از نظر عقلا عالم و تمام اديان به ويژه دين مبين اسلام يكي از والاترين و مهمترين كارها ازدواج كردن است ،يعني به هم رسيدن دو جنس مخالف و به وجود آمدن نسل و فرزند است، اين هدف اختصاص به انسان ندارد، بلكه در مورد همه جانداران صدق ميكند، منتهي فرقشان اين است كه عقلا با عقل و شعور ازدواج مي کنند و غير عقلا طبق غريزهي فطري و دروني.
با بررسيهاي به عمل آمده از آيات و روايات دربارة تكثر و تقليل نسل نتايج ذيل به دست آمده است؛
1. دليل قرآني
قرآن کريم به صراحت درباره تكثير نسل سخن نگفته، ولي بعضي از آيات به ازدواج اشاره كردهاند كه لازمهاش ايجاد نسل و فرزند است. مثلا آية و «أنكحوا الأيامي منكم؛[1] يعني مردان بيزن و زنان بيشوهر را به نكاح يكديگر درآوريد.» گر چه با صراحت بيان نكرده كه ثمرة اين ازدواج بچه دار شدن است، اما در اين معنا ظهور دارد و لازمه ازدواج بچه دار شدن و پيدا كردن نسل است.[2] و در جاي ديگر خطاب مستقيم به مردها دارد كه: «فانكحوا ما طاب لكم من النساء؛[3] با زنان پاك ازدواج كنيد» كه بازهم لازمه اين ازدواج بچه دار شدن و ايجاد نسل است، در قرآن کريم الفاظي از قبيل اولاد، ذريه، ولد، غلام و… فراوان يافت ميشود، ولي هيچ كدام از اين آيات به طور مستقيم به زيادي نسل يا محدود كردن ان اشاره اي ندارد.
2. دليل روايي
از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ احاديثي نقل شده که يكي از معروفترين آنها حديث: «تناكحوا تناسلوا تكثروا، فإني اباهي بكم الامم يوم القيامة و لو بالسقط»؛[4] يعني (اي مردان و زنان) با همديگر ازدواج كنيد و داراي نسل گرديد و زياد شويد، به راستي كه من مباهات ميكنم به واسطة شما در مقابل امتهاي ديگر در روز قيامت، ولو با بچه سقط شده.
پيامبر اسلام (ص) به صراحت به تكثر نسل دستور ميدهد، اما در مقابل رواياتي وارد شده كه به صراحت به کاهش نسل سفارش دارند، از جمله حديثي معروف از امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ که مي فرمايد: «قلة العيال أحد اليسارين؛[5] كمي جيره خوار يكي از دو دست است» اين حديث كنايه از اين است كه فرزند و عيال و خرج خور كم يكي از اسباب آسايش زندگي انسان است.
در ظاهر ميان روايت پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، روايت امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ تعارض ديده ميشود، چون حديث اول به كثرت نسل تشويق و دومي بر قلت نسل دارد، در حالي كه اين گونه نيست و ميشود بين اين دو حديث جمع عرفي كرد و در جمع بين آنها لازم است به دو نكته توجه شود:
1. حديث پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مربوط به زماني است كه تعداد مسلمانها در جهان اندك بودند و در اقليت به سر ميبردند، لذا براي تقويت مسلمانها و نهضت اسلامي پيامبر، آن حضرت تشويق به تكثر نسل فرمودند، اما كلام حضرت امام علي ـ عليه السّلام ـ ميتواند به عنوان يك دستور العمل ارشادي براي همة انسانهاي جهان باشد. چه مسلمان باشند چه غيرمسلمان.
2. لازم به ذكر است كه شرايط زمان و مكان و محيط بر تكثر و قلت نسل دخالت دارند، اگر اين شرايط مستعد و آماده باشند، بي ترديد زيادي نسل مطلوب خواهد بود، اما اگر اين شرايط مهيا نباشد، برعكس قلت نسل مطلوب است، مثلا اگر در يك زماني تربيت بچه و تغذيه و مراعات بهداشت آن آسان باشد، آن وقت فرزند زياد نه تنها ايرادي ندارد، بلكه مورد پسند هم ميباشد، اما اگر تربيت و تغذيه و رعايت بهداشت مشكل و دشوار باشند، مثل زماني كه ما در آن زندگي ميكنيم در اين صورت بايد به تعداد کم آن بسنده شود، زيرا در محيط آلوده و ناپاك فرزندان آلوده ميشوند، چون انسان موجودي اجتماعي است و نميتواند گوشه عزلت گزيند و دور از اجتماع زندگي كند، پس ناچار است كه با ديگران در ارتباط باشد. در اين زمان ضرورت ايجاب ميكند كه به قلت نسل بيانديشيم.
بنابر اين درباره تكثر و قلت نسل، آيهي از قرآن بدان تصريح نكرده، اما روايتهايي دربارهي زيادي و كمي نسل وجود دارد، لازمهي جمع بين آنها اين است كه شرايط زمان و مكان را بايد در نظر گرفت، چون بعضي وقتها زمينه براي تكثر مناسب است و بعضي وقتها براي قلت مناسب است.
پي نوشت ها:
[1] . نور/ 32.
[2] . براي مطالعهي بيشتر ر.ک: 1. طبرسي، فضل بن حسن، تفسير مجمع البيان، بيروت، مؤسسه اعلمي، چاپ اول، سال 1415، ج7، ص 243؛ طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، قم، انتشارات اسماعيليان، چاپ چهارم، ج6، ص324؛ مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، چاپ بيست و دوم، ج14، ص457 و 463.
[3] . نساء/ 3.
[4] . نمازي، حسن بن علي، مستدرك سفينه البحار، قم، جامعه مدرسين، سال 1419، ج4، ص340.
[5] . نهج البلاغه، فيض الاسلام، كلمه قصار 135.