در كسب مراتب معنوي و كمالات روحي، زن و مرد از موقعيت يكساني برخوردار هستند، ولي از جهت مراتب و مقامات دنيوي هر يك داراي ويژگي ها و امتيازاتي مي باشند كه برتري روحي و كمال معنوي تأثيري در امكان احراز آنان، در موارد اختصاص به جنس مخالف ندارد.
اين دو بعد در انسان از يكديگر جدا است به طوري كه هيچگونه ملازمه اي بين آن دو برقرار نيست، بدين معنا كه كمال روحي و معنوي يك انسان به معناي اقتدار ظاهري و مراتب برتري دنيوي او نيست و تنها ايمان و معرفت آن شخص دلالت بر مراتب والاي او مي كند. هر چند كه همين كمالات مي توانداز سوي خداوند معياري براي گزينش مردم در تعيين حاكم يا والي كه داراي شخصيت ظاهري دنيوي است تعيين گردد.
از نظر اسلام هيچ ويژگي و صفت آفرينشي در انسان مايه ايجاد برتري و كمال روحي نيست و امتيازي را براي افراد خاصي كه واجد آن ويژگي باشند پديد نمي آورد و لذا يك انسان با هر صفت جسماني مي تواند گوي سبقت را در مراتب معنوي از ديگران بر بايد و از ديگران برتر شود و مثلا در يك مقطع زماني خاصي يك زن كامل ترين مؤمن در بين مردمان معاصر خود باشد.
اين در حالي است كه از ديدگاه اسلام برخي از اوصاف جسماني در احراز مراتب خاصي از شخصيت هاي ظاهري و دنيوي دخالت داشته و معياري براي امتياز برخي بر برخي ديگر مي باشد به گونه اي كه مثلا زنان را از حق حكومت و يا امامت بر مردم و يا امامت جماعت براي مردان محروم مي كند.
در مورد مساوات مرد و زن از جهت امكان دست يابي به مراتب مختلف معنوي مي توان به آياتي چند از قرآن مجيد اشاره كرد كه مي فرمايد: «مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان… خداوند براي همه آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است».[1]به اين ترتيب اين درست نيست كه تصور شود اسلام كفه سنگين شخصيت را براي مردان قرار داده و زنان در برنامه اسلام چندان جايي ندارند، بدون شك با قطع نظر از تفاوت هاي حقوقي كه ارتباط با موقعيت اجتماعي و شرايط طبيعي آنها دارد هيچگونه فرقي از نظر جنبه هاي انساني و مقامات معنوي ميان زن و مرد در برنامه هاي اسلام وجود ندارد.
آيه فوق دليل روشني براي اين واقعيت است، زيرا به هنگام بيان ويژگي هاي مؤمنان و اساسي ترين مسائل اعتقادي و اخلاقي و عملي، زن و مرد را در كنار يكديگر قرار داده و براي هر دو پاداشي يكسان معين مي كند.
به عبارت ديگر تفاوت جسمي مرد و زن را نمي توان انكار كرد و بديهي است كه اين تفاوت براي ادامه نظام جامعه انساني ضروري است و آثار و پيامدهائي در بعضي از قوانين حقوقي زن و مرد ايجاد مي كند، ولي اسلام هيچ گونه تفاوتي ميان اين دو از نظر روح انساني قائل نيست[2] و لذا در سوره نحل آيه 59 مي خوانيم كه: «هر كس عمل صالح كند، خواه مرد باشد يا زن، در حالي كه ايمان داشته باشد ما او را زنده مي كنيم و حيات پاكيزه اي به او مي بخشيم و پاداش وي را به بهترين اعمالي كه انجام مي داده مي دهيم».
با توجه به اين توضيحات روشن مي شود كه كمال روحي و معنوي زناني چون حضرت فاطمه (س) تأثيري در امكان احراز مسئوليت هاي دنيوي و به طور كلي مراتب مختلف شخصيت ظاهري و دنيوي ندارد
البته بحث از علل محروميت زنان از برخي مراتب شخصيت ظاهري و دنيوي مربوط به مباحث حقوق زن و شناخت درست از مباني تعيين و تشكيل اين حقوق در يك ساختار منضبط حقوقي مانند حقوق اسلامي است.
توجه داشته باشيد كه قوّام بودن مرد بر زن همان گونه كه در جاي خود توضيح داده شده است، اشاره به همان ويژگي هاي مورد نظر شارع مقدس در اختصاص برخي از نقش هاي اجتماعي به مردان دارد، اين قواميت هرگز در بر گيرنده مراتب روحي و معنوي نيست. به بيان ديگر كلام خداوند ناظر به حوزه وظايف انساني در اين دنياست و سعي در تعيين مرتبه هر جنس نسبت به جنس مخالف در كسب مقامات دنيوي دارد و هرگز تبييني در جهت حوزه روحاني و معنوي ارائه نمي دهد به خصوص با توجه به اينكه جنسيت تنها از ويژگي هاي بُعد جرماني و مادي انسان است، بعدي كه به محض جدايي روح از بدن، منتفي شده و جاي خود را به بُعد محض مي دهد، پس وقتي جنسيت معيار تعيين قواميت است ديگر در عالم برزخ قواميت مفهومي ندارد.
در پايان توجه به اين نكته ضروري است كه توسل به اولياي خدا به معناي فرمانبرداري و از ايشان يا اعتقاد به احراز مقام و منزلت دنيوي خاصي براي آنان نيست تا گفته شود اين توسل به طريق اولي جواز احراز مراتب دنيوي مانند امامت و ولايت امر را به دنبال دارد، بلكه توسل صرفاً نوعي در خواست دعا از اين بزرگان است كه چون خواسته ايشان به اجابت نزد پروردگار نزديكتر مي باشد راه را براي رسيدن به مطلوب هموارتر مي گرداند و مسلم است كه در خواست دعا و توسل به قرب معنوي هر شخص ديگري نيز مي تواند نيك تلقي شود بي آنكه براي وي مرتبه دنيوي و شخصيت ظاهري را در پي داشته باشد، آنگونه كه مثلا در نماز باران آوردن كودكان به صحرا و آمين گفتن و طلب باران از سوي ايشان مورد توجه شرع مقدس واقع گشته است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تبيان، دفتر هشتم، جايگاه زن در انديشه امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره).
2ـ سبحاني، جعفر، توسل يا استمداد از ارواح مقدسه، نشر قدر.
3ـ جوادي آملي، عبدالله، زن در آينه جلال و جمال.
4ـ تفسير نمونه، ج17، ص313.
5ـ تفسير نمونه، ج2، ص112.
6ـ همان، ج11، ص391.
پي نوشت ها:
[1] . احزاب/ 35.
[2] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج17، ص313.