مقدمه:
يكي از معجزات بزرگ پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ قرآن کريم است، كه از دست دشمنان دين و هر گونه نقص و ايرادي در امان مانده و تحريف نگرديده است. بارها دشمنان تلاش و كوشش كردند تا مشابه قرآن کريم بياورند، ولي نتوانستند و يكي از ادلّه اي كه معجزه بودن قرآن را اثبات مي كند، اين است كه از دستبرد تحريف گران، سالم مانده است.
شفا بودن قرآن: در اين كه قرآن شفا بخش است شكّي نيست، دليل و شواهد زيادي از آيات قرآن کريم و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ در اين زمينه وجود دارد و هم چنين اين مطلب با تجربه هاي فراوان ثابت شده است. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: « وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ[1] ؛ و از قرآن آن چه شفا و رحمت است براي مؤمنان نازل مي كنيم.»
واژه ي «من» در اين آيه مورد اختلاف مي باشد كه آيا «من تبعيضيه» است يا «من جنسيه»، ابن جوزي در كتاب زاد المسير ج 5 ص 56 گفته: لفظ «من» در اين آيه براي بيان جنس است و نتيجه چنين مي شود كه تمام قرآن شفا است[2] و قرطبي در تفسير خود بعد از ذكر اين آيه مي گويد: معناي آيه چنين است كه كل قرآن شفا مي باشد. زيرا هر حرفي از قرآن شفا مي دهد و شفا مختص به بعضي از آيات نيست.[3]امّا اين كه چه كساني و چه نوع مرضي را شفا مي دهد، نظرات و نظريه هاي زيادي بيان شده است، خلاصه ي آن ها در تفسير مجمع البيان چنين ذكر شده است: 1. قرآن کريم با راهنمايي هاي خود كوري جهل و حيرت شك را بر طرف مي كند. 2. داراي چنان نظم و تأليف و فصاحتي اعجاز آميز است كه راستي مدّعاي پيامبر را اثبات مي كند، از اين جهت مردم را از بيماري جهل و شك و كوردلي در راه دين شفا مي بخشد. 3. قرآن کريم وسيله اي است كه به آن تبرّك مي جويند و آن را براي رفع بيماري ها قرائت مي كنند و خداوند به وسيله ي قرآن کريم به مقتضاي مصلحت خود، بسياري از زيان ها و امور ناپسند را از مردم دور مي سازد. 4. قرآن کريم مشتمل بر دلايل توحيد و عدالت و احكام دين و پندها و اندرزها و ضرب المثل ها است، بنابراين شفاي دردهاي دنيوي و اخروي مردم است.[4] و در روايت داريم كه «في القرآن شفاء من كل داء؛ در قرآن شفاي هر دردي هست.»[5]در نهج البلاغه از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه مي فرمودند: « الا فيه علم ما ياتي و الحديث عن الماضي و دواء دائكم[6]؛ آگاه باشيد در اين قرآن خبرهاي آينده است، و بيان حوادث اقوام گذشته، و درمان بيماري هاي شما» در جايي ديگر از امام بزرگ روايت شده: «و عليكم بكتاب الله فانه الحبل المتين و النور المبين و الشفاء النافع[7]؛ كتاب خدا را محكم بگيريد، زيرا رشتهاي است بسيار مستحكم، نوري است آشكار، داروئي است شفابخش و پر بركت.» در جايي ديگري از نهج البلاغه مي فرمايد: « شفاء لا تخشي اسقامه[8]؛ قرآن داروي شفابخشي است كه هيچ بيماري از آن بر نمي خيزد.»
علاوه بر اين روايت، احاديث زيادي در مورد خواص اكثر آيات كه مفيد شفا هستند وارد شده، و كتاب هايي زيادي پيرامون اين مطالب نوشته شده است. در كتاب كافي از امام صادق ـ عليه السلام ـ و ايشان از پدرانش نقل مي كند كه مردي به پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شكايت نمود از درد سينه اش، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: « استشف بالقرآن فانّ الله عزّ و جلّ يقول: شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُور[9]؛ از قرآن شفا طلب كن كه خداوند فرمود: (قرآن) درماني است براي آن چه در سينه هاست.»
نتيجه:
وقتي كه اصل شفا بخش بودن قرآن کريم ثابت شد، شفا بخشي در مورد چشم، گوش و دندان و ساير اعضاء نيز ثابت مي شود، البته بايد نسخه ي كارشناسانه پيچيده شود و شرايط كارشناسي آن حفظ شود. اين گونه نيست كه همه از قرآن کريم شفا گيرد، در سوره ي اسراء مي فرمايد: « شفاء و رحمة للمؤمنين؛ از قرآن آن چه شفا و رحمت است براي مؤمنان نازل مي كنيم» در اين آيه شفا گرفتن مقيّد به ايمان و عمل به قرآن کريم شده است، پس اگر بيمار عقيده اي به خدا و قرآن کريم و پيامبر نداشته باشد و از عمل كردن به فرامين الهي سر باز زند، از قرآن کريم سودي نمي برد.
البته همه ي شفاها و درمان ها در دست خداست و دكتر و دارو سبب هستند و مسبب الاسباب خداست، اوست كه حالت تسكين دادن را در فلان گياه قرار داده تا داروسازان از آن گياه براي آرامش بخشيدن به بيمار، دارو تهيه كنند. همه چيز دست خداست، پس مي تواند در تلاوت قرآن کريم و نگاه كردن به آن شفا قرار دهد.
ذكر اين نكته نيز ضرورت دارد كه اين نسخه مانند نسخه هاي ديگر وقتي مؤثر است كه به آن عمل شود در غير اين صورت صد بار اگر بهترين نسخه هاي شفابخش را بخوانيم و روي سر بگذاريم ولي به آن عمل نكنيم، نتيجه اي نخواهيم گرفت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ترجمه تفسير مجمع البيان، ج 14، ص 197.
2. محمد جواد نجفي، تفسير آسان، ج 10، ص 151 و 152.
3. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبائي، ج 13، ص 252.
4. تفسير نمونه، مكارم شيرازي و ديگران، ج 12، ص 236-242.
5. درمان با قرآن، محمد رضا كريمي.
پي نوشت ها:
[1]. اسراء: 17/82.
[2] . ابوالفرج جمال الدين عبدالرحمان بن علي بن محمد بن الجوزي، زادالمسير، بيروت، انتشارات دارالفكر، چاپ اول، 1407، ج5، ص56.
[3] . ابو عبدالله محمد بن احمد انصاري قرطبي، تفسير القربطي، بيروت، انتشارات مؤسسه تاريخ عربي، ج61، ص296.
[4] . طبرسي، فضل بن حسن، ترجمة مجمع البيان، تهران، انتشارات فراهاني، چاپ اول، 1350 الي 1360 ش، ج14، ص187.
[5] . ميرزا نوري، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت، چاپ دوم، 1408، ج2، ص98، حديث 1526.
[6] . نهج البلاغه، ضمن خطبة 158.
[7] . نهج البلاغه، ضمن خطبة 156.
[8] . نهج البلاغه، ضمن خطبة 198.
[9] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، انتشارات دارالكتب الاسلاميه آخوندي، چاپ چهارم، 1365ه، ج2، ص600، ح7.