ساختن بنا بر روي قبر جد صفويان، که سالها قبل از تشکيل حکومت صفويان، صورت گرفته، خود نشانگر وجود فرهنگ ساخت بنا، بر روي مقابر در ميان مسلمانان است؛ مقابر و گنبدهاي پيامبر | و اهل بيت پاک ايشان از جمله امام رضا × و ديگر امام زادهها از هنگام وفات آنان، توسط مردم و علاقهمندان و گاهي توسط حکومتهايي که علاقهمند به اهلبيت ^ بودند، انجام شده است؛ اين موضوع وقتي جالبتر ميشود که بدانيم گاهي سازندهبرخي از گنبد و بارگاههاي بزرگان اسلام، يا بزرگان مذهب اهل سنت، حاکمان اهل سنت و گروههاي مختلف سنيمذهب بودهاند؛ هرکس و هرخاندان يا هرحکومتي، به فراخور علاقه، هنر و امکانات خود، در بناي اوّليه، بازسازي، گسترش، ترميم و تزئين بناهاي مذهبي شرکت داشته است؛ از اين رو بناهاي مذهبي و از جمله بناي بارگاه رضوي، در دوران مختلف و قرنها پيش از تشکيل حکومت صفوي با هنر و معماري مخصوص هرعصر و با بهترين مصالح قابل دسترس همان دوره ساخته شده است؛ بنابر اين نميتوان همهبناهاي تاريخي – مذهبي ايران را به زمان يا سلسلهخاصي از حکومتها نسبت داد! درمطلب حاضر پيشينه ساخت مزار و بارگاه مورد بررسي قرار گرفته است.
***
يکي از شبهات مطرح اين است که صفويان خود را مسلمان قلمداد کردند و بنيان شيعه را بنا نهادند و همان سنت ساختن گنبد برروي مزار رهبران مذهبي و ايجاد زيارتگاه و حاجتخواهي و محل دعا و نيايش قراردادن آن را پديد آوردند؛ همانگونه که با فوتِ شيخ صفي الدين اردبيلي، فرزندش صدرالدّين، رياست خانقاه را عهدهدار شد و بزرگترين گنبد زمانهاش را بر آن خانقاه در طي چند سال بنا کرد؛ آنها به خوبي ميدانستند که براي جذب مردم سنتپرست ايران، هرچه گنبد عظيمتر باشد، مقام بالاتري را براي صاحب گور، در ذهن مردم پديد ميآورد؛ بنابراين مذهب شيعه به دست صفويان پايهگذاري شد و يکي از دلائل اين واقعيت تاريخي، تأثير معماري صفويان بر معماريهاي بناهاي مذهبي شيعي است؛ بناها و گنبدهاي امامان شيعه ^ توسط صفويان ساخته شدند و همانان آغازگر ساخت گنبد و بارگاه بر قبور بودند؛ کاري که پيشتر از قبر اجدادشان شروع کردند!(1)
ساختن بنا و گنبد بر مزارها در تمام تمدنها وجود داشته است؛ در تاريخ ايران باستان، آثار زيادي از بناها بر سردر مقابر وجود دارد؛ از جمله آرامگاه کورش، مؤسس سلسلههخامنشي است، که تاکنون بر جاي مانده است؛ در تاريخ يونان و روم باستان و پس از آن بر قبور کشيشهاي کليساها وانبياي الهي، بناها وگنبدهايي ساخته شده است؛ در قرآن کريم از بناي زيارتگاه و مسجد بر آرامگاه اصحاب کهف، سخن رفته و تلويحا مورد تأييد خداوند قرار گرفته است؛(2) در جهان اسلام و در ميان ملل مسلمان، ساختن بناي يادبود، از دير زمان رواج داشته است و اين گونه نيست که صفويان آغازگر گنبدسازي بر مزارها باشند و با ساختن گنبد و بنا بر مزار جدشان، که قرنها پيش از تشکيل حکومت صفوي صورت گرفته، اين فرهنگ را براي جذب مردم انجام داده باشند!
