علماء، امامت را به رياست عامة شخصي تعريف كردهاند كه توسط پيامبر به نص آشكار تعيين شده باشد و آن شخص در نزد شيعه علي ابن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ و يازده فرزند او هست كه يكي پس از ديگري جانشين آن حضرت ميباشند.[1]اسماعيليه به اين اصل تا امام صادق ـ عليه السّلام ـ پايبند هستند، ولي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ به بعد، دچار آشفتگي فكري و عملي گشته اند.
اسماعيليه به دو گروه تقسيم شدهاند. عدهاي فرزند امام صادق ـ عليه السّلام ـ را، يعني اسماعيل بن جعفر را موعود خود ميدانند و عده اي به مهدي بودن محمد بن اسماعيل بن جعفر اعتقاد دارند.
اسماعيليه، محمدبن اسماعيل را پس از مرگ پدرش (اسماعيل بن جعفر) امام دانستند كه از اين زمان دورة امامان مستور آغاز ميشود.
نوبختي مينويسد: مباركيه،پس از جعفر بن محمد، محمدبن اسماعيل را به امامت برگزيدند، چرا كه اسماعيل بن جعفر در روزگار پدرش امام بود و درگذشت. و پس از وي امامت به برادرش موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ نرسيد، زيرا پس از امام حسن و امام حسين ـ عليهما السّلام ـ امامت از برادري، به برادر ديگر نميرسد و امامت، حق محمد بن اسماعيل است.[2] به عقيده اسماعيليان با پنهان گشتن محمدبن اسماعيل، دورة ستر آغاز شد و پس از ظهورش مهدي يا قائم خواهد بود. و تنها در او مرتبه ناطق و اساس يكي ميشود و شريعت اسلام را نسخ ميكند ولي شريعت جديدي نميآورد و فقط حقايق باطني نهفتهاي در وراي همه شرايع قبلي، كه تنها نخبگان از آن آگاهي دارند به طور كامل آشكار ميسازد.
به اعتقاد اسماعيليه در دوره واپسين تاريخ مقدس و پيش از آنكه جهان به آخر رسد، تمام رازها و رمزها توسط او آشكار شده و حقايق براي تمام جهانيان معلوم ميشود. به طوري كه ديگر نيازي به ظاهر شرايع نيست و امام ناطق (محمدبن اسماعيل) به عدالت بر جهان فرمان خواهد راند و سپس عالم جسماني را به پايان ميرساند و به داوري روز رستاخيز، خواهد پرداخت، دور او پايان زمان و عصر تاريخ بشريت خواهد بود.[3]اما از نظر شيعه، اعتقاد به مهدويت و نويد ظهور موعود (عج) يكي از مسايل بسيار اساسي اسلام به شمار ميرود و به اندازهاي اهميت دارد كه اعتقاد به ظهور امام مهدي(عج) در رديف وقوع قيامت و تكذيب و تصديقش در رديف تكذيب و تصديق رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميباشد. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: هر كسي كه قائم از فرزندان مرا انكار كند به راستي كه مرا انكار كرده است»[4]مهدي موعود (عج) از نسل پاك پيامبر خداـ صلّي الله عليه و آله ـ علي و زهرا (س) و نهمين فرزند از فرزندان امام حسين ـ عليه السّلام ـ و فرزند بلافصل امام حسن عسگري ـ عليه السّلام ـ ميباشد. از ابن عباس نقل شده است كه گفت: شخصي يهودي به نام نعثل محضر رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمد و گفت: يا محمد! من از تو چيزهايي ميپرسم كه مدّتي است ذهن مرا به خود مشغول كرده است، اگر جواب قانع كنندهاي دادي، به دست تو مسلمان خواهم شد. حضرت فرمود: بپرس اي ابا عماره! نعثل پس از پرسش از صفات خدا و جواب آن حضرت، گفت: به من خبر ده وصي و جانشين تو كيست؟ و هيچ پيامبري نيست مگر آنكه وصي و جانشين دارد و پيامبر ما موسي بن عمران به يوشع بن نون وصيت كرد و او را جانشين خود قرار داد. حضرت فرمود:آري. وصّي و جانشين من علي ابن ابي طالب است، پس از او دو نوة من، حسن و حسين ـ عليهما السّلام ـ ، سپس نه امام پاك سرشت از نسل حسين جانشين من خواهند بود. ابا عماره گفت: يا محمد! نام آنها را بگو و حضرت نام همه امامان را بردند. نعثل گفت: جاي آنها در بهشت كجاست؟ حضرت فرمود: در رتبه من هستند. نعثل شهادتين و اقرار به رسالت و اوصيا كرد.[5] البته روايات فراواني از طريق فريقين در بارة مهدي آخرالزمان (عج) نقل شده كه همگي دلالت بر اين دارد كه امام آخرالزمان از نسل پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و از اولاد امام حسين ـ عليه السّلام ـ مي باشد.
بنابر اين اسماعيليه در مورد مهدي موعود نظر خاص خودشان را دارند كه هيچ ريشهاي درستي ندارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
ا. فرق و مذاهب كلامي، رباني گلپايگاني.
2. مذهب اسماعيلي و نهضت حسن صباح تأليف دكتر يوسف فضايي.
پي نوشت ها:
[1] . مشكور، محمد جواد، تاريخ شيعه و فرقههاي اسلام تا قرن چهارم، تهران، انتشارات اشراق، 1372، ص 165.
[2] . كامل حسين، طائفه الاسماعيليه، ص 17ـ14.
[3] . تاريخ و عقايد اسماعيليه ص 162 يا اسماعيليه، مجموعه مقالات، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، ص 20-119.
[4] . بحارالانوار، ج51، ص73، حديث 20.
[5] . ينابيع المودة، ج3، ص 281، باب 76، حديث 1.