اديان بطور كلي به دو دسته تقسيم مي شود:
1. اديان توحيدي مانند يهوديّت و نصرانيّت كه به اهل كتاب معروف اند.
2. اديان غيرتوحيدي مانند مشركين و مذاهب ساختگي مثل بهائي ها و قاديانيها، و امثال آنها.
از آنجايي كه دين مقدس اسلام با اديان توحيدي مشتركات دارد و همه آنها در اصل موحد مي باشند، همزيستي مسالمت آميز با آنها از ديدگاه اسلام اشكال ندارد. البته در صورتي كه خصومت و دشمني عليه اسلام نداشته باشند و به قوانين و مقررات اسلامي احترام بگذارند، و در انظار عمومي از ارتكاب اعمالي كه در اسلام حرام شمرده شده اجتناب نمايند.
قرآن كريم مي فرمايد: بگو: اي اهل كتاب بيايد به سوي سخني كه ميان ما و شما يكسان است كه چيزي غير از خداوند يگانه را نپرستيم و چيزي را همتاي او قرار ندهيم، و بعضي از ما، بعضي ديگر را ـ غير از خداي يگانه ـ به خدايي نپذيرد. هرگاه (از اين دعوت) سرباز زننده بگوييد: گواه باشيد كه ما مسلمانيم.»[1]در اين آيه دعوت به نقطه هاي مشترك ميان اسلام و آئين هاي اهل كتاب است. در واقع قرآن با اين طرز استدلال به ما مي آموزد، اگر كساني حاضر نبودند در تمام اهداف مقدس با شما همكاري بكند لااقل در اهداف مهم مشترك همكاري آنها را جلب كنيد و آن را پايه هايي براي پيشرفت اهداف مقدس تان قرار دهيد.
بنابراين اسلام همزيستي با اهل كتاب را مي پذيرد ولو توحيدشان توحيد درستي نيست[2] و بعضي از علماي منحرف آنها از مقام خود سوء استفاده كرده و تحريفاتي در دين مسيحيت و يهوديت به وجود آورند.
در صدر اسلام نيز مسيحيان عصر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ رابطة خوبي با مسلمانان داشتند گرچه در محدودة حجاز مسيحيت در اقليت بودند. و در مناطقي مانند حبشه و نجران و روم شمار مسيحيان فراوان بود و مسلمانان براي تبليغ دين و همچنين داد و ستد و تجارت و مانند آن با مسيحيان رابطه داشتند.[3]آيت الله بهجت در مورد اهل كتاب مي فرمايد: «كافران اهل كتاب مانند يهود و نصاري كه در مقابل تعهدشان نسبت به رعايت قوانين اجتماعي اسلامي از حمايت و امنيت حكومت اسلامي برخوردار مي شوند و در بلاد مسلمين زندگي خواهد كرد.»[4]اما در مورد مشركان و اديان ساختگي مانند بهائيت كه ساخته و پرداختة استعمارگران مي باشند، به هيچ وجه رابطه با آنها جايز نيست، اسلام شرك را به هيچ صورت تحمل نمي كند و رابطه با مشركين (يعني كسانيكه براي خداوند شريك قائل است) را نمي پذيرد.
خداوند در اول سوره برائت مي فرمايد: «اين اعلام بيزاري خدا و پيامبر او از مشركان است كه به آنها عهد بسته ايد.»[5] در اين آيه خداوند به تمام مشركان اعلام مي كند كه هرگونه پيماني با مسلمانان داشته اند، لغو خواهد شد. چون آئين بت پرستي نه يك مذهب بود و نه يك مكتب عاقلانه بلكه يك روش انحرافي موهوم و خطرناك بود كه مي بايست سرانجام از جامعه انساني برچيده مي شد. لذا اين حكم مخصوص مشركان بوده و اهل كتاب و ساير اقوامي كه در اطراف جزيرة العرب وجود داشته اند و به نوعي با پيامبر اسلام پيمان بسته بودند، پيمان شان تا پايان عمر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ محترم شمرده شد.[6]فرقه بهائيت كه توسط استعمارگران براي ضربه زدن به اسلام اختراع گرديده هيچگونه شباهت با اديان توحيدي ندارد. لذا فقهاي عظيم الشأن شيعه هيچگاه اين گروه را به عنوان يك مذهب به رسميت نشناخته و هميشه در برابر آنها مبارزه كرده اند و انحرافات آنها را از طريق سخنراني، كتاب و مقاله براي عموم بازگو نموده اند از اين رو از آميزش، اختلاط و مراوده با اين گروه ضاله بايد اجتناب گردد.
آنها نجس و دشمنان دين مي باشد و بايد جداً از اين گروه دوري نمود.[7]پس ادياني كه مبنا و اساس ديني آنان حق بوده و بعدها به انحراف كشيده شده اند مثل مسيحيت و يهوديت، همزيستي ورابطه مسالمت آميز با آنان و با اطمينان به عدم تأثيرپذيري از انحرافات آنها، چه به صورت فردي و چه به صورت جمعي و كشوري از نظر دين اسلام مانعي ندارد. اما همزيستي با پيروان ادياني كه اساس و بنياد ديني آنها باطل بوده و هيچ نوع توجيه عقلي و عقلائي ندارد مثل بهائيت، قاديانيه، بت پرستان و ملحدين از نظر دين اسلام جايز نيست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. خاتميت، استاد مطهري.
2. شيعه در اسلام، محمدحسين طباطبائي.
3. اعتقاد ما، آيت الله ناصر مكارم شيرازي.
4. اهل بيت كليد حل مشكلها، محمد سماوي تيجاني.
پي نوشت ها:
[1] . آل عمران، 64.
[2] . مطهري، مرتضي، امامت و رهبري، ص 129، صدرا، بي تا.
[3] . جوادي آملي. تسنيم، 2/215، قم، اول 1378.
[4] . بهجت، محمدتقي، توضيح المسائل، ص 479 قم، روح 1413 ق.
[5] . توبه آيه 1.
[6] . مكارم، ناصر، تفسير نمونه، 7/287، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1394 ق.
[7] . خامنه اي، سيدعلي، اجوبة الاستفتاآت. 1/103، دارانباء للنشر و التوزيع، اول، 1415 ق.