براساس روايات اسلامي از رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ قرآن كريم داراي يك چهره ظاهري و يك چهره باطني است، چنان كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ميفرمايد: «قرآن كريم را ظاهري است و باطني، ظاهر آن حكم است و باطن آن علم، ظاهرش شگفتانگيز و خرم و باطن آن ژرف است»[1].
فضيل بن يسار ميگويد: از امام صادق ـ عليه السلام ـ درباره روايت «… هيچ آيهاي از قرآن نيست مگر آن كه براي آن ظاهري و باطني است» سؤال كردم، پاسخ فرمودند: «ظاهرش تنزيل آن و باطنش تأويل آن ميباشد»[2]دربارة مراد و منظور از بطن و باطن قرآن كريم نظرات مختلفي وجود دارد از جمله:
1- باطن به معناي تأويل است چنان كه فضيل بن يسار ميگويد: از امام باقر عليه السلام دربارة روايتي پرسيدند كه ميگويد: هيچ آيهاي در قرآن نيست مگر اين كه ظهر و بطن دارد، حضرت فرمود: «ظهر آن تنزيل آن و بطن آن تآويل آن ميباشد». برخي از آيات قرآن درباره امور گذشته است و برخي درباره چيزهايي ميباشد كه هنوز پديد نيامده است، اين حقايق، همچون جريان خورشيد در بسترش جريان دارد، چون تأويل برخي از اين بطون فرا رسد، دربارة مردگان جاري خواهد بود همان گونه دربارة زندگاني جريان دارد، خداوند متعال فرموده است: «تأويل آن را جز خدا و راسخان در علم نميدانند[3]»
امام فرمودند : ما آنها را ميدانيم[4].
2- باطن به معناي «جري و انطباق» باشد كه بر اين معنا نيز رواياتي وارد شده است، چنان كه حمران بن اعين ميگويد: از امام باقر ـ عليه السلام ـ دربارة ظهر و بطن قرآن پرسيدم، حضرت فرمود: «ظهر قرآن، كساني هستند كه درباره آنان نازل شده است، و بطن قرآن كساني هستند كه به شيوه آنان رفتار كردهاند، آن چه درباره آنان بوده در مورد اينان نيز صدق ميكند».[5]علامه طباطبايي (ره) ميگويد: اين كه در روايت درباره قرآن كريم آمده است: همچون خورشيد و ماه، سير و جريان دارد، ميرساند كه سير و جريان قرآن در تنزيل و تأويل هر دو خواهد بود، سير و جريانش در ناحيه «تنزيل» همانا انطباقي است كه كلام به مصاديق خود پيدا ميكند و به عبارت سادهتر سير و جريانش در ناحيه تنزيل، همان مطالبي است كه در اصطلاح اخبار نامش را «جري» نهادهاند.
ايشان سپس ميفرمايد: «ظاهر همان معناي آشكاري است كه در ابتداي امر از آيه به دست ميآيد و باطن آن معنايي است كه در زير پوشش ظاهر قرار دارد، چه يك معنا باشد و چه معاني زيادي، چه معناي نزديكي باشد يا معاني دوري كه نيازمند به واسطه باشند»[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران دار الكتب الاسلاميه، ج 1، ص 19 – 30، ج 23، ص 133، ج 26، ص 11 و …
2- قرائتي، محسن، تفسير نور، قم، مؤسسه در راه حق، ج 2، ص 16.
3- معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، قم، مؤسسه انتشاراتي التمهيد.
4- مير باقري، سيد محسن، ظاهر قرآن، باطن قرآن، انتشارات رايزن.
پي نوشت ها:
[1] – حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، ج 27، ص 196.
[2] – مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، ج 89، ص 83.
[3] . آل عمران / 7.
[4] – الطوسي محمد بن جرير، التبيان في تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 1، ص 9.
[5] – مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، همان.
[6] – طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ج 3، ص 74.