براي پاسخ گفتن به اين پرسش لازم است با سه لفظ «دعا»، «كفر» و «فسق» آشنا شويم، و پس از آن به پاسخگوئي بپردازيم:
دعا توجه و رغبت به سوي آفريدگار هستي است، تا شخص با توجه و نظر لطف خالق يكتا، به خواسته خود نايل آيد.
كفر در لغت به معني پنهان نمودن چيزي است و كفران نعمت به معني پنهان نمودن نعمت است، گويي بنده با شاکر نبودن در مقابل نعمتها، وجود اين نعمتها را انكار كرده و آنها را پنهان نموده است، و چون بزرگترين پرده پوشي و پنهان كاري، انكار وجود خداوند متعال و يا انكار وحدانيت و يكتايي اوست، بنابراين هرگاه از اين كلمه استفاده مي شود اغلب منظور همين نوع كفر است.[1]فسق به معناي ترک اوامر پروردگار مي باشد و غالباً فاسق به كسي گفته مي شود كه دين و احكام شرع را پذيرفته اما به آنها پايبند نبوده و اصرار بر انجام گناه دارد.[2]با توجه به تعاريف فوق، پاسخ را در دو بخش بيان مي كنيم:
بخش اول: با توجه به معناي «دعا» و «كفر» آيا ممكن است كافر در همان حال كفر; يعني در همان زماني كه خداوند را انكار مي كند، دست نياز به سوي او دراز كند، و با بريدن از غير، دل را به سوي او متوجه سازد؟!
روشن است كه «كفر» و «دعا» با هم سازگار نبوده و با هم جمع نمي شوند و ديگر نوبت به بحث از اجابت و يا عدم اجابت دعاي كافر نمي رسد.
البته شايد كافر هم به مقتضاي فطرت و سرشت خود، در لحظاتي همچون نوميدي از غير و يا ترس و اضطراب متوجه مبدأ هستي شده و از سر اخلاص و با كمال خضوع و فروتني خدا را بخواند و او را به يگانگي بستايد; چنان كه فرعون هنگام غرق شدن چنين نمود; (وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِين) «بنى اسرائيل را از دريا (رود عظيم نيل) عبور داديم، و فرعون و لشكرش از سر ظلم و تجاوز بدنبال آنها رفتند، تا هنگامى كه غرقاب دامن او را گرفت گفت ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان آوردهاند وجود ندارد، و من از مسلمين هست».[3] اما واضح است كه در اين حالت، چنين شخصي كافر نبوده و با الهام از فطرت خداجويي رو به سوي آفريدگار هستي دارد; «پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن. اين فطرتي است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده است».[4]اما بخش دوم: در ادعيه و كلمات نوراني حضرات معصومين ـ عليهما السلام ـ موانعي در جهت استجابت دعا معرفي شده است،[5] كه تا اين موانع برداشته نشوند، خداوند وعده اجابت خود را محقّق نمي كند.
از جمله مهمترين اين موانع گناهان مي باشند; چرا كه گناه يعني سركشي و تمرّد از فرمان خداوند و خارج شدن از حريم عبوديت، و خداوند فرموده است: «و به پيماني كه با من بسته ايد وفا كنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا كنم».[6] پس وقتي بنده عهدي را كه با خداي خويش بسته است، مي شكند و با خروج از حريم بندگي خداوند، به خدمت شيطان در مي آيد: خداوند نيز دعاي او را به اجابت نخواهد رساند.[7] در روايتي آمده است كه: «بنده حاجتي از خدا مي طلبد و برنامه كارش چنان است كه در فاصله اي دور يا نزديك، آن حاجت بر آورده شود. ولي بنده مرتكب گناه مي شود، پس خداي تبارك و تعالي به فرشته مي گويد: حاجتش را روا مكن و او را محروم كن; زيرا كه او به سخط و غضبم رو آورد…».[8]و با اين بيان روشن مي شود كه دعاي فاسق، به دليل بي توجهي به احكام الهي و ارتكاب معاصي و خروج از حريم بندگي خداوند ممكن است به هدف اجابت نرسد. چرا كه اجابت، نظر لطف و رحمت الهي است و حال آنكه خداوند به فاسقين عذاب و جهنم را وعده نموده است.[9]و اگر گاهي زمانه را به كام كفار و فساق مي بينيم و چرخ گردون را بر وفق مرادشان مي يابيم، اين نه دليل لطف و رأفت خدا به آنهاست و نه دليلي براي استجابت دعايشان، بلكه اينها همه اسبابي براي افزايش خواري و ذلت آنهاست; تا با غوطه ور شدن در لذات فاني و پوچ دنيوي از قرب الهي محروم تر شده و بر گمراهيشان افزوده گردد: «… (عجب اينكه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند! آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زماني (که مرگشان فرا رسد يا گرفتار عذاب الهي شود) آنها گمان مي كنند كه اموال و فرزنداني كه به عنوان كمك به آنها مي دهيم براي اين است كه درهاي خيرات را با شتاب به روي آنها بگشاييم! (چنين نيست) بلكه آنها نمي فهمند (که اينها براي امتحانشان است)»[10]
كوتاه سخن آنكه:
1ـ با توجه به معناي «كفر» و معناي «دعا»، نمي توان هم كافر بود و وجود و يا يكتايي خداوند را انكار كرد و هم دست نياز به سوي خداوند يكتا دراز كرد.
2ـ وعده اجابت دعا زماني محقق مي شود كه بنده به عهد خويش با خدا عمل نمايد و فاسق با شكستن حريم عبوديت و ارتكاب معاصي، پيمان خويش را شكسته است و با اين عمل خود را از لطف و توجّه خداوند محروم گردانده است، پس دعايش مستجاب نمي شود.
و آنچه را كه ممكن است ما استجابت دعا بخوانيم، در حقيقت فرصتي است تا آن بر عذاب و ذلّت خود بيفزايند.
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
ـ ميزان الحکمه، محمد ري شهري، ج3.
پي نوشت ها:
[1]. الراغب الاصفهاني، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتب.
[2]. همان مدرك.
[3]. يونس/ 90.
[4]. روم/ 30.
[5]. ر.ک: ري شهري، ميزان الحكمه، مكتب الأعلام الاسلامي، 1416، ج 3، ص 258 و 259 و 268 و 269.
[6]. بقره/ 40.
[7]. ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 3، ص 255، ح 5593 و 5594.
[8]. همان، ح 5614.
[9]. سجده/ 20.
[10] . مؤمنون/ 56ـ53.