار مي آيد.
2. تسليم شدن به احساسات كاذب در برابر جذابيت هاي حاكم بر مطالب مندرج در اين كتابها كه موافق با هوا و هوسهاي حيواني بوده يكي ديگر از راه هاي نفوذ آنها در افكار و انديشه ها مي باشد.
3. جذابيت مظاهر تكنولوژي و صنعت و به طور كلي پيشرفت و امور دنيوي در جهان مسيحيت و يهوديت ممكن است در خواننده اثر بگذارد و زمينه را براي كشيده شدن او بسوي آنها ايجاد كند. ولو اين پديده هاي صنعتي ربطي به تورات و انجيل ندارد لكن خوانندة اين كتاب ها ممكن است با عدم توجه، آنها را از آثار مسيحيت و يهوديت بداند.
4. تمسخر و تحقير جهان مسيحيت و يهوديت نسبت به مؤمنين و مسلمين كه از دأب و خصلتهاي اهل باطل بشمار ميآيد و در قرآن كريم در اين رابطه ميفرمايد: «زندگي دنيا در چشم كافران آراسته و زينت داده شده است و مؤمنان را ريشخند ميكنند.»[7] ممكن است در بعضيها خصوصاً در عصر حاضر كه فرهنگ و اقتصاد و امثال اين امور جهاني شده است. از حيث روحي رواني زمينة پذيرش عقايد آنان را ايجاد كند با خواندن كتابهاي شان بسوي آنان كشيده شود. هم چنانكه در كشورهاي اسلامي مشاهده مي شود كه يك مسلمان از خواندن نماز در حضور غرب گرايان خجالت مي كشد و شركت در مراسم و شعائر اسلامي و انجام ساير اعمال ديني بدليل جو حاكم و فضاي آلوده برخي از افراد جامعه، سخت و مايه شرمندگي ميباشد. و متأسفانه بعضيها از همين راهها به سوي آنان كشيده شده اند و به انجام مراسم خشك و خرافي و غير معقول آنان روي آورده اند. مسئله هدايت و گمراهي از اهم مسائل در زندگي بشر مي باشد و خداوند براي هدايت بندگانش پيامبراني فرستاد تا بوسيلة آنان سعادت ابدي و هميشگي آنان را فراهم نمايد و از بدبختي و شقاوت نجات يابد. و در همين راستا دين مبين اسلام به مسئله هدايت خيلي اهتمام گماشته است و هيچ چيزي را مبهم نگذاشته و حتي امامان بعد از پيامبر خدا را جهت هدايت مردم معرفي نموده است. و لذا علماء «اسلامي اعم از شيعه و سني براي حفظ مسلمانان از گمراهي و بدبختي، چاپ، نشر، تعليم و حفظ كتاب هاي ضالّه و گمراه كننده از جمله تورات و انجيل را حرام مي دانند مگر اينكه براي نقض و حجت باشد.[8]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عصر الظهور، تأليف شيخ علي كوراني، (ترجمه عباسعلي).
2. دنيا بازيچة يهود، تأليف سيد محمد حسين شيرازي.
پي نوشت ها:
[1] . سورة آل عمران، آية 3.
[2] . طباطبايي، محمد حسين، الميزان، 6/77.
[3] . شيخ مفيد، مقنعة، ص 3090، قم جامعه مدرسين، 1410 ق.
[4] . همداني، احمد الرحماني، الامام علي ـ عليه السّلام ـ ، ص 111، انتشارات معين، دوم 1419 ق.
[5] . كوراني، شيخ علي، عصر الظهور، ص 36 (ترجمه عباسعلي)، سازمان تبليغات دوم 1371ش.
[6] . امام خميني، صحيفة نور، انجيل 21، ص 220، تاريخ 11/10/1367 (پيام به گورباچف).
[7] . بقره/212.
[8] . علامه حلي، قواعد الاحكام، 2/8، قم، مؤسسة نشر اسلامي، اول 1413 ق.