شواهد فراواني بر ارتباط عميق و گسترده ميان بهائيت و صهيونيسم به ويژه رژيم اشغالگر فلسطين وجود دارد. عليرغم اين مبلغان بهائيت در سايتها و رسانه هاي مربوط به خود مدعي عدم رابطه بين فرقه ضاله بهائيت با صهيونيسم و اشغالگران فلسطين است آنها وجود مهم ترين مراكز رهبري بهائيت و خصوصاً بيت العدل اعظم در اسرائيل را پديده اي کاملا تصادفي مي دانند و حتي بنا به ضرورت، منكر هرگونه علائق و منافع مشترک نيز هستند.
بررسي اينكه چگونه بهائيت از فلسطين و شهر عكا سر برآورد مجال بيشتري براي پژوهش و تحقيق را مي طلبد اما نتيجه اين پژوهش حتي اگر حاكي از تصادفي بودن باشد همسوئي تشکيلات فرقه ضاله و رژيم اشغالگر قدس را نفي نمي كند.
قدمت روابط رهبران فرقه و سردمداران رژيم صهيونيستي از تاريخ تشكيل رسمي اسرائيل بسيار بيشتر است بن زوي اولين رئيس جمهور اسرائيل چهل سال قبل از تشکيل دولت اسرائيل، با خشنودي و رضايت از ملاقات و مذاکره اي که با عبد البهاء، داشته است، ياد مي کند[1]، عبدالبها نيز چندين سال قبل از تشکيل دولت اسرائيل سر نوشت صهيونيسم و بهائيان را سرنوشتي مشترک مي داند:
«اينجا فلسطين است اراضي مقدسه است عنقريب قوم يهود باين اراضي بازگشت خواهند نمود سلطنت داودي و حشمت سليماني خواهند يافت. اين از مواعيد صريحه الهيه است و شک و ترديدي ندارد قوم يهود عزيز ميشود در ظل امر وارد ميشود و تمام اين اراضي باير، آباد و دائر خواهد شد. تمام پراکندگان يهود جمع ميشوند و ترديدي در آن نيست مقام اعلي به بهترين طرزي ساخته خواهد شد، دعا و مناجات انبياي الهي به هدر نمي رود و وعده هاي الهي تماما تحقق خواهد يافت. اسارت و در به دري و پراکندگي يهود مبدل به عزت ظاهري آنها مي شود حتي به حسب ظاهر عزيز خواهند شد».[2]در سال ???? سازمان ملل کميته اي را براي رسيدگي به مسئله فلسطين تشکيل داد. شوقي افندي در ?? جولاي ???? طي نامه اي به رئيس کميته مزبور بر مطالب جالب توجهي از منافع مشترک بهائيت و صهيونيسم تاکيد ورزيد و ضمن مقايسه منافع بهائيت با مسلمانان و مسيحي ها و يهودي ها در فلسطين نتيجه گرفت که: «تنها يهوديان هستند که علاقه آنها نسبت به فلسطيني تا اندازه اي قابل قياس با علاقه بهائيان به اين کشور است زيرا که در اورشليم بقاياي معبد مقدسشان قرار داشته و در تاريخ قديم آن شهر مرکز موسسات مذهبي و سياسي آنان بوده است…».[3]و بعد از تأسيس دولت غاصب اسرائيل كه با جنايات بسيار به انجام رسيد شوقي افندي در پيام نوروز سال ??? بديع 1330ش) نظر مثبت خود و قاطبه بهائيان را پيرامون تاسيس اسرائيل اعلام کرد و از امتيازات دولت اسرائيل به فرقه بهائي خبر داد: «مصداق وعده الهي به ابنا خليل و وارث کليم ظاهر و باهر و دولت اسرائيل در ارض اقدس مستقر و به استقلال و اصالت آيين بهائي مفتخر و به ثبت عقدنامه بهائي ومعافيت کافه موقوفات بهائي در عکا و جبل کرمل و لوازم ضروريه بناي مرقد باب از رسوم يعني عوارض و ماليات دولت و اقرار به رسميت ايام تعطيلي بهائيان موفق و مويد شده است…».[4]بهائيت براي تأمين منافع خود و رسيدن به مرحله کنوني بايد با صهيونيسم به عنوان حافظ منافع امپرياليسم انگلستان و ميراث خوار استعمار، تعاملي دوستانه داشته باشد از اين روي بهائيان و زعمايشان در فلسطين و کشور اسرائيل، به هيچوجه بر خلاف مصالح اسرائيل و صهيونيسم سخني نياوردند و آئيني که مدعي صلح و دوستي است نه تنها نسبت به صدها هزار آواره فلسطيني و غصب حقوق مسلم ساکنان اين آب و خاک هيچ گونه همدردي از خود نشان ندادند. بلكه با جديت به تحکيم روابط خود با صهيونيسم پرداختنددر نشريه رسمي محفل ملي بهائيان ايران مي خوانيم:
«با نهايت افتخار و مسرت بسط و گسترش روابط بهائيت با اولياي امور دولت اسرائيل را به اطلاع بهائيان مي رسانيم و جمعي از دوستان بهائي در ملاقات با بن گوريون نخست وزير اسرائيل احساسات صميمانه بهائيان را براي پيشرفت دولت مزبور به او ابراز نمودند و او در جواب گفته است: از ابتداي تاسيس حکومت اسرائيل بهائيان همواره روابط صميمانه با دولت اسرائيل داشته اند».[5]
حمايت اسرائيل از تشكيلات بهائي
اسرائيل امکانات ويژه اي در اختيار فرقه ضاله قرارداده که شوقي در پيام آوريل ????/???? گوشه اي از آن را بر شمرد. از جمله اينکه دولت اسرائيل شعبه هاي محافل ملي بهائيان بعضي کشورها (نظير انگليس و ايران و کانادا) در فلسطين اشغالي را نيز به رسميت شناخت تا امکان فعاليت مستقل داشته باشند. وي سپس مطالبي را بيان داشت که نشانگر آن است که شايد رژيم صهيونيستي براي هيچ گروه ديگري اين قدر اهتمام نداشته و اين از ارزش و اهميت بهائيت براي آنان حکايت دارد: «با رئيس جمهور اسرائيل و نخست وزير و ? تن از وزراي کابينه و همچنين رئيس پارلمان آن کشور تماس و ارتباط حاصل گرديد و در نتيجه اداره مخصوصي به نام اداره بهائي در وزارت اديان تاسيس گرديد و وزير اديان بيانات رسمي در پارلمان ايراد کرد و جنبه بين المللي و اهميت مرکز جهاني بهائي را تصريح نمود و در اثر اين جريانات رئيس جمهور اسرائيل مصمم گرديد در اوايل عيد رضوان رسماً مقام مقدس اعلي را زيارت نمايد».[6]يکي از نزديکان شوقي پس از ذکر حمايت هاي حاکم انگليسي فلسطين از بهائيان به عنايات صهيونيست ها اشاره کرده مي گويد: «الان هم دولت اسرائيل همان روش را اتخاذ نموده و دستور رسمي داده شده است که از کليه عوارض و ماليت ها معاف باشند».
البته دامنه حمايت ها تنها بدين جا محدود نمي شد بلکه معافيت از ماليات «بعداً شامل بيت مبارک حضرت عبدالبها و مسافرخانه شرقي و غربي نيز گرديد… عقدنامه بهائي به رسميت شناخته شد وزارت اديان قصر مزرعه را تسليم نمود و وزارت معارف اسرائيل ايام متبرکه بهائي را به رسميت شناخت».[7]بهائيان با تمام وجود خود را در اختيار اسرائيلي ها قرار داده بودند به گونه اي که توانستند اعتماد بيش از حد اسرائيلي ها را کسب کنند و اسرائيلي ها نيز در برابر خوش خدمتي آنها رفتار ويژه اي داشتند. در يکي از اسناد، به نقل از يکي از بهائيان به نام «فريدون رامش فر» که مسافرتي به اسرائيل داشته، درباره نحوه برخورد اسرائيلي ها با بهائيان آمده است:
«… دولت اسرائيل آن قدر نسبت به بهائيان خوشبين است که در فرودگاه خود، احيا (بهائيان ) را بازرسي نمي کند. به طوري که وقتي رئيس کاروان به پليس اظهار مي دارد اينها بهائي هستند، حتي يک چمدان را باز نمي کنند. ولي بقيه مسافرين و حتي کليمي ها را بازرسي مي کنند به طوري که يک کليمي اعتراض کرده بود که چرا بهائيان را بازرسي نمي کنيد و ما را که اينجا موطن مان است، مورد بازرسي قرار مي دهيد!».[8]
دلايل حمايت اسرائيل از بهائيت
بهره برداري سياسي و اطلاعاتي
در يکي از اسناد ساواک در اين باره چنين آمده است :
«اسرائيل مذهب بهائي ها را به عنوان يک مذهب رسمي در سال 1974 به رسميت شناخته است. دولت اسرائيل با اجراي برنامه تحبيب از افراد مزبور مي کوشد از اقليت فوق الذکر در ساير کشورهاي جهان به ويژه ايران بهره برداري سياسي ـ اطلاعاتي و اقتصادي بنمايد».[9]
بهره برداري تبليغاتي
بهائيان به علت منافع مشترك با اسرائيل در جنگ اعراب و اسرائيل همواره از اسرائيل جانبداري ميکردند، عليه مسلمانان به عنوان دشمن مشترك به تبليغ مي پرداختند.
بهره برداري اقتصادي
بهائيان اسرائيل را موطن حقيقي خود شمرده و حتي در طول جنگ شش روزه براي کمک به ارتش اسرائيل به جمع آوري پول مي پرداختند. در همين ارتباط، در يکي از اسناد پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل در سال 1346 آمده است: «… مبلغي در حدود 120 ميليون تومان به وسيله بهائيان ايران جمع آوري گرديد و تصميم دارند اين مبلغ را در ظاهر به بيت العدل در حيفا ارسال نمايند، ولي منظور اصلي آنها از ارسال اين مبلغ کمک به ارتش اسرائيل مي باشد. مقدار قابل ملاحظه اي از اين پول به وسيله حبيب ثابت، تعهد و پرداخت شده است…».[10]از ديگر سو وجود تشکيلات مرکزي، ديدار ولي امر و زيارت مقابر بنيان گذاران بهائي بهائيان را وادار به مسافرتهاي مذهبي به اسرائيل و توسعه صنعت توريسم را به دنبال خواهد داشت که امروزه به گواهي کارشناسان اقتصادي يکي از مهم ترين منابع درآمد کشورهاست از سوي ديگر قطعاً پيروان بهائيت به علت دل بستگي هائي که به قبله و مقابر رهبران خود دارند قطعا در آينده به سرمايه گذاريهاي مختلف در اين کشور دست خواهند زد، بنابراين امکاناتي که اسرائيل ديروز و امروز در اختيار اين فرقه قرار داده و مي دهد در برابر آنچه ميگيرد و خواهد گرفت بسيار ناچيز است و اين همان سرمايه گذاري دراز مدت و البته کم هزينه و پرسودي است که عقل صرفه طلب يهودي به آن رغبت بسيار دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ کشف الحيل، عبدالحسين آيتي.
2ـ بهائيت به روايت تاريخ، بهرام افراسيابي.
پي نوشت ها:
[1]. مجله: «اخبار امري»، ارگان محفل ملي بهائيان، ايران، شماره 3، تير 1333ش، ص8ـ9.
[2]. خاطرات حبيب، ج1، ص20.
[3]. نجفي، سيد محمد باقر، بهائيان، طهوري، چاپ اول، ????ش، ص???ـ???.
[4]. شوقي افندي، توقيعات مبارکه، تهران، موسسه ملي مطبوعات امري بديع، ???، ص???.
[5]. منصوري، جواد، تاريخ قيام پانزدهم خرداد به روايت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1377ش، ج1، ص332.
[6]. سالنامه جوانان بهائي ايران، ج?، (???، ??? بديع) ص???.
[7]. همان.
[8]. منصوري، جواد، همان، ص330.
[9]. زهيري، عليرضا، عوامل موثر در شکل گيري رفتار سياسي ايران در قبال اسرائيل، فصلنامه علمي، تخصصي انقلاب اسلامي، پيش شماره اول. نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، سال اول، 1377ش، ص159.
[10]. همان، صص 323 ـ.322.