کساني که به خاطر شکست در کنکور نمازشان را ترک ميکند، به يکي از دلايل زير ممکن است اين کار را انجام دهند:
1ـ اين افراد احساس ميکنند که خداوند به آنان کمک نکرده است، تا در کنکور موفق شوند.
اگر افرادي بعد از شکست در کنکور دچار اين حالت شوند، بايد براي آنها روشن شود که خداوند به بندگان خويش کمک ميکند. اما کمک خداوند شايستگي ميخواهد يا به عبارت ديگر خداوند تحت شرايط خاصي به بندگان خود کمک ميکند. بنابراين اگر فردي تمام عمر خود را در منزل بخوابد و از خداوند بخواهد که او را روزي دهد، خداوند در چنين مواردي به اين فرد کمک نميکند. بلکه بايد تلاش کند، احکام خداوند را اجرا کند، به دستورات او گوش دهد و از خداوند کمک بخواهد، خداوند هم به او کمک ميکند. همچنين اگر کسي براي کنکور آمادگي نگيرد، دستورات دين را رعايت نکند، اما از خداوند کمک بخواهد خداوند او را کمک نميکند. ولي اين بدان معنا نيست که بايد پشت به خدا کرد. زيرا در اين صورت از چاله به چاه خواهد افتاد.
2ـ کاملا مأيوس شدهاند و به قول معروف زدهاند زير همه چيز.
اگر کساني به خاطر يک شکست بزرگ در زندگي خود يعني موفق نشدن در کنکور يا مانند آن به همه چيز پيشت کند، فرد ضعيفي است که با يک شکست همه چيز را تمام شده ميداند. يا تمام راههاي موفقيت را در يک سوراخ خلاصه ميداند. گذشته از اين گاهي خداوند بندگان خود را با شکستها و مشکلات امتحان ميکند. فردي که به خاطر کنکور نماز را ترک ميکند يا به دين پشت ميکند در دو امتحان ناکام شده است. يکي امتحان کنکور و ديگري امتحان خداوند. چنين افرادي زود دلسرد و مأيوس ميشوند در حالي که افراد موفق تا آخرين رمق زندگي خود تلاش ميکنند و زود مأيوس نميشوند و اگر راهي را بسته ديد، از راه ديگر حرکت ميکند.
3ـ از برگزار کنندکان کنکور و برنامههاي آموزشي يا به طور کلي از مسئولين نظام دلخور شده است. لذا به مسايل ديني پشت کرده است.
در اين صورت اولا معلوم نيست که مشکل از مسئولين باشد، شايد خود فرد به اندازه کافي تلاش نکرده يا استعداد نداشته است. ثانيا اگر فرضا هم نقصي از طرف مسئولين باشد، در اين صورت بايد توجه داشت که هر چند بندگان خدا حتي آنان که خود را ديندار و متدين ميدانند، رفتار درست نداشته باشند، دليل نميشود که انسان با خداوند قهر کند. زيرا خداوند هيچگاه رفتار نادرست بندگان خود را تأييد نميکند. بلکه بر عکس خداوند ميگويد هر گاه شما از بندگان من آزار و اذيت ديديد و با شما رفتار شايسته و مناسب نداشتند به درگاه من پناه بياوريد و با من دوست شويد زيرا من همواره با شما رفتار خواهم داشت که از روي حکمت، رحمت و مغفرت است. بنابراين به هيچ يک از دلايل فوق نميتوان به خاطر شکست نماز را رها کرد.
ممكن است افرادي باشند كه عدم موفقيت در كنكور سبب بياعتمادي و بياعتنايي آنها به نماز گردد امّا اين نوع برخورد و واكنش اصلاً معقول و منطقي نيست. افرادي كه در كنكور پذيرفته نميشوند، به جاي آنكه عجولانه تصميم بگيرند و فوراً نماز را كنار بگذارند؛ بهتر است عوامل عدم موفقيتشان در كنكور را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند. عوامل بسياري ميتواند در عدم موفقيت افراد در كنكور نقش داشته باشند. مثلاً عدم تلاش و آمادگي لازم براي كنكور،[1] نداشتن علاقه به رشتة تحصيلي و يا اصل تحصيل، نداشتن استعداد، شدّت رقابت و تراكم داوطلبان رشتة مورد نظر، اضطراب امتحان، نامربوط بودن سؤالات، عدم توكل به خداوند و… هر يك از اين عوامل ميتواند در عدم موفقيت فرد در كنكور نقش داشته باشد، بنابر اين بايد سعي نمود؛ ابتدا عامل يا عوامل اصلي عدم موفقيت را شناسايي نموده سپس در صدد جبران و حلّ آن تلاش نمود و البتّه نه تنها نماز را نبايد ترك كرد بلكه با توكل و راز و نياز بيشتر، بايد سعي نمود كه خداوند او را در جهت رسيدن به هدفش كه همان تحصيل علم و دانش و به نوبة خود وسيلة رشد و تكامل انسان به سوي خداوند است، ياري نمايد. امّا اگر ديديم فردي بجاي آنكه با استفاده از منطق تجزيه و تحليل علت يا علل عدم موفقيتش را شناسايي كند، به فحش و ناسزاگويي به اين و آن، رفتارهاي غيرمنطقي، انزوا و گوشهگيري و ترك نماز پرداخت، به اين نتيجه ميرسيم كه وي اصلاً منطق تجزيه و تحليل را نميداند و ميزان توكل و اعتماد و ايمانش به خداوند ضعيف است، هر عامل ديگري ممكن است در عدم موفقيتاش نقش داشته امّا به هيچ وجه نماز خواندن عامل عدم موفقيت او نبوده، پس چرا نماز را ترك كند؟!
كه عدهاي از افراد بخاطر نداشتن تجربه كافي يا ويژگيهاي شخصيتي، ممكن است روبرويي با مشکل و ناکامي، عدم موفقيت خود را به عوامل بيروني مستند نموده و كل نظام فكري و رفتاريشان بهم ميخورد در اين وضعيت هر كاري ممكن است انجام دهند. امّا بعد از گذشت مدّت زماني، كمكم به خود اجازه ميدهند كه واقعبينانهتر و منطقيتر برخورد نموده عوامل اصلي عدم موفقيتشان را شناسايي كنند و در آينده از آن عبرت گرفته و در صدد جبران نقص خويش برآيند. اينگونه افراد ممكن است حتي نمازشان را مدتي ترك كنند امّا وقتي ميزان احساسات شان كاهش يافت، دوباره نماز را از سر ميگيرند چون ميدانند كه عدم موفقيت در امتحان موضوعي نيست كه به خاطر آن نمازش را كه سرمايه زندگي و كليد رستگاري[2] و پايه و اساس دينش ميباشد،[3] از دست دهد.
از نظر منطقي رابطه ميان شكست در كنكور و بياعتنايي به نماز وجود ندارد، اگر در فردي اين حالت و واكنش مشاهده شود، نشانة ضعف اراده و نداشتن قدرت تجزيه و تحليل وي است، منطقي اين است كه در چنين شرايطي از طريق تجزيه و تحليل علت اصلي شكست خود را شناسايي كند و در جبران آن بكوشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. سيد مهدي حسيني بيرجندي، راهنمايي و مشاورة تحصيلي، رشد، 1380.
2. دكتر قاسم قاضي، زمينة مشاوره و راهنمايي، دانشگاه تهران، 1373.
3. عوامل موفقيت در تحصيل، مرتضي نظري، تهران: انتشارات مدرسه برهان، 1373.
چرا بايد يک نفر
پي نوشت ها:
[1] . حسيني، سيدمهدي؛ مشاور والدين در مسايل تربيتي و تحصيلي فرزندان، انتشارات اساطير، 1377، ص 100.
[2] . نهجالبلاغه، خطبه 1588.
[3] . نوري، حسين؛ مستدرك الوسايل، جلد اول، ص 172.