وهابيت:
ساخت مسجد بر روي قبور يا پيرامون آن و خواندن نماز در آن مسجد، موضوعي فقهي است و ارتباطي با اصول عقيدتي ندارد. در موضوعات فقهي، بايد به نظريات رهبران و فقهاي مذاهب اسلامي که حکم هر مسئله اي را با استفاده از کتاب و سنّت بيان مي کنند، مراجعه کرد. در اينگونه مسائل، نمي توان طرف مقابل را به دليل جايز دانستن يا ندانستن عملي متهم به کفر يا فسق نمود؛ چرا که مسائل فقهي بسياري مورد اختلاف و معرکه آراي فقها و مجتهدين بوده و هست.
ما نيز به نوبه خود تلاش خواهيم کرد حکم مسئله مورد بحث را از مهمترين منابع فقه يعني کتاب و سنّت به دست آوريم.
حرمت ساخت مسجد بر روي قبور:
وهابيون بر حرمت ساختن مسجد در کنار قبور اولياى الهى به ادله اى استدلال کرده اند که در ذيل به بحث و بررسى آنها مى پردازيم:
ظاهر انگاري درروايات، ريشه اشکالات وهابيون:
وهابيون بر مدعاي خود به روايات ذيل استدلال کرده اند:
1 ـ جندب بن عبدالله بجلي مي گويد: از رسول خدا پنج روز قبل از وفاتش شنيدم که فرمود: «آگاه باشيد، همانا کساني قبل از شما قبور انبياي خود را به عنوان مساجد قرار مي دادند. امّا شما اين گونه نکنيد، من شما را از اين عمل باز مي دارم.»(1)
2 ـ از پيامبر | روايت شده که به خدا عرض کرد: «بار خدايا قبر مرا بت قرار مده، خدا لعنت کند قومي را که قبور انبياي خود را مساجد کردند.»(2)
3 ـ مسلم نقل مي کند که ام حبيبه و امّ سلمه نزد رسول خدا | يادي از کنيسه اي کردند که در حبشه ديده بودند، رسول خدا | فرمود: آنان کساني هستند که هرگاه مرد صالحي از ميانشان مي ميرد بر قبر او مسجدي مي سازند و صورت هايي نيز بر آن قرار مي دهند، آنان نزد خدا در روز قيامت مخلوقات بدي هستند.»(3)
4 ـ بخاري در صحيح خود از پيامبر | نقل کرده فرمود: «خدا لعنت کند نصارا و يهود را، زيرا قبور انبياي خود را مسجد قرار دادند.»(4)
بيضاوي در شرح اين احاديث مي گويد: «از آن جا که يهود و نصارا، بر قبور انبيا به خاطر تعظيم شأن آنان، سجده کرده و آن قبور را قبله خود قرار مي دادند، به همين جهت مسلمين از اين نوع عمل باز داشته شدند، زيرا اين عمل شرک محض است. ولي اگر کسي مسجدي را در جوار قبر صالحي به قصد تبرک بسازد مشمول نهي روايات نمي شود».
واکنش تند وهابيت، اشتباه در نتيجه گيري از روايات:
بر اين اساس وهابيون از مجموع اين احاديث چنين نتيجه گرفتند:
1- حرمت ساخت مسجد بر قبور و يا در کنار آنها.
2- حرمت نماز گذاردن در اين مساجد به خاطر اينکه تعظيم به قبور محسوب مي شود!
3- حرمت نماز خواندن به سمت قبور و قبله قرار دادن آنها و سجده براي صاحبان قبور.
برداشت سطحي و سخيف اين گروه در مواجهه با روايات فوق واکنشهاي عجيبي را در فتاوي و آراء ايشان به جاي گذارده است.
