براي پاسخ به سؤال بايد به سه مقدمه توجّه كرد:
يك: قرآن كتابي است كه هدف و غايت خود را كمال و سعادت انساني قرار داده و مدعي است كه تنها راه كمال و سعادت بشر در گرو عمل به دستورات اين كتاب آسماني است لذا در سورة انفال، آية 22، ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد اجابت كنيد خدا و رسولش را زماني كه شما را ميخوانند به آنچه زندهتان ميكند. حقيقت و گوهر اين دعوت چيزي است كه انسان را از پرتگاه فنا و هلاكت رهائي داده و دعوت به زندگي، همان دعوت به كمال و سعادت آدمي است.[1]دو: از آنجا كه حيات آدمي منحصر به دنيا نيست و حياتي ماوراء دنيا دارد كه متأثر از دنيا است و رابطه اين دو حيات عمل و عكسالعمل است و آدمي در آخرت نتيجة اعمال دنيا را ميبيند آنچنانكه حديث الدنيا مزرعة آلاخرة به صراحت بر اين مطلب دلالت دارد. و قرآن كريم هم ميفرمايد: «و ما مقدرات و نتيجة اعمال نيك و بد هر انساني را طوق گردن او ساختيم كه ملازم و قرين هميشگي او باشد و روز قيامت كتابي كه نامة اعمال اوست بر او بيرون آريم در حالي كه همة اوراق آنرا (كه مجموعة اعمال اوست در دنيا) يك مرتبه ملاحظه كند»[2] از طرفي عقل آدمي بخاطر هجوم اوهام و خيالات قاصر است از آنكه راهي پيش روي آدمي نهد كه تضمين كنندة آخرتش گردد، لاجرم براي تبيين رابطة منطقي در بين دو حيات بايد منبعي غير از عقل آدمي وجود داشته باشد.
سه: انسان موجودي است كه به تنهائي نميتواند حوائج خود را برآورده كند لذا از اين جهت زندگي اجتماعي را برگزيده و بالطبع شخصيت او در گرو جامعة او است از جامعه متأثر ميشود و در جامعه تأثير ميگذارد. بسياري از صفات انساني در خلال زندگي اجتماعي فعليت مييابد، تكامل انسان تنها فردي نيست بلكه بُعد اجتماعي نيز دارد اگر در جامعهاي سالم و به دور از پليدي زندگي كند راه كمال را مطمئنتر ميپيمايد.
از اين سه مقدمهاي كه بيان شد نتيجه ميگيريم: از آنجائي كه قرآن براي كمال و سعادت انسان آمده اولاً كمال و سعادت آدمي در آخرت محصول حيات طيب او در دنيا است. ثانياً دنيا و اجتماع نقش اساسي را در پرورش آدمي ايفا ميكند و لذا قرآن نميتواند دربارة دنيا و اجتماع آدمي سكوت اختيار كند، بر همين اساس است كه قرآن كريم يكي از مسئوليتهاي مهم انبياء ـ عليهم السلام ـ را برپائي عدالت اجتماعي ذكر فرموده پيامبران مأموريت داشتهاند تا با مفاسد اجتماعي مبارزه كرده عدل و قسط را در جامعه حاكم كنند. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛[3] ما رسولان خود را با معجزات آشكار فرستاديم و بر آنها كتاب نازل كرديم تا براي برپايي عدالت قيام كنند.
سه آيه ديگر براي مدعاي خود ذكر ميكنيم:
يك: «وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ؛[4] موسي به برادرش هارون گفت: جانشين من در ميان قوم باش (آنها را) اصلاح كن و از راه مفسدان پيروي مكن.» آيا كسي ميتواند ادعا كند كه مقصود حضرت موسي به برادرش فقط اصلاح امور عبادي آنها بوده است.
آية دوّم: «أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الُْمخْسِرِينَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ؛ حق پيمانه را اداء كنيد و به مردم خسارت وارد نكنيد با ترازوي صحيح وزن كنيد و حق مردم را ضايع نكنيد و در زمين فساد ننماييد.[5]آية سوّم: «وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ؛ از مسرفان اطاعت نكنيد، آنهايي كه در زمين فساد ميكنند و اصلاح نمينمايند.[6]آيات فوق، نشانگر آن است كه پيامبران براي برپايي قسط و عدل با همه انحرافات جامعه خود، مبارزه كردهاند و در بين سورهها ميتوان به سورة نور اشاره كرد كه اكثر آيات او را مسائل زندگي و اجتماعي تشكيل ميدهد.
آيات فوق آياتي هستند که به طور کلي به مسائل اجتماعي اشاره دارند ولي با مطالعه آيات قرآن کريم به آيات فراواني بر مي خوريم که به طور مصداقي، روابط اجتماعي انسانها را مورد عنايت قرار دادهاند. آيه 282 سوره بقره ناظر به روابط اقتصادي و ثبت و ضبط آنهاست.
آيات ابتدايه سوره نور حکم قضايي کساني را بيان ميکند که اعمال خلاف عفت انجام دادهاند.
آيات جهاد مثال بسيار روشن قرآن به مسائل اجتماعي است زيرا روشن است که جهاد حکم فردي نيست. امر به معروف و نهي از منکر به عنوان ويژگي مؤمنان معرفي شده و از احکام ضروري اسلام است. نيز از نمونههاي بارز مسائل اجتماعي در قرآن است. تحريم ربا، حکم زکات و مصرف آن، خمس و ساير احکام ديني به علاوه توصيههاي فراوان اخلاقي، ناظر به روابط اجتماعي همه نشانگر تأکيد قرآن و اسلام بر هدايت انسان به سوي يک زندگي اجتماعي صحيح ميباشند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ مجلّه كتاب نقد، شمارة 2 و 3، تهران مؤسسه فرهنگي انديشه معاصر، بهار و تابستان 76.
2ـ عبدالله نصري، انتظار بشر از دين، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، چاپ اوّل، 1378.
3ـ آيت الله جوادي آملي، نسبت دين و دنيا، انتشارات اسراء.
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: طباطبائي، محمدحسين، الميزان، ج9، ذيل آية 22 سورة انفال.
[2] . اسراء/15.
[3] . حديد/25.
[4] . اعراف/142.
[5] . شعرا/183ـ181.
[6] . شعرا/151ـ152.