طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آيا مقام الوهيت قائل شدن براي عيسي ـ عليه السّلام ـ با مقام رسالت وي سازگار است؟ لطفاً توضيح دهيد.

آيا مقام الوهيت قائل شدن براي عيسي ـ عليه السّلام ـ با مقام رسالت وي سازگار است؟ لطفاً توضيح دهيد.

آنچه بين فلاسفه و حكماء مشهور است اين است كه يك شيء نمي تواند از يك حيث هم فاعل باشد و هم قابل.[1]بدين بيان كه يك شيء نمي تواند از يك جهت در آن واحد هم تاثير گذار باشد و هم تأثير پذير، چرا كه لازمه انفعال و تاثير پذير بودن، فقير و محتاج و ناقص بودن است برخلاف فاعل و تاثير گذار بودن كه لازمة آن عدم فقر و عدم احتياج و عدم نقص است.
به عبارت ديگر فاعل بودن و قابل بودن دو جهت متباين هستند كه همديگر را دفع مي كنند فلذا نمي توانند در يك شي واحد از حيث واحد جمع شوند.
در الوهيت و رسالت هم وضع به همين منوال است يعني اينكه، الوهيت و رسالت دو جهت متباين هستند كه از حيث واحد نمي توانند در شيء يا شخص واحد جمع شوند. زيرا الوهيت يعني تاثير گذاري و رسالت يعني تاثيرپذيري، لازمه الوهيت عدم نقص و عدم احتياج و عدم فقر است برخلاف رسالت كه لازمة آن فقر و احتياج و نقصان است.
از اين مطالب فلسفي كه بگذريم الوهيت يعني «براي صفات او حد و مرزي نبودن، داراي وقت معين و سرآمد مشخص نبودن، خالق مخلوقات بودن، با صفات مخلوقات شناخته شدن»[2]«معبود بودن»[3]«ازلي بودن، بي همتا بودن، آشكار بودن در عين پنهان بودن».[4]اما رسالت يعني «بنده بودن»[5] «مبعوث شده، ابلاغ كنندة احكام الهي، امانت دار بودن»[6] «گيرندة وحي، حجّت خدا بودن»[7]با بيان اين دو مقدمة عقلي و نقلي مشخص شد كه اجتماع الوهيت و رسالت در يك فرد هم از نظر عقل مردود و محال است و هم از نظر نقل بيانش امري مذموم و قبيح است.
اما با اين وجود مسيحيت كه خود را از اديان توحيدي و يكتاپرست مي داند و شبهة شرك را از خود مي زدايد، تثليث را در كنار توحيد از اعتقادات اساسي و شاخصة هر مسيحي مي داند.
آموزة تثليث از سال325 در شوراي نيقيه رسميت يافت و متألهان مسيحي از آن زمان مي كوشند آن را به گونه اي توضيح دهند كه منافاتي با يكتا پرستي و توحيد نداشته باشد.[8] البته لازم به ذكر است كه در ميان مسيحيان و فرقه هايي هر چند كوچك همچون اَبيون وجود داشته و دارند كه از موحدين محسوب مي شوند چرا كه آنان عيسي ـ عليه السلام ـ را فقط رسول خداوند دانسته و مقام الوهيت را به ذات مقدس الهي منحصر مي كنند.
قرائن متعددي در دست است كه مسيحيت اصيل، ديني بر اساس توحيد و يگانگي حقيقي خداوند بوده است، مسيحيت اصيل اعتقاد به تثليث را كه نمونة بارز قائل شدن به الوهيت و رسالت يك شخص است رد مي كند، الوهيت عيسي را قبول ندارد ولي او را انسان برتر مي داند.[9]با اين همه همان طور كه گفته شد اكثر مسيحيان اعتقاد به تثليث دارند. شاهد آنكه متن تصويب نامة عقيدتي مجمع نيقيه كه هم اكنون در روزهاي يكشنبه و اعياد در كليسا تكرار مي شود در بردارندة اذعان به الوهيت و رسالت عيسي است و آن متن چنين است:
«ما به يك خدا معتقديم، پدر قادر مطلق، خالق آسمان و زمين و همه ديدني ها و ناديدني ها و به يك خداوندگار معتقديم، عيسي مسيح، پسر خداوند، متولد شده از پدر، به وجود آمده در ازل، نور از نور، خداي حقيقي از خداي حقيقي، ايجاد شده نه خلق شده، هم گوهر با پدر كه به وسيلة او همه چيز خلق شده…»[10]اين متن امروزه در كليساي مسيحيت به عنوان اصول اعتقادي تعليم داده مي شود. با تصويب اين بيانيه همساني عيسي و خداي خالق تثبيت شد و اب و ابن و روح القدس سه وجود با يك ماهيت شناخته شد نتيجه آنكه جمهور و غالب مسيحيت عملاً به جمع الوهيت و رسالت در يك فرد اعتقاد دارند اگر چه سعي مي كنند اين مطلب را توجيه كرده و خود را از تبعات اين عقيده بريء سازند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. درآمدي به مسيحيت، مري جو ويور، حسن قنبري.
2. موسوعة الاديان في العالم (المسيحيه)، ط اصلي.

پي نوشت ها:
[1] . نهاية الحكمة، محمد حسين طباطبائي، نشر اسلامي، جامعة مدرسين قم، 1420 هـ. ، مرحلة 8، فصل 10، صفحة 228.
[2] . نهج البلاغه، خطبه اول، دشتي، انتشارات مشهور، ط دوم، 1379، صفحه 34.
[3] . همان خطبة دوم، صفحة 43.
[4] . همان خطبة 152، ص 281.
[5] . همان خطبة دوم، ص 43.
[6] . همان، خطبة اول، ص 39.
[7] . همان خطبة 144، ص 265.
[8] . مسيحيت شناسي مقايسه اي، محمد رضا زيبايي نژاد، سروش، تهران، 1382، ص 333.
[9] . همان ص 335.
[10] . همان ص 342.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد