قبل از آغاز بحث بايد به اين نکته اشاره کنيم که در مباحث تاريخي هرچه تاريخ نگارش منبع به زمان اصل حادثه نزديکتر باشد مورخين به آن بهاي بيشتري مي دهند و اتقان بيشتري را براي آن قائلند هر چند اين مساله کلي نيست و جهات ديگر نيز بايد مورد توجه قرار بگيرند.
1. رياض القدس: عنوان اصلي اين كتاب «رياض القدس المسمي بحدائق الانس» مي باشد اين كتاب از تأليفات «صدر الدين واعظ قزويني» مي باشد. نويسنده، در مقدمه كتابش چاپ و انتشار اين كتاب را با كمك و همراهي و همت «ميرزا علي اصغر خان و اميركبير»[1] مي داند. اين كتاب از منابع دست اول و قديمي نيست. بلكه در دوره قاجاريه نوشته شده است بنابراين اعتبار و اتقان كتب دست اول را ندارد. علاوه بر اينكه اين كتاب هنگام نقل مطالب، منابع خودش را ذكر نمي كند و اين امر نيز خود از عيوب اين كتاب محسوب مي شود.مطالبي در اين كتاب بيان شده كه چندان قابل اعتبار و قبول نيستند و بدون مدرك ذكر شده اند.
2. معالي السبطين: نويسنده اين كتاب «محمد مهدي بن عبدالهادي مازندراني حائري» مي باشد. تولد ايشان در سال 1300 هجري بوده است. اين كتاب سه جلد مي باشد كه جلد سوم آن در حالات و زندگي امام حسن و امام حسين – عليهما السلام – مي باشد. آقاي حائري قبل از نوشتن اين كتاب، كتاب هاي ديگري را هم نوشته است از جمله «كوكب الدري في احوال النبي و البتول والوصي» و كتاب «شجره طوبي» كه خودش نيز در مقدمة معالي السبطين به اين نكته اشاره كرده است.[2]ايرادي كه بر كتاب سابق گرفته شد يعني عدم ذكر منابع از عيوب اين كتاب نيز محسوب مي شود. علاوه بر اينكه اين كتاب جزء كتب دست اول نيست و از منابع قرن 14 و تقريباً معاصر است كه از اعتبار قوي برخوردار نيست.
3. الدمعة الساكبه: عنوان كتاب «الدمعة الساكبه في احوال النبي والعتره الطاهره» مي باشد. اين كتاب توسط محمد باقر بن عبدالكريم بهبهاني به رشته تحرير درآمده است. قسمتي از اين كتاب در بردارنده زندگي امام حسين ـ عليه السّلام ـ مي باشد تاريخ تأليف كتاب معلوم نيست، اما نويسنده ي اين كتاب در سال 1285 ه.ق فوت كرده است. اين كتاب از كتاب هاي معتبر مي باشد. و علماي زيادي در تأييد اين كتاب و نويسنده اش سخن گفته اند من جمله «واعظ تبريزي» در كتاب وقايع الايام جلد 4 ص 25 اين نويسنده را ستوده و به نقل از شيخ محمد عراقي گفته است: «او در عبارات عربيه دستي نداشت، با اين حال توفيق رباني چنان شامل حال او گرديد كه كتابي كبير و عربي (الدمعة الساكبه) در احوالات چهارده معصوم نوشت، كه مقبول اهل نظر و مطبوع طبع علماي معتبر گرديد. به طوري كه در حيات خود او جمعي از كتٌاب مشغول استنساخ آن كتاب براي علماي معتبر عصر، و افاضل طلاب بودند»[3]. علماي ديگري همچون ميرزا حبيب الله غروي گيلاني، سيد علي بحرالعلوم، فاضل ايرواني، شيخ هاشم كاظمي غروي و… در ابتداي كتاب، اعتبارش را تأييد كرده اند. و هر كدام از آنها مطلبي را در اعتبار اين كتاب و نويسنده اش ذكر كرده اند، در مقدمه اين كتاب آمده است: «اگر براي اين كتاب هيچ فضيلتي نباشد مگر تأييدات يازده گانه كه علماي بزرگ و فقها و علماي امت و رؤساي اسلام، (كه عبارات آنها خواهد آمد) باز هم سزاوار بود كه هر انسان عاقلي به اين كتاب روي آورد. چرا كه اين كتاب خود بنفسه دلالت بر كمال خويش دارد…»[4] به عنوان نمونه در يكي از اين تأييديه ها آمده است: «من در مؤلف اين كتاب نظر كردم او را شخصي ماهر، بصير، محدث، عارف و خبير يافتم او در اين كتاب جواهر اخبار از ائمه اطهار – صلوات الله عليهم اجمعين – نقل كرده است».[5]4. رياض الاحزان: محمد حسن قزويني نويسنده ي اين كتاب است. اين كتاب در سه مجلد به چاپ رسيده است. مؤلف كتاب در سال 1305 فوت كرده است[6]، كتاب مربوط است به دوره قاجاريه و به زبان عربي نگاشته شده است. اشكالي كه بر اين كتاب وارد است همانند برخي ديگر از كتاب هايي كه ذكر شد اين است كه منابع خويش را ذكر نكرده است. علاوه بر اينكه از قدمت هم برخوردار نيست.
