طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آيا انسان علاوه بر وظائف اخروي نسبت به آباداني دنيا نيز مسئول است؟

آيا انسان علاوه بر وظائف اخروي نسبت به آباداني دنيا نيز مسئول است؟

خداوند در آيه 77 سوره قصص مي فرمايد: «وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ‏ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ »در آنچه خدا به تو عطا كرده است سراى آخرت را بجوى، و سهم خود را از دنيا فراموش مكن، و نيكى كن همان گونه كه خدا به تو نيكى كرده است، و در زمين خواهان فساد مباش، بى‏ ترديد خدا مفسدان را دوست ندارد.
طبق اين آيه انسان بايد سعي در جمع بين دنيا و آخرت داشته باشد؛ يعني با كمك نعمت هاي دنيوي، آخرت را بجويد و از نعمت هاي دنيا نيز استفاده كند؛ اما هرگز نبايد در دنيا فساد كند.
طبق آيه اي ديگر انسان نه تنها مي تواند از دنيا بهره ببرد و نبايد در آن فساد كند؛ بلكه موظف به آبادسازي دنيا نيز مي باشد: « هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ‏ فيها » او شما را از زمين به وجود آورد و از شما خواست كه در آن آبادانى كنيد.[1] كلمه” عمارت” (بر خلاف كلمه” خراب” كه به معناى از اثر انداختن چيزى است)، به معناى آباد كردن چيزى است تا اثر مطلوب را دارا شود. و واژه “استعمار” در لغت عرب به معناى طلب عمارت است و منظور سپردن آبادى زمين به كسى است كه آن كس طبق اين آيه انسان است. بنابراين انسان مي تواند زمين را از حال طبيعيش برگرداند و وضعى به آن بدهد كه بتوان از فوايد آن استفاده كرد، مثلا خانه خراب و غير قابل سكونت را به گونه اي متحول كند كه قابل سكونت شود و در مسجد طورى تحول ايجاد كند كه شايسته براى عبادت شود و زراعت را به نحوى متحول سازد كه آماده كشت و زرع گردد و باغ را به صورتى در آورد كه ميوه بدهد و يا قابل تنزه و سير و گشت گردد.[2] قابل توجه اينكه قرآن نمى‏ گويد خداوند زمين را آباد كرد و در اختيار شما گذاشت، بلكه مى‏ گويد عمران و آبادى زمين را به شما تفويض كرد، اشاره به اينكه وسائل از هر نظر آماده است، اما شما بايد با كار و كوشش زمين را آباد سازيد و منابع آن را بدست آوريد و بدون كار و كوشش سهمى نداريد.[3] بنابراين آنچه قرآن به آن سفارش مي كند توازن بين دنيا و آخرت و ماده و روح است و اين توازن به معناي آبادسازي دنيا و آخرت با هم است.
پي نوشت:
[1] .هود،61
[2] . ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، 1374،  ج‏10، ص: 461
[3] . تفسير نمونه،دارالكتب الاسلاميه، 1374، ج‏9، ص: 152

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد