خانه » همه » مذهبی » آيا موسيقي و غنا استثنا دارد؟

آيا موسيقي و غنا استثنا دارد؟

آيا موسيقي و غنا استثنا دارد؟

با توجه به مطالبي که در فصل اول گذشت، دانسته شد که، در تحقق عنوان غنا، باطل بودن کلام شرط نيست، بلکه هر جا آهنگ طرب انگيز وجود داشته باشد عنوان غنا تحقق مي يابد اگر چه در قرائت قرآن، دعا، اذان، مرثيه و امثال آنها باشد.

839dcb30 c73f 49cf 8cd8 174157d7c104 - آيا موسيقي و غنا استثنا دارد؟

0024688 - آيا موسيقي و غنا استثنا دارد؟
آيا موسيقي و غنا استثنا دارد؟

 

 

شمول مفهوم غنا
 

با توجه به مطالبي که در فصل اول گذشت، دانسته شد که، در تحقق عنوان غنا، باطل بودن کلام شرط نيست، بلکه هر جا آهنگ طرب انگيز وجود داشته باشد عنوان غنا تحقق مي يابد اگر چه در قرائت قرآن، دعا، اذان، مرثيه و امثال آنها باشد.

کلام کاشف الغطاء
 

شيخ جعفر کاشف الغطاء (قدس سره) ( متوفاي 1223 هـ. ق) ضمن بيان اين که: معيار در فهم خطابات شرعي – در مواردي که شرع مقدس اسلام، اصطلاح خاصي ندارد – لغت و عرف زمان صدور احکام است. مطلبي دارد که حاصل آن چنين است:
در عرف جديد، غنا را به غير قرآن، دعا، ذکر، اذان، تعزيه و مدح پيامبر و ائمه (ع) اختصاص داده اند.در حالي که از تتبع کلمات اهل لغت و حالات بني اميه و بني عباس معلوم مي شود که، در آن زمان، در قرآن و امثال آن نيز غنا مطرح بوده و از نظر مضمون کلمات تفاوتي نداشته که حق باشد يا باطل، زيرا ملاک تحقق غنا و عدم تحقق آن در کيفيت صدا مي باشد، نه در ذات کلمات و مضمون آنها.
پس واژه «غناء» از مواردي است که عرف جديد در فهم معناي آن به خطار رفته و آن را منحصر به غير قرآن، دعا و… دانسته است، در حالي که در قرآن، دعا و… نيز غناء تحقق مي يابد و نبايد آن را به معناي عرف جديد حمل کرد.(1)
بنابراين، روشن شد که، مفهوم موضوع غنا عام است و به همه آهنگ هاي طرب انگيز مناسب مجالس لهو و لعب – چه در کلام حق باشد يا باطل- شامل مي شود و استثنا هم ندارد، ولي آيا از حکم غنا چيزي استثنا شده يا نه؟ در زير به آن مي پردازيم.

آيا حرمت غنا يا موسيقي استثنا دارد؟
 

در فصل هاي گذشته به اين نتيجه رسيديم که، دلايل متقن و محکمي وجود دارد که حرمت ذاتي غنا و موسيقي را اثبات مي کند. حال سؤال اين است: آيا موردي هست که از مصاديق موسيقي يا غنا به شمار آيد و در عين حال از حکم حرمت استثنا شده باشد؟
در پاسخ مي گوييم: ما تابع دليل هستيم؛ هم چنان که حرمت غنا و موسيقي را با دليل اثبات کرديم، اگر در موردي دليل محکمي بر جواز غنا يا موسيقي وجود داشته باشد خواهيم گفت: در اين مورد خاص جايز است، ولي بايد توجه داشت که، چون اصل حرمت غنا و موسيقي ذاتي است و به همه انواع غنا و موسيقي شامل مي شود، با دليل هاي غير معتبري نمي توان چيزي را از آن استثنا کرد، بلکه بايد دليل معتبري براي استثنا وجود داشته باشد. هم چنان که امام خميني (قدس سره) پس از بيان دلايل حرمت غنا مي فرمايد:
فتحصل من جميع ذلک حرمه الغناء بذاته، فلابد من التماس دليل علي الاستثناء؛
از مجموع دلايل مذکور، حرمت ذاتي غنا به دست آمد، پس اگر کسي بخواهد موردي را استثنا کند بايد دليل محکمي اقامه نمايد.(2)
با اين مقدمه، به بررسي مواردي مي پردازيم که بعضي ها به احتمال مستثنا بودن آنها، خواسته اند غنا يا موسيقي را در آن موارد، جايز بدانند.

اول: قرائت قرآن و دعا
 

با توجه به روايات بسياري که در فضيلت تلاوت قرآن با صداي خوب و حالت محزون وارد شده است، (3) برخي گمان برده اند که غنا در قرائت قرآن، از حکم کلي حرمت آن استثنا شده است؛ يعني اگر کسي قرآن را به صورت غنا بخواند حرام نيست.
از کساني که قائل به استثناي غنا در قرائت قرآن شده، محقق سبزواري است که در مقام جمع بين روايات حرمت غنا و روايات تلاوت قرآن، قائل به جواز غنا در قرائت قرآن، دعا و اذکار شده است.(4)

بررسي مطلب
 

بايد دانست که قرائت قرآن با صداي خوب، اگر چه از نظر شرع مقدس اسلام مطلوب است؛ ولي اين مطلوبيت، مقيد به اين است که به حد غنا نرسد، اگر به حد غنا برسد حرام خواهد بود؛ زيرا روايات دال بر مطلوبيت قرائت قرآن با صداي خوب، دلالت بر جواز غنا در قرائت قرآن ندارد. پس قرائت قرآن نيز در تحت حکم کلي حرمت غنا که با دلايل متقن ثابت شده است باقي مي ماند چرا که دليلي بر استثناي آن نداريم.

رجوع محقق سبزواري (قدس سره) از نظريه قبلي خود
 

محقق سبزواري (متوفاي 1090 هـ.ق) که در کفايه الاحکام قائل به حليت غنا در قرائت قرآن، دعا و اذکار شده بود، پس از مدتي در کتاب جداگانه اي که تحت عنوان رساله في تحريم الغناء نوشته، از نظر قبلي خود برگشته و به حرمت همه اقسام غنا فتوا داده است.
ايشان در مقدمه رساله خود مي گويد: در اين رساله، بيشتر آيات قرآن و رواياتي که از حضرات معصومين (ع) در تحريم غنا رسيده است ذکر کردم… در اين جا حرف دلم و عقيده ام را گفتم؛ حق خداي سبحان نيز بر زبان انسان همين است.(5)
ايشان پس از استدلال به آياتي از قرآن کريم براي اثبات حرمت غنا مي نويسد:
غرض اين نيست که با هر کدام از اين آيات به تنهايي براي حرمت غنا استدلال شود، بلکه غرض اين است که با ضميمه کردن اين آيات، حرمت غنا تأييد شود و روشن ترين دليل بر اين حکم،رواياتي است که از طريق سني و شيعه وارد شده و به حد استفاضه و بلکه به حد تواتر رسيده است و ما فقط به ذکر روايات شيعه اکتفا مي کنيم.(6)
همو پس از نقل تعدادي از احاديث در حرمت غنا مي فرمايد:
ما نمي خواهيم با تک تک اين روايات بدون ارتباط با هم ديگر استدلال کنيم (و با هر يک از اين روايات، حرمت غنا را اثبات نماييم) بلکه هدف ما اين است که با ضميمه کردن اين روايات به يک ديگر، غرض (حرمت غنا ) تأمين شود (و اين مجموع غرض ما را تأمين مي کند) پس ضعف سند يا نارسايي دلالت برخي از آنها نيز ضرري ندارد و روايات درباره حرمت غنا بسيار است و اين مجموعه اي که ما نقل کرديم براي جويندگان حق کافي است و هر کس که با دليل اندک (قابل قبولي) قانع نشود، دلايل فراواني نيز براي او مفيد نخواهد بود.(7)
ايشان درباره غنا در قرائت قرآن نيز مي فرمايد:
برخي براي حليت غنا در قرآن تعليل هايي مي آورند، گاهي گويند: در قرآن – که حکمت و موعظه است- غنا راه ندارد. يک بار مي گويند: حقيقت غنا را عرف تشخيص مي دهد و عرف چنين مواردي را غنا نمي نامد. گاهي گويند: غنا بودن اين مورد ثابت نشده است، و اصل در اشيا اباحه است.
آن گاه با پاسخي طولاني اين تعليل ها را از درجه اعتبار ساقط کرده و در حرمت غنا در قرائت قرآن و امثال آن را اثبات کرده است.(8)
در خلال بحث نيز براي اثبات لزوم احتياط درباره غنا، بيان جامعي دارد که خلاصه اش چنين است:
همه مکلفين، موظف به اجتناب از طبيعت غناء شده اند و طبيعت هر چيز فقط در صورتي منتفي مي شود که همه افراد آن منتفي شده باشد و در مورد غنا نيز وقتي انسان مي تواند ادعا کند که، به وظيفه اجتناب از غنا عمل کرده است که، از همه اقسام غنا اجتناب کرده باشد و با ارتکاب اقسام مشکوک آن امتثال دستور مولي حاصل نمي شود. پس انسان بايد از همه انواع غنا اجتناب نمايد و با اين بيان، تمسک به اصل برائت براي عدم وجوب اجتناب از موارد مشکوک منتفي مي شود ( وبهذا التقرير يندفع التمسک بالاصل في عدم وجوب الافراد المشکوکه).(9)
ايشان در پايان رساله، ضمن تشويق به احتياط در دين، دستور العمل مفيدي براي تمام مجتهدان و مقلدان بيان کرده است.(10)

نتيجه
 

تا اين جا به اين نتيجه رسيديم که، قرائت قرآن، دعا و اذکار از قانون حرمت غنا استثنا نشده است، پس اگر آنها را با صداي خوب به گونه اي بخوانند که غنا نباشد، نه تنها اشکالي ندارد، بلکه مطلوب است، ولي اگر غنا باشد، مثل بقيه مطالب ديگر حکم حرمت غنا شامل آنها نيز مي شود، بلکه اين نوع مطالب و کلماتي که وسيله عبادت خدا مي باشد، اگر به آهنگ غنا خوانده شود گناهش بيشتر است؛ زيرا نوعي اهانت به آنها محسوب مي شود. اين مطلب را با اين حديث به پايان مي بريم که امام صادق (ع) از جدش رسول خدا (ص) نقل فرموده است:
اقرا والقران بالحان العرب و اصواتها، و اياکم ولحون اهل الفسق واهل الکبائر؛ فانه سيجيء من بعدي اقوام يرجعون القرآن ترجيع الغناء والنوح و الرهبانيه لا يجوز تراقيهم، قلوبهم مقلوبه، و قلوب من يعجبه شانهم؛
قرآن را با آهنگ و صداي عرب بخوانيد و از آهنگ اهل فسق و گناهان کبيره دوري کنيد، افرادي پس از من مي آيند که قرآن را با ترجيع (زير وبم) و آهنگ غنا و نوحه و رهبانيت مي خوانند؛ قرآن از حنجره آنان تجاوز نمي کند (به قلبشان اثر نمي گذارد، زيرا) قلب آنها و قلب کساني که از برنامه آنها خوششان بيايد وارونه است.(11)

دوم: مرثيه
 

از جمله مواردي که برخي گمان کرده اند از حرمت غنا استثنا شده مرثيه در عزاداري بر سيد مظلومان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) است.
مقدس اردبيلي (قدس سره) در اين باره مي فرمايد:
مرثيه امام حسين (ع) را از حرمت استثنا کرده اند، ولي دليلش معلوم نيست، شايد دليلش اين باشد که دليل حرمت غنا، اجماع است و آن فقط حرمت غناي غير مرثيه را اثبات مي کند و روايات نيز به گونه اي نيست که هم از نظر سند صحيح باشد و هم از نظر دلالت، برحرمت مطلق غنا صريح باشد. پس غنا در مرثيه امام حسين (ع) در تحت اصل جواز باقي مي ماند.
ايشان احتمال فوق را با ذکر موارد زير تأييد کرده است:
1. گريه براي امام حسين (ع) مطلوب بوده و ثواب عظيم دارد و غنا کمک به گريه است.
2. از زمان گذشته، در ميان مسلمانان عزاداري همراه با غنا مرسوم بوده و کسي نهي نمي کرده و آن غالباً دليل بر جواز مي باشد.
3. تحريم غنا به خاطر طرب انگير بودن آن است (علي الظاهر) و در مرثيه طرب نيست، بلکه چيزي در آن وجود ندارد جز حزن و اندوه. (12)

آيا غنا در مرثيه جايز است؟
 

درباره مرثيه، بايد گفت: اگر مرثيه امام حسين (ع) را با صداي خوب به گونه اي بخوانند که غنا نباشد، نه تنها اشکالي ندارد، بلکه از افضل قربات است و در روايات معصومين (ع) مورد تشويق قرار گرفته است؛ اما اگر با آهنگ غنا بخوانند، دليلي بر جواز آن وجود ندارد و مطالب مقدس اردبيلي (قدس سره) نيز نمي تواند دليل بر جواز باشد، هم چنان که شيخ مرتضي انصاري (قدس سره) پس از نقل کلام مقدس اردبيلي (قدس سره) در پاسخ اجمالي فرموده:
وانت خبير بان شيئاً مما ذکر لاينفع في جواز الغناء؛
خودت مي داني که هيچ کدام از مطالب مذکور نمي تواند دليل برجواز غنا در مرثيه باشد.(13)
شيخ انصاري پس از اين پاسخ اجمالي، به بيان پاسخ تفصيلي پرداخته است که در بررسي زير به گوشه هايي از آن اشاره خواهيم کرد.

بررسي مطالب مقدس اردبيلي (قدس سره)
 

همان طور که ملاحظه نموديد مقدس اردبيلي نيز اعتراف کرده که استثناي مرثيه از حرمت غنا، دليلي ندارد، سپس يک احتمال داده و براي تأييد آن، سه مطلب ذکر فرموده است.
اما احتمال انحصار دليل حرمت غنا، بر «اجماع» و عدم وجود روايت صحيح دال بر حرمت غنا، احتمالي است که او در مبحث تجارت (جلد هشتم کتابش) مطرح کرده، ولي خودش – هم چنان که در فصل ششم گذشت – در مبحث شهادات (جلد دوازدهم کتابش ) از اين احتمال عدول کرده و به وجود روايات صحيح درباره حرمت غنا تصريح نموده است.(14)
اما کمک بودن غنا به گريه، درست نيست، زيرا غنا ( صداي لهوي يا صداي طرب انگيز) منافات با گريه بر امام حسين (ع) دارد، چون طرب حاصل از غنا اگر طرب سرور و شادي باشد، گريه آور نخواهد بود، و اگر طرب حزن و اندوه باشد، گريه بر اهل بيت (ع) نمي باشد، بلکه آن گريه حاصل از طرب، گريه بر فقدان مشتهيات نفساني خود گريه کننده است. بر فرض اگر غنا کمک کننده به گريه مطلوب هم باشد، باز مجوز غنا در مرثيه نخواهد بود، زيرا دلايل حرمت غنا اطلاق دارد و شامل همه انواع و اقسام غنا مي شود و مقدمه يک عمل مستحب يا مباح قرار گرفتن قسمي از آن، دليل حليت آن نخواهد، زيرا دليل استحباب هرگز نمي تواند مزاحم دليل حرمت باشد، چرا که دليل غير الزامي قدرت تعارض با دليل الزامي ندارد.(15)
اما مرسوم بودن عزاداري همراه با غنا در ميان مسلمانان، آن نيز نمي تواند مجوز غنا در مرثيه باشد، زيرا اولاً: با وجود فتواي فقهاي عظام برحرمت غنا به طور مطلق و بدون استثناي چيزي از آن، چنين سيره اي را نمي توان اثبات کرد، زيرا چيزي که ميان مسلمانان رواج داشته و دارد، عزاداري بدون غنا مي باشد، اگر در جايي همراه با غنا باشد علما و متدينان شرکت نمي کنند و اگر شرکت کردند، نهي از منکر مي کنند و يا از مجلس خارج مي شوند، در مواردي که خارج نمي شوند، از جهت شک در غنا بودن آن آهنگي است که خوانده مي شود.
ثانياً: بر فرض، اگر چنين سيره اي (غنا در مرثيه ) در ميان مسلمان وجود داشته باشد حجت شرعي نمي باشد، زيرا به زمان معصومين (ع) اتصال ندارد تا کاشف از نظر معصوم باشد؛ چرا که در زمان امامان معصوم (ع) در اثر ترس از خلفاي جور، مجالس عزاداري رواج نداشت تا معلوم شود تا در آن مجالس، غنا بوده يا نه؟ و در صورت وجود غنا، آيا مورد تأييد امام معصوم نيز بوده است يا نه؟(16)

کلام شيخ انصاري (قدس سره) و حسيني نجومي مد ظله.
 

اين که در کلام مقدس اردبيلي (قدس سره) آمده بود: « در مرثيه، طرب وجود ندارد» شيخ مرتضي انصاري (قدس سره) درباره آن بياني دارد که خلاصه اش در زير مي آيد:
از کلام مقدس اردبيلي (قدس سره) معلوم مي شود که، نظر ايشان به مرثيه هاي متعارف ميان متدينان بوده که جز حزن، گريه و عزاداري اهل بيت (ع) هدف ديگري ندارند، گويا در زمان ايشان هنوز پيدا نشده بود. مرثيه هايي که در زمان ما شايع شده که اهل لهو و لعب، و مردان و زنان هوس ران در مجالس آنها حاضر مي شوند و گاهي با نواختن آلات موسيقي و با غنا و آواز خواني عزاداري مي کنند!
همان گونه که پيامبر (ص) نظير آن را خبر داده است:
زماني خواهد آمد که مردم قرآن را با آلات موسيقي و با آهنگ آن مي خوانند.(17)
گويا کلمات پيامبر (ص) نيز مثل آيات قرآن درباره موردي وارد مي شود و در موارد مشابه نيز جريان پيدا مي کند.(18)
سيد مرتضي حسيني نجومي مدظله پس از نقل مطلب فوق از شيخ انصاري، مي افزايد:
و يا ليت الشيخ کان حياً في زماننا حتي يري عجائب لا يتصورها و لا تخطر بباله. و ما عشت اراک الدهر عجباً؛
اي کاش! شيخ انصاري زنده بود تا در زمان ما عجايبي مي ديد که به ذهن او خطور نمي کرد و در زمان او قابل تصور نبود. آري، هر چه زنده بماني، روزگار در هر زمان چيز عجيبي به تو نشان خواهد داد.(19)
شيخ انصاري (قدس سره) در بخش ديگر از کلام خود بياني دارد که خلاصه آن چنين است:
در حرمت غنا فرقي نيست که در کلام حق باشد يا باطل، بنابراين، خواندن دعا و قرآن و مرثيه، با صدايي که در آن به گونه لهوي ترجيع شود حرام خواهد بود، و عقاب آن نيز بيشتر مي گردد، زيرا آن معصيتي است در مقام اطاعت و نوعي استحفاف و توهين به قرآن، دعا و مرثيه محسوب مي شود.
از واضح ترين اغواهاي شيطان اين است که، گاهي شخصي را که قصد پنهان سازي گناه خود را دارد، به منظور خوشحالي و بهره وري از لذت نفساني، به زمزمه لهوي که موجب نشاط وي مي گردد وا مي داد و او زمزمه مزبور را در بيتي از اشعار حکمت آميز يا مرثيه و مانند آنها قرار داده و با آن شعر، خوانندگي مي کند، يا نزد کسي حاضر مي شود که چنين آوازي براي او بخواند، و چه بسا مجلسي را جهت حضور صاحبان آهنگ، تشکيل داده و آن را مجلس روضه و مرثيه مي نامد و بر اثر آوازهايي که در آن مجلس خوانده مي شود نشاط و انبساطي به وي دست مي دهد که در اثر فقدان خواسته هاي قواي شهوي خود، در دل او انباشته شده است گريه مي کند خيال مي کند که در مرثيه اهل بيت (ع) گريسته، و به مرتبه عالي نائل گرديده، در حالي که به پايين ترين مراتب دوزخ سقوط کرده است. پس بايد گفت: از شر شيطان ملعون و نفس اغواگر، پناهگاهي جز خدا نيست. «فلا ملجا الا الي الله من شر الشيطان والنفس الغاويه».(20)

کلام بهبهاني (قدس سره)
 

آقا محمود بهبهاني (متوفاي 1269 هـ. ق) نواده وحيد بهبهاني پس از اشاره به حرمت غنا در قرائت قرآن و مراثي، مي نويسد:
و الحاصل ان من الامور ما هو بين رشده، و منها ما هو بين غيه، ومنها ما هو مشتبه حاله، فمن ترک الشبهات نجا من المحرمات، والاحتياط (کما عرفت) امر مرغوب و مطلوب محبوب «دع ما يريبک الي ما لا يريبک، و خذ الحائطه لدينک» و لاجل تحصيل الثواب لاتهلک نفسک و لاتفتح عليها باب العذاب و العقاب؛
خلاصه، برخي از اعمال به گونه اي است که حليت و مايه رشد بودن آن معلوم و روشن است، و برخي به گونه اي است که حرمت و مايه ضلالت بودن آن آشکار است و برخي ديگر مشتبه است که حليت و حرمت آن معلوم نيست، هر کس شبهات را ترک نمايد از محرمات نجات خواهد يافت و احتياط يک روش خوب و مطلوب است، اعمالي که در حليت آن ترديد داري رها کن و مشغول اعمالي باش که در حليتش ترديدي نداري و در دين خويش احتياط را پيشه خود کن و به بهانه تحصيل ثواب، خود را به هلاکت مينداز و راه ورود عذاب و عقوبت اخروي را به روي خود مگشاي.(21)

کلام شيخ زين العابدين مازندراني (قدس سره)
 

شيخ زين العابدين مازندراني (متوفاي 1309 هـ.ق) از شاگردان صاحب جواهر و شيخ انصاري و رئيس حوزه علميه کربلا) در کتاب ذخيره المعاد في تکاليف العباد به دو سؤال پاسخ داده اند که توجه شما را به آنها جلب مي کنيم:
سؤال: حقيقت غنا در شرع شريف چيست و ديگر آن که، آيا غنا در مراثي امام حسين (ع) خواه هندي و خواه عجمي و خواه عربي و هم در قرآن خواندن، نزد آن جناب جايز است يا نه؟
جواب: بسم الله و له الحمد. غنا اين است که در عرف بگويند که خوانندگي مي کنند و در مراثي بدتر است، بلي، اگر به طوري بخوانند که نگويند خوانندگي مي کند و نگويند که مرثيه به طور خوانندگي مي خواند ضرر ندارد.(22 )
سؤال: صوت لهوي مرکب از پستي و بلندي با ترجيع يا بي ترجيع، که در عرف خاص و عام، همه آنها را غنا گويند، اگر در مرثيه و قرآن و اذان داخل کنند و بخوانند، خواندن و شنيدن جايز است يا نه؟
جواب: جايز نيست، بلکه در قرآن و اذان و مرثيه گناهش بيشتر است.(23)

کلام ابن عبدالعظيم (قدس سره)
 

سيد محمود بن عبدالعظيم (متوفاي 1315 هـ.ق) در رساله في الغناء پس از نقل دلايل قائلان به حليت غنا در مرثيه امام حسين (ع) و رد همه آن ها، مي نويسد:
وبالجمله، لا يريب من لم يکن ذهنه مشوبا بالشبهه ان في ارتکاب المحرمات تحصيلاً للمستحبات؛ عذاباً و عقوبه اکد واشد منه حال کونها غير متوصل بها الي المستحبات، فلا ينبغي الحکم بجواز ارتکاب امثال هذه الملاهي الموجيه للفسق والفتنه والفساد، کما شاهدناه في بعض البلاد؛
خلاصه، کسي ذهنش با شبهات آلوده نشده باشد، ترديدي در اين نمي کند که، عذاب ارتکاب محرمات به بهانه تحصيل ثواب مستحبات، شديدتر از مواردي است که چنين بهانه اي در ميان نباشد، پس نمي توان به جواز ارتکاب اين نوع لهوياتي که نمونه اش در بعضي از شهرها مشاهده مي شود و موجب فسق مردم، فتنه و فساد مي گردد، حکم کرد.(24)

کلام آيه الله حائري (قدس سره)
 

