در پاسخ به سئوال، لازم است به نکاتي اشاره نمائيم:
الف: معاد در بين يهود: در اين زمينه سه نکته حائز اهميت است:
1. آيا يهوديان اصولا معاد و رستاخيز را قبول داشته و دارند يا خير؟ 2. بر فرض قبول آيا جزو اصول دين آنها است يا خير؟ 3. و آيا به معاد جسماني قائل اند يا روحاني؟
پيش از پرداختن به جواب سئوالات سه گانه فوق، تذکر به اين مطلب لازم است که اولا به تصريح قرآن کريم و شهادت تاريخ، دين يهود و مسيحيت دچار تحريف شده است بنابراين عقايد موجود در کتب و آثار فعلي اين دو دين نمي تواند بيانگر حقيقت آسماني و الهي اين دو آئين باشد. و ثانيا يهوديت و مسيحيت داراي فرقه هاي بسيار و گوناگون هستند که احيانا داراي اراء و عقايد متضاد و متناقض در يک زمينه هستند.
1. در مورد اعتقاد يهوديان به معاد و قيامت، بايد گفت که يهوديان بر خلاف مسلمين و مسيحيان اعتقاد روشني به آخرت و روز جزا ندارند و سزا و جزاي اعمال شان را بيشتر در اين جهان مي دانند و اعتقاد به قيامت و معاد که در دين شان ذکر شده از اعتقاد اوليه آنها نيست پس از تحريف تورات و از دست دادن عقيده به معاد و قيامت اين عقيده را پس از آزادي ايشان از اسارت بابل به دست کوروش از نشست و معاشرت با ايرانيان زرتشتي فرا گرفتند.[1]ليکن در کتاب «گنجينهي از تلمود» که به صورت تفصيلي به اين بحث پرداخته است استفاده مي شود که يهوديان معتقد به معاد هستند و معاد جزو اصول دين آنهاست و انکار آن گناهي بزرگ محسوب ميشود. تلمود عبارت از احاديث و شريعت شفاهي است که در سال 216 ميلادي توسط دانشمند يهودي بنام دابي يهودا همراه يکصد تن از علماء يهود جمع آوري شد و ميشتاة ناميده شد چون کتاب ميشتات نياز به شرح داشت علماي يهود بر آن شرحي زدند به نام «گمارا» از ترکيب گمارا با ميشتات کتاب بزرگي در بيان عقايد يهوديت به وجود آمد که معروف است به «تلمود» دراين کتاب چنين آمده است: «کسي که به رستاخيز مردگان معتقد نباشد و آن را انکار کند از رستاخيز سهمي نخواهد داشت».[2]اما واقعيت اين است که اين اعتقاد گروهي از يهوديان به نام «فريسيان» است، و گروه ديگر از يهوديان به نام «صادوقيان» عقيده دارند که با مردن جسم، روح نيز معدوم ميشود و مرگ پايان موجوديت انسان است و دليل اين گروه بر انکار معاد اين بود که «اسفار پنجگانه ـ تورات ذکري از اين موضوع به ميان نيامده است».[3]2. اختلاف بزرگ ديگر در بين علماء يهود که معتقد به معاد هستند واقع شده که آيا معاد براي همه است؟
بعضي قائل براي همه مردگان اند و برخي معاد را مختص يهوديان دانسته و عده ديگر محدودتر از اين گفته اند که حتي يهودياني که لياقت و امتياز لازم را کسب نکرده باشند از پاداش زندگي بعد از مرگ محروم خواهند بود.
3. اما درباره اينکه معاد را يهود جسماني ميداند يا روحاني از مجموع نوشتههاي آنان معاد جسماني استفاده مي شود گرچه در نحوه اين معاد جسماني اختلافاتي دارند. مثلا پيروان مکتب شمايي مي گويند شکل يافتن انسان درجهان آينده مانند شکل يافتن او در اين جهان نخواهد بود، در اين جهان شکل يافتن بدن از پوست و گوشت شروع شده و با رگها و استخوان ها خاتمه مييابد، ولي در جهان ديگر بر عکس از رگها و استخوانها آغاز و با پوست و گوشت پايان ميپذيرد. اما پيروان مکتب هيکل ميگويند، شکل پذيرفتن بدن انسان در جهان آينده مانند شکل يافتناش در اين جهان خواهد بود.[4] به هر حال در کتاب تورات يهوديان از معاد و کيفيت آن چيزي گفته نشده است.
ب: آنچه از کتاب مقدس و کتبي که درباره مسيحيت نوشته شده استفاده ميشود که مسيحيان معتقد به معاد و قيامت هستند و علماي مسيحي آن را جزء اصول دين شان ميدانند.[5] اما درباره اين که معاد جسماني است يا روحاني؟ از مواضع متعدد از کتاب مقدس تصريح به جسماني بودن معاد شده. چنانچه مؤلف کتاب «افتخار اسلام» شيخ محمد صادق فخر الاسلام ميگويد: اقرار به معاد و حشر جسماني از ضروريات دين نصاري است و مجمع عليه تمام فرق آنان مي باشد و در اين مسأله با مسلمانان اختلافي ندارند.[6]اما نکته اي که تذکر آن لازم است اين است که اگر علماي مسيحيت و اناجيل تصريح به جسماني بودن معاد دارند ولي در باره لذات و الام ميگويند در قيامت لذت و درد روحاني است که اين خود يکي از موارد اعتقاد و متناقض در مسيحيت است.[7]نکته ديگري که نبايد مورد غفلت واقع شود مسأله رستاخيز حضرت مسيح در ميان مسيحيان است که ميگويند مسيح مُرد و بعد از مرگ زنده شد و اين رستاخيز جسماني بود که بر اين مطلب از موارد متعددي از اناجيل تصريح شده است.[8] که اين مسئله نبايد با مسأله معاد خلط شود.
نتيجه: از مطالبي که توضيح داده شد به دست مي آيد که در تورات نص صريحي بر معاد نيست بلکه اشاراتي است که بعضي دلالت آنها بر معاد را پذيرفته و برخي انکار کرده اند و لذا وجود معاد در بين علماء يهود خصوصا يهود اوائل محل اختلاف است. و ثانيا فرقه اي که قائل به معاد اند آنرا جزو اصول دين دانسته و جسماني مي دانند.
اما مسيحيان بالاتفاق قائل به معاد و رستاخيزاند و آن را از ضروريات دين شان و جسماني ميدانند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ خلاصه اديان ترجمه امير فريدوني گرگاني.
2ـ درآمدي بر تاريخ و کلام مسيحيت، محمد رضا زيبائي نژاد.
3ـ کلام مسيحي، توماس ميشل، ترجمه حسين توفيق.
4ـ افتخار اسلام بر ساير اديان، محمد صادق فخر الاسلام.
5. گنجينه از تلمود، ابراهام کهن.
پي نوشت ها:
[1]. ر.ک: مشکور، محمد جواد، خلاصه اديان، انتشارات شرق، 1369ش، ص134ـ142؛ توفيقيان، حسين، آشنايي با اديان بزرگ، فرقه هاي يهود، تهران، انتشارات سمت، 1381ش.
[2]. ابراهام کهن، گنجينه اي از تلمود، نشر اساطير، ص362، نقل از سنهدرين، 90 الف.
[3]. توفيقيان، حسين، آشنايي با اديان بزرگ، تهران، نشر سمت، 1381ش، ص95 ـ 96، انجيل متي، آيه 23.
[4]. گنجينه از تلمود، ص368.
[5]. انجيل مرقس، باب 9، آيه 43ـ49؛ يوحنا، باب 5، آيه 20ـ27؛ رساله اولاي يونس، باب 15، آيه 15.
[6]. فخر اسلام، محمد صادق، افتخار اسلام بر ساير اديان، ص120، انجيل متي، باب 25، آيه 31.
[7]. همان، ص121.
[8]. مرقس، 16: 1 ـ 2 ـ 3، متي، 28: 9، لوقا، 24: 34.