در حدود اوائل قرن دوم هجري دسته اي درميان مسلمين به وجود آمدند كه خود را صوفي مي ناميدند. در علت نامگذاري اين دسته به «صوفي» آراء و عقايد گوناگوني ذكر شده است. لغويون، فرهنگ نويسان و محققان اسلامي هر كدام ادعايي داشته و اين كلمه را مشتق از ريشه اي دانسته اند.
1. ابن خلدون و برخي ديگر گفته اند: صوفي مشتق از صوف است چون صوفيان اغلب لباسهاي پشمينه مي پوشيدند و در پوشيدن جامه هاي فاخر با مردم مخالفت داشته و به پشمينه پوشي مي گراييدند.[1]2. برخي گفته اند كه تصوف منسوب به اهل صُفّه است آنان جماعتي از فقرا بدون مال و خانواده مسلمين صدر اسلام بوده اند كه در صُفّه مسجد رسول الله منزل داشتند، و با صدقه زندگي مي كرده اند تا آن كه بعد از فتوحات اسلام بي نياز شدند.
دكتر غني در تاريخ تصوّف اين مطلب را رد نموده و مي گويد: اما نسبت صوفي به «اهل صفّه» غلط است زيرا اگر منتسب به اهل صفّه بودند مي بايست «صفي» ناميده مي شدند.[2]3. برخي معتقدند كه: كلمه صوفي عربي الاصل نمي باشد. زيرا تا قرن دوم هجري از صوفي اسمي نبوده و پس از ورود ملل مختلف در اسلام، فرقههاي گوناگون و خصوصاً صوفيه در اسلام پديدار شدند. و گمان مي رود كه اين كلمه يوناني الاصل است و از «سوفيا» به معني دانش و حكمت گرفته شده باشد. همان طور كه فيلسوف نيز از سوفيا و فيلوس به معني دوستدار حكمت تركيب يافته است.[3]4. بعضي هم گفته اند كه صوفي منتسب به «صوفة القفاء» يعني موهايي است كه در قسمت آخر پشت سر روئيده مي شود و چون صوفي از خلق منقطع و به حق متوجه است به اين اسم ناميده شده است.[4]اين بود قسمتي از اقوال و نظراتي كه دربارة كلمه صوفي گفته شده است و اما به احتمال قوي واژة صوفي از كلمة «صوف» گرفته شده و از لغات مستحدثه به معني «پشمينه پوشي» به عنوان نمادي از زندگي سخت و دور از تن پروري مي باشد.
لفظ صوفي از هر لغتي كه مشتق شده باشد، خواه عربي باشد و يا غيرعربي، قدر مسلم اين است كه اين كلمه در روزگار پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ معروف نبوده، چنان كه نه در قرآن و نه در كلمات رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ تا زمان امام صادق ـ عليه السلام ـ نشاني از آن يافت نمي شود. جز در روايتي كه پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ به منظور خبر از حوادث آينده، پديد آمدن چنين فرقه اي را پيشگويي كرده است و آن اين است كه رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در اثناي سفارشهايي كه نمود، به اباذر غفاري فرمود: در آخر الزّمان جماعتي خواهند بود كه پشم پوشند در تابستان و زمستان وگمان كنند كه ايشان را به سبب اين پشم پوشيدن فضل و زيادتي بر ديگران است اين گروه را ملائكه آسمان و زمين لعنت مي كند.[5]از اين روايت سه مطلب استفاده مي شود:
اول اين كه گروه صوفيه نه تنها مورد تأييد اسلام نمي باشد، بلكه سزاوار لعن و نفرين فرشتگان آسمان و زمين اند. دوم اين كه اين گروه در زمان رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ وجود نداشته است زيرا اگر مي بود، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نمي فرمود كه در آخر الزمان صوفيه ظهور خواهد نمود، سومين مطلبي كه به دست مي آيد علت نام گذاري اين فرقه مي باشد. آنها به اين سبب كلمه صوفيه را بر خود نهاده اند تا يكنوع زيادتي و فضل بر ديگران پيدا نمايند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فضايح الصوفيه، محمد جعفر آل آقا.
2. خيراتيه در ابطال طريقة صوفيه، آقا محمد بن علي بن علامه وحيد بهبهاني.
3. جستجو در تصوف ايران، عبدالحسين زرين كوب.
4. سير عرفان در اسلام، دكتر زين الدين كيائي نژاد.
پي نوشت ها:
[1] . ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، بيروت، المكتبة العصرية، چاپ اول، 1415، ص450.
[2] . غني، قاسم، تاريخ تصوف، تهران، انتشارات زوار، چاپ دوم، 1340ق، ص 38.
[3] . توحيدي پور، مقدمه نفحات الانس، كتابفروشي محمودي، بي تا، بي جا، ص 15.
[4] . جواد، مشكور، فرهنگ فرق اسلامي، مشهد، آستان قدس رضوي، 1368 هـ ، ص 304.
[5]. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، المكتبه الاسلاميه، چاپ دوم، بي تا، ج 77، ص 93.