فتواي حاج شيخ عبدالکريم حائري (متوفاي 1355 هـ. ق) درباره مرثيه، از پاسخ ايشان به دو سؤال زير معلوم مي شود:
سؤال: هرگاه روضه خوان خوش صوت باشد و در مصائب حضرت سيد الشهدا اشعار را به صورت خوش بخواند، ولي قصدش خوانندگي نباشد غناست يا خير؟
جواب: معيار در غنا صوت خوش نيست، بلکه کيفيت خاصه اي است از صوت که مناسب مجالس اهل طرب است، که در عرف تعبير از آن به آوازخواني مي شود.(25 )
سؤال: در تعزيه حضرت سيد الشهدا(ع) شبيه شهداي کربلا را آوردن و همين طور شبيه اسرا را آوردن، و تشبيه طايفه ذکور به زنان امام (ع) و طبل و کوس زدن جايز است يا نه؟
جواب: اقامه تعزيه سيد الشهدا (ع) از جمله مستحبات مؤکده است به شرط آن که بر طبل و کوس مشتمل نباشد و احوط آن است که مشتمل بر تشبيه متداوله نيز نباشد.(26)

فتواي آيه الله بروجردي و برخي از فقها
 

در رساله آيه الله العظمي حاج آقا حسين طباطبائي بروجردي (قدس سره) ( متوفاي 1380 هـ. ق) که با حاشيه تعدادي از مراجع شيعه چاپ شده، چنين آمد است:
– آوازي که مخصوص مجالس لهو و بازيگري است غنا و حرام مي باشد و اگر نوحه يا روضه يا قرآن را هم با غنا بخوانند حرام است، ولي اگر آن را با صداي خوب بخوانند که غنا نباشد اشکال ندارد.(27)
– سينه زدن در کوچه و بازار با اين که زن ها عبور مي کنند در صورتي که سينه زن پيراهن پوشيده باشد اشکال ندارد و نيز اگر جلوي جمعيت عزادار بيرق و مانند آن ببرند مانعي ندارد، ولي بايد استعمال آلات لهو نشود.(28)

فتواي آيه الله گلپايگاني (قدس سره)
 

در رساله آيه الله حاج سيد محمد رضا موسوي گلپايگاني (متوفاي 1414 هـ. ق) پس از ذکر مسئله فوق، يک مسئله ديگر به شرح زير افزوده شده است.
تعزيه و شبيه خواني اگر مشتمل بر آلات لهو از قبيل طبل و شيپور و سنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در يک جا نباشد، اشکال ندارد، ولي سزاوار است که به تعزيه خواني تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا (ع) معارف و عقايد اسلامي و تفسير آيات و احاديث و احکام شرعيه بيان مي شود. نيز تشکيل دهند.(29)

آيه الله صافي گلپايگاني مدظله
 

علاوه بر اين که هر دو مسئله فوق در رساله آيه الله حاج شيخ لطف الله صافي با همين عبارت، بدون کم و زياد آمده، (30) ايشان نظر خود را در پاسخ به دو سوال زير نيز بيان کرده اند:
سؤال: نظر مبارک راجع به طبل و سنج جهت هماهنگ نمودن سينه و زنجير زدن در عزاداري ماه محرم چيست؟
جواب: مراسم عزاداري حضرت سيد الشهدا(ع) که به صورت مجالس روضه و سخنراني و حرکت هيئت هاي عزا برگزار مي شود از شعاير بزرگ مذهب و موجب احياي آثار اهل بيت (ع) و از علائم شعور ديني و تبلور احساسات مذهبي است بايد مظاهر آن، مظاهر ايماني بوده و هر چه از آلايش استعمال اين وسائل و آلات منزه تر باشد و ساده و بي پيرايه ها و آلايش ها خصوصاً استفاده از آلات لهو که شرعاً ممنوع است از حال عزا و سوگواري و توجه به مفاهيم بلند و آموزنده ي اين مراسم مانع مي شود. اميد است در برگزاري اين شعاير همگان موفق و مشمول عنايات خاصه حضرت بقيه الله ارواح العالمين له الفداء باشند.(31)
سؤال: در مراسم تولد يا رحلت ائمه اطهار (ع) آيا زدن ني اشکال دارد يا نه؟
جواب: در موارد مذکوره و غير آن مطلقاً حرام است.(32)

پاسخ آية الله فاضل لنکراني مدظله به يک سؤال
 

سؤال: آيا استعمال آلات موسيقي در دسته هاي عزاداري، جايز است؟
جواب: استعمال آلات لهو و لعب مطلقاً حرام است.(33)

پاسخ آيه الله علوي گرگاني مدظله به يک سؤال
 

سؤال: استفاده از طبل و سنج و شيپور و ني در مراسم سينه زني و زنجير زني چه صورت دارد؟
جواب: بر مؤمنين و عزاداران است که از آلات و ابزاري که چه بسا در مجالس لهو و لعب از آنها استفاده مي شود که بعضاً هم حرام است، اجتناب بنمايند و حرمت مجالس عزاداري را حفظ کنند.(34)

استفاده از آلات موسيقي در عزاداري
 

سؤال: استفاده از آلات موسيقي مانند ارگ در مراسم عزاداري چه صورت دارد؟

پاسخ آيات عظام
 

خامنه اي: استفاده از آلات موسيقي مناسب با عزاداري سالار شهيدان نيست و شايسته است مراسم عزاداري به همان صورت متعارفي که از قديم متداول بوده برگزار شود.
تبريزي: استفاده از آلات موسيقي در عزاداري حرام است.
صافي گلپايگاني: جايز نيست.
بهجت: آن چه موجب وهن عزاداري است بايد اجتناب شود، استعمال آلات موسيقي در عزاداري خالي از اشکال نيست مطلقاً.
فاضل لنکراني: احوط ترک آن است.(35)

ني زدن در عزاداري
 

سؤال: بعضي مداح ها، مداحي خود را همراه «ني» و يا مقالات خود را با «ني» اجرا مي کنند و فساد انگيز هم نمي باشد. حکمش چيست؟

پاسخ آيات عظام
 

بهجت: استعمال آلات متخص به لهو، در غير لهو، بنابراين احتياط واجب، جايز نيست و استعمال آنها در لهو، مطلقاً حرام است و موسيقي مطرب، استماع آن هم حرام است، و ميزان در مطرب بودن، اطراف شأني است نه فعلي، و تشخيص آن با خود مکلف است.(36)
تبريزي: جايز نيست، ني زدن، استعمال آلات لهوي است و لو آن که غم انگيز باشد.(37)
خامنه اي: اگر مطرب ملهي نباشد، اشکال ندارد.(38)
سيستاني: اگر مناسب مجالس لهو و لعب نباشد، حرام نيست.(39)
مکارم شيرازي: در پاسخ سؤال: «ني زدن اگر موجب فساد نباشد، چه حکمي دارد؟» مرقوم فرموده اند: اگر از قبيل آهنگ هايي باشد که مناسب مجالس لهو و فساد است، حرام است.(40)

سوم: حُداء
 

«حُداء» بر وزن «دعاء» سرودي است که شتربان ها مي خوانند تا شترها تندتر بروند، هم چنان که سعدي گفته است:

 

نبيني شتر بر حداي عرب
که چونش به رقص اندر آرد طرب

برخي از علما، حدا را از حرمت غنا استثنا کرده اند و براي اثبات آن به رواياتي استدلال نموده اند.
بيهقي (از علماي اهل سنت) در سنن خود، بابي در اين باره منعقد کرده و در آن، ده حديث آورده که مضمون آنها حاکي از اين است که، افرادي از قبيل عبدالله بن رواحه، انجشه، براء بن مالک و عامر بن اکوع در برخي از سفرها در حضور پيامبر (ص) براي شترها «حداء» خوانده اند و آن حضرت نه تنها نهي نکرده، بلکه در مواردي تأييد هم فرموده است.(41)
از آن جا که «حداء» در زمان ما چندان مورد ابتلا نيست، وارد بحث تفصيلي آن نمي شويم و تنها يک نکته را متذکر مي شويم که، اطلاق عنوان غنا بر «حداء» معلوم نيست، در اين صورت «حداء» از موضوع غنا خارج بوده و حکم حرمت شامل آن نمي گردد، ولي اگر حدا را به گونه اي بخوانند که غنا باشد، دليل معتبري بر استثناي آن در دست نيست، از اين رو، حکم حرمت شامل آن نيز مي گردد.
 

