خانه » همه » مذهبی » آيا قرآن كريم دموكراسي و رأي اكثريث را مي پذيرد؟

آيا قرآن كريم دموكراسي و رأي اكثريث را مي پذيرد؟

به طور خلاصه باید گفت که اسلام و نظام اسلامی مبنای کار و روش خود را بر اساس حق قرار داده؛ ولی دموکراسی بر پایه بهره برداری از خواسته های مادی استوار است و همین امر این دو نظام را همانند دو قطب در مقابل یکدیگر قرار می دهد.[1] یعنی اسلام اکثریت را از آن نظر که اکثریت است مقبول نمی داند، بلکه اگر این اکثریت آگاه و مومن باشند و دیدگاهشان بر خلاف شریعت نباشد، نظرشان محترم و قابل استفاده خواهد بود.
زمانی که به آیات قرآن درباره رأی اکثریت مردم مراجعه می کنیم با دو دسته آیات مواجه می شویم؛ دسته ای به مذمت اکثریت می پردازد و دسته دیگر راه اکثر مومنان را معیاری صحیح معرفی می کند.
آیات دسته اول:
آیاتی که اکثریت انسان ها را گمراه می داند:
«وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» اگر از اكثر مردم روى زمين اطاعت كنى تو را از راه خدا منحرف و گمراه مى‏ سازند. (انعام- 116).
«وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ» ولى اكثر مردم شكرگزار نيستند. (بقره- 243).
«و لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» ولى اكثر مردم نمى ‏دانند. (اعراف- 187).
«وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ» ولى اكثر مردم ايمان نمى ‏آورند. (هود- 17).
«وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ» اكثر مردم هر چند كوشش و تلاش كنى ايمان نمى ‏آورند. (يوسف- 103).
«فَأَبى‏ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً» اكثر مردم جز كفران و انكار حق كارى ندارند. (اسراء- 89).
آیات دسته دوم:
 در بعضى از آيات قرآن راه و رسم اكثريت مؤمنان به عنوان يك معيار صحيح مورد توجه قرار گرفته است، در آيه 115 سوره نساء مى‏ خوانيم:
«وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‏ وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً» هر كس از در مخالفت با پيامبر در آيد و از طريقى جز طريق مؤمنان پيروى كند او را به همان راه كه مى‏ رود مى ‏بريم و به دوزخ مى‏ فرستيم، و بد جايگاهى دارد.
در این آیه راه عموم مومنان راه صحیحی معرفی شده است. این سخن در برخی روایات نیز تایید شده است. به عنوان مثال در نهج البلاغه از امام علی علیه السلام آمده است: «و الزموا السواد الاعظم، فان يد اللَّه مع الجماعة، و اياكم و الفرقه، فان الشاذ من الناس للشيطان، كما ان الشاذ من الغنم للذئب» هميشه همراه جمعيتهاى بزرگ باشيد كه دست خدا با جماعت است، و از پراكندگى بپرهيزيد كه انسان تك و تنها بهره شيطان است، چونان كه گوسفند تنها طعمه گرگ!
و هم چنین در جای دیگر می فرماید: «و الزموا ما عقد عليه حبل الجماعة» آنچه را كه پيوند جمعيت با آن گره خورده است رها مكنيد.
حال این سوال پیش می آید که چگونه می توان این دو دسته آیات و روایات را با هم جمع کرد؟ 
با مقایسه آیات بالا می توان منظور واقعی قرآن را درک کرد. جان كلام اينجا است كه اگر اكثريت، مؤمن و آگاه و در مسير حق باشند نظرات آنها محترم و غالبا مطابق واقع است و بايد از آن پيروى كرد. ولى اگر اكثريت ناآگاه و جاهل و بي خبر، يا آگاه اما تسليم هوا و هوس باشند، نظرات آنها غالبا جنبه انحرافى دارد و پيروى از آن چنان كه قرآن مى‏ گويد انسان را به ضلالت و گمراهى مى‏ كشد. روى اين حساب براى بدست آمدن يك” دموكراسى سالم” بايد نخست كوشش كرد كه توده‏ هاى جامعه آگاه و مؤمن گردند، سپس نظرات اكثريت را معيار براى پيشبرد اهداف اجتماعى قرار داد، و گرنه دموكراسى بر اساس نظرات اكثريت گمراه، جامعه را به جهنم مى‏ فرستد.
ذكر اين مساله نيز ضرورى است كه حتى اكثريت آگاه و رشيد و با ايمان در صورتى نظراتشان محترم است كه بر خلاف فرمان الهى و كتاب و سنت نبوده باشد. اما دموکراسی غرب به این نکته توجه ندارد؛ دیدگاه اکثریت را بدون قید می پذیرد ولو با حکم خداوند مغایرت داشته باشد. البته بخشى از الزامات جوامع امروز در زمينه پناه بردن به آراء اكثريت از اينجا ناشى مى‏ شود كه آنها معيار ديگرى در دست ندارند كه روى آن تكيه كنند، آنها براى كتب آسمانى و برنامه ‏هاى انبياء حسابى باز نكرده ‏اند، تنها چيزى كه براى آنها باقى مانده، توده ‏هاى مردم است، و از آنجا كه قدرت آگاهى بخشى به اين توده ‏ها را ندارند، و هم چنین ناآگاهى توده‏ ها براى آنها به صرفه تر است و به آسانى و از طريق تبليغات مى‏ توانند آنها را به دنبال خود بكشند، لذا اكثريت كمّى را معيار قرار داده تا سر و صداها خاموش گردد. و اگر درست در حال جوامع امروز و قوانين و نظامات حاكم بر آنها بينديشيم خواهيم ديد كه بسيارى از بدبختي هايى كه دامنگيرشان شده به خاطر رسميت دادن به نظرات اكثريت ناآگاه است. چه قوانين زشت و كثيفى كه حتى ذكر آنها شرم آور است، با نظر اكثريت تصويب نشده؟! و چه آتش هايى كه با نظريه اكثريت ناآگاه بر افروخته نگشته؟ و چه مظالم و بيدادگري هايى كه اكثريت غير مؤمن بر آن صحه نگذارده است؟![2] بنابراین تا زمانی که اکثریت مردم ناآگاه و بی ایمان هستند؛ بهره گیری از آراء ایشان اشتباه بزرگی بوده و جامعه را به فساد و تباهی می کشاند. اما اگر بتوان موجبات آگاهی و فهم اکثریت مردم را فراهم کرد، استفاده از آرای ایشان در کنار توجه به قوانین ضروری دین، بسیار راه گشا خواهد بود.
پی نوشت:
[1] .جامعه در قرآن، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص421
[2] . تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، دار الكتب الإسلامية،تهران،1374، ج‏14، ص: 284-281

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد