خانه » همه » مذهبی » آيا صحيح است كه صهيونيست ها زمين هاي فلسطينيان را خريده اند و مالك آنها شده اند و فلسطينيان ديگر حقي ندارند؟

آيا صحيح است كه صهيونيست ها زمين هاي فلسطينيان را خريده اند و مالك آنها شده اند و فلسطينيان ديگر حقي ندارند؟

آنچه امروزه براي فريفتن افکار عمومي مطرح شده فروش اراضي توسط فلسطينيان به يهودي هاي صهيونيست است. براساس تحقيقي كه در كتابهاي تاريخي اين موضوع بعمل آمده نشان مي دهد اين شعار چيزي نيست جز ابزاري كه مي خواهد اذهان را از حقيقت غاصب بودن اين رژيم منحرف كند. از آنجايي كه يهود قومي پراكنده و به خاطر عقايدشان منفور ملّت ها بودند سرانشان به اين فكر افتادند كه يك كشور مستقل يهودي نشين تشكيل دهند تا‌ آنان را از وضع موجود نجات دهند و براي اين كار بهترين مكان را سرزمين فلسطين دانستند.
با شروع جنگ جهاني اول انگليس براي وارد كردن آمريكا در جنگ فقط از يهودي هاي صهيونيزم مي توانست كمك بگيرد؛ صهيونيزم هم با وعدة وارد كردن آمريكا در جنگ، بريتانيا را وادار به تصويب عهدنامة بالفور كرد كه در آن به يهودي ها اجازة تأسيس حكومتي مستقل و يهودي نشين در فلسطين داده شد.[1]درست بعد از گذشت يكسال از اين قرارداد حكومت خلافت اسلامي در فلسطين سقوط كرد[2] و دولت انگليس به پيشنهاد صهيونيست ها هربرت ساموئل كه يك انگليسي يهودي بود را به عنوان كميسر عالي مأمور بلندپاية انگلستان در فلسطين برگزيد.[3] او نقش اساسي يهودي نشين كردن فلسطين را بازي كرد به طوري كه در مدت 50 سال حضور او در آن منطقه 600 هزار يهودي را در فلسطين سكونت داد و هر چه زمين بود با زور سرنيزه از عرب ها خريده و به يهودي ها واگذار كرد.[4] انتقال غيرقانوني يهوديان به فلسطين توسط جنبش صهيونيزم و هماهنگي استعمارگر پير و قيوميت انگليس با سرعت هر چه تمامتر صورت مي پذيرفت. انواع مهاجرت هاي غيرقانوني يهوديان به فلسطين كه به هدف تصرف غاصبانة اراضي صورت مي گرفت به شيوه هاي زير بود.
1. يهوديان از مرزهاي فلسطين با اغفال مرزبانان به داخل مملكت فرار مي كردند.
2. از كشتي هايي كه در بنادر لنگر مي انداختند به طور قاچاق پياده مي شدند.
3. كساني كه در گذرنامة آنان مدت معيني اجازة اقامت قيد شده بود پس از انقضاي مدت به اقامت خود ادامه مي دادند.
4. با يهوديان فلسطين و با مهاجران رسمي ازدواج مي كردند.[5]زماني كه دولت استعمارگر انگليس وارد فلسطين مي شد فقط 56 هزار يهودي ساكن آنجا بودند در حالي كه پس از ترك اين جمعيت بالغ بر 700 هزار نفر شده بودند يعني 12 برابر شدند.[6] بعضاً هم درهاي فلسطين بر روي مهاجران باز بود و آنان (مهاجران) باز بود و آنان را تشويق به مهاجرت مي كردند، اكرم زعيتر مي گويد (در نتيجه در 10 سال اول حكومت سرپرستي 1928-1918، 112000 نفر يهودي از اطراف عالم وارد فلسطين شدند كه بيشتر آنان جوانان جنگاور و مسلح بودند)[7] در همين حال دستگاه حاكم براي خارج كردن اراضي از دست عربهاي فلسطيني با بكار بردن سياستهاي ناعادلانه اي آنان را در وضعيت آشفتة اقتصادي قرار داد تا براي بيرون رفتن از اين موقعيت زمينهايشان را بفروشند مثلاً از صادر كردن زيتون و… كه محصول اصلي آنان بود جلوگيري مي كردند تا در اثر فراواني آن قيمتشان سير نزولي داشته باشد، در نتيجه كشاورزان از عهدة مخارج و ماليات ها بر نمي آمدند لذا بناچار ملك خود را در معرض فروش قرار مي دادند كه خريدارشان هم يهودي ها بودند.[8]از آنجايي كه اعراب به آساني و بدون اضطرار زمين هاي خود را نمي فروختند جنبش صهيونيزم با كمك انگليس سياست تهيدست سازي را بر عليه آنان بكار مي برد تا بتوانند بخشهاي زيادي از اراضي را به اجبار از آنان به يهود واگذار كند[9] و هر جا كه مردم حاضر به فروش زمينها نمي شدند صهيونيست ها به بهانه هاي واهي دست به كشتار بي رحمانة مردم مي زدند تا آنها را از خانه هايشان بيرون كنند و اين كار را هم با حمايت انگليسي ها انجام مي دادند و اراضيشان را غاصبانه تصاحب مي كردند.[10] اين جنبش به هر وسيلة ممكن دست به تصرف اراضي فلسطينيان مي زد (از تجاوز گرفته تا خريد همراه با تهديد يا بوجود آوردن موقعيت هاي اضطراري براي فروش اجباري) به طوري كه آنان از زمان اجراي عهدنامة بالفور در سال 1917 تا 1918، 5/2 درصد از زمينهاي فلسطينيان را تصرف كردند اين جنايت در سال 1948 به 6/5 درصد رسيد صهيونيزم با روشهاي گوناگون و بعضاً محتاطانه به تصرف اراضي ادامه مي داد غصب و تصرف نامشروعانه اي كه امروز براي فريفتن اذهان، «خريد» نام گرفت هيچ وقت با رضايت و اختيار مالكان واقعي اراضي كه غالبشان عرب هاي فلسطيني مسلمان باشد نبود. آن طور كه از تاريخ فهميده مي شود انگليسي ها نقش اساسي و قابل توجهي در واگذاري زمين به يهودي ها را بازي مي كردند به عنوان نمونه واكهوب يكي از نمايندگان عالي بريتانيا در فلسطين امتياز خشكاندن اطراف درياچة حوله را بيش از 12 هزار فدان بودن از عرب ها پس گرفته و به يهودي ها واگذار كرد علاوه بر اين اراضي وادي الحوارث كه به 4000 هكتار بر آورد شده است از عرب به يهود منتقل شده كه تمام كشاورزان عرب از كار و مسكن خود اخراج و بي كار و سرگردان شدند.[11] انگليسي ها پس از كمك به مهاجرت و اسكان غيرقانوني يهوديان به فلسطين و تقويت بنيه هاي اقتصادي و نظامي آنان طرح تقسيم فلسطين را به اجرا گذاشتند، طبق اين تقسيم فلسطين به دو بخش يهودي نشين و مسلمان نشين قسمت شد و البته حكومت سرپرستي هم قسمت هايي را با رسميت زبان انگلسي در اختيار خود نگه داشت.[12] انگليسي ها براي عملي كردن اين تقسيم كه در واقع كمك اساسي به يهود در غصب سرزمين فلسطين بود به تدريج از مناطق يهودي نشين عقب نشيني كرده و آن قسمت را به يهودي ها واگذار مي كردند. اين در حالي صورت مي پذيرفت كه انگليسي ها در مناطق عرب نشين باقي ماندند تا مانع اقدامات فلسطيني ها شوند و يهودي ها بتوانند بيشتر بر اراضي اعراب غالب شوند. يهودي ها با خشونت هرچه تمامتر تصرف غاصبانة اراضي را پيش مي بردند به طوري كه منجر به كشتار بي رحمانه و آوارگي اعراب و پناهندگي آنان به كشورهاي همسايه مي شدند.[13] صهيونيست ها از تقسيم نامشروع سوءاستفاده هرچه تمامتر را كردند و با شتابي بي اندازه اشغال ساير مناطق را كه قبل از تقسيم قادر به تصرف آن نبودند ادامه دادند آنگونه كه در 10/آوريل/ 1948 م به روستاي ديرياسين نزديك بيت المقدس حمله كردند و براي ارعاب و فراري دادن مردم آن قسمت، تمام 250 تن از اهالي آن را كشتند و زمينشان را تصرف كردند.
طبق ادعاي خودشان آنچه در درجة اول براي تشكيل حكومت مستقل نياز اساسي آنان بشمار مي رفت مسألة ارامنه بود و اين هم براي آنان ميسر نبود تا مالك آن را از آن بيرون كرده تا غاصبانه متصرف ملك ديگران شوند و اين كار را در هر شرايطي پيش مي بردند. در سال 1948 كه پايان جنگ اعراب و اسرائيل و همزمان با قرار آتش بس ميانشان بود رژيم غاصب اسرائيل تصرف اراضي را با سرعتي چند برابر شروع كرد. ابتدا بوسيلة نيروهاي نظامي كه روال معمولشان بود به اشغال مي پرداختند و كيوبتص ها (ساكنان مجتمع مسكوني زراعي كه به كشاورزي دسته جمعي مي پرداختند) و مجتمع هاي مسكوني يهودي نشين مجاور روستاهاي عربي در اين اقدام نظاميان را همراهي مي كردند و اين اعمال را با تشويق مقام هاي دولتي انجام مي دادند به دلخواه دور زميني كه مي خواستند حصار مي كشيدند و ادعاي مالكيت آن را مي كردند.[14] وقتي تصرفاتي اينگونه؛ برايشان رسوايي هاي عمومي ببار مي آورد، روشهاي نظير تهية يك سلسله قوانين، مقررات و… را پيش گرفتند تا بتوانند اين غصب ها را تصرفي قانوني جلوه دهند.[15] به گوشه اي از غصب هاي همراه با خشونت و زور و جنگ اسرائيليان اشاره مي كنيم: 1. پنجم ژوئن 1949 سه دهكده ي عربي واقع در جليله مورد هجوم ارتش و پليس قرار گرفت ساكنين اين سه دهكده را با خشونت تمام به منطقة صَفَدْ روانه كردند. 2. در 24 ژانويه 1950 يك واحد ارتش اسرائيل دهكده فاسبجه را محاصره كردند و مردمشان را از آنجا بيرون راندند. در آغاز سال 1950 ساكنين تبات و در 7 ژانويه مردم ابوگش آواره شدند. در سالهاي بعدي مردمانِ كفرياسين، مجدل، وادي عري، بيوشات… 1959 يازده سال پس از تأسيس رژيم صهيونيستي اخراج قبايل بدوي عرب به مصر، اردن، و سوريه صورت گرفت.[16]رژيم صهيونيستي براي غصب بيشتر اراضي در زمانهاي بعدي نياز به قانون داشت چون افكار عمومي ديگر پذيراي غصب اينچنيني نبود لذا با جعل قوانيني راه را براي غصب 100000 صدهزار هكتار از اراضي متعلق به اعراب كه پس از تأسيس دولت اسرائيل در اين كشور باقي ماندند هموار شد.[17]اكثر اراضي تحت تصرف صهيونيست ها تصرفي غيرمالكانه و بلكه غاصبانه مي باشد چرا كه بازور، تهديد و ارعاب آن را بدست آوردند و آنچه فروش زمين خوانده مي شود اگر فرضاً هم صحت داشته باشد در مقابل اراضي اي كه با جنگ، تهديد و خشونت بدستشان رسيد بسيار اندك و ناچيز مي باشد. علاوه بر اين که بر فرض که چنين موضوعي صحت داشته باشد که فلسطينيان زمينهاي خود را به صهيونيست ها فروخته باشند اما بايد بدانيم که مساله ملکيت و مالکيت امري است و مساله حاکميت امر ديگري است که اين دو نبايد با يکديگر اشتباه شود وبرفرض که فلسطينيان زمينهاي خود را فروخته باشند اما حاکميت سرزمين که قابل واگذاري به ديگران نيست . بنابر اين در هر صورت رژيم صهيونيستي هيچ گونه حقي نسبت به سرزمين فلسطين و حاکميت آن ندارد .  

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. صهونيزم در فلسطين، صبري جريس والي لويل، ترجمه: منوچهر فكري , تهران:  طوس،  1353
2. تاريخ نوين فلسطين، عبدالوهاب كيالي , تهران: امير کبير , 1376
3. سرگذشت فلسطين، اكرم زعتير، قم: دفتر تبليغات حوزه علميه 1381
4. ماجراي فلسطين و اسرائيل، مجيد صفاتاج، قم: دفتر نشر و فرهنگ اسلامي،

پي نوشت ها:
[1] . جديد بناب، علي، عملكرد صهيونيزم نسبت به جهان اسلام. قم، مؤسسة آموزشي پژوهشي امام، 1382، ص 41-42.
[2] . همان، ص 42.
[3] . صفاتاج، مجيد، ماجراي فلسطين و اسرائيل، نشر فرهنگ اسلامي، چاپ دوم،1381، ص 68.
[4] . عملكرد صهيونيزم نسبت به جهان اسلام، همان، ص 53.
[5] . زعيتر، اكرم، سرگذشت فلسطين، قم، انتشارات تبليغات، چاپ پنچم، 1382، ص 171، پاورقي.
[6] . صفاتاج، مجيد، ماجراي فلسطين، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ دوم، 1381، ص 70.
[7] . سرگذشت فلسطين، پيشين، ص 158.
[8] . همان، ص 156.
[9] . صفاتاج، مجيد، ماجراي فلسطين، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ دوم ، 1381، ص 70.
[10] . همان، ص 42.
[11] . زعيتر، اكرم، سرگذشت فلسطين، قم، دفتر تبليغات ، چاپ پنجم، 1381، ص 178.
[12] . ر.ك: همان، ص 202، 201، 200.
[13] . ر.ك: صفاتاج، مجيد، ماجراي فلسطين و اسرائيل، نشر و فرهنگ اسلامي، چاپ دوم، 1381، ص 72.
[14] . ر.ك: همان، ص 93 و 92.
[15] . همان، ص 94.
[16] . صبري جريس و الي لويل، صهيونيزم در فلسطين. ترجمه منوچهر فكري، انتشارات طوس، چاپ حيدري، 1353، ص 204.
[17] . همان، ص 201.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد