طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آيا تفكري كه گفته مي شود از شصت سال عبادت بالاتر است شامل تفكر و انديشيدن يك شخص دانشمند در مورد كشف مطلب علمي هم مي شود و بر يك فرد بي دين يا مسيحي يا يهودي هم صدق مي كند و اين تفكر بالاتر از شصت سال عبادت كدام تفكر است لطفاً توضيح دهيد؟

آيا تفكري كه گفته مي شود از شصت سال عبادت بالاتر است شامل تفكر و انديشيدن يك شخص دانشمند در مورد كشف مطلب علمي هم مي شود و بر يك فرد بي دين يا مسيحي يا يهودي هم صدق مي كند و اين تفكر بالاتر از شصت سال عبادت كدام تفكر است لطفاً توضيح دهيد؟

اين پرسش بايد در چند محور پاسخ داده شود تا همه زواياي آن جواب كامل خود را دريافت كند:
1. قبل از هر چيز بايد معناي تفكر معلوم شود: تفكر عبارت است از اين که عقل شيء مورد نظرش را براي شناختن جستجو کردن[1] به اين جهت علما و دانشمنداني كه در منطق ارسطويي صاحب نظر هستند نوعاً در تعريف فكر مي گويند: عقل انسان وقتي با شيء مجهولي رو به رو شد، در ميان اموري كه نزد او معلوم و شناخته شده است جستجو مي كند تا آن امور شناخته شده را به نحوي تنظيم كند كه براي شناخت و درك آن شيء مجهول او را كمك نمايد و از اين طريق به شناخت آن شيء دست مي يابد. لذا گفته شده كه (الفكر حركة العقل بين المعلوم و المجهول) يعني فكر عبارت از حركت عقل ميان امور معلوم و مجهول است.[2]2. درباره تفكر در معارف اسلامي سخن زياد گفته شده از جملة آن تقسيم تفكر است كه گفته اند: تفكر بر سه نوع است: يكي تفكر در ذات الهي است كه از آن به تفكر في عين التوحيد و ذات الهي تعبير كرده اند و نوعاً آموزه هاي ديني، بشر را از تفكر در ذات خداوند نهي نموده اند چون فكر عبارت از استدلال با شيء اي براي غير آن است و هرگز نمي توان بوسيله هيچ چيزي ذات الهي را شناخت چون او مثل و مانند ندارد لذا در قرآن آمده است: (ليس كمثله شيء)[3] و در احاديث معصومين ـ عليه السلام ـ از تفكر در ذات خداوند شديداً منع شده از جمله اينكه: (تفكروا في آلاءالله و لاتفكروا في الله اي في ذات الله )[4] يعني درباره نعمت هاي الهي بيانديشيد و در ذات او انديشه ننماييد. دوم: تفكر در لطايف صنع الهي است. اين نوع تفكر موجب معرفت و علم و دانش انسان مي شود و ارزش فراوان دارد لذا در وصف آن گفته شده: (فهي ماءٌ يسقي زرع الحكمة)[5] يعني اين نوع تفكر آبي است كه مزرعه حكمت با آن آبياري مي شود.
سوم: نوع سوم از تفكر آن است كه انسان در معاني اعمال و احوال يعني كارهايي كه برابر تكليف خود انجام مي دهد و افاضات الهي كه بر قلب او تجلي مي كند، بيانديشد، اين نوع تفكر نيز در فرهنگ اسلامي بسيار سفارش شده و انسان مي تواند با اين نوع تفكر به حقايق بلندي دست يابد و اين تفكر راهي براي رسيدن به حقيقت خوانده شده است.[6]3. مطلب ديگر آن كه درباره فضيلت تفكر، روايات متعدد آمده مثلاً در برخي از روايات يك ساعت تفكر از يك شب عبادت بهتر دانسته شده، در روايتي ديگر از يك سال عبادت و در روايتي ديگر از شصت سال عبادت و در روايتي ديگر از هفتاد سال عبادت بهتر دانسته شده است. اين روايات را حضرت امام خميني در كتاب چهل حديث با تفسير و تحليل بسيار ارزشمند عرفاني بازگو نموده كه تفصيل آن را در آن جا جستجو كنيد.[7]4. مطلب ديگر آن است كه تفكر و انديشيدن كه در داده هاي ديني اهميت داده شده نوعاً مقيد نشده است مثلاً در روايات آمده كه يك ساعت انديشيدن و تفكر از شصت يا هفتاد سال بهتر است. اما بايد در نظر داشت که از مجموع روايات و جمع بندي آن انسان بدين نتيجه مي رسد كه هر تفكري كه با روي كرد الهي صورت بگيرد و جنبة الهي داشته باشد از نظر اسلام اهميت دارد. مثلاً تفكر در اسماء و صفات الهي، تفكر در نظام پيچيده آفرينش به عنوان مخلوقي از مخلوقات خداوند، تفكر درباره وجود خود انسان و اسرار نهفته وجودي انسان و درك و شناخت آنها كه انسان را به سوي شناخت الهي و درك قدرت و عظمت او رهنمون مي نمايد همه ارزشمند است امام خميني(ره) ضمن تحليل مبسوط درباره اين مسئله مي گويد «بالجمله تفكر در لطايف و دقايق صنعت و اتقان نظام خلقت از علوم نافعه و از فضايل اعمال قلبيّه و افضل از جميع عبادات است، زيرا كه نتيجه آن اشرف نتائج است، اگر چه جميع عبادات نتيجه اصلي و سرّ واقعي آنها حصول معارف است ولي كشف اين سرّ و حصول اين نتيجه براي ماها نشود، و از براي آن اهلي است كه هر عبادتي براي آنها بذر مشاهداتي است.»[8] از اين بيان معلوم مي شود كه اگر تفكر جنبه الهي داشته باشد و نتيجه آن شناخت معارف الهي و حقايق توحيدي باشد از برخي عبادت هايي كه بدون روح تفكر و انديشه است بهتر خواهد بود چون عبادت ها (البته در اين گونه امور مراد عبادت هاي مستحبي است نه عبادت هاي واجب، زيرا عبادت هاي واجب چه نتيجه معرفتي براي انسان داشته باشد چه نداشته باشد به عنوان يك تكليف واجب بايد عمل شود) اگر تنها قالب عبادي داشته باشد و منجر به معرفت انسان نگردد نمي تواند به اندازه تفكري كه سبب معرفت انسان مي شود باشد. زيرا معرفت اساسي عبادت و هدف نهائي عبادت است پس تفكري كه نتيجه آن افزايش معرفت انسان به خداوند باشد از عبادت هاي مستحبي كه نتيجه آن تنها جنبه ثوابي و پاداش آخرت مورد نظر انجام دهنده باشد بهتر خواهد بود.[9]بنابراين يكي از معاني رواياتي كه تفكر را از عبادت چندين ساله برتر خوانده است اين خواهد بود كه اگر تفكري جنبه الهي داشته باشد و پي آمد آن افزايش معرفت انسان به خداوند باشد، و انسان با تفكر در اسرار و پديده هاي نظام هستي به معارف الهي دست پيدا كند از بسياري از عبادت هاي قالبي و بدون روح بهتر است، چون انسان ممكن است با چنين تفكري مراحل و مراتبي از حقيقت يابي و حقيقت بيني برسد كه شايد با چندين سال عبادت مستحبي نتواند
بدان ها دست پيدا كند. به همين دليل است كه در روايات بر عظمت علم و عالم اصرار شده و يك عالم از هزار عابد برتر دانسته شده است.[10]5. اما اين كه آيا برتري تفكر بر عبادت شامل تفكرهايي كه براي كشف هاي علمي انجام مي گيرد مي شود يا نه؟ بايد گفت اگر تفكر جهت كشف اسرار نهفتة عالم و يا ارائه خدمت به انسان ها مثلاً كشف دارو هاي گوناگون براي درمان مريض ها و يا اختراع جديد براي آسايش بشر باشد، اين نوع تفكر گرچه با انگيزه الهي انجام نشده اما چون نتيجه آن مثبت است در واقع از بسياري از عبادت ها فردي شايد پاداش بيشتر داشته باشد و خداوند ثواب بيشتر به آن متفكر بدهد لذا اين نوع تفكر نيز از برخي عبادت ها بالاتر است.
6. نكته پاياني اين كه بي ترديد تفكر افراد بي دين و يا غير مسلمان از عبادت آنها بهتر است زيرا تفكر علمي آنان چه بسا باعث كشف علمي مي شود و بشر از آن استفاده مي كند و پي آمد آن براي خود آنها شهرت دنيايي و علمي خواهد بود و اين از عبادت آنان بهتر است زيرا شرط پذيرفته شدن عبادت قبول دين اسلام است پس كساني كه اسلام را نپذيرفته اند عبادت شان هيچ پاداشي ندارد. در نتيجه تفكر آنها از عبادت شان بهتر است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمد شجاعي، مقالات ج3، ص 185 تا ص 204، نشر صدا و سيما جمهوري اسلامي، تهران، 1375ش.
2. جوادي آملي، حكمت عبادات، نشر مركز اسراء، قم 1378ش.
3. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج5 ص 99، نشر صدرا چاپ 6، سال 1378ش.
4. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه ج24، ص 128 ج 25 ص 313، نشر دارالكتب الاسلاميه تهران 139ش.
 
پي نوشت ها:
[1] . قاساني، عبدالرزاق، شرح منازل السايرين باب التفكر، قم، نشر بيدار، 1372ش، ص 60.
[2] . الشيخ المظفر، محمد رضا، المنطق، الجز الاول، قم، نشر چاپ خانه علميّه، 1388ق، ص 23.
[3] . شوري/ 11.
[4] . بحارالانوار، كتاب التوحيد، باب النهي عن التفكر في ذات الله، چاپ بيروت، تراث العربي، 1403ق، ح3، ص 257.
[5] . قاساني، عبدالرزاق، شرح منازل، ص 63.
[6] . ر.ك: به همان، ص 60 ـ 68.
[7] . موسوي خميني، سيد روح الله، چهل حديث، نشر مؤسسه آثار امام، چاپ بيستم، 1378ش، ص191، ح12.
[8] . همان، ص 196، ح12.
[9] . ر.ك: همان، ص 189 ـ 202.
[10] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، با ترجمه جواد مصطفوي، تهران، نشر فرهنگ اهل بيت، بي تا، ج1، ص 37.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد