از آنجا که توسعه اقتصادي فرايندي است که به استفاده بهينه و کارا از منابع طبيعي و انساني، در جهت نيل به رفاه مادّي همراه با کسب کمالات روحي و معنوي مي پردازد و اين روند با بهره گيري از امکانات مادّي تحقق مي يابد؛ پس نگرش انسان به دنياي مادّي، نقش تعيين کننده اي در چگونگي برخورد با آن دارد و چنانچه نظر دين نسبت به دنيا به طور صحيح و منطقي تبيين شود، تأثير به سزايي در تلاش و فعاليت افراد براي دست يابي به پيش رفت هاي علمي و عزّت و سربلندي جامعه همراه با تهذيب اخلاق دارد؛ ولي اگر تفسير انحرافي از آن صورت گيرد، موجب تخدير، بي تفاوتي و پذيرش هرج و مرج و سرمنشأ بدبختي و عقب ماندگي فرد و جامعه مي گردد.
اسلام دنياگرايي را نفي و آخرت طلبي را ترويج مي نمايد؛ اگر آيات و رواياتي که دنيا و دنياطلبي را نکوهش و مذمّت نموده اند درست تبيين نگردند، اسلام به عنوان يک مذهب ناسازگار با توسعه و ضد پيش رفت هاي علمي و صنعتي مدرن معرفي مي گردد.
روايات مربوط به دنيا را به چند دسته مي توان تقسيم نمود:
الف) رواياتي که دنيا را بي ارزش و پست دانسته اند: مانند:
الدنيا تغوي؛[1] دنيا گمراه کننده است.
الدنيا منيته الاشقياء؛[2] دنيا نهايت آرزوي بدبختان است.
الدنيا غنيمة الحمقي؛[3] دنيا بهره و فايده بي خردان است.
الدنيا سوق الخسران؛[4] دنيا بازار زيان و ضرر است.
دار بالبلاء معفوفة و بالغدر معروفة؛[5] دنيا سرايي است که آغشته به بلاها و معروف به حيله ها و فريب هاست.
ب) رواياتي که دنيا و امکانات موجود در آن را ستوده اند: مانند اين سخن از حضرت علي ـ عليه السلام ـ :
ان الدنيا دار صدق لمن صدّقها و …؛[6] دنيا، سراي راستي و درستي است براي کسي که آن را باور دارد و با صدق و صفا با آن برخورد نمايد و خانه ايمني و سلامتي است براي کسي که نسبت به آن اهل معرفت باشد و سراي بي نيازي و توانگري است براي کسي که از آن توشه برگيرد و محل پند گرفتن است براي کسي که از آن پند گيرد؛ دنيا سجده گاه و محل عبادت دوستان خدا و محل نماز فرشتگان الهي و جاي نزول وحي الهي و تجارت خانه اولياي خداست که در آن رحمت خدا را به دست آورده، بهشت را نصيب خود ساختند.
امام باقر ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «نعم العون الدنيا علي الاخرة؛ خوب کمکي است دنيا براي به دست آوردن آخرت».[7]و در جاي ديگر مي فرمايد: «من طلب الدنيا استعفافاً عن الناس و توسيعاً علي اهله و تعطفاً علي جاره لقي الله عزوجل يوم القيامة و وجهه مثل القمر ليلة البدر؛ کسي که براي حفظ آبروي خود و بي نيازي از مردم و ايجاد گشايش بر خانواده و لطف به همسايه اش، دنيا را طلب نمايد، در روز قيامت خداوند متعال را ملاقات مي کند در حالي که صورت او، چون ماه شب چهاردهم است».[8]ج) رواياتي که دنيا را به دنياي مذموم و ممدوح تقسيم نموده اند؛ مانند اين سخن از امام سجاد ـ عليه السلام ـ که مي فرمايد: «حب الدنيا رأس کل خطيئة و الدنيا دنياءان: دنيا بلاغٍ و دنيا ملعونة؛ دوستي دنيا، سرمنشأ تمام خطاها و اشتباهات است و دنيا براي اشخاص، دوگونه است، يکي دنيايي که افراد را به مقصد مي رساند و ديگري آن دنيايي که نفرين شده و از رحمت الهي به دور است».[9]د) رواياتي که وظيفه انسان را در برخورد با دنيا مشخص ساخته اند، شاخص و معياري براي دنياطلبي و آخرت خواهي به ما ارائه مي دهند؛ مانند اين دعا از امام باقر(ع) که مي فرمايد:
«اسئلک اللهم الرفاهية في معيشتي ما ابقيتني معيشة اقوي بها علي طاعتک و ابلغ بها رضوانک … و لا تجعل الدنيا عليّ سجناً و لا تجعل فراقها عليّ حزنا؛ پروردگارا در زندگي ام آن چنان رفاهي قرار ده که با آن بر اطاعت و بندگي تو توانا باشم و خشنودي و رضايت تو را به دست آورم و دنيا را چون زنداني برايم قرار نده و جدايي از آن را مايه اندوه و ناراحتي ام قرار مده».[10]قرآن کريم روش برخورد صحيح و معقول با دنيا و استفاده از آن را چنين بيان نموده است: «و ابتغ فيما اتيک الله الدار الاخرة و لا تنس نصيبک من الدنيا و احسن کما احسن الله اليک و لا تبغ الفساد في الارض انّ الله لا يحبّ المفسدين؛ با آنچه خداوند به تو عنايت کرده است، خانه آخرت را طلب نما و نصيب خود را از دنيا فراموش نکن و همان گونه که خدا به تو نيکي کرده است نيکي کن و هرگز در زمين در جست وجوي فساد مباش؛ زيرا خدا مفسدان را دوست ندارد».[11]با توجّه به مفاد اين آيه مي فهميم که استفاده از نعمت هاي الهي و امکانات مادّي، بايد در راستاي رسيدن به رحمت الهي در آخرت باشد و همواره بايد از آنها در راه انجام وظيفه، اداي تکليف و احسان و نيکي به بندگان خدا استفاده نمود و از ظلم و ستم پرهيز کرد، با توجّه به صدر و ذيل آيه، اين نکته روشن مي شود که اسلام، به هر دو جنبه دنيا و آخرت نظر دارد.
بنابراين، با نگاهي جامع به آيات و روايات، به اين نتيجه مي رسيم که آنچه در دين بي ارزش ترين چيز معرفي گرديده و دستور مؤکد به بي اعتنايي نسبت به آن صادر شده است، آن دنيايي نيست که انسان بايد برايش تلاش کند به گونه اي که گويي تا ابد در آن خواهد زيست،[12] و همان دنيايي نيست که مزرعه آخرتش خوانده اند؛ بلکه دنياي مذموم، همان تعلّقات نفساني و متأثّر شدن از صفات رذيله حرص، کبر، غرور، حسد و جاه طلبي است. اعتقاد به اين که حيات انسان منحصر به همين زندگي موقت نيست و در وراي آن سراي جاودانه اي در پيش است با بهره گيري صحيح و معقول از امکانات و نعمت هاي الهي، از آنها در جهت رشد و تکامل مادّي و معنوي خود و کسب ارزش هاي والاي انساني استفاده مي نمايند و هدف آنها، به عنوان بنده اي صالح و شايسته، کسب رضايت حق تعالي است. بديهي است که داشتن چنين ديدگاه و روشي، هيچ گاه باعث رکود توليد و مانع رونق اقتصادي نمي شود، بلکه زمينه ساز اجراي عدالت اجتماعي و توزيع عادلانه درآمد خواهد بود و لازمه آن، رها کردن دنيا و اختيار رهبانيّت و گوشه گيري نيست.
پي نوشت ها:
[1]. غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علي انصاري، ص 6، شماره 43.
[2]. محمد محمّدي ري شهري، ميزان الحکمة، ج 3، ص 294.
[3]. غررالحکم و دررالکلم، ص 37، شماره 1153.
[4]. همان، ص 17، شماره 450.
[5]. صبحي صالح، نهج البلاغه، خطبه 226.
[6]. همان، حکمت 126؛ بحارالانوار، ج 73، ص 129.
[7]. بحارالانوار، ج 73، ص 127.
[8]. حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 12، ص 11.
[9]. بحارالانوار، ج 73، ص 20.
[10]. بحارالانوار، ج 97، ص 379.
[11]. سوره قصص (28)، آيه 77.
[12]. مضمون اين روايت از امام مجتبي(ع): اعمل لدنياک کانک تعيش ابداً و اعمل لاُخريک کانک تموت غداً بحارالانوار، ج 44، ص 139، روايت 4.