در عصر غيبت بواسطه گسترش مراكز علمي و فعاليت هاي علمي علماي اسلام نا حدودي مردم با واقعيت ها آشنا خواهند شد و از اين جهت بر آنان اتمام حجتي خواهد شد.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ در اين باره فرمود: به زودي كوفه از مؤمنان خالي ميگردد علم و دانش مانند ماري كه در سوراخ خويش مخفي شود از آن شهر رخت بربسته در شهر قم ظاهر ميشود و از آنجا به سائر بلاد پخش ميشود به طوري كه ناداني در زمين باقي نميماند. سپس ميفرمايد اين قضيه نزديك ظهور قائم (عج) به وقوع خواهد پيوست. پس خدا قم و اهلش را به منزله حجت قرار ميدهد… علم و دانش از شهر قم به شرق و غرب ميرسد و حجت بر جهانيان تمام ميگردد، به طوري كه در تمام زمين فردي پيدا نميشود كه علم و دين به گوشش نرسيده باشد.[1]وقتي كه امام عصر(عج) ظهور كنند نيز بر مردم اتمام حجت مي نمايد و هيچگونه راهي براي عذر و بهانه فرد يا افرادي نخواهند گذاشت همچنانكه امام صادق(ع) مي فرمايد: «هيچ معجزه اي از معجزات انبياء و اوصياء نيست مگر اينكه به جهت تمام شدن حجت بر دشمنان، خدا آن را به دست قائم ما –عليه السلام – ظاهر خواهد كرد. و علاوه بر اين استعداد مردم در عصر ظهور براي درك حقايق به حد كمال مي رسد چنانكه حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: «وقتي قائم ما قيام نمود خدا دست لطفش را بر سر بندگان مينهد و حواسشان را جمع و عقولشان را كامل ميگرداند.»[2].
«گفتني است هر چه هم سطح افكار بشر ترقي كند و افراد صالح و خيرخواه زياد گردند، و اتمام حجت به نحو احسن صورت گيرد افراد ستمگر و خودسر در بين بشر وجود خواهند داشت كه طبعاً با حق و دادگري دشمن بوده و براي دفاع از منافع شخصي خود در مقابل مهدي موعود قيام خواهند نمود و براي سركوبي اين جمعيت جز جنگ و خونريزي چارهاي نيست. از اين جهت احاديث اهل بيت، جنگ و خونريزي را حتمي دانستهاند و اين مخالفتها از باب فقدان حجت و گم كردن حقيقت نيست بلكه از باب عناد و سركشي است.»[3]همه امامان معصوم عاشق حقيقت و راهنماي حق اند. از نثار كردن مهر و محبت به توده مردم دريغ نكردهاند و رشد روز افزون و ترقي و تكامل بشر سرلوحه دعوت شان بوده است. و اگر امام حسن ـ عليه السّلام ـ قرار داد صلح را امضاء ميكند، ولي امام حسين ـ عليه السّلام ـ قيام ميكند و يزيديان را رسوا ميكند، اين تفاوت روشها به خاطر تفاوت شرايط زمان، مخاطبان و حاكمان عصر امامان است وگرنه اگر امام حسن ـ عليه السّلام ـ همان موقعيت امام حسين ـ عليه السّلام ـ را ميداشت حتماً عاشورايي ميانديشيد و حسيني عمل ميكرد.
در عصر امام عصر (عج) مردم از اطلاعات و معرفت بيشتري نسبت به ساير امتهاي قبل بهرهمند ميگردند و حق و راه حق براي شان آفتابي ميشود و امام زمان (عج) هم بر طبق واقع حكم ميكند، روش حضرت قائم (عج) نيز به تبع اين تغييرها با سيره ساير امامان ممکن است در برخي جهات تفاوت پيدا كند.
