در اينكه در اسلام و قرآن راجع به علم تاكيد و توصيه شده و در كمتر موضوعي و شايد نسبت به هيچ موضوعي اينقدر توصيه و تاكيد نشده، بحثي نيست. اما در مورد اينكه قرآن كريم تنها به علوم ديني توصيه مي كند يا به فراگيري تمام علوم سفارش مي كند، بايد بگوييم كه قرآن هنگام اشاره به علم اصلا آنرا تخصيص نمي زند. قرآن علم را مطلقا نور و جهل را ظلمت مي داند و مي فرمايد به طور كلي نور بر ظلمت ترجيح دارد. قرآن صريحا مسايلي را به عنوان موضوع مطالعه و تفكر پيشنهاد مي كند، اين موضوعات همان هاست كه نتيجه مطالعه آنها همين علوم طبيعي و رياضي و زيستي و تاريخي و غيره است كه امروز در دنيا مي بينيم. در سوره بقره مي فرمايد:
«إِنَّ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْفُلْكِ الَّتىِ تجَْرِى فىِ الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتهَِا وَ بَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّيَحِ وَ السَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُون»[1]
اين آيه صريحا انسان ها را به مطالعه در آفرينش آسمانها، حركت كشتي ها، ريزش باران، گردش بادها و ابرها و امور حيوانات توصيه مي كند و مي دانيم كه مطالعه همين هاست كه منجر به علم فلك و ستاره شناسي، زمين شناسي، درياشناسي، علم كاينات، حيوان شناسي و غيره شده است.
در آيات ديگر نيز خداوند به موضوع علم و علما اشاره كرده و به آن توصيه نموده است. مانند آيه ۲۷ سوره فاطر كه مي فرمايد: « وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعَامِ مخُْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَالِكَ إِنَّمَا يخَْشىَ اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَؤُاْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُور» و از انسانها و جنبندگان و چهارپايان انواعى با رنگ هاى مختلف پديد آورديم، (آرى) حقيقت چنين است: از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مى ترسند خداوند عزيز و غفور است!
قرآن كتابي است كه اولين مرتبه كه نازل شد سخن خود را با «خواندن»، «علم»، «كتابت» آغاز كرد. وحي قرآن با تذكر اينها آغاز شد: « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ، خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ، الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ يَعْلَم»[2]
بنابراين قرآن كريم فراگيري علم و دانش را ارزش دانسته و براي آن قيد و تخصيصي بيان نمي كند. گذشته از آيات قرآن در سخنان رسول اكرم(ص) نيز در توصيه به فراگيري علم و دانش دعوت به علم نافع شده است، يعني به مسلمانان توصيه شده علمي را بياموزند كه دانستن آن فايده و ندانستن آن ضرر برساند و غير از اين محدوديتي براي علم مورد قبول اسلام بيان نشده است. در روايت مشهور نبوي كه مي فرمايد: «اطلبواالعلم و لو بالصين» چين به عنوان دورترين نقطه يا به اعتبار اينكه در آن ايام يكي از مراكز علم و صنعت جهان بوده ياد شده است. مسلم است كه چين نه در آن زمان و نه در زمان هاي ديگر مركز علوم ديني نبوده است. بنابراين علمي كه قرآن و حديث به آن تشويق مي كند صرف علم ديني نيست، بلكه هر علمي است كه به منظوري از منظورهاي فردي و اجتماعي اسلام كمك مي كند و ندانستن آن سبب زمين خوردن آن منظور مي گردد و هر علمي كه در اهداف اسلامي اثري ندارد، اسلام و قرآن هم درباره آن نظر خاصي ابراز نمي كند و هر علمي كه اثر بدي دارد را نفي كرده و با آن مخالفت مي كند.
لازم است به اين نكته مهم توجه كنيم كه امروز دنيا بر پاشنه علم مي چرخد. كليد همه حوايج، علم و اطلاع فني است. بدون علم نمي توان جامعه اي غني، مستقل، آزاد، عزيز و قوي بوجود آورد. خودبخود نتيجه مي گيريم كه در هر زماني، خصوصا در اين زمان، بر مسلمانان فرض و واجب است كه همه علومي را كه مقدمه رسيدن به اهداف اسلام است فراگيرند و كوتاهي نكنند. با اين مقياس مي توانيم همه علوم مفيد را علوم ديني بدانيم، مي توانيم بشناسيم چه علمي واجب كفايي است و چه علمي واجب عيني، مي توانيم بفهميم كه در يك زمان ممكن است خواندن يك علمي از اوجب واجبات باشد و در زماني ديگر آن طور نباشد.[3] بدين ترتيب منظور از علم ديني در اينجا، معناي عامي از علم است كه حول نيازهاي جامعه گردش مي كند و منافعي در پي مي آورد. اما از حيث ماهيت و فرهنگ اجتماعي ساطع از آن در يك جامعه ديني و غير ديني ساكت است.
پي نوشت:
[1] . در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتي هايى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانه هايى است (از ذات پاك خدا و يگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند و مى انديشند! بقره،۱۶۴
[2] . بخوان به [يمن] نام پروردگارت كه [سراسر هستى را] آفريد. انسان را از خونپاره هاى بسته آفريد. بخوان و پروردگارت بس گرامى است .كسى كه [نوشتن] با قلم آموخت. به انسان آنچه را كه نمى دانست، آموخت. علق،۱-۵
[3] .مجموعه آثار استاد شهيد مطهري، تهران، صدرا، ۱۳۹۴، ج۳۰، ص۱۰۶-۱۱۱