چهارم: ايام عيد
 

از جمله مواردي که احتمال استثناي آن را از حکم کلي حرمت غنا داده اند، غنا و آواز خواني در ايام عيد، جشن و سرور و شادي است و منشأ اين احتمال، دو روايت علي بن جعفر از برادرش امام موسي بن جعفر (ع) است که به احتمال قوي يک روايت است با دو سند، ک«حُداء» بر وزن «دعاء» سرودي است که شتربان ها مي خوانند تا شترها تندتر بروند، هم چنان که سعدي گفته است:

نبيني شتر بر حداي عرب
که چونش به رقص اندر آرد طربربان و ايام سرور و شادي، غنا خواندن جايز است؟ «سالته عن الغناء، ايصلح في الفطر والاضحي والفرح يکون؟»
امام (ع) در جواب فرمود: « لا باس ما لم يزمر به؛ (42 ) در صورتي که مناسب مزمار و آهنگ آلات موسيقي نباشد اشکال ندارد.»
2. در قرب الاسناد، از عبدالله بن حسن و او از جدش علي بن جعفر نقل کرده که فرمود:
سالته عن الغناء: هل يصلح في الفطر والاضحي والفرح؟
قال: لاباس به ما لم يعص به.(43)
اگر چه در برخي الفاظ با روايت قبلي تفاوت دارد، ولي ترجمه اش مثل آن است، جز يک مورد در جواب امام (ع) که فرمود: «در صورتي که با آن معصيت نشود اشکال ندارد.»
اما از نظر سند: روايت اول، چون در کتاب مسائل علي بن جعفر آمده و انتساب آن به علي بن جعفر ثابت است و جلالت شأن و وثاقت ايشان نيز مورد قبول همه است، معتبر مي باشد، و روايت دوم از جهت اين که عبدالله بن حسن از سوي علماي علم رجال توثيق نشده، ضعيف است، ولي چون مضمونش مطابق روايت اول بلکه عين آن است که با سند ديگر نقل شده است، معتبر و مورد قبول مي باشد.
 

آيا روايت علي بن جعفر دلالت بر جواز دارد؟
 

در دو جمله «ما لم يزمر» و «ما لم يعص به» اگر «باء» را به معناي مصاحبت بگيريم، مضمون روايت چنين مي شود: در صورتي که همراه با غنا معصيت ديگري (مثل دروغ، فحش، اهانت به مسلمان، اختلاط زن و مرد، رقص و…) نباشد. يا همراه غنا آلات موسيقي نواخته نشود اشکال ندارد، ولي اين معنا مورد قبول نيست، زيرا از ظاهر روايت استفاده مي شود که، در کلمه «به» «باء» به معناي استعانت يا سببيت باشد و ضمير آن به غنا برگردد، در اين صورت، معناي روايت چنين مي شود: در صورتي که به وسيله خود خوانندگي معصيت نشود، يا به وسيله خوانندگي آهنگي مثل آهنگ موسيقي ايجاد نشود اشکال ندارد، در اين صورت کلمه «غناء» در کلام سائل به معناي صداي خوب خواهد بود که از باب تسامح عرفي از آن به «غناء» تعبير شده است.
خلاصه: شايد از مضمون اين روايت، چنين برداشت شود که علي بن جعفر از برادرش امام کاظم (ع) سؤال کرده: آيا در ايام عيد مي توان شعر يا مطلب ديگري را با صداي خواب خواند؟ امام (ع) جواب داده است:
اگر مطالب باطل نخوانند و کيفيت صدا مشتمل بر ترجيع مطرب نباشد، اشکال ندارد، زيرا صداي خوب اگر به صورت غنا نباشد اشکال ندارد.
بعضي از فقهاي بزرگ مانند شيخ مرتضي انصاري (قدس سره)،(44) آيه الله موسوي گلپايگاني (قدس سره)، (45) آيه الله سيد مرتضي حسيني نجومي مدظله (46) نظير مطلب فوق را از روايت مذکور برداشته نموده و هر کدام با بياني توضيح داده اند که حاصل همه آنها مطلبي است که در بالا توضيح داده شد.
صاحب جواهر (قدس سره) درباره روايت مذکور، توجيهاتي را مطرح کرده که خلاصه آن چنين است:
اولاً: متن روايت اضطراب دارد، چون در يکي «ما لم يزمربه» و در ديگري «ما لم يعص به» است.
ثانياً: در معناي روايت چند احتمال وجود دارد:
1. از روي تقيه باشد.
2. عروسي در عيد فطر يا قربان باشد که براي زن ها با شرايطي غنا جايز گردد.
3. معناي روايت اين است: شعري را به گونه اي با صداي خوب بخواند، ولي به حد غنا نرسد (اين نظير همان معنايي است که در بالا توضيح داديم.).
4. توجيه ديگري پيدا کنيم، زيرا توجيه روايت بهتر از رد کردن آن است.
اگر هيچ کدام از توجيهات فوق را نپذيرفتي، ناچار بايد اين روايت و هر روايتي که حرمت غنا را فقط به غناي همراه با آلات موسيقي اختصاص مي دهد، رد کنيم، زيرا چنين روايتي نمي تواند با آن همه روايات متواتر که دلالت بر حرمت ذاتي غنا دارد، معارضه کند.(47)
از ميان احمالات صاحب جواهر، احتمال اول و دوم را شيخ حر عاملي نيز مطرح کرده (48) ولي بعيد به نظر مي رسد و احتمال سوم که مورد تأييد عده اي از فقهاي بزرگ نيز قرار گرفته است (هم چنان که بيان شد) قوي تر به نظر مي رسد، در صورت عدم پذيرش اين احتمال، نوبت به آخرين راه حل مي رسد که اين روايت را( که خبر واحد است) به دليل مخالفت با روايات متواتر و اضطراب متن، مردود بدانيم.
آيه الله حسيني نجومي پس از توجيه روايت ( به آن معنايي که در بالا توضيح داده شد) مي نويسد:
فظهر ان مثل هذه الروايات ايضاً يکون مناقياً لحرمه الغناء الذانيه، بل مويده لها و لا يکون استثناء عن اطلاقاتها و مطلقاتها؛
از بيان ما معلوم شد که، اين نوع روايت ها نيز با حرمت ذاتي غنا منافات ندارد، بلکه مؤيد آن است و نمي تواند چيزي را از اطلاق حرمت غنا استثنا نمايد.(49)

نتيجه
 

از مجموع مطالب مذکور، نتيجه مي گيريم که، غنا در ايام عيد استثنا نشده است و ايام عيد نيز مثل روزهاي ديگر است که اگر شعر يا مطلب ديگري را با صداي خوب بخوانند به گونه اي که غنا نباشد اشکال ندارد و اگر غنا باشد حرام است، خواه مطلب حق باشد يا باطل و همراه با نوازندگي باشد يا بدون آن.
آري، روز عيد هم، نبايد آوازخواني کرد، يا به آن گوش داد؛ زيرا روز عيد و شب آن زمان مناسبي براي عبادت و دعا مي باشد (50) روز عيد روز حزن آل محمد(ع) است زيرا يادآور تسلط ظالمان بر حقوق مسلم آنان مي باشد،(51) حتي در برخي از روايات، بازي و خنديدن نيز در آن روز، مذموم شمرده شده است که با نقل نمونه اي از آن روايت، اين مطلب را به پايان مي بريم.
شيخ صدوق (قدس سره) روايت کرده است: امام حسن (ع) در روز عيد فطر جماعتي را ديد که بازي مي کنند و مي خندند (يلعبون و يضحکون)، رو به اصحاب خود کرد و فرمود:
ان الله عزوجل جعل شهر رمضان مضماراً الخلقه يستبقون فيه بطاعته الي رضوانه فسبق فيه قوم، فقازوا، و تخلف آخرون، فخابوا، فالعجب کل العجب من الضاحک اللاعب في اليوم الذي يثاب فيه المحسنون و يخيب فيه المقصرون، وايم الله لو کشف الغطاء لشغل محسن باحسانه و مسيء باساءته؛ (52)
خداوند متعال ماه رمضان را زمان مسابقه مخلوقاتش قرار داده است که در آن به وسيله اطاعت خدا براي رسيدن به رضوان او مسابقه مي دهند، عده اي سبقت گرفتند، پيروز شدند و به نتيجه مطلوب رسيدند و عده ي ديگر عقب ماندند و محروم گشتند، کمال تعجب از کسي است که در روزي که نيکوکاران به پاداش مي رسند و مقصران محروم مي شوند، او مشغول خنده و بازي کردن است ! به خدا قسم! اگر پرده کنار مي رفت (و هر کس از ملکوت موجودات باخبر مي شد) نيکوکار به عمل نيک خود و بدکار به عمل بدخود مشغول مي شد.

پنجم: زفاف
 

پنجم از مواردي که به عنوان استثنا مطرح شده، غناي زن در زفاف است. اين مسئله از قديم در ميان فقهاي شيعه مورد اختلاف بوده و هست.
بعضي از فقهاي بزرگ مثل سيد علي طباطبائي، (53) شيخ يوسف بحراني، (54) محقق حلي، (55) شهيدين (شهيد اول و ثاني )،(56) شيخ مرتضي انصاري، (57) امام خميني، (58) آيه الله خويي (59) و… رضوان الله عليهم – با شرايطي فتوا به جواز داده اند و در عين حال فرموده اند: احتياط آن است که آن نيز ترک شود، ولي بعضي ديگر از فقهاي بزرگ، استثنا را نپذيرفته و به طور کلي فتوا به حرمت داده اند که در آينده به اسامي آنان اشاره خواهد شد.

مستند مجوزان
 

مدرک فقهايي که غناي زن را در مجلس زفاف جايز دانسته اند، روايات سه گانه ابوبصير از امام صادق (ع) است که از ظاهر آنها جواز غناي زن در مجلس عروسي زنانه استفاده مي شود. ابتدا هر سه روايت را نقل مي کنيم و سپس به بررسي سند و مضمون آنها مي پردازيم.
التي يدخل عليها الرجال حرام، والتي تدعي الي الاعراس ليس به باس، و هو قول الله عزوجل (و من الناس من يشتري…)؛
کسب زن خواننده اي که مردها به مجلس او وارد شوند حرام است، ولي اگر به عروسي دعوت شود اشکال ندارد.(60)
2. ابوبصير از امام صادق (ع) روايت مي کند که فرمود:
المغنيه التي تزف العرائس لاباس بکسبها؛
کسب زن خواننده اي که مراسم زفاف عروسي ها را اجرا مي کند اشکال ندارد.(61)
3. ابوبصير مي گويد: امام صادق (ع) فرمود:
اجر المغنيه التي تزف العرائس ليس به باس، و ليست بالتي يدخل عليها الرجال؛
مزد زن خواننده اي که مراسم زفاف عروسي ها را اجرا مي کند اشکال ندارد، ولي نه آن زني که مردها به مجلس او وارد شوند.(62)
حديث اول و دوم از نظر سند مشکل دارد، ولي سند حديث سوم صحيح است.

بررسي روايت ابوبصير
 

با توجه به سند و مضمون سه روايت ابوبصير، مي توان گفت: در اين مسئله سه روايت مستقل وجود ندارد، بلکه تنها يک روايت است، هم چنان که امام خميني (قدس سره) مي فرمايد: «ظاهراً سه روايت ابوبصير يک روايت است».(63) پس به احتمال قوي مي توان گفت: ابوبصير فقط يک بار اين مطلب را از امام صادق (ع) شنيده و آن را به سه نفر (به هر کدام) با يک عبارت نقل کرده و آنان نيز هر کدام عبارتي را که از ابوبصير شنيده به ديگري نقل کرده تا اين که به صورت سه روايت مستقل به دست ما رسيده است و هيچ کدام عين الفاظ کلام امام (ع) نيست، بلکه مضمون کلام امام است؛ روشن است که اعتبار حديث منقول به مضمون از حديث منقول به الفاظ کمتر است.
در هر صورت، اکثر فقها با استناد به اين روايت (با يک روايت) فرموده اند: بعيد نيست که خوانندگي زن براي زن ها در زفاف، با شرايطي جايز باشد، ولي احتياط اقتضا مي کند که به طور کلي ترک شود.

شرايط استثناي زفاف
 

همه کساني که قائل به جواز شده اند، شرايطي را نيز ذکر کرده اند که، اگر هر کدام از آن شرايط موجود نباشد. استثنا درست نشده و حکم کلي حرمت غنا به آن آواز خواني در مجلس زفاف فاقد شرايط نيز شامل خواهد شد.
در تعداد شرايط نيز در ميان علما اختلاف جزئي وجود دارد، ولي مجموع آنها را يکي از فقهاي بزرگ (شيخ زين العابدين مازندراني (قدس سره) (متوفاي 1309 هـ. ق) رئيس حوزه علميه کربلا که از شاگردان مبرز صاحب جواهر و شيخ انصاري بوده در هشت شرط بيان کرده است که در زير ملاحظه مي فرماييد:
اول: عروسي شرعي باشد، نه آن که زن غير را يا در عده غير، با علم و اطلاع عروسي نمايد.
دوم: غنا کننده زن باشد، نه مرد، بلکه احتياط اين است که کنيز باشد.
سوم: تکلم به باطل نکند. (مطلب مورد غنا سخن باطل يا دروغ نباشد).
چهارم: استعمال آلات لهو مثل تار و طنبور و ني و دف يا سنج ننمايد.
پنجم: مرد داخل بر ايشان نشود. (هيچ مردي، حتي اگر با خواننده محرم هم باشد به آن مجلس وارد نشود).
ششم: اجنبي صوت زن را نشنود. (حتي نبايد به وسيله ضبط صوت و امثال آن صدا را ضبط کنند که بعداً مردها گوش بدهند).
هفتم: در نکاح دائم باشد، نه منقطع و ملک يمين و تحليل.
هشتم: در حال زفاف، که وقت داخل کردن عروس به خانه داماد است، باشد يا در وقت متعارف از عروسي در بلاد باشد.(64)
خوانندگان محترم ملاحظه مي فرمايند که براي مردها هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي خوانندگي و يا گوش دادن به آن جايز نمي باشد، فقط براي زن ها با شرايط مذکور- طبق فتواي مشهور فقها – جايز است، ولي خود فقهاي قائل به جواز تأکيد فرموده اند که، اگر زن ها نيز احتياط کنند (خوانندگي و گوش دادن به آن را ترک نمايند) بهتر است.
امام خميني (قدس سره) پس از بيان حرام بودن غنا و خوانندگي و کسب کردن با آن و حرمت گوش دادن به آن و شمول حکم حرمت به همه موارد، حتي قرائت قرآن، دعا و مرثيه، مي فرمايد:
نعم، قد يستثني غناء المغنيات في الاعراس و هو غير بعيد، و لا يترک الاحتياط بالاقتصار علي زف العرائس و المجلس المعد له مقدماً و موخراً لا مطلق المجالس، بل الاحوط الاجتناب مطلقاً؛
آري، غنا در همه جا حرام است، فقط غناي زن هاي خواننده در عروسي ها گاهي استثنا مي شود و آن بعيد نيست، ولي احتياط ترک نشود که فقط به زمان ورود عروس به خانه داماد و مجلس مربوط به آن، که اندکي قبل و بعد از آن تشکيل مي گردد اکتفا شود، نه همه مجالس مربوط به عروسي، بلکه احتياط آن است که به طور کلي و هميشه از غنا و گوش دادن به آن اجتناب گردد.» (65)

قائلان به عدم استثناي زفاف
 

در مقابل فقهاي قائل به جواز، عده اي از فقهاي شيعه، استثناي زفاف را نپذيرفته و به حرمت همه اقسام آن بدون استثنا فتوا داده اند که به عبارت بعضي از آنان اشاره مي کنيم:
1. شيخ صدوق (قدس سره) (متوفاي 381 هـ. ق) در مقنع و هدايه، در مبحث کسب هاي حرام مي فرمايد: «کسب المغنيه حرام؛ کسب و درآمد زن آواز خوان حرام است.» ( 66)
2. شيخ مفيد (قدس سره) ( متوفاي 413 هـ. ق) نيز مي فرمايد: « کسب المغنيات حرام؛ کسب و درآمد زنان آواز خوان حرام است.» (67)
3. ابوالصلاح حلبي (قدس سره) ( متوفاي 447 هـ.ق) پس از بيان حکم آلات موسيقي هم چنان که در فصل ششم گذشت – مي فرمايد: « والغناء کله؛ همه انواع غنا حرام است.» (68)
4. سلار ديلمي (قدس سره)( متوفاي 448 هـ.ق ) نيز مي فرمايد: « و کسب المغنيات؛ يکي از کسب هاي حرام، کسب زن هاي آواز خوان است.» (69)
از آن جا که در عبارت هاي مذکور، کسب و درآمد زن هاي آواز خوان و همه انواع غنا به طور کلي تحريم شده و هيچ چيز استثنا نشده است مي توان گفت: اين چهار فقيه بزرگ و فقهاي ديگري که کسب زن هاي خواننده يا مطلق آواز خواني را حرام دانسته و چيزي از آن استثنا نکرده اند، جواز غناي زن در زفاف را قبول ندارند و بعضي از فقهاي شيعه به بيان کلي اکتفا نکرده، بلکه پس از نقل استثناي غناي زن در زفاف، آن را رد کرده و به حرمت آن فتوا داده اند، که به عبارت بعضي از آنان نيز اشاره مي گردد.
5. ابن ادريس حلي (قدس سره) ( متوفاي 598 هـ.ق ) پس از اشاره به استثناي غناي زن در زفاف، آن را قبول نکرده و مي فرمايد: «والأظهر ان الغناء محرم ممن کان؛ ظاهرتر [به نظر من] اين است که، غنا از هر کسي باشد حرام است».(70)
منظورشان اين است که در حرام بودن غنا فرق نمي کند که خواننده زن باشد يا مرد و در مجلس زفاف باشد يا غير آن.
6. علامه حلي (قدس سره) ( متوفاي 726 هـ. ق) اگر چه در برخي از تأليفاتش استثناي غناي زن در زفاف را پذيرفته و فتوا به جواز داده است، ولي در کتاب تذکره الفقهاء – که شش سال قبل از وفات نوشته و شايد آخرين تأليف فقهي او باشد – از اين نظر عدول کرده و نظر ابن ادريس را – که فتوا بر حرمت داده – تأييد کرده است (و منعه ابن ادريس و هوالمعتمد).(71)
7. فخر المحققين (قدس سره) ( متوفاي 771 هـ.ق) فرزند علامه حلي نيز پس از نقل نظر ابوالصلاح حلبي، شيخ مفيد و ابن ادريس در مورد حرمت هر نوع غنا، حتي در زفاف، مي نويسد:
و هو الاقوي عندي؛ لان هذه الروايه من الاحاد فلا يعارض الدليل المانع؛ لتواتره؛
به نظر من حرمت غناي زفاف قوي تر است، زيرا اين روايت ابوبصير خبر واحد است، نمي توان با روايات متواتر دال بر حرمت، معارضه نمايد.(72)
8. آيه الله سيد احمد خوانساري (قدس سره) ( متوفاي 1405 هـ. ق) پس از نقل روايت ابوبصير و تأييد سند آن چنين مي نويسد:
لکنه يشکل الاخذ بمضمونها من جهه اباء ادله التحريم بقول مطلق عن التخصيص؛
ولي عمل به مضمون اين روايت مشکل است، زيرا دلايل حرمت مطلب غنا، غير قابل تخصيص است.(73)
ايشان در مبحث شهادات نيز همين مضمون را با عبارت ديگر،بيان کرده است.(74)
9. آيه الله موسوي گلپايگاني (قدس سره) ( متوفاي 1414 هـ.ق) آيه الله سيد ابوالحسن اصفهاني (قدس سره) در وسيله النجاه پس از بيان حکم حرمت غنا، فرموده است: « استثناي غناي زن در عروسي بعيد نيست، اگر چه احتياط در ترک آن است.» ولي آيه الله گلپايگاني در حاشيه آن مي نويسد:
مشکل، والاحوط ترکه، کما ان الاحوط علي فرض الارتکاب الاقتصار بالمغنيه المملوکه دون الحره والرجل او الغلام بشرط أن لايستعمل معها آلات اللهو، و لا يکون المستمع رجلاً، و لا يدخل عليهم الرجال، و يکون النکاح دائمياً، و کان في حال الزفاف و هو حال دخول المرئه في بيت زوجها:
قبول استثناي غناي زن در عروسي مشکل است و احتياط واجب در ترک آن است، هم چنان که به فرض اگر کسي بخواهد مرتکب چنين عملي شود – بنابراحتياط واجب بايد فقط به موردي اکتفا کند که داراي شرايط زير باشد: 1. خواننده زن مملوکه ( کنيز) باشد، نه زن آزاد، و مرد يا پسر بچه.
2. همراه با آلات موسيقي نباشد.
3. هيچ مردي به صداي آن گوش ندهد.
4. مردها به آن جمع وارد نشوند.
5. عروسي در نکاح دائمي باشد.
6. فقط در حال زفاف بخواند، حال زفاف، همان حال ورود عروس به خانه شوهر مي باشد.(75)
10. آيه الله شيخ محمد علي اراکي (قدس سره) ( متوفاي 1415 هـ.ق) در پاسخ استفتائي، استثنا را قبول نکرده و ترک غنا در عروسي را احتياط واجب دانسته است.
سؤال: غنا در مجالس عروسي از حرمت غنا استثنا شده و جايز است يا خير؟
جواب: احوط ترک است.(76)
11. آيه الله شيخ ناصر مکارم شيرازي مد ظله در پاسخ به سؤال هاي زير، استثنا را نپذيرفته است:
سؤال: بنابر قول بعضي از فقها، غنا در مجالس عروسي استثنا شده است، نظر مبارک حضرت عالي چيست؟
جواب: فرقي ميان مجالس عروسي و غير عروسي (بنابراحتياط ) نيست.(77)
سؤال: دايره زدن در مجالس عروسي و غير عروسي چه حکمي دارد؟
جواب: حکم دايره زدن حکم ساير آلات موسيقي است و فرقي ميان مجالس عروسي و غير آن نمي باشد (بنابراحتياط واجب ).(78)
سؤال: آيا حکم جواز غنا در مجلس زفاف و عروسي، در مجلس شب عقد نيز جاري است؟
جواب: تفاوتي بين شب عقد و عروسي و ساير شب ها نيست و آهنگ ها و موسيقي هاي مناسب مجالس لهو و فساد، در هر حال حرام است.(79)
سؤال: متأسفانه در يکي دو سال اخير، عده اي براي عروسي فرزندان خود از افرادي به نام «مطرب» که داراي ابزار و آلات موسيقي بوده و در عروسي ها ضمن آواز خواندن به رقص و پايکوبي نيز مي پردازند، دعوت به عمل مي آورند ! با توجه به آثار منفي حضور مطربان، دعوت از چنين افرادي و پول دادن به آنها شرعاً چه حکمي دارد؟
جواب: دعوت کردن از مطرب حرام است و پول دادن به آنها گناه ديگري است علاقه مندان به اسلام و شيعيان اهل بيت اطهار (ع) بايستي از اين اعمال پرهيز کنند.(80)
ملاحظه مي فرماييد که ايشان در جواب دو سؤال اول، عدم استثناي عروسي را احتياط واجب دانسته اند، ولي در جواب سؤال سوم و چهارم به صورت فتوا بيان کرده اند و چون از نظر زمان، سؤال سوم بعد از اول و دوم بوده است از اين رو، مقلدان ايشان بايد جواب سؤال سوم را که فتوا است معيار عمل قرار دهند.(81)
12. آيه الله سيد موسي شبيري زنجاني مد ظله در پاسخ به چند استفتاي زير، استثنا را مردود دانسته و بر حرمت غنا در عروسي فتوا داده است:
سؤال: آواز خواندن به نحو غنايي براي خانم ها در شب عروسي چه حکمي دارد؟
جواب: اجتناب از آن چه مطرب باشد لازم است.
سؤال: در شب عروسي با چه شرايطي آواز خواندن به نحو غنايي براي زنان جايز است؟
جواب: غناء مطرب حرام است.
سؤال: نواختن موسيقي مطرب براي زنان با وسائل آلات لهو و لعب در شب عروسي چه حکمي دارد؟
جواب: حرام است.
سؤال: آيا مجلس عقد و عروسي اگر با هم باشد جايز است خانم ها با شرايطي که ذکر مي کنيد آواز خواني غنايي بکنند؟
جواب: آواز خواندن اگر مطرب باشد حرام است.
سؤال: آيا گذاشتن نوار ترانه در شب عروسي در مجلس مخصوص زنانه اشکال دارد؟
جواب: جايز نيست.(82)

فتاواي فقهاي معاصر درباره استعمال دايره در عروسي
 

سؤال: استفاده از دايره در مجالس جشن و عروسي چه صورت دارد؟ اخيراً دايره هايي ساخته شده که پلاستيکي يا شيشه اي است آيا استفاده از آنها نيز مانند دايره پوستي است؟

