كارهاي خارق العادهاي كه بر خلاف عادت و ناموس طبيعت انجام ميشود[1] خارج از صورت هاي زير نميتواند باشد:
1. معجزه: معجزه از مادّة عجز به معناي ناتواني است و به كاري گفته ميشود كه ديگران در مقابل آن ناتوانند. اشاعره به جاي معجزه از كلمة خرق عادت استفاده ميكنند، لكن در قرآن كريم نه كلمة معجزه آمده است، نه كلمة خرق عادت بلكه به جاي آنها كلمة «آيت» به كار برده شده است و آيت به معناي نشانه و دليل محكم ميباشد.
مرحوم آيت الله خويي ميفرمايد: معجزه در اصطلاح به كاري گفته ميشود كه مدعي منصبي از مناصب الهي آن را بر خلاف ناموس طبيعت بياورد، در حالي كه شاهد بر صدق و راستگويي او بوده و غير از او ديگران عاجز از آوردن آن باشند.[2] معجزه به دليل اين که ماهيّت و حقيقت ممتازي دارد آن را از ساير كارهاي خارق العاده جدا ميكند، و لذا محال است كه به دست غير نبيّ يا غير وصي نبي، انجام گيرد؛ پس معجزه از كارهاي خارق العادهاي است كه فقط از انبياء و يا اوصياء آنها صادر ميشود و ربطي به غير آنها از علماء و مردم عادي ندارد.
2. تأثير ارادة انسان: يكي از كارهاي خارق العاده كه ممكن است از انسان عادّي صادر بشود ايمان و تأثير نيروي ارادي و نفساني او در اجسام است و اين قدرت براي ارادة انسان به وسيلة رياضتهاي مشروع و غير مشروع حاصل ميگردد.[3] اگر يك انسان با ارادة خود حالا به عنوان كرامت يا به عنوان غير آن كه در مثل مرتاضان هندي و چيني ديده شده است، كار خارق العادهاي را ايجاد كند، اين كار او حكايت از توانمندي نفس و ارادة او دارد، و بر هيچ چيز ديگري نميتواند دلالت داشته باشد. همان طوريكه بدن يك شخص در اثر تمرينهاي جسمي به حدّي از توان و قدرت ميرسد كه كارهاي شگفتآور مادي را انجام ميدهد، اين كارهاي او از قدرت بدني او حكايت ميكند. پس در اين حوزه مسئلة حقّانيت و امثال آن موضوعيت ندارد تا به وسيلة اين كارها قابل اثبات باشد. لكن اعمالي كه به عنوان كرامت از نفوس پاك بعضي از علماء گاهي صادر ميشود از زهد و تقوي و عبادت مشروع نشأت ميگيرد و براي اثبات هيچگونه حقانيتي از طرف صاحبانشان اِعمال نميگردد.
3. استفاده كردن از خواص ناشناخته فيزيكي و شيميايي اجسام نيز باعث ايجاد كارهاي خارق العاده ميشود و علوم خاصّي به آنها اختصاص دارد، هرچند خود انجام اين كارها در شرع حرام نميباشد، لكن اگر در مسير اغفال مردم صورت بگيرد حرام است.[4]
به هر حال اگر كسي از نظر علمي به حدّي برسد كه بتواند با استفاده از خواص فيزيكي و شيميايي عناصر، امور خارق العاده، پديد آورد، اين كار فقط دلالت بر سطح علمي او دارد و اگر در مسير اغفال مردم انجام گيرد جز خيانت و كلاهبرداري چيز ديگري بر آن صدق نميكند و براي مسئلة حق و حقانيت محلّي در اين قبيل كارها ديده نميشود كه بر آن مترتب گردد.
4. خواب مقناطيسي، هيپنوتيزم و تلهپاتي كه امروز در غرب رواج دارد، علومي است كه منشأ كارهاي خارق العاده ميباشند كه استفاده از اين علوم به خودي خود كار مثبتي است، لكن اگر از آنها سوء استفاده شود، نه تنها چيزي به وسيلة آنها ثابت نميشود، بلكه كار حرامي انجام داده شده است.[5]5. جادوگري و شعبده بازي: يكي از كارهاي خارق العاده كه معمولاً از بعضيها صادر ميشود جادوگري و شعبده بازي است. اين اعمال يا يك نوع چشمبندي و تردستي است يا از يك نوع تأثير رواني و خيالي برخوردار است و در لغت به معناي خدعه و نيرنگ و چيزهايي كه عوامل آن نامرئي و مرموز است ذكر شده است و نيز به معناي جلب شياطين از راههاي خاص و كمك گرفتن از آنها ميباشد.[6]در قرآن كريم در حدود 51 مورد كلمة سحر و مشتقات آن ذكر شده است و از آيات قرآن بدست ميآيد كه سحر بر دو نوع ميتواند باشد:[7]الف: يك نوع آن به صورت فريفتن و تردستي و چشمبندي است كه هيچ حقيقتي در خارج ندارد، اين نوع سحر از داستان سحرة فرعون استفاده ميشود كه ميفرمايد:«ريسمانها و عصاهاي جادوگران در اثر سحر خيال ميشد كه حركت ميكند.»[8]ب: نوع دوم سحر از قصة حضرت سليمان و يهوديان و دو فرشتة هاروت و ماروت به دست ميآيد، آنجا كه ميفرمايد:«ولي آنها از دو فرشته چيزي ميآموختند كه بتوانند به وسيلة آن ميان مرد و همسرش جدايي بيفكنند.»[9]به هر حال با سحر و جادوگري نيز هيچ نوع حق و حقانيتي قابل اثبات نيست. جز اينكه اگر كسي آن را مرتكب شود دست به عملي حرام و ناپسند زده است.
از مطالبي كه بيان گرديد چنين نتيجهگيري ميشود كه معجزه عبارت از حجّت، آيت و نشانة الهي است كه از طرف خداوند براي اثبات صدق پيامبران، به آنان اعطاء ميگردد، چنانچه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرموده است:«معجزه علامت خداوند است كه آن را اعطاء نميكند مگر به انبياء، فرستادهها و حججش تا اينكه راستِ راستگو و دروغِ دروغگو با آن شناخته شود.»[10] امّا كارهاي خارق العاده ديگر كه از مبادي خاص خودشان نشأت ميگيرند، هيچ ربطي به اين موضوع ندارند. بنابراين اگر كسي به وسيلة سحر، شعبده يا كرامت، و امثال اين امور ادعاي برتري بر ديگران بكنند اين كار او جز به عنوان شيّادي در جهت مقاصد مادّي چيز ديگري نميتواند به خود بگيرد. و حتّي به وسيلة اين امور حقانيت گزارههاي ديني به طور مطلق قابل اثبات نميباشد، و لذا در تاريخ اديان ديده نشده كه اين كارها در راستاي اثبات حقانيت دين و گزارهها و قوانين آن واقع شده باشند، چون براي تشخيص حق و حقانيت در اين حوزه، معيارهاي خاصّي از قبيل براهين و استدلالات عقلي و عقلائي وجود دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. نبوت، تأليف استاد شهيد مرتضي مطهري.
2. تفسير الميزان، ج1، بحث اعجاز، تأليف علامه طباطبايي.
3. اعجاز القرآن، تأليف ابوبكر باقلاني.
پي نوشت ها:
[1] . طريحي، فخر الدين، مجمع البحرين، نشر الثقافة الاسلاميه، دوم، 1408 ق، ج1،ص638.
[2] . خويي، ابوالقاسم، البيان في تفسير القرآن، دار الزهراء، بيروت، ص31، بيتا.
[3]. شيرازي، ناصر مكارم، تفسير نمونه، مدرسة الامام امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ ، قم،ج1، ص282، بيتا.
[4] . تفسير نمونه، ج1، ص382.
[5] . همان.
[6] . راغب اصفهاني، مفردات غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، اول، 1404ق، ص 225.
[7] . تفسير نمونه، ج1، ص377، 378.
[8] . طه/66.
[9] . بقره/102.
[10] . صدوق، علل الشرايع، مكتبة الحيدريه،1383 ق، نجف، ج10، ص122.