ريشههاي تاريخي فرهنگ گنبد و بارگاهسازي:
براي روشن شدن اين مسئله که ريشههاي فرهنگ ساختن بنا بر مزار بزرگان دين و سياست، حتي تا دوران خود پيامبر هم قابل رهگيري است، با اختصار به پارهاي از شواهد تاريخي آن اشاره ميکنيم:
مرقد شريف نبوي:
پيامبر اکرم | در خانهاش، در شرق مسجد نبوي، که دري از آن خانه به مسجد باز ميشد، مدفون گرديد؛ عمر بن الخطّاب در سال 17 هجري، مسجد شريف را توسعه داد و ديوارهاي چوبي و برگي مسجد و روضهشريف را به ديوار سنگي و گلي تبديل کرد؛ عايشه همسر رسول خدا تا آخر عمر از آن خانه استفاده ميکرد؛ بعد از دفن عمر بن الخطاب در کنار پيامبر و ابوبکر، عايشه خانه را با پرده دو قسمت کرد و در قسمت شمالي آن زندگي ميکرد.
وليد بن عبد الملک مرواني در سال 81 ـ 91 هجري قمري، مسجد مدينه را توسعه داد و عامل او عمر بن عبدالعزيز، روضه شريف را به همان مساحت خانهرسول خدا بنا کرد و در اطراف آن ديوار پنج ضلعي کشيد؛ در سال(668) حفاظي از چوب، توسط حکومت مماليک بحري براي قبر شريف ساخته شد که سه در داشت؛ در سال(678) توسط حکومت مماليک بحري، گنبدي بالاي حجرهشريف پيامبر ساخته شد که از پائين مربع بود و از بالا هشت ضلعي و با الواح سرب پوشيده شده بود؛ در سال(887) يعني دورهحکومت مماليک شرکسي، گنبد نبوي تجديد بنا شد و آنها براي حفاظ قبر شريف، پنجرههايي از مس و آهن ساختند؛ در سال(892) توسط مماليک شرکسي، گنبد نبوي با گچ سفيد تجديد بنا شد؛ در سال(1233) و در عهد سلطان محمود عثماني، بناي گنبد براي آخرين بار تجديد بنا شد؛ در سال(1253) سلطان عبدالحميد عثماني دستور داد گنبد را به رنگ سبز رنگ کنند؛(3) که تا امروز به همان شکل باقي است.
گنبد و بارگاه حرم شريف علوي:
امير المؤمنين × در سال 40 هجري قمري به شهادت رسيد؛ مرقد شريف ايشان تا پايان دولت بنياميه، از بيم جسارتورزي کارگزاران بنياميه و خوارج، مخفي بود.
پس از روي کار آمدن بنيعبّاس آن مرقد نوراني توسط امام صادق × آشکار شد؛ داوود بن علي عبّاسي متوفاي(133) اوّلين کسي است که صندوقي براي قبر پاک امام × نصب کرد؛ وقتي حکومت عبّاسيان تثبيت شد و شيعيان از جسارت آنها به قبر امام × هراسيدند، از زيارت آن خودداري کردند تا اينکه باز مکان آن مخفي ماند؛ در زمان هارون الرشيد در اثر کرامتي که از اين مرقد آشکار شد، باز اين مکان نمايان شد؛ هارون براي مرقد شريف احترام گذاشت و قبر پاک علي × را عمارت کرد و براي آن قبّهاي از گل سرخ ساخت که چهار در داشت؛ اين عمارت را منسوب به سالهاي(170 يا 175) ميدانند؛ در سال(280) محمّد بن زيد الداعي از حاکمان حکومت خودمختار علويان طبرستان، براي قبر شريف، گنبد و ديوار و صحني ساخت؛ زيرا ساختمان دورههاروني توسط متوکل عباسي ويران شده بود؛ در سال(369) عضدالدوله ديلمي از سلاطين آل بويه، حرم شريف را بازسازي و ساختمان حرم را از نو بنيان نهاد؛ اين عمارت در دوران سلاطين ديگر آل بويه و بني عبّاس و ايلخانان،تعميرات و اصلاحات زيادي را به خود ديده است؛ در سال(755) عمارت عضد الدوله در حادثه آتشسوزي از بين رفت و از اين رو در سال(760) توسط ايلخانان بناي جديدي ايجاد شد؛ در دورهصفويان، شاه عبّاس اوّل عمارت ايلخانان را اصلاح و روضه منوره و گنبد مطهر و صحن شريف را تعمير کرد؛ در سال(1042 تا 1045) عمارت پنجمي بر روي قبر شريف از نو بنيان نهاده شد و همين عمارت تاکنون پايدار مانده است؛ اين بازسازي توسط شاه صفي پسر شاه عبّاس اوّل صورت گرفت؛ زيرا در اثر گذشت روزگار، شکافهايي در گنبد به وجود آمده بود و صحن حرم تنگ شده بود؛ در سال(1315) نيز توسط سلطان عبدالحميد عثماني اصلاحاتي در حرم علوي ايجاد شد؛ در دوران عثماني توسط دولت عثماني و دولتهاي افشاريه و قاجاريه چندين بار اصلاحات متعددي در حرم ايجاد شده است؛ بعد از تجزيهعثماني و تشکيل کشور جديد عراق، بيشتر تعميرات توسط ثروتمندان شيعه صورت گرفته است نه دولتها.(4)
قبرستان بقيع:
آغازين بناي مرقد شريف امامان بقيع(امام حسن، امام سجاد، امام باقر و امام صادق ^) خانهاي متعلّق به عقيل بن ابي طالب بوده است؛ تبديل خانه عقيل به حرم و زيارتگاه عمومي در دوران خلافت سفّاح عبّاسي(132 ـ 136) و يا در اوائل خلافت منصور(137 ـ 158) بهوسيله يکي از اين دو خليفه و يا بهوسيله بنيالحسن و شيعيان مدينه و يا با هماهنگي هر دو جناح و با اهداف مختلفي صورت گرفته است؛ در سالهاي(170 ـ 193) هارون الرشيد به اين حرم توجّه و در تعمير آن نقش داشته است؛ در قرن پنجم به دستور مجدالملک، قبّهاي براي حرم امامان بقيع ساخته ميشود که توجّه مورخان و جهانگردان را به خود جلب کرده است؛ مجدالملک ابوالفضل اسعد بن محمّد بن موسي البراوستاني القمي، وزير برکيارق، از سلاطين سلجوقي است؛ اوّلين تعمير حرم بقيع در سال(519 ق) به دستور مسترشد بالله خليفه عبّاسي انجام گرفت؛ دوّمين تعمير در سالهاي(623 و 640) به وسيله مستنصر بالله خليفه ديگر عبّاسي صورت گرفت؛ تعمير سوّم آن در اوائل قرن سيزدهم هجري به دستور سلطان محمود عثماني صورت گرفته است؛ در قرن چهاردهم(1344 ه.ق) خاندان سعودي با پشتوانه عقايد وهّابيت، ساختمان قبور امامان بقيع و ديگر آثار باقي مانده از اهل بيت ^ و مرقد حضرت حمزه و بيت الاحزان حضرت فاطمه ÷ را ويران کردند!(5).
حرم حضرت سيدالشهداء ×:
پس از واقعهعاشورا قبيله بني اسد پيکر امام حسين × را به خاک سپردند و مسجدي نيز در کنار قبر بنا کردند؛ بعد از مدّتي مختار بن ابو عبيده ثقفي، بنايي بر روي قبر بر پا نمود؛ اين مسجد تا زمان هارون الرشيد وجود داشت و هارون آن را ويران و آثار قبر را محو کرد؛ دوّمين بار در سال(193) به دستور هارون و به گمان برخي، به دست مأمون بناي جديدي احداث شد؛ در زمان مأمون براي مرقد شريف بناي بلندي بر پا گرديد که تا سال(232) باقي بود؛ از سال(232 تا 247) در مدّت پانزده سال، چهار مرتبه به دستور متوکل عبّاسي بناي حرم را تخريب و روي آن کشاورزي کردند؛ پس از به خلافت رسيدن منتصر عبّاسي در سال(247) سوّمين بنا روي قبر ساخته شد؛ در ذي الحجّه(273) بناي ساخته شده توسط منتصر فرو ريخت؛ قبر شريف امام حسين در ظاهر به مدّت ده سال بدون سقف بود؛ در سال(283) محمد بن زيد بن حسن، ملقب به داعي صغير، حاکم علويان طبرستان در زمان معتضد عبّاسي، آن را تجديد بنا کرد.
در سال(369) در زمان طائع، خليفه عبّاسي، توسط سلطان عضد الدوله، پنجمين بناي مرقد مقدس ساخته شد؛ در سال(407) حريق وحشتناکي نيمه شب ماه ربيع الاوّل، حرم را فرا گرفت، ابن سهلان رامهرمزي، وزير سلطان آل بويه، در ماه ربيع الثاني به وزارت رسيد و ديوار خارجي را تجديد بنا کرد و بناي تازهاي بهتر از پيش بر روي قبر مطهر ساخت؛ بناي آل بويه بيش از سيصد و شصت سال عمر کرد و شاهد سقوط دولت عبّاسي و تشکيل دولت مغولي ايلخاني و آل جلاير در عراق بود؛ بناي عمارت موجود فعلي در زمان سلطان اويس، پسر شيخ حسن جلايري، اتمام يافته است و بعد از او پسرانش امور باقي مانده را تکميل کردند؛ يعني بناي فعلي از سال(767) تا (768) ساخته و تکميل شده است.
از سال(914 ـ 932) عراق در سلطهحکومت صفوي درآمد و به دستور شاه اسماعيل اصلاحات و تزيينات و تعميراتي در حرم مقدس امام حسين × انجام شد؛ در سال(941) عراق دوباره به دست عثمانيها افتاد و سلطان سليمان قانوني در رقابت با پادشاهان صفوي به عتبات عاليات خدمتهاي زيادي کرد و با ايجاد سدّي، شهر کربلا را از خطر سيل نجات داد، که اين سدّ تا به امروز هم به نام سدّ سليمانيه معروف است؛ از سال(930 ـ 984) شاه طهماسب صفوي چندين بار تعميراتي را در حرم امام حسين × انجام داده است؛ از سال(996 ـ 1038) شاه عبّاس کبير براي صندوق قبر شريف شبکه ساخت؛ بعد از صفويه حکومت افشاريان، خصوصاً نادرشاه، در مرمّت و نگهداري و تزيين حرم بسيار کوشيد؛ براي اوّلين بار در حکومت قاجاريه گنبد حرم، طلا کاري شد؛ چنانکه در عرض شصت و پنج سال اوّل حکومت قاجاريان گنبد حرم سه مرتبه طلا کاري به خود ديد؛ بعد از فروپاشي عثماني و تشکيل عراق در سال 1358هجري قمري سلطان سيد طاهر سيف الدين، گنبد و دو مناره حرم را با طلاي هندوستان دوباره طلاکاري کرد.(6)
کاظمين، بارگاه امام کاظم × و امام جواد ×:
در 25 رجب سال 183 هجري قمري امام موسي الکاظم × به شهادت رسيد و پيکر پاکش به مقابر قريش در حاشيهبغداد حمل و در آنجا دفن شد؛ در آخر ذي القعده سال(220) امام جواد × به شهادت رسيد و در کنار تربت جدّش موسي بن جعفر × مدفون شد؛ بعد از دفن امام جواد ×، به مرور زمان بنايي بر قبر شريف آن دو امام ساخته شد و مردم از اطراف به زيارت آن ميرفتند به گونهاي که تا سال(286) حرم کاظمين بنايي مخصوص داشته است؛ در کتب تاريخي مربوط به دوران قبل از آل بويه، عبارت «تربت ابراهيم بن موسي» به چشم ميخورد و از اين عبارت چنين استفاده مي شود که در آنجا گنبدي بوده که شامل هر دو قبر شريف بوده است؛ چون تربت بر قبري گفته ميشود که گنبد داشته باشد؛ در سال(334) معزالدوله آل بويه، بغداد را به تصرف خود درآورد و در سال(336) دستور داد تا حرم کاظمين را تجديد بنا کنند؛ وي ساختمان تازهاي ساخت و ضريح و دو گنبد از چوب ساج بر روي آن دو قبر بنا کرد؛ در سال(443) حرم کاظمين غارت و به آتش کشيده شد و ضريح و گنبدهاي حرم در آتش سوخت؛ در سال(444) بساسيري و ملک رحيم به کمک هم اقدام به بازسازي و تجديد بناي آن کردند؛ در سال(490) مجدالملک ابوالفضل براوستاني قمي دستور تعمير و بازسازي حرم را صادر کرد و دو گلدسته براي آن ساخته شد و همچنين گنبد حرم، کاشي کاري و خاتم کاري گرديد؛ در سال(575) الناصر دين الله عبّاسي گلدستههاي متعددي را براي حرم کاظمين ساخت؛ در سال(623) مستنصر عبّاسي تالار حرم را توسعه داد؛ در محرم سال(656) بغداد توسط مغول اشغال شد و در اثر اين اشغال حرم کاظمين در آتش سوخت؛ امير قراتاي به بغداد وارد شد و عماد الدين عمر بن محمّد قزويني را به قائم مقامي انتخاب کرد؛ وي نيز شهاب الدين علي بن عبدالله را به سمت رياست اوقاف تعيين نموده و بازسازي مسجد جامع و حرم امام کاظم و امام جواد (عليهما السلام) را به وي محول کرد. در سال(769) سلطان اويس جلايري اقدام به تعمير حرم کرد و براي آن دو گنبد و دو مناره ساخت؛ در سال(914) شاه اسماعيل وارد بغداد شد و دوران ترکمنها پايان يافت؛ شاه اسماعيل دستور تخريب ساختمان و بناي قبلي حرم و تجديد دوبارهآن را صادر کرد؛ اسکلت امروزين حرم و روضهمنوره و رواقها و دو گنبد و دو صندوق و گلدستههاي امروزين حرم کاظمين از آثار دوران صفويه است.(7)
تاريخچه بناي حرم امام رضا ×:
مرقد مطهر حضرت عليبنموسيالرضا × (148 – 203ق) هشتمين پيشواي شيعيان، در شهر مشهد واقع است؛ پيکر پاک امام رضا × پس از شهادت در کنار قبر هارونالرشيد که در خانه حَميدبن قَحْطَبَه در دهي به نام سَناباد نزديک نوغان از توابع طوس قرار داشت، به خاک سپرده شد.
مشهور است که مأمون عباسي پيش از شهادت امام رضا × قبهاي بر فراز گور هارون ساخته بود که امام × نيز در زير همان قبه به خاک سپرده شد؛ بنابراين نخستين بناي حرم مطهر رضوي را ميتوان همان بقعهساخت مامون به شمار آورد؛ پس از آن تا روزگار ديلميان، نشانهاي حاکي از تجديد بنا يا مرمت حرم مطهر در دست نيست، ولي مسلم است که زيارت حرم در ميان شيعيان رواج داشته است؛ چنانکه مردم قم و آوه، براى زيارت مرقد مطهر امام رضا × به مشهد الرضا مسافرت مىکردند و امام هادى × به همين سبب آنها را «مغفور لهم» وصف کردهاند؛(8) همچنين مشهور است که ديلميان بقعهنخستين را به پارهاي تزيينات آراستند و در روزگار آنان که اميراني شيعي مذهب بودند، زيارت حرم رضوي رواج يافت(9).
در قرن (4ق) سبکتکين غزنوي حرم مطهر را ويران کرد و زيارت آن را ممنوع ساخت؛(10) اما پسر او يمينالدوله محمود، حرم را مرمت کرد و «بارگاهي نيک بپرداخت»؛(11) بنابراين، نظريهاي که مرمت بنا را به سلطانمحمود غزنوي نسبت ميدهد، صحيح نيست! پس از وي عميدالدوله فايق که بيهقي او را «خادم خاصه» ناميده است، به تکميل بقعهرضوي و آباداني مشهد دست زد؛ آنگاه سوري بن مُعْتَزّ يا مُعِزّ، مشهور به صاحب ديوان که از سوي سلطانمحمود بر خراسان حکومت داشت «مردي نيکو صدقه و نماز بود و آثار خوش، وي را به طوس هست»،(12) چيزهاي ديگري بر حرم افزود و منارهاي براي آن بساخت «وديهي خريد، فاخر و بر آن وقف کرد»(13) و اولين حصار را به دور شهر برافراشت؛ بنابراين ميبينيم که تا قرن ششم و دورهحکومت سلجوقيان حرم امام رضا × چندين بار تجديد بنا شده است و گروههاي مختلف از مردم به زيارت آن ميرفتند و آنجا را مقدس ميداشتند.
در روزگار سلجوقيان پس از آنکه در اثر درگيري بين شيعيان و سنيان حرم تخريب شد، در سال(515ه.ق) فرامرز بن علي، حصاري در پيرامون مشهد مقدس کشيد و آن حصار بلند موجب شد مشهد از گزند حوادث محفوظ بماند و کسي نتواند به آن صدمهاي وارد کند؛(14) وي پس از مرمت بنا، گنبدي نيز بر آن برساخت.
در روزگار خوارزمشاهيان نيز روضهرضوي مورد توجه بود و تزيينات نويني بر آن افزوده شد؛ ازجمله دو محراب کاشيِ چينينما و کاشيهاي نفيس برجسته اطراف سردرِ پيش روي مبارک، از تزيينات عليبن محمد مُقْري و کتيبهاي حاوي دو بيت شعر فارسي از عبدالله بن محمودبن عبدالله در ديوار حرم مطهر، که«سنه 612» بر آن کتابت شده، از آثار همين دوره است(15).
در(618ق) با حمله تولي پسر چنگيز به روضهمقدس، بقعهرضوي دچار ويراني شد، ولي به انهدام کامل نينجاميد؛ زيرا کاشيهاي سنجري از ارهحرم، که پس از(557ق) نصب شده است، هنوز در حرم وجود دارد؛(16) چنانکه ابن بطوطه در اين دوره حرم رضوي را چنين توصيف ميکند: مشهد مکرم امام رضا قبهاي بزرگ دارد؛ قبر در داخل زاويهاي است با مدرسهاي و مسجدي در کنار آن و اين عمارتها همه با سبکي بسيار زيبا ساخته شده و ديوارهاي آن کاشي است؛ روي قبر ضريحي چوبي قرار دارد که سطح آن را با صفحات نقره پوشاندهاند؛ از سقف مقبره، قنديلهاي نقره آويزان است؛ آستان در قبه هم از نقره است و پردهابريشم زر دوزي بر در آويخته؛ داخل بقعه با فرشهاي گوناگون مفروش شده و قبر هارون هم کنار آن واقع شده است ولي شيعيان موقع زيارت قبر امام، آن را لگد ميزنند و به امام رضا سلام ميکنند!(17)
در روزگار شاهرخ تيموري، همسر او گوهرشاد، آثار ارزندهاي در حرم مطهر و اطراف آن پديد آورد؛ از جمله دو رواق «دارالحُفّاظ» و «دارالسَّيادة» را بنا کرد و مسجد جامع معروف «گوهرشاد» را در(821ق) زير نظر معمار بزرگ، قوامالدين شيرازي ساخت؛ شاهرخ دومين حصار شهر مشهد را بنا کرد؛ سلطانحسين بايْقَرا که نامش در کتيبه سردرِ ايوان طلاي «صحن عتيق» آمده است، به پايمردي وزيرش اميرعلي شير نوايي، نيمي از صحن عتيق فعلي را که بعدها به وسيله شاهعباس صفوي توسعه يافت، بنا کرد.
بارگاه امام رضا در دوران صفويان:
صفويان نيز در توسعه و تکميل آستان قدس آثار ارزندهاي برجاي گذاشتند؛ طلاکاري گنبد و ترميم و طلاکاري مناره روزگار غزنويان، در زمان حکومت شاهطهماسب اول به انجام رسيد و آخرين حصار شهر هم در روزگار او ساخته شد؛ شاهعباس اول علاوه بر توسعه صحن عتيق، طلاکاري گنبد حرم را نيز که محتاج مرمت شده بود، طي سالهاي(1010 تا 1016ق) تجديد کرد و کتيبه گنبد به خط عليرضا عباسي بر اين معني تصريح دارد؛ شاه عباس همچنين تعدادي قرآن خطي منسوب به ائمه اطهار ^ تقديم آستان قدس کرد و الماس درشتي را که ازبکها از آستانه قدس به غارت برده بودند و او آن را بازپس گرفته بود، به فتواي علما فروخت و با بهاي آن املاک زيادي خريد و وقف کرد؛ شاهعباس دوم صحن عتيق را تعمير و کاشيکاري کرد و شاه سليمان گنبد مطهر را که بر اثر زلزله(1084ق) شکاف برداشته بود (به تصريح کتيبهاي که بر آن نصب شده) مرمت کرد و چندين مدرسه ساخت؛ دو بناي مهم آستان قدس، يکي رواقِالله ورديخان و ديگري رواق حاتَمخاني نيز از ساختههاي اللهورديخان و حاتمبيک اردوبادي از اميران بزرگ دولت صفوي است؛ ايواني هم که در ضلع غربي «دارالضيافة» قرار دارد، از بناهاي اللهورديخان است.(18)
نتيجه سخن:
گنبد و بارگاه قبور اکثر امام زادگان و سادات و بزرگان حتي قبور ائمهچهار فرقهحنفي، حنبلي، مالکي و شافعي در دوران تاريخي پيشين توسط مردم و گاهي توسط حاکمان ساخته شده و مورد زيارت مردم بوده است؛ پس از يورش وهابيان برخي از اين گنبدها ويران و غارت شد؛ بنابراين سنت، گنبد و بارگاهسازي بر بالاي قبور بزرگان دين، ريشه درازي دارد که بسيار پيشتر از صفويان جريان داشته است!