اعراف / 54: «إِنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَْرْضَ فِي سِتَّةِ أَيّام ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْش»؛ (همانا پروردگار شما «الله» است؛ همانكه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر عرش قرار يافت.)
در ميان بنى اسرائيل و اهل كتاب، بويژه يهود، اين مطلب شهرت داشت كه خدا، آفرينش را از يكشنبه آغاز كرد و در جمعه به پايان برد و شنبه را به استراحت پرداخت و از همين رو، ظاهراً به آن روز «سُبات»(1) مىگويند و ظاهراً «سَبْتْ» در اصل؛ به همين معناست؛ و لذا اين روز (شنبه) را تعطيل مىكنند و اين مسأله در سِفْر تكوين تورات(2) مطرح شده است. اما ظاهراً اين احتمال خيلى بعيد است؛ زيرا «روزها» از نظر علم جغرافيا عبارتند از مدّت حركت زمين به دور خودش (حركت وضعى) و در لغت گاه روز را در برابر شب بكار مىبريم كه در عربى «نهار» مىگويند. و يوم: اعم است از روز تنها و شبانه روز.
قبل از پيدايش زمين و خورشيد و آسمان تصوّر روز ممكن نمىبود و شنبه و يكشنبهاى در ميان نبود. اگر نصّ قاطعى نيز در اين مورد مىداشتيم، در نهايت مىتوانستيم بگوييم روز در اين مورد يعنى زمانى به اندازهى بيست و چهار ساعت ولى چنين نصّى نيز، نداريم؛ بويژه با ملاحظه اين معنا كه روز (يوم)، در قرآن ارجمند به معناى ديگرى هم به كار رفته است:
1 ـ يوسف / 54: «قالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنا مَكِينٌ أَمِين»؛ «امروز تو نزد ما امين و مورد اعتماد هستى». آيا اين بدان معنى است كه فقط امروز هستى و فردا ديگر نيستى؟
2 ـ نحل / 80: «تَسْتَخِفُّونَها يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقامَتِكُم…»؛ در سفر و حضر، سبكبارانيد.
مىفرمايد كه شما چادرها و مسكن هاى سبكى (از پوست و امثال آن) در روز سفرتان و در روز اقامت و سكونتتان، درست مىكنيد. آيا منظور از يوم در اين آيه يعنى درست در 24 ساعت از سفر يا حضر؟ پيداست كه منظور زمان و هنگام سفر يا حضر است به ويژه با توجّه به طول مدت سفر در آن روزگاران. پس قرآن ارجمند، زندگى مخاطبان خود در اين آيه را به دو بخش: روز سفر و روز حضر، تقسيم كرده است.
3 ـ حج / 47: «وَإِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَة مِمّا تَعُدُّون».
همانا روزى نزد خداى تو بر شمار هزارسال است.
4 ـ معارج / 4: «تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْم كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَة».
فراز مىآيند فرشتگان و روح به سوى او، در روزى كه همچندِ پنجاه هزار سال است. آيا در مثال سوم هزار و در اين مثال، پنجاه هزار، بيست و چهار ساعت مورد نظر پوده است يا منظور، نشان دادن طولانى بودن زمانِ عروج و عظمت آن است. هر دو احتمال صحيح است؛ و احتمال اوّل نيز بيجا نيست و ممكن است دقيقاً پنجاه هزار سال طول مىكشد نه يك دقيقه كم نه يك دقيقه زياد. و يا در آيه قبل، دقيقاً هزار سال.
5 ـ مشابه چهار آيهاى كه ذكر شد، در نهج البلاعه (درباره شيطان) عبارتى آمده است:
«وَ قَدْ عَبَدَ اللّهَ سِتَّةَ آلافِ سَنَة لا يُدْرى اَمِنْ سِنِى الدُّنْيا اَمْ مِنْ سِنِى اْلاخِرَة»[3]. و شيطان 6 هزار سال خدا را عبادت كرد؛ كه نمىتوان دانست از سالهاى دنيايى (ما) يا از سالهاى اخروى است.
بارى، از بررسى اين همه، مىتوان گفت كه: احتمالِاينكه منظور از شش روز، شش دوره خلقت باشد، بعيد نيست. امّا آيا اين شش دوره، چگونه بوده است و به چه اعتبارى تقسيم شده است؛ چيزى از آيات [و روايات]، بدست نياوردهايم.
آنچه كم و بيش از آيات مىتوان دريافت؛ اين معناست كه براى خلقت آسمان دو روز و براى زمين دو روز و براى «اقوات[4] زمين» چهار روز تعيين فرموده است:
فصلت / 12: «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماوات فِي يَوْمَيْن»؛ به پايان برد (آفرينش) آن هفت آسمان را در دو روز.
فصّلت / 9: «قُلْ أَإِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الأَْرْضَ فِي يَوْمَيْنِ »؛ بگو آيا به خدايى كه زمين را دو روزه آفريد كفر مىورزيد؟
فصّلت / 10: «وَقَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيّام سَواءً لِلسّائِلِين»؛ و به اندازه آورد توشههاى آن (زمين) را در چهار روز؛ به گونه برابر براى پرسندگان.
مىتوان احتمال داد كه منظور از دو روز، در آفرينش آسمان، دو مرحله خلقت، باشد: در يك مرحله به صورت گاز يا دود (دخان) و مرحلهى بعد، به صورت آسمان هفتگانه.
در زمين نيز به همين قرار: يك روز به گونهى گاز يا مايع و روز ديگر مرحلهاى كه يه صورت جامد در آمده است.(كه هنوز هم مركز زمين به صورت مايع است).
امّا اينكه شش روز به چه اعتبارى است؛ بطور دقيق و درست، نمىتوان دريافت. آيا آنچه در آسمان و زمين است، جداجدا، شش روز يا شش مرحلهى آفرينش دارند يا آنكه مثلاً دو روز ويژه آسمان هاست و دو روز زمين و دو روز نيز توشهها و اقوات زمين (يعنى خلقت زمين دو روز، و آمادگى براى رويش گياه يك مرحله، و آمادگى براى پيدايش موجودات زنده حيوانى نيز يك مرحله كه رويهم چهار مرحله خواهد شد). و دو مرحله هم آفرينش آسمانها. هيچ تأييدى از آيات براى اين پندارها نيست و صرفاً احتمالات است.
آنچه به احتمال قوى مىتوان گفت اينست كه شش روز به معناى شش بيست و چهار ساعت نيست.
پي نوشت:
1. سَبَتَ:ِاسْتَراح/اَلسُباتُ:اَلنَّوْمُ اَوْ اَوَّلُهُ،/ وَالسَّبْتُ:يَوْمٌ مِنَ الاُْسْبُوعِ بَيْنَ الْجُمْعَةِ وَالاَْحَدِ.
2. تورات: به معنى اخصّ به اسفار خمسه عهد عتيق (تكوين، خروج، اخبار، عدد و تثنيه) انبياء (ابراهيم(عليه السلام)، اسحق(عليه السلام)، يعقوب(عليه السلام) و ايام بنىاسرائيل در صحراى سينا) و نيز توصيههاى موسى(عليه السلام) در اخلاق و شريعت اطلاق مىشود ولى گاهى و بلكه بيشتر مسامحة تمام كتاب مقدس را تورات مىگويند.
3. نهج البلاغه / خطبه قاصعه
4. اقوات، جمع قوت: روزىها و توشهها.