از نظر اسلام داوري دربارة بلاها و مصيبتها و اين كه اين نوع پديده (زلزله) جز ضرر، زيان، تباهي و خرابي سود ديگري ندارد، بستگي به اين دارد كه وضع عمومي جهان با تمام ابعاد آن براي ما روشن باشد، سپس داوري كنيم كه آيا اين پديده جز بدي و ضرر نتيجه ديگري ندارد؟ واضح است كه چنين احاطهاي بر اوضاع عمومي جهان براي ما ممكن نيست.
يك فيلسوف، هر چه هم با ديد مطلق و آزاد رويداد مورد نظر خويش را بررسي كند، فقط از نقطه مصالح مردم مرز و بوم خود و دريچة زمان خويش ميتواند، دربارة آن داوري كند، و هرگز نميتواند از زمان مشخص زندگي خود گامي فراتر نهد، در حالي كه داوري صحيح در اين موارد علاوه بر نظر وسيع، نياز به آن دارد كه از علل و انگيزهها و همچنين نتايج و مقدمات آن پديده از ازل تا ابد آگاهي داشته باشد. چه بسا ممكن است كه يك پديده و رويداد از يك بُعد كوچك، بيفايده و زيانبار جلوه كند، ولي با در نظر گرفتن ابعاد ديگر، در گذشته و آينده مفيد و سودمند باشد. آيا در جهان فيلسوفي پيدا ميشود كه شعاع يك پديده و رويداد را تا اعماق ازليّت و ابديت پيش برد و هر حادثهاي را در مجموع ابعاد زمان و مكان با تمام رگ و ريشهها و شاخ و برگهاي آن مورد بررسي قرار دهد و سپس داوري كند كه مثلاً زلزله در بم كه به ويراني آن شهر منجر گرديد و گروهي بسياري را كشت و عدهاي را بيخانمان كرد، سرتاسر زيانبار بوده است.
بشر در ارزيابي پديدههاي آفرينش دچار يك نوع خودبيني خاص است و به همه چيز و هر پديده از عينك سودجويانه خويش مينگرد، هر گاه حادثهاي به سود او و بستگان و دوستان او بود، فوراً به وجد و شادي بر ميخيزد و اگر فردي مؤمن باشد، به شكرانة آن پيشاني برخاك ميسايد و در غير اين صورت آن را بلا و آفت و بدبختي و تيره روزي تلقي ميكند. در حالي كه هر پديدهاي را اعم از نيك و بد، زشت و زيبا بايد با نظام جهان سنجيد و آن را جزئي از مجموع جهان آفرينش دانست و سپس دربارة آن داوري نمود، چه بسا براي بقاء نظام آفرينش، انفجاري در نقطهاي ضرورت داشته باشد كه از فروريختن نظام گيتي جلوگيري كند، اين انفجار هر چند گروهي را نابود و آباديهايي را ويران ميكند، امّا در عين حال مطابق با حكمت و عدالت پروردگار است.
گاهي خداوند متعال، براي تربيت و پرورش و رشد فضائل اخلاقي انسان بلاها و مصائب را ميفرستد تا استعدادهاي نهفته به سبب آن شكفته شود و افراد در برابر آن ياد بگيرند تا از خود استقامت و پايداري نشان دهند و زنگ بيدار باشي باشد،كه انسانها در سايه آن از خواب غفلت بيدار شوند: «و لقد اخذنا آل فرعون بالسنين و نقص من الثمرات لعلّهم يذكرون»؛[1] قوم فرعون را به خشكسالي و كمي ميوه دچار نموديم، تا شايد متذكر گردند.» بنابراين. از نظر آيات قرآن كريم، مصيبتها و فشارهاي زندگي به برخي از دلايل ذيل است:
1. گاهي اين بلاها و مصائب، دستاورد خود آنها است: «و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم؛[2] آن چه مصيبت به شما رسد، دستاورد خودتان است.» در آية ديگر ميفرمايد: «ما اصابك من حسنة فمن الله و ما اصابك من سيئة فمن نفسك؛[3] آن چه از نيكي، به تو ميرسد، از خدا و آن چه از بدي به تو ميرسد از خود توست.»
2. آزمايش خدا و تكامل انسان، قرآن كريم تصريح ميكند كه در نظام آفرينش، انسان به وسيلة «شر» و «خير» آزمايش ميشود: «نبلوكم بالشر و الخير فتنة؛[4] ما به وسيلة «شر» و «خير» شما را آزمايش ميكنيم.» نيز در آية ديگر ميفرمايد: «بلوناهم بالحسنات و السيئات لعلهم يرجعون؛[5] آنها را با نيكيها و بديها آزموديم، شايد بازگردند.»
3. آثار طبيعي گناه
از ديدگاه قرآن كريم، گناه و كردار ناشايسته انسان، به طور طبيعي و تكويني نه تنها در مورد شخص گنهكار تأثير بد دارد، بلكه نسبت به سرنوشت ساير افراد جامعه نيز مؤثر است: «و اتقوا فتنة لاتصيبنّ الذين ظلموا منكم خاصة؛[6] بترسيد از بلاهايي كه تنها دامنگير ستمگران شما نميشود.»
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. الهيات و معارف اسلامي، شيخ جعفر سبحاني، ص 158 ـ 162، 1376 ش، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ .
2. عدل در جهان بيني توحيد، محمد محمدي ري شهري، ص 83 ـ 148، 1374 ش، قم، دفتر تبليغات اسلامي.
3. آموزش عقايد، آيت الله مصباح يزدي، ج 1، ص 159 ـ 164، 1378 ش، سازمان تبليغات اسلامي.
پي نوشت ها:
[1] . اعراف/ 130.
[2] . شوري/ 30.
[3] . نساء/ 79.
[4] . انبياء/ 35.
[5] . اعراف/ 168.
[6] . انفال/ 25.