5. روضة الشهداء: اين كتاب توسط «ملا حسين واعظ كاشفي» نوشته شده است. نويسنده مدتي در سبزوار زندگي كرده و سپس به نيشابور و مشهد و هرات رفته است و در سال 910 ه.ق در گذشته است.[7]تقريباً نيمي از اين كتاب درباره امام حسين ـ عليه السّلام ـ و اهل بيت و اصحاب آن حضرت است تأليف اين كتاب در سال 907 ه.ق صورت گرفته و اصطلاح روضه خواني برگرفته از نام اين كتاب است. چرا كه در زمان هاي سابق روضه هاي امام حسين ـ عليه السّلام ـ و اصحابش را روضه خوانان عيناً از روي اين كتاب مي خوانده اند. مذهب نويسنده كتاب معلوم نيست برخي او را سني و برخي شيعه دانسته اند و شهيد مطهري (ره) او را فردي بوقلمون صفت ذكر كرده است. شهيد مطهري (ره) مي نويسد: «اين كتاب تقريباً 500 سال پيش نوشته شده است. نويسنده آن مردي بوقلمون صفت بوده بين شيعه ها كه مي رفته خودش را شيعه صد در صد و مسلّم معرفي مي كرده و بين سني ها كه مي رفته خودش را حنفي نشان مي داده است».[8] ميرزا عبدالله افندي در اعتبار اين كتاب مي نويسد: «اكثر روايات اين كتاب بلكه همه آنها از كتب غير مشهوره اخذ شده و اعتمادي بر آنها نيست». و شهيد مطهري (ره) در رابطه با اين كتاب مي نويسد: «وقتي اين كتاب را خواندم ديدم حتي اسمها جعلي است. يعني در اصحاب امام حسين ـ عليه السّلام ـ اسم هايي را ذكر مي كند كه اصلاً وجود نداشته اند … داستان ها را به شكل افسانه درآورده است. اصطلاح روضه خواني از نام همين كتاب گرفته شده. روضه خواني يعني خواندن كتاب روضه الشهداء يعني خواندن همان كتاب دروغ از وقتي اين كتاب به دست مردم افتاد، كسي تاريخ واقعي امام حسين ـ عليه السّلام ـ را مطالعه نكرد».[9]6. اسرار الشهادة: نويسنده اين كتاب فاضل دربندي مي باشد. كتاب به زبان عربي و در دوره ناصرالدين شاه قاجار نوشته شده است. اين نويسنده چند كتاب ديگر هم در مورد امام حسين ـ عليه السّلام ـ دارد من جمله «سرمايه ايمان و جواهر ايقان» و كتاب «سعادت ناصري» و كتاب «اكسير العبارات في اسرار الشهادات» كتابي است كه به «اسرار الشهاده» معروف است.[10]به نظر بيشتر علما اين كتاب اعتبار ندارد. به عنوان نمونه ميرزا محمد تنكابني در مورد اين كتاب مي نويسد: «اخبار غير معتبره در اين كتاب بسيار است و اخبار مظنون به كذب، بلكه اخباري كه گويا بعضي از آنها قطعي الكذب باشد در اين كتاب وجود دارد».[11] و آقا بزرگ تهراني در الذريعه آورده است: «وي در اين كتاب اموري را نقل كرده كه در كتب معتبره يافت نمي شود».[12] شهيد مطهري (ره) به شدت مخالف اين كتاب و نويسنده آن است. ايشان مي نويسد: «در شصت، هفتاد سال پيش مرحوم ملا آقاي دربندي پيدا شد، تمام حرف هاي روضه الشهدا را به اضافه چيزهاي ديگر پيدا كرد و همه را يك جا جمع كرد و كتابي نوشت به نام «اسرار الشهاده» واقعاً مطالب اين كتاب انسان را وادار مي كند كه به اسلام بگريد».[13] سپس ايشان در رد ا ين كتاب به نقل از حاجي نوري مي نويسد «ما در درس خارج شيخ عبدالكريم تهراني بوديم و از محضر ايشان استفاده مي كرديم كه سيد روضه خواني اهل حله آمد و كتاب مقتلي را به ايشان نشان داد كه ببيند معتبر هست يا نيست،شيخ ديد آن كتاب مملو از اكاذيب است. لذا به سيد گفت: اين كتاب همه اش دروغ است مبادا اين كتاب را بيرون بياوري يا چيزي از آن نقل كني كه جايز نيست. حاجي نوري مي نويسند: همين كتاب به دست صاحب اسرار الشهاده افتاد و تمام مطالبش را از اول تا آخر نقل كرد».[14]7- محرق القلوب: نويسنده اين كتاب مهدي بن ابي ذر نراقي كاشاني است. قسمت عمده اين كتاب در رابطه با امام حسين ـ عليه السّلام ـ است. هر چند در وفات رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و شهادت حضرت فاطمه (س) و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و امام حسن ـ عليه السّلام ـ نيز مطالبي را ذكر كرده است. نويسنده كتاب شيعه است. در كتاب الذريعه به نقل از الروضات و نجوم السماء والقصص آورده است: «در اين كتاب اخبار ضعيفي است. براي فردي مانند محقق نراقي سزاوار نبود كه اين روايات ضعيف را ذكر كند».[15]مطالبي كه در اين كتاب ذكر شده است عموماً سندي براي آنها ذكر نمي شود و اين امر خود يكي ديگر از دلائل ضعف اين كتاب محسوب مي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حماسه حسيني، جلد 1.
2. الذريعه، نويسنده:آقا بزرگ تهراني به كتاب شناسي تاريخي امام حسين ـ عليه السّلام ـ .
پي نوشت ها:
[1] . واعظ قزويني، رياض القدس، تهران، كتابفروشي اسلاميه، جلد دوم، ص2.
[2] . حائري، محمد مهدي، معالي السبطين، بيروت، مؤسسه النهان، بي تا، ص 3.
[3] . اسفندياري، محمد، كتاب شناسي تاريخي امام حسين- عليه السلام_ تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1380، ص 116.
[4] . بهبهاني، عبدالكريم، الدمعه الساكبه، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات 1408 ه.ق، ج1، ص6.
[5] . همان، ص 8، جهت مطالعه بيشتر در مورد اعتبار اين كتاب مراجعه شود به ابتداي كتاب مذكور كه اين تقريظات را ذكر كرده است، ص 5 تا 17.
[6] . آقا بزرگ تهراني، الذريعه، قم، مؤسسه اسماعيليان، بي تا، ج11، ص 317.
[7] . اسفندياري، محمد، پيشين، ص88.
[8] . مطهري، مرتضي، حماسه حسيني تهران، صدرا، چاپ 4، 1364، ج1، ص54.
[9] . مطهري، مرتضي، پيشين، ج1، ص 54.
[10] . اسفندياري، محمد، پيشين، ص 108.
[11] . تنكابني، ميرزا محمد، قصص العلما، قم، نشر حضور، 1380، ص107.
[12] . آقا بزرگ تهراني، ج2، پيشين، ص 279.
[13] . مطهري، مرتضي، پيشين، ج1، ص 55.
[14] . همان، ج1، ص55.
[15] . آقا بزرگ تهراني، پيشين، ج2، ص 149.