خانه » همه » مذهبی » آيا جمهوريت نوعي پيروي از غرب نيست؟ زيرا در اسلام اصيل و سيره پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار عليهم السلام ـ هيچ كس از طريق انتخابات، انتخاب نشده است؟

آيا جمهوريت نوعي پيروي از غرب نيست؟ زيرا در اسلام اصيل و سيره پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار عليهم السلام ـ هيچ كس از طريق انتخابات، انتخاب نشده است؟

اصطلاح جمهوري در فلسفة سياسي مفهومي ثابت و غيرقابل تغيير، ندارد.[1] و حتي در اسلام هم مي توان جمهوريت را با محدوديت هايي جايگاه بخشيد. بنابراين جمهوريت قابليت مقيد شدن و محدوديت را داراست. البته اگر مراد از جمهوريت اين باشد كه مشروعيت حكومت از آن مردم است؛ هيچ جايگاه اسلامي ندارد ولي اگر مراد عينيت بخشيدن به حكومتِ مشروعي كه مشروعيتش از جانب خداوند است باشد جمهوريت نقش اساسي را دارا، است.[2]مشروعيت و حقانيت حكومت در اسلام شيعي از آن خداوند است. اين ادعا هم پشتوانة عقلي دارد و هم نقلي؛ چرا كه انكار اين مهم مستلزم انكار وحدانيت در ربوبيت تشريعي خداوند است.
خداوند در قرآن كريم حكم كردن را فقط از آن خود مي داند «ان الحكم الا لله»[3] هيچ حكمي بجز حكم خدا نيست. در آية شريفة ديگري مي فرمايد: «مالهم من دونه من وليٍ و لا يشرك في حكمه احداً»[4] نيست براي آنان غير از خدا ولي و متصدي امري و احدي در حكم دادن شريك او نيست.»
حال كه حاكم مردم بايد منصوب خداوند باشد؛ جايگاه انتخابات و مقبوليت مردمي در حكومتي كه مشروعيتش از جانب خداوند است، هيچ گاه مشروعيت آوري نيست، ولي از آن چيز كه نبايد غافل گشت اين است كه موافقت و استقبال مردم، عامل تحقق و به عينيت رسيدن حكومت مشروع ديني است زيرا در حاكميت دو مرحله قابل تصور است:
1. اصل ثبوت مشروعيت حاكميت و حكومت كه از جانب خداوند است. 2. مرحلة بعد اعمال حاكميت است كه اين مهم، توسط مردم امكان پذيراست و حاكم هر چند حكومتش مشروعيت داشته باشد، نمي تواند حاكميت را با استفاده از زور بر مردم تحميل كند.[5] مردم در تحقق حاكميت حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ هم نقش اساسي داشتند.[6] آن حضرت با زور حكومت را بر مردم تحميل نمي كرد بلكه مردم با جان و دل آن را پذيرفتند؛ اگر مردم حكومت را نمي پذيرفتند حكومت اعمال نمي شد اما مشروعيتش محفوظ بود. در حكومت امامان معصوم هم امر بر همين منوال است؛ حكومت از آن خداوند است و او امامان معصوم را منصوب كرده است.
در اينجا مكانيزم اعمال حاكميت بيعت مردم با آن بزرگواران است. از اين رو حضرت علي ـ عليه السلام ـ چون مردم با او بيعت نكردند ايشان هم مطابق دستوري كه از حضرت رسول گرفته بود مردم را به خودشان واگذاشت. در «كشف المحجه» از ابن طاوس نقل شده است، حضرت رسول خطاب به علي ـ عليه السلام ـ فرمود: «يابن ابي طالب لك ولاء امّتي فان و لوك في عافيه و اجمعوا عليك بالرضا فقم بامرهم و ان اختلفوا عليك و فدعهم و ما هم فيه» «اي پسر ابوطالب ولايت بر امت من از آن توست پس اگر در سلامتي و آرامش پذيراي حكومت تو شدند و به حكومت تو رضايت دادند ادارة امور آنان را بر عهده بگير و اگر در مورد تو اختلاف كردند آنان را به خودشان واگذار.»[7]و خود حضرت مي فرمايند (اگر حضور بيعت كنندگان نبود و با وجود ياران حجت بر من تمام نمي شد رشتة كار «حكومت» را رها مي كردم)[8] به همين خاطر حضرت از پذيرش حكومت آنقدر خودداري كرد تا مقبوليتش به اكثريت قاطع رسيد همة اينها دال بر اين است كه شرط تحقق حكومت مشروع حتي در زمان معصوم، مقبوليت مردم است. همچنين در زمان غيبت امام معصوم هم حكومت از آن خداوند است و فقيه واجد شرايط عهده دار اين امر مهم مي باشد؛ كه در اينجا هم نقش مردم در عينيت بخشيدن به آن شرط اساسي است.
حال كه مردم در عينيت بخشيدن به حكومت نقش مؤثر دارند؛ در حكومتي مثل جمهوري اسلامي ايران كه مقبوليت حكومت با همه پرسي، محرز شده است و حاكميت فقيه واجد شرايط، در حال اعمال است، حكمت برگزاري انتخابات اعم از رياست جمهوري، مجلس و… چيست؟ 1. انتخابات مكانيزم تحقق امر مشورت در حكومت را فراهم مي كند كه به آن در اسلام بسيار تأكيد شده است، آنقدر كه 2 آيه و 200 حديث در اين خصوص وارد شده است.[9]البته اين مشورت در هر جا با دين منافات داشت؛ دين مقدم است. به خاطر همين مجلس شوراي اسلامي بدون وجود شوراي نگهبان قانوني نيست و همچنين رئيس جمهور منتخب مردمي، بايد مورد تنفيذ رهبري قرار گيرد.
 
پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي، محمدتقي، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، قم، مؤسسة آموزشي پژوهشي امام خميني، ج 1، چاپ دوازدهم، سال 1380، ص 30.
[2] . ر.ك: همان، ص 20.
[3] . انعام/57.
[4] . كهف/26.
[5] . مصباح يزدي، محمدتقي، حكومت و مشورعيت، ص 53.
[6] . همان، ص 49.
[7] . ر.ك: براي توضيح بيشتر: ارسطا، محمد جواد، اهتمام بر آراي عمومي و ديد مردم در نگاه علي ـ عليه السلام ـ ، حكومت اسلامي، شمارة 3، پاييز 1379، ص 114.
[8] . نهج البلاغه، خطبة 3.
[9] . ر.ك: سبحاني، جعفر، مباني حكومت اسلامي، قم، مؤسسة علمي فرهنگي سيدالشهداء، چاپ 70، ص 212.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد