گرچه گفته شده كه دروزيان در فقه تابع مذهب حنفي مي باشند و علّت آن هم اينست كه حاكمان عثماني بعد از فتح سوريه و لبنان در سال 1516 ميلادي، اين مذهب فقهي را بر مردم آن منطقه به زور تحميل نمودند، ولكن عملاً پايبند به مذهب خاص نيستند.
جامعه دروزي از نگاه ساختار ديني به دو گروه عاقلان و جاهلان تقسيم مي شود. گروه عاقلان داراي دو رئيس ديني اند كه هر كدام از آنان شيخ عاقلان خوانده مي شود، عاقلان كساني اند كه به احكام عملي ديني يعني خود داري از مي گساري و استعمال دخانيات و نيز داشتن رفتار زاهدنه در غذا و پوشاك پايبندند، آنان لباس جدا از لباس جاهلان دارند و عمامه سفيد استوانه اي شكل بر سر مي گذارند و لباس ساده مي پوشند.
گروه جاهلان، ساير افراد جامعة دروزيان را تشكيل مي دهند و گاه شَراحيّن نيز خوانده مي شوند، زيرا حق دارند برخي از شرح هاي رساله هاي دروزيان را بخوانند و حق خواندن اصل رساله ها و تلاوت قرآن را ندارند و آنها مجازند از دخانيات و ساير لذت هاي دنيوي و رفاه در معيشت بهره مند شوند. و موظف به پوشيدن لباس خاص نيستند.[1]دروزيان معتقدند كه پس از پنهان گشتن حاكم،شريعت برداشته شده و خداوند به جاي «سبع دعائم تكليفيه» هفت خصلت اخلاقي به عنوان «سبع خصال توحيديه» بدين شرح مقرر فرموده است:
1. به جاي نماز «صدق اللسان».
2. به جاي زكات «حفظ الاخوان».
3. به جاي روزه «ترك عبادة العدم و البهتان».
4. به جاي حج «برائت از طغيان».
5. به جاي شهادتين «توحيد و پرستش حاكم در هر عصر و زمان».
6. به جاي جهاد «رضا به فعل او كيفما كان»
7. عوق ولايت «تسليم أمر او در سرّ و حدتان».[2]در مورد اسقاط فريضه حج مي گويند: به گفته علماي باطن، حرم دعوت است و بيت توحيد، پس حج خواسته شده، غير از آن چيزي است كه ميان پيروان ديگر مذاهب اسلامي به نام حج عمل مي شود، دروزيه معتقدند كه: روزه ماه رمضان نسخ شده است، لذا آن را ناروا شمرده اند و به جاي آن نه روز اول ذي حجه را روزه مي گيرند و عيد اعظم آنان عيد قربان است. هر چند برخي از معاصران آنان، روزه ماه رمضان را مستحب شمرده و تنها وجوب آن را انكار كرده اند[3]
احكام ازدواج و طلاق:
هر گاه مرد دروزي با يكي از زنان هم مذهب خود ازدواج كند، لازم است در تمام دارايي خود با او به مساوات رفتار كند و هنگام طلاق و جدايي اگر زن از اطاعت همسرش خارج شده و مرد با او به انصاف رفتار كرده باشد، مالك نيمي از دارايي هاي زن مي شود، ولي اگر مرد به همسرش ستم كرده باشد، زن تمام دارايي خود را از خانه همسر مي برد. كسي كه همسرش را طلاق مي دهد، براي او حرام ابدي مي شود و حتي با وجود محلل هم ازدواج دوباره با وي جايز نمي شود و از اين رو طلاق رجعي و باين نزد دروزيان يكسان است. مقصود از ازدواج نزد دروزيان تنها توليد نسل و حفظ بقاي آن است. از اين رو اگر ثروتمندي چهار فرزند آورد و يا تهيدستي به مقدار توان خويش اولاد دار شد، واجب است كه در بقية عمر خويش از همسرش دوري گزيده، با وي همبستر نشود. ازدواج دروزي با غير درزوي حرام است و همچنين چند همسري، حرام است و بايد به يك همسر از مذهب خويش اكتفا نمود. بنابراين كسي كه همسر دوم برگزيند، عقد ازدواج او باطل است.[4]
احكام وصيت در فقه دروز:
از ديدگه فقه دروزي هر كس مي تواند تمام دارايي هاي خويش را به كسي وصيت كند. تنها شرط وصيت آنست كه اموالي را وصيت كند كه با سعي و تلاش خود كسب كرده باشد. اما اموالي را كه از پدران خويش به ارث برده است، بايد ميان اولادش تقسيم گردد.
در كتاب مقدس دروزيان آمده است كه دروزيان بخشي از دارايي هاي خود را به ميزان يك دوازدهم براي طبقه عقّال و مستمندان وصيت كنند.[5]از ديدگاه اين فرقه ازدواج با زني كه داراي صفات ذيل باشد، شايسته نيست:
1. منّآنه (منت گذار بر همسر).
2. حدّاقه (چشم دوخته به زرق و برق دنيا).
3. برّاقه (تنها به آرايش خود اهتمام مي ورزد).
4. شدّاقه (پرسخن).[6]