آري! وقتي احدي يافت نميشود كه به موعظه نيازمند باشد و صالحان با بينشي عميق و حجتي تام طريق حضرت حجت (عج) را انتخاب كردهاند و طاغيان با اطلاع كافي از پذيرش حق سر باز ميزنند و به كارشكني ميپردازند آيا راهي غير از دست به شمشير شدن باقي ميماند؟
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: علم و دانش از شهر قم به تمام بلاد شرق و غرب پخش ميشود و حجت بر جهانيان تمام ميگردد، به طوري كه در تمام زمين فردي پيدا نميشود كه علم دين به گوشش نرسيده باشد. بعد از آن، قائم ما ظهور ميكند و اسباب عذاب و غضب خدا مهيا ميگردد، زيرا خدا موقعي از بندگانش انتقام ميگيرد كه حجت او را انكار نمايند.[4]زراره از امام صادق ـ عليه السّلام ـ پرسيد آيا روش و سياست حضرت قائم (عج) همانند روش پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خواهد بود؟ امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: هرگز، هرگز پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با ملايمت و نرمي و مهرباني رفتار ميكرد تا دلها را به دست آورد و مردم با آن حضرت الفت گيرند ولي حضرت قائم (عج) سياست قتل را در پيش ميگيرد و طبق دستوري كه دارد رفتار ميكند و توبه كسي را نميپذيرد. پس واي بر كسي كه با او مخالفت كند.[5]حسن بن هارون ميگويد: در محضر امام صادق ـ عليه السّلام ـ بودم معلّي بن خنيس از حضرت پرسيد آيا هنگامي كه حضرت قائم ظهور ميكند برخلاف روش اميرمؤمنان در برخورد با مخالفان رفتار ميكند؟ امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: علي ـ عليه السّلام ـ ملايمت و نرمش را در پيش گرفت چون ميدانست پس از او دشمنان بر ياران و شيعيان چيرگي پيدا ميكنند، ولي سياست حضرت قائم (عج) قهر و غلبه و به اسارت گرفتن آنهاست زيرا ميداند كه پس از او كسي بر شيعيان تسلط نخواهد يافت.[6]«آري با ظهور منجي بشريت، روزگار موعظه و خواهش تمام ميشود. از قديميترين روزگاران كه پيامبران آمدند، همواره، بشر را موعظه كردند، و درخواست كردند كه: مؤمن باش، و عمل صالح به جاي آر. و ديديم كه بشر چقدر گوش به آن سخنان داد، و چگونه انبياء و اوليا را از دم تيغ گذرانيدند. امّا روزگار مهدي،روزگار خوار ساختن زورداران است.
ديگر آن روزگار نخواهد بود، كه امامان مردمان را موعظه كنند، و ارشاد نمايند، و از آنان بخواهند كه مؤمن و صالح باشند، و ستم و گناه مرتكب نشوند؛ و بسيار كساني گوش ندهند و سرگرم فساد و جنايت باشند… امامان را بكشند و صحنههاي چون صحنه عاشورا پديد آورند؛ هيهات، هيهات، يسير بالقتل، ولايستتيب احدا، شمشير در ميان نابكاران نهد، و از احدي توبه نپذيرد. و بدين گونه ماهيت زمان را تطهير كند، و انسانيت خرد شده را زنده سازد.»[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- اكمال الدين وتمام النعمه؛ شيخ صدوق
2- منتخب الاثر، حضرت آيت الله صافي.
پي نوشت ها:
[1] . مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج60، ص213 و ج 57 همان صفحه.
[2] . بحار الانوار، ج 52، ص 328.
[3] . طبسي، نجم الدين، چشم اندازي به حكومت مهدي (عج)، ص 181.
[4] . بحار الانوار، ج 60، ص 213.
[5] . لغماني، الغيبة، ص 236؛ بحار، ج 52، ص 353.
[6] . همان، ص 237؛ تهذيب، ج 6، ص 155 و كافي ج 5، ص 33.
[7] . خورشيد مغرب، حكيمي، ص 37 با تصرفي مختصر.