اديان آسماني در حقيقت مانند آب زلال و شفّافي هستند كه از آسمان نازل ميگردند كه در آغاز، به صفا و پاكي باران و روشنايي آفتاب هستند، ولي با تماس افكار منحطّ جاهلان و دست هاي آلوده مغرضان و آميختگي با عادات و خرافات، گاهي چنان تحريف ميشوند كه جاذبه خود را از دست ميدهند. يكي از رسالت هاي امام زمان ـ عليه السّلام ـ پيراستن اسلام از اين آلودگيها و خرافات و پيرايهها، و به تعبير ديگر، نوسازي بناي بناي شكوهمند اسلام است. به همين دليل، در پارهاي از روايات از اين نوسازي (تعبير به امر جديد شده است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: اذا خرج القائِمُ يقوم بِاَمرٍ جديد و كتابٍ جديدٍ و سُنُّةٍ جديد و قَضاءِ جَديدٍ.[1] هنگامي كه قائم خروج كند، امر جديد. كتاب جديد، روش و سنت جديد و داوري جديدي باخود ميآورد يعني در آن زمان، اسلام را آنچنان از لابلاي انبوه خرافات و تحريفها و تفاسير نادرست بيرون ميكشد كه گويي بنايي كاملاً نو و جديد ساخته است.
البته تذكر اين نكته ضرورت دارد كه عليرغم تصوري كه در ميان مردم وجود دارد در روايات امام مهدي ـ عليه السّلام ـ آورندة «دين جديد» معرفي نشده است و واژة «دين جديد» در هيچ يك از روايات مربوط به امام مهدي ـ عليه السّلام ـ ذكر نشده است. با اين وجود در مورد دستورات و آيين حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ دو دسته روايت وارد شده است. يك دسته منشأ پيدايش اين فكر شده است كه حضرت داراي آيين جديدي است. كه نخست به اين دسته از روايات اشاره مي كنيم.
دسته اول: رواياتي كه منشأ توهم دين جديد شده است و آنها عبارتند از:
1. از امام صادق ـ عليه السّلام ـ از سيره حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ سوال شد حضرت چنين فرمودند:
يَصْنَعُ ما صَنَعَ رسول الله، يَهْدِمُ ما كانَ قَبْلَهُ كَما هَدُمَ رسول الله اَمْرَ الجاهِليه و يَسْتَأنِفُ الاسلامَ جَديداً.[2]همان كاري را كه رسول خدا انجام داد. مهدي انجام ميدهد. بدعت هاي موجود را خراب ميكند، چنانكه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلم ـ اساس جاهليت را منهدم نمود سپس اسلام را از نو بنا ميكند.
2. شخصي بنام ابو خديجه از حضرت صادق نقل ميكند كه حضرت فرمود: اِذا خرَجَ القائمُ جاءَ بِاَمْرٍ جديدٍ كَما دَعا رسول الله في بَدْءِ الاِسلام اِلي اَمْرٍ جَديد.[3] هنگامي كه قائم ظهور كرد با امر جديد خواهد آمد چنانكه رسول خدا در آغاز اسلام مردم را به امر جديد دعوت ميكرد.
دسته دوم روايات كه مبين روايات فوق هستند واز آنها استفاده ميشود كه حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ مروج دين جدش پيامبر اسلام است:
1. ابو سعيد خدري از رسول خدا روايت ميكند كه حضرت فرمود: يَخْرُجُ رَجُلُ مِنْ اَهْلِبَيْتي و يَعْمَلُ بِسُنَّتي.[4] يكي از اهل بيت من قيام ميكند و به سنت و روش من عمل ميكند.
2. وَ اَنَّ الثاني عشر مِنْ وُلْدي يَغيبُ حتي لا يُري وَ يَأْتي عَلي اُمَّتي بِزَمَنٍ لا يَبْقي مِنَ الاِسْلام اِلاّ اِسْمُهُ…[5] دوازدهمي از فرزندانم به طوري غايب ميشود كه اصلاً ديده نميشود. زماني خواهد آمد كه از اسلام جز اسمي و از قرآن جز رسم و اثري باقي نميماند، در آن هنگام خدا به وي اجازه نهضت ميدهد و به وسيلة او اسلام را تقويت كرده و تجديدش ميكند. و چندين روايت ديگر به همين مضمون وجود دارد.
چنانكه ملاحظه فرموديد اين احاديث بالصراحه دلالت دارند بر اينكه برنامه امام زمان و رفتارش ترويج و بسط اسلام و تجديد قرآن است و به منظور اجراي سنت هاي پيامبر مقاتله ميكند. بنابراين، اگر اجمالي در دسته اول وجود داشت با توضيحاتي كه در اين احاديث آمده است برطرف ميشود. در مجموع بايد احاديث را به گونهاي تفسير كرد كه رفع شبهه شود بدين معنا و بيان كه در زمان غيبت، بدعت هايي در دين گذاشته ميشود و احكامي از اسلام و قرآن بر طبق ميل مردم تأويل و تفسير ميشود و بسياري از حدود و احكام چنان فراموش ميشوند كه گويا اصلاً از اسلام نبودند. وقتي كه مهدي ـ عليه السّلام ـ ظهور كند بدعت ها را باطل ميكند واحكام خدا و قرآن را صادر مينمايد. حدود را بدون سهل انگاري اجرا ميكند و معلوم است كه براي مردم چنين برنامهاي تازگي دارد. مردمي كه اركان و اصول مسلّمه اسلام را رها كرده و تنها به برخي ظواهر آن اكتفا نموده، از اسلام فقط نماز و روزه و اجتناب از نجاسات چيزي نميدانند، بعضيها دين را در مسجد محصور كرده و حقيقت آن در عمل و حركت شان نفوذ ندارد. در كوچه و بازار، دانشگاهها و… اثري از اسلام نيست. محرمات الهي را با حيلههاي گوناگون و تأويلات صوري جايز ميشمارند. از اداي حقوق واجبه خودداري مينمايند به دلخواه خود احكام و آيات را تفسير ميكنند. از قرآن فقط به قرائت، تجويد و احترام صوري اكتفا ميكنند. اگر امام زمان ـ عليه السّلام ـ ظاهر شود و بگويد: شما از حقيقت و گوهر دين دور افتاديد و آيات و احاديث را بر خلاف واقع تفسير كردهايد. چرا حقيقت نوراني قرآن و اسلام را رها كردهايد و به ظواهر قناعت كردهايد؟ دستورات اخلاقي و اجتماعي را بايد از اركان اسلام بدانيد و جزء برنامة عملي خويش قرار دهيد و اسلام را در مساجد محصور نكنيد و با حيلهها از زيربار احكام خدا شانه خالي نكنيد، وظيفه امر به معروف و نهي از منكر را به طور واقعي آن انجام دهيد و فلان عمل، بدعت است آن را ترك كنيد و از اسلام و دين خدا ندانيد. قطعاً چنين دين و برنامهاي براي مردم تازگي دارد زيرا تا كنون اسلام را به شكل ديگر تصور كرده بودند، آنان ميپنداشتند ترقي و عظمت اسلام در تزئين مساجد و منارههاي بلند است موقعي كه امام زمان ـ عليه السّلام ـ بفرمايد عظمت اسلام، عمل صالح و راستي و درستي و امانت و وفاي به عهد و اجتناب از حرام و … است. براي مردم تازگي دارد. اين است معناي آيين جديد نه آنكه حضرت دين و آئين جديد به همراه ميآورد كه غير از دين و آئين پيامبر است. بلكه دين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ را از خرافات و بدعت ها و آلودگي ها بيرون ميآورد آنطور كه تا به امروز نبود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. در انتظار ققنوس، ترجمه مهدي عليزاده.
2. دادگستر جهان، آيت الله اميني.
3. عصر زندگي، محمد حكيمي.
پي نوشت ها:
[1]. اثبات الهداة ، شيخ حر عاملي ، ج 7 ، ص 83.
[2]. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 352، بيروت، مؤسسه الوفاء.
[3]. همان ، ص 83.
[4]. بحارالانوار، ج 51، ص 82.
[5]. آيت الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 98، قم، انتشارات حضرت معصومه سلام الله عليها.