در قرآن كريم كلمه «باطن» يا «بطن» در مورد قرآن و مفاهيم آن به كار نرفته است و آيه اى نيز سراغ نداريم كه مستقيما و با صراحت، از وجود بطن براى قرآن خبر دهد. ولى روايات متواتر بر وجود بطن براى قرآن دلالت آشكار دارد و در اصل وجود بطن براي قرآن، ترديدى نيست. به عنوان نمونه در روايتي آمده است: «كتاب اللّه على اربعة اشياء: العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقايق، فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاولياء و الحقايق لأنبياء»[1] يا در روايتي ديگر آمده است: «انّ للقرآن ظهرا و بطنا و حدا و مطلعا انّ القرآن انزل على سبعة احرف لكل آية منها ظهر و بطن و لكل حرف حد و مطلع انّ للقرآن ظهرا و بطنا و لبطنه بطن الى سبعة ابطن»[2]
آية الله مصباح در اين زمينه مى گويد: «بحث بطون قرآن، بحثى روايى است. زيرا در خود قرآن سخنى از «بطن» به ميان نيامده است. و اين كه منظور از آن چيست به فقه الحديث باز مى گردد نه فقه القرآن.»
اما از نظر عقل، وجود بطن براى قرآن، بلكه براى هر سخنى نه امتناع عقلى دارد و نه قبح عقلايى. به عبارت ديگر، گوينده با الفاظ خود معناى واحدى را قصد مى كند. هر چند اين معناى واحد ممكن است داراى مراتب يا مصاديق مختلفى باشد يا لوازمى داشته باشد كه در تطبيق بر مصاديق، كسى بعضى از آنها را پيدا كند در حالى كه نسبت به بعضى ديگر غافل باشد يا ممكن است بعضى مراتب يك معنا را درك و از بعضى مراتب ديگر غفلت كند.
مى توان گفت اصولا يكى از عناصر اصلى در آفرينش آثار ادبى و هنرى برخوردارى از دو بعد آشكار و نهان است و هر چه قدرت ادبى و ذوق هنرى گوينده بيشتر باشد، بعد نهانى كلام عميق تر خواهد بود و بر اين اساس، چون قرآن كلام خداست، طبيعى است كه از عميق ترين بطون و بعد نهانى برخوردار است و اين ويژگى را در حد اعجاز دارد. و اين ويژگى كمال و امتيازى براى قرآن محسوب مى شود و فرض عدم اين ويژگى در كتابى همچون قرآن بعيد و دور از انتظار مى باشد.
از اين رو، جمع كثيرى از مفسران، محدثان، دانشمندان علوم قرآنى و محققان علم اصول، وجود بطن براى قرآن را مسلم دانسته و به اجمال و تفصيل از كيفيت و چگونگى آن بحث نموده اند.[3]
پي نوشت:
[1].كتاب خداوند متعال، داراى چهار بخش است: عبارات، اشارات، لطائف و حقائق. عبارات آن براى همه و عموم مى باشد. اشارات آن براى خواص، سودمند است و لطائف آن براى اولياء اللّه است و حقائق آن مختص به انبياء است.
[2].همانا براي قرآن ظاهر و باطن و حد و مطلعي است و اين قرآن بر هفت حرف نازل گرديده كه هر آيه اى از آن ظاهر و باطنى دارد و هر حرفي داراي حدّى و مطلعى است. همانا قرآن ظاهر و باطني دارد و باطن آن به هفت بطن مي رسد.
[3].بررسى نظريه عرفى بودن زبان قرآن، ناهيد دامن پاك مقدم، نشر تاريخ وفرهنگ، تهران،1380، ص: 220-222