بطوريکه ابن تيميه فتوا مي دهد «ولا يشرع اتّخاذها ـ أي القبور ـ مساجد.»(5)
بنابر قول ابن تيميه، بناي مسجد بر قبور جائز نيست و مشروعيت ندارد، و در جايي ديگر مي گويد: پيامبر(ص) حرام کرده که قبور خود را مسجد قرار دهند يعني نبايد کسي در اوقات نماز به آنجا رفته و نماز و دعاي خود را در آنجا بخواند اگر چه به قصد عبادت خدا هم برود زيرا آن مکان ها راهي براي شرک است يعني ممکن است که انسان به خاطر صاحب قبر، دعا و نماز خوانده و او را تعظيم و تکريم نمايد، لذا ساختن مسجد در کنار قبور اوليا حرام است. بنابراين اگرچه بناي مسجد في نفسه مستحب است ولي از آنجا که اين عمل ممکن است برخي را به شرک وادار کند مطلقا حرام است.(6)
ابن قيم جوزي نيز شاگرد ابن تيميه با تأسي کورکورانه از استاد خويش مي گويد:
«يجب هدم المساجد الّتي بنيت علي القبور، ولا يجوز إبقاۆها بعد القدرة علي هدمها وإبطالها يوماً واحداً.»(7)
انهدام مساجدي که بر روي قبور بنا شده واجب است و در صورت قدرت داشتن بر تخريب و انهدام اين اماکن، باقي بودن اين بناها حتي به اندازه يک روز هم جائز نيست.
پاسخ به ادله روايي وهابيون در تحريم بناي مسجد بر قبور:
اوّلاً: فهميدن مقصود اين روايات، متوقف بر دانستن مقصود يهود و نصارا از ساختن مسجد بر قبور اولياي خود مي باشد، زيرا پيامبر | از قيام به عملي که يهود و نصارا با قصد خاصي انجام مي دهند نهي کرده است.
با مراجعه به روايات پي مي بريم که يهود و نصارا، قبور اولياي خود را مسجد و قبله قرار مي دادند و بر روي آن قبور سجده مي کردند، در حقيقت آنان را عبادت مي کردند؛ لذا پيامبر | شديداً با اين عمل مقابله کرده و از آن نهي فرموده است. از سويي نيز هدف از تأسيس مسجد در اين موارد، اين است که زائران اولياى خدا، قبل از زيارت و يا پس از آن، فرائض عبادى خود را در آنجا انجام دهند، از آنجا که(حتى از نظر وهابي ها) نه اصل زيارت قبور حرام است و نه اقامه نماز پس از زيارت و يا قبل از آن. جهت ندارد که بناى مسجد در جوار قبور اوليا به منظور پرستش خدا و انجام فرايض الهى حرام باشد.
وهابيت:
حال اگر در کنار قبور اولياي الهي به جهت تبرک، مسجد ساخته شود، تا انسان به برکت آن وليّ خدا، توجه و حضور قلبش بيشتر باشد و از طرفي نيز هيچ قصد تعظيم و تکريمي نسبت به آن ولي در حال نماز نداشته باشد، قطعاً از مورد اين روايات خارج است؛ چنان که در روايت امّ حبيبه و امّ سلمه به اين مقصود يهود و نصارا اشاره شده است. تصور موهوم وهابيت ريشه در ذهنيت ايشان در رفتار يهود و نصاري نسبت به قبور پيامبرانشان دارد و تعميم اين معنا بر سنت هاي به جاي مانده از امت اسلامي، نوعي اشتباه تاريخي است. چنانکه بيضاوي در شرح اين احاديث مي گويد: «از آن جا که يهود و نصارا بر قبور انبيا به خاطر تعظيم شأن آنان، سجده کرده و آن قبور را قبله خود قرار مي دادند، به همين جهت مسلمين از اين نوع عمل باز داشته شدند، زيرا اين عمل شرک محض است. ولي اگر کسي مسجدي را در جوار قبر صالحي به قصد تبرک بسازد مشمول نهي روايات نمي شود.»
سندي، شارح سنن نسايي نيز مي گويد: «پيامبر، امّت خود را از عمل يهود و نصارا نسبت به قبور انبياي خود باز مي دارد، خواه به سجده بر قبور و تعظيم آنها باشد و خواه به خاطر قبله قرار دادن قبور باشد تا هنگام نماز به آن متوجه باشند.»(8)
ثانياً: روايت، از ساختن مسجد بر روي قبر نهي مي کند و هيچ اشاره اي به ساختن مسجد در کنار قبور انبيا و اوليا ندارد.
ثالثاً: معلوم نيست که نهي در اين روايات، تحريمي باشد؛ چنان که بخاري اين روايات را تحت عنوان «باب مايکره من اتخاذ المساجد علي القبور» آورده و آنها را حمل بر نهي تنزيهي و کراهتي کرده است.(9)
شيخ عبدالله هروي در توجيه احاديث فوق مي گويد: «آن احاديث بر کساني حمل مي شود که قصد نماز بر قبر انبيا به جهت تعظيمشان دارند و اين در صورتي متصور است که قبور، آشکار و باز باشد وگرنه نماز در آنجا حرام نيست.»(10)
نيز عبدالغني نابلسي حنفي مي گويد: «اگر کسي مسجدي را در کنار قبر صالحي بسازد يا در کنار قبر او به جهت تبرک جستن از او نماز گذارد، نه به جهت تعظيم صاحب قبر و توجه به او در نماز، اشکالي ندارد، زيرا مرقد اسماعيل × نزد «حطيم» مسجدالحرام است و آن محل بهترين مکاني است که نماز در آن جا خوانده مي شود.»(11)
با اينکه صحن مسجد الحرام مدفن پيامبران گذشته از جمله حضرت اسماعيل و مادرش هاجر مي باشد، مي بايست نماز در اين مکان مقدس حرام باشد، چرا که مدفن پيامبران نبايد محل عبادت و سجود قرار گيرد؛ در حاليکه به اعتراف بسياري از فقهاي اهل سنت نماز در اين مسجد با فضيلت ترين و پرارزش ترين نمازهاست.
علامه بدر الدين حوثي، در شرح روايات فوق مي گويد: «معناي مسجد قرار دادن قبور، اين است که انسان نمازگزار قبر را قبله قرار داده و بر آن نماز گزارد.»(12)
آنچه از نتيجه اين بحث در مي يابيم اينست که هدف روايات را که در وصف نحوه عمل يهود و نصارى در کنار قبور پيامبران است بدانيم؛ زيرا پيامبر گرامى، ما را از عملى که آنان انجام مي دادند باز مي دارد. اگر حدود کار آنان برايمان روشن شود، محدوده حرمت در اسلام نيز مشخص خواهد شد.
قرينه هايي در احاديث گذشته هست که گواهى مي دهند يهود و نصاري قبور پيامبران خود را قبله خود قرار داده و از توجه به قبله واقعى سرباز مي زدند؛ بلکه بالاتر، در کنار قبور پيامبران، به جاى اين که خدا را بپرستند، پيامبران خود را مي پرستيدند و يا آنان را با خدا در عبادت و پرستش شريک مي ساختند.
اگر مفاد احاديث اين باشد که «قبور آنان را قبله خود اتخاذ نکنيم» و يا «آنان را با خدا شريک در عبادت نکنيم» و…، هرگز نمي توان با اين احاديث، بر تحريم مسجد سازى بر روى قبور و يا جوار صالحان و پاکان استدلال کرد، چرا که زائران آنان نه قبر را قبله خود قرار مي دهند و نه آنان را مي پرستند بلکه اينان خداى يگانه را مي پرستند و در حال نماز رو به کعبه مي ايستند و هدفشان از ساختن مسجد در جوار اوليا، تبرک از مکان آن ها است. جالب توجه اينکه پيامبر گرامي اسلام در صحن مسجد الحرام مدفون بوده و امت اسلامي در هنگامه نماز، فريضه هاي پنج گانه را به صورت جماعت در کنار مرقد مطهر ايشان به جاي مي آورند و وهابيان هيچ گونه اعتراضي به اين مساله ندارند. از سويي ديگر با اينکه صحن مسجد الحرام مدفن پيامبران گذشته از جمله حضرت اسماعيل و مادرش هاجر مي باشد،(13) مي بايست نماز در اين مکان مقدس حرام باشد؛ چرا که مدفن پيامبران نبايد محل عبادت و سجود قرار گيرد؛ در حاليکه به اعتراف بسياري از فقهاي اهل سنت نماز در اين مسجد، با فضيلت ترين و پرارزش ترين نمازهاست.(14)