پاسخ آيات عظام
 

خامنه اي: اگر براي نوازندگي لهوي متناسب با مجالس لهو و گناه باشد جايز نيست و تفاوتي ميان اقسام آن نمي باشد.
بهجت: جايز نيست.
سيستاني: فرقي ندارد و زدن به کيفيت لهوي حرام است.
تبريزي: استعمال آلات لهو به نحو لهوي جايز نيست ولو در مجالس جشن و عروسي و فرقي نمي کند پلاستيکي يا شيشه اي يا غير آن بوده باشد.
صافي گلپايگاني: استفاده از آن حرام است و فرقي بين پوستي و شيشه اي و پلاستيکي آن نيست.
فاضل لنکراني: اگر به نحو مطرب نواخته شود حرام است، فرقي نمي کند.
مکارم شيرازي: کليه صداها و آهنگ هايي که مناسب مجالس لهو و فساد است حرام و غير آن حلال است و تشخيص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد بود.(83)

پي نوشت ها :
 

1. کشف الغطاء، بخش اصول الفقه، مقصد اول، البحث الرابع، ص 22.
2. امام خميني، مکاسب محرمه، ج 1، ص 217.
3. برخي از اين روايات را شيخ حر عاملي در وسائل الشيعه، کتاب الصلاه، ابواب قرائه القرآن، باب 22و 24 نقل کرده است.
4. محقق سبزواري، کفايه الاحکام، کتاب التجاره، ص 86.
5. ميراث فقهي 1، غنا، موسيقي، ج 1، ص 15.
6. همان، ص 19.
7. همان، ص 30.
8. ميراث فقهي 1، ج1، ص 44.
9. همان، ص 49.
10. ر. ک: همان، ص 51- 59.
11. وسائل الشيعه، ج 6، ص 210؛ ابواب قرائه القرآن، باب 24، حديث 1 (77541)
12. مجمع الفائده و البرهان في شرح ارشاد الاذهان، ج 8، ص61.
13. مکاسب، ج 1، ص 311.
14. مجمع الفائده و البرهان، ج 12، ص 334 و 335.
15. مکاسب، ج 1، ص 311؛ حسيني نجومي، الرسائل الفقيه (رساله الغناء)، ص 181- 183.
16. الرسائل الفقهيه، ص 183.
17. وسائل الشيعه، ج 15، ص 348 و 349؛ ابواب جهاد النفس، باب 49، حديث 22 ( 20705)، اين حديث طولاني است و جملات زير در آن به چشم مي خورد: «ان من اشراط القيامه اضاعه الصلاه… فعندها يکون اقوام يتعلمون القرآن لغيرالله فيتخدونه مزامير… يتغنون بالقرآن…».
18. مکاسب، ج 1، ص 312.
19. الرسائل الفقهيه، ص 187.
20. مکاسب، ج 1، ص 297 و 298.
21. ميراث فقهي 1، ج 2، ص 829؛ رساله في الغناء، ص 21.
22. همان، ج 3، ص 3- 1802، به نقل از ذخيره المعاد في تکاليف العباد.
23. ميراث فقهي 1، ج 3، ص 1806.
24. همان، ج 2، ص 851؛ رساله في الغنا، ص 15.
25. ميراث فقهي 1 (غنا، موسيقي)، ج 3، ص 1830.
26. همان.
27. توضيح المسائل محشي، ص 590، مسئله 2827.
28. همان، ص 591؛ مسئله 2831؛ آيات عظام حکيم، (امام ) خميني، خوانساري، خويي، شاهرودي، گلپايگاني، مرعشي نجفي و ميلاني که بر رساله مذکور حاشيه زده اند، هر دو مسئله فوق را پذيرفته اند.
29. گلپايگاني، توضيح المسائل، ص 485، مسئله 2833.
30. صافي، توضيح المسائل، ص 569 و 570، مسئله 2832 و 2833.
31. جامع الاحکام، ج 2، ص 133 و 134، سؤال 1602.
32. همان، ص 129، سؤال 1586.
33. جامع المسائل، ج 1، ص 254؛ سؤال 991.
34. اجويه المسائل، ج 1، ص 396، سؤال 9.
35. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج 4، ص 39.
36. توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 781، بخش ملحقات، مسائل متفرقه (آيه الله بهجت)، مسئله 20.
37. انسان، غنا، موسيقي، ص 139، س 14.
38. انسان، غنا، موسيقي، ص 101، س 17.
39. همان، ص 154، س 15.
40. همان، ص 149، س 25.
41. السنن الکبري، ج 10، ص 226- 228؛ باب لا بأس باستماع الحداء و نشيد الاعراب.
42. مسائل علي بن جعفر و مستدرکاتها، ص 156، حديث 219.
43. وسائل الشيعه، ج 17، ص 122؛ ابواب ما يکتسب به، باب 15، حديث 5( 22148).
44. مکاسب، ج 1، ص 304- 306.
45. کتاب الشهادات، ص 102.
46. الرسائل الفقهيه، ص 160.
47. جواهر الکلام، ج 22، ص 45.
48. وسائل الشيعه، ج 17، ص 122.
49. الرسائل الفقهيه، ص 160.
50. وسائل الشيعه، ج 7، ص 478؛ ابواب صلاه العيد، باب 35؛ استحباب احياء ليلتي العيدين.
51. همان، ص 475، باب 31؛ استحباب استثمار الحزن في العيدين لاغتصاب آل محمد حقهم.
52. همان، ص 480 و 481؛ ابواب صلاه العيد، باب 37، حديث 3 ( 9910).
53. رياض المسائل، ج 8، ص 157.
54. الحدائق الناظره، ج 18، ص 116.
55. مختصر النافع، ص 116.
56. شرح لمعه (چاپ سنگي)، ج 1، ص 309.
57. مکاسب، ج 1، ص 314.
58. مکاسب محرمه، ج 1، ص 232.
59. مصباح الفقاهه، ج 1، ص 491.
60. وسائل الشيعه، ج 17، ص 120؛ ابواب ما يکتسب به، باب 15، حديث 1(22144). در سند اين حديث، علي بن ابي حمزه بطائني واقفي است و توثيق نشده است.
61. همان، حديث 2( 22145). در سند اين حديث، حکم بن ايمن خياط (حناط) توثيق نشده است.
62. همان، حديث 3 (22146). سند اين حديث، صحيح است.
63. امام خميني، مکاسب المحرمه، ج 1، ص 132: «فان الظاهر ان الروايات الثلاث عنه روايه واحده».
64. ميراث فقهي 1، ج 3، ص 5- 1804؛ به نقل از ذخيره المعاد في تکاليف العباد، شايان ذکر است که توضيح هاي داخل پرانتز در مورد شرط سوم، پنجم و ششم از مؤلف است.
65. تحرير الوسيله، ج1، ص 497، مسئله 13.
66. المقنع، ص 362؛ الهدايه، ص 314.
67. کتاب المقنعه، ص 588.
68. الکافي في الفقه، ص 281.
69. المراسم العلويه، ص 172.
70. کتاب السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، ج 2، ص 224.
71. تذکره الفقهاء ( چاپ قديم)، ج 2، ص 581.
72.ايضاح الفوائد في شرح اشکالات القواعد، ج 1، ص 405.
73. جامع المدارک، ج 3، ص 20.
74. همان، ج 6، ص 113؛ «يشکل العمل بما دل علي اباحه اجر المغنيه في العرائس مع صحة الخبر».
75. اصفهاني، وسيله النجاه، (با تعليق گلپايگاني )، ج 2، ص 8، مسئله 13؛ مطلب فوق در کتاب الشهادات – که تقرير مباحث ايشان است – نيز ذکر شده است.
76. اراکي، توضيح المسائل، ص 598.
77. مکارم، استفتائات جديد، ج 1، ص 147؛ سؤال 523.
78. همان، ج 1، ص 148، سوال 528.
79. همان، ج 3، ص 156، سؤال 463.
80. همان، ص 155، سؤال 461.
81. سؤال اول و دوم درجلد اول استفتائات آمده است که چاپ دوم آن، که نزد مؤلف موجود است در سال 1376 ش، منتشر شده است، ولي سؤال سوم و چهارم در جلد سوم استفتائات آمده که چاپ اول آن در سال 1383 ش، انتشار يافته است.
82. استفتاء
83. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج 4، ص 217.
 

منبع: موسيقي وغنا از ديدگاه